اما وظیفه ما در مورد امام علی علیه السّلام این است که به روی گل ایشان دست از خطا و معصیت برداریم و به عشق مولا درست زندگی کنیم، بهترین عملی که می تواند ما را به مولا نزدیک کند و جزء شیعیان واقعیش قرار دهد این روایت زیباست که: امام صادق علیه السّلام فرمودند: مَنْ عَمِلَ بِمَا عَلِمَ کفِی مَا لَا یعْلَم ـ هر کس عمل کند به آن چه می داند، کفایت می کند از آن چه نمی داند.
برتری امام علی علیه السّلام حتی از نظر دشمنان
روزی معاویه با عمرو بن عاص و یزید در جائی نشسته باهم صحبت می نمودند. شخصی به عنوان هدیه جامه نفیس پرقیمتی برای معاویه هدیه آورد عمرو عاص چون نظرش بر آن جامه افتاد دیک طمعش به جوش آمد در جامه طمع کرد پس به معاویه گفت: این چه جامه نیکو است! معاویه گفت: بلی بسیار خوب جامه ای است. عمرو فهمید معاویه به آن جامه رغبت دارد. دیگر سخن نگفت. پس یزید به پدرش معاویه گفت که این چه عجب جامه ای است. معاویه گفت بلی، خوب جامه ای است یزید هم دانست که معاویه به آن جامه رغبت دارد و خود می خواهد و به کسی نمی دهد. لاجرم سخن نگفت. پس عمرو عاص گفت: ما هر یک شعری در منقبت و شأن علی (علیه السّلام) می گوئیم هر یک بهتر گفتیم جامه را او بردارد. به این راضی شدند پس معاویه ابتدا کرد به کلام:
خیر الوری من بعد احمد حیدر و الناس ارض والوصی سماء
نسبت مرتبه و مقام مردم با مرتبه و مقام وصی مثل نسبت مقام و مرتبه زمین است به آسمان.
آنگاه عمرو عاص گفت:
و هو الذی شهد العدو بفضله والفضل ما شهدت به الاعداء
یعنی آن حضرت کسی است که شهادت می دهد دشمن به فضل و زیادتی او و دیگران در علم و حلم و شجاعت و غیر اینها و فضیلت آن است که دشمن شهادت بدهد.
آنگاه یزید گفت:
کملیحه شهدت بها ضراءها والحسن ما شهدت به ضراء
یعنی او مثل ملیحه ای است یعنی زن صاحب حسنی است که هووهای او شهادت می دهند به حُسن او و حسن آن است که شهادت بدهند به آن هووها. (۱)
پس معاویه آن جامه را خود برداشت و به هیچ کس نداد.(۲) صاحب لوامع الانوار بعد از نقل این قضیه چنین گفته است: الحق شعر عمرو عاص از آن دو مدبر عاصی و راهزن جمله ناس بهتر است.
آره اگر من و شما امروز روز غدیر دور هم جمع شدیم و جشن گرفتیم بعشق مولا علی علیه السّلام جای خیلی تعجب نداره چراکه! میبینیم دشمنان مولا هم دور هم جمع میشن ومسابقه می زارند و ماده ی مسابقه ایشان بازگو کردن فضل و منقبت علی علیه السّلام است، وانصافا طوری بیان میکنند که شاید ما شیعیان آقا، نتوانیم بازگو کنیم؛ بقول شاعر؛
خوش تر آن باشد که وصف دلبران گفته آید در حدیث دیگران
واقعا مگر علی علیه السّلام چه شخصیتی بودند و چه ویژگی هایی داشتند که حتی دشمنانش نمی توانند فضیلت های این بزرگوار را نادیده بگیرند؟ مگر رسول اکرم صلّی الله علیه وآله وسلّم چی در وجود ایشان می دیدند که در مورد ایشان جملاتی را بزبان جاری می کنند که عقل مبهوت و متحیر عظمت ایشان می شود.
یکی از جاهائی که پیامبر صلّی الله علیه و آله وسلّم سنگ تمام گذاشتند روز غدیر است که درباره ایشان می فرمایند:
مَعاشِرَالنّاسِ، هذا عَلِی أخی وَ وَصیی وَ واعیِ عِلْمی، وَ خَلیفَتی فی اُمَّتی عَلی مَنْ آمَنَ بی.
هان مردمان! این علی است برادر و وصی و نگاهبان دانش من. و هموست جانشین من در میان امّت و بر گروندگان به من.
معاشِرَالنّاسِ، فَضِّلُوا عَلِیّاً فَإِنَّهُ أَفْضَلُ النَّاسِ بَعْدی مِنْ ذَکَرٍ و أُنْثی ما أَنْزَلَ الله الرِّزْقَ وَبَقِی الْخَلْقُ.
هان مردمان! علی را برتر دانید؛ که او برترین مردمان از مرد و زن پس از من است؛ تا آن هنگام که آفریدگان پایدارند و روزی شان فرود آید.
مَلْعُونٌ مَلْعُونٌ، مَغْضُوبٌ مَغْضُوبٌ مَنْ رَدَّ عَلَی قَوْلی هذا وَلَمْ یُوافِقْهُ.
دور دورباد از درگاه مهر خداوند و خشم خشم باد بر آن که این گفته را نپذیرد و با من سازگار نباشد!
أَلا إِنَّ جَبْرئیلَ خَبَّرنی عَنِ الله تَعالی بِذالِکَ وَیَقُولُ: «مَنْ عادی عَلِیّاً وَلَمْ یَتَوَلَّهُ فَعَلَیْهِ لَعْنَتی وَ غَضَبی (۳)
هان! بدانید جبرئیل از سوی خداوند خبرم داد: «هر آن که با علی بستیزد و بر ولایت او گردن نگذارد، نفرین و خشم من بر او باد!»
بله یکی از جواب هایی که می شود به این سوال داد و خیلی خیلی مهم است این است که مولا یک انسان کامل همه جانبه بود؛ در ابعاد مختلفی که یک انسان باید رشد کند مولا در نهایت آن ویژگی حضور داشت و مصداق بارز و وکامل آن ویژگی محسوب میشود تا جائی که شاعر می گوید:
قرآن به جز از وصف علی آیه ندارد ایمان به جز از حب علی پایه ندارد
گفتم بروم سایه لطفش بنشینم گفتا که علی نور بود سایه ندارد
در بُعد شجاعت آقامون بی مثال و بی نظیر بود. به ایشان لقب کرّار غیر فرّار رو داده بودند، چرا که در تاریخ نوشتند معمولا مولا پیاده می جنگیدند و وقتی علتش را سوال می کردند می فرمودند:
اوّلا: کسی از دست من فرار نمی کنه و اگر فرار کرد من تعقیبش نمی کنم ثانیا: من اهل فرار نیستم.
همچنین آمده است که در جنگ ها مولا زره ای به تن می کردند که فقط جلو داشت، و پشت سر مولا بدون زره بود وقتی علتش را پرسیدند آقا فرمودند: من هرگز به دشمن پشت نمی کنم و از میدان فرار نمی کنم و خدا هرگز آن روز را نخواهد آورد.
در بُعد اجتماعی، امام علی علیه السّلام انسانی مردم دار و اهل گذشت و اهل کار و تلاش و کوشش بود. همان ویژگی ای که امروزه کم پیدا می شود. نوشتند روز اول صفین شامیان آب را به روی سپاه علی علیه السّلام (کوفیان) بستند. کوفیان دو روز آب نداشتند. حمله کردند موفق شدند شریعه را آزاد کنند و آب را پس بگیرند. شامیان ترسیدند که کوفیان آب رو می بندند، محکم تر هم می بندند، تنها کسی که نترسید عمروعاص بود. گفت علی علیه السّلام نمی بندد. کوفیان گفتند یا علی علیه السّلام شریعه را ببندیم. علی علیه السّلام فرمودند اگر اینکار را بکنیم پس ما مثل آنها هستیم. پس تفاوت بین من و عمروعاص چیه او آمده خودش را نشان بدهد. من هم آمدم خودم را نشان بدهم، شب آخر صفین، معاویه از عمروعاص پرسید فردا چی می شود، گفت شکست می خورید، چرا که مردم کوفه از تو می ترسند. چون می دانند اگر تو غلبه کنی همه رو می کشی ولی مردم شام از علی علیه السّلام نمی ترسند. یعنی دیگه نمی ترسند، اینقدر در این ۱۸ ماه که با علی علیه السّلام جنگیدند از ایشان آقایی دیدند فهمیدند خیلی آقاست. اگر ایشان پیروز میدان بشود و بر شما غلبه کند همه را می بخشد. (۴)
آقا نه تنها این ویژگی را در خودشان نهادینه کرده بودند که به همه ی دستور اجرایش را می دادند؛ در تمام نامهها، فرمانداران و استانداران خود را نسبت به حقوق اجتماعی مردم، و باز پس گرفتن حق محرومان از ستمکاری سفارش میکرد. و از نظر اخلاق اجتماعی، مسئولان نظام را به مردمداری، ابراز محبت و لطف نسبت به رعیت و مردم دستور میداد. به مالک اشتر نوشتند:
و اشعر قَلبکَ الرّحمهَ للرّعیّه، و المحبه لَهم، و اللُطف بهم، فانّهم صِنفانِ: اِمّا اخٌ لکَ فی الدّینِ، او نَظیرٌ لک فی الخَلقِ.
مهربانی با مردم را پوشش دل خویش قرار ده، و با همه دوست و مهربان باش.
زیرا مردم دو دستهاند، دستهای برادر دینی تو، و دسته دیگر همانند تو در آفرینش میباشند.
بله یک نفر بعنوان امام و ولی و سرپرست مردم اینطوری زندگی می کند. اگر ما و مسولین و همه کسانی که در یک جامعه زندگی می کنند نسبت به دیگران اینطوری برخورد کنند خیلی از مشکلات و ناراحتی ها از بین می رود و صفا و صمیمیت و مهربانی در آن جامعه نهادینه می شود.
در بُعد سیاسی و مدیریتی نگاه مولا علیه السّلام یک نگاه کاملا توحیدی بود.
به گفته طه حسین، در کتاب «عَلىٌّ وَ بَنُوه» دستگاه معاویه با مکر و حیله کار مى کرد و دین و فکر مردم را با پول مى خرید (و براى حفظ موقعیت خویش، هر کارى را روا مى دانست) در حالى که على (علیه السّلام) اهل این گونه زد و بندهاى سیاسى نبود و حق و عدالت و دین را بر همه چیز ترجیح مى داد. بى جهت چیزى به کسى نمى بخشید و اطاعت مردم را با مال خریدارى نمى کرد. شاهد گویاى این سخن گفتار خود امام (علیه السّلام) است که در برابر پیشنهادهاى بعضى از اطرافیان مى فرمود: «اَتَامُرُونى اَنْ اَطْلُبَ النَّصْرَ بِالْجَورِ فیمَنْ وُلِّیتُ عَلَیهِ؟! وَاللهِ لا اَطُورُ بِهِ ما سَمَرَ سَمَیرٌ وَ ما اَمَّ نَجْمٌ فِىْ السَّماءِ نَجْماً»
آیا به من توصیه مى کنید که براى پیروزى خود، از جور و ستم در حق کسانى که بر آنها حکومت مى کنم استمداد جویم و اموال بیت المال را بناحق، به این و آن بدهم؟ به خدا سوگند! تا جان در تن دارم و شب و روز برقرار است و ستارگان آسمان در پى هم طلوع و غروب مى کنند، هرگز دست به چنین کارى نمى زنم (۵)
خوشا بحال مسولینی که مرام مولا رو دارند و فقط به فکر مردم هستند و دنبال رضایت خدا. ای کاش برخی از مسولین که دنبال سوء استفاده از بیت المال هستند و مشکلاتی را برای مردم درست کردند و اسباب ناراحتی مردم و حضرت آقا حفظه الله را فراهم کردند بفهمند و بخاطر دیگران حال یا فرزند یا برادر و برادر زاده و … آخرت خودشان را خراب نکنند که در آخر هم خسرالدنیا و الآخره می شوند.
و یکى دیگر از خصوصیات سیاستورزى امیرالمؤمنین این بود که براى پیروز شدن، به ظلم و دروغ و کارهاى ظالمانه متوسل نمی شد و در واقع آقا آخرتشان را به دنیایشان نمی فروختند ولی متاسفانه امروزه در دنیای سیاست، سیاست بعنوان پدرسوخته بازی معروف شده است. امروز قراردادی را امضاء می کند دل برخی را شاد می کند فردا زیرش می زنند چرا که منافعشان در خطر است.
علی علیه السّلام در بُعد عبادی و معنوی زبانزد بودند و دوست و دشمن به این بعد آقا اذعان دارند. با اینکه ایشان در بین انسان ها بعد از رسول اکرم صلّی الله علیه وآله وسلّم است که حتی معاویه علیه الهاویه هم اقرار کرد کسی که وجه الله عین الله نور الله سرالله اذن الله روح الله باب الله سیف الله عبدالله اسدالله الغالب است که همه ی عالم ریزه خور خوان ایشانند عزت و افتخار خود را این معرفی می کند:
إِلَهِی کَفَى بِی عِزّاً أَنْ أَکُونَ لَکَ عَبْداً وَ کَفَى بِی فَخْراً أَنْ تَکُونَ لِی رَبّاً أَنْتَ کَمَا أُحِبُّ فَاجْعَلْنِی کَمَا تُحِبُّ (۶)
خدایا مرا این عزّت بس است که بنده تو باشم، و برایم این افتخار کافى است که تو پروردگار من باشى، تو آنچنانى که دوست دارم، مرا هم چنان کن که دوست دارى.
و از ترس قیامت صدا می زند: آه مِن قلّه الزاد و طول الطریق و بُعد السفر و عظیم المورد؛ آه از کمی توشه عبادت و درازی راه و دوری سفر آخرت و سختی ورودگاه (قبر و برزخ و قیامت). (۷)
و در نمازش از عظمت خدا طوری خشوع پیدا می کند که غش می کند و روی زمین می افتد و این عمل نه یکبار و دوبار بلکه چندین بار تکرار می گردد. تا به مردم عالم نشان بدهند هرکه هستی در خانه خدا باید عبد خاضع و خاشع باشی و الا زمین می خوری و در دوعالم ذلیل می شوی. البته آقا وقتی به مردم می رسند اینطوری می فرمایند که شما نباید افراط و تفریط در عبادت داشته باشید، نوشتند امیرالمؤمنین به کسی برخورد کرد که زن و زندگی و خانه و همه چیز را کنار گذاشته بود و به عبادت پرداخته بود؛ فرمود: «یا عُدّی نفسه»، ای دشمن کوچک خویشتن! با خودت داری دشمنی میکنی؛ خدا این را از تو نخواسته. (۸) باید از امکانات دنیا برای رفاه خود و خانواده به صورت درست و صحیح استفاده کرد. امام صادق علیه السّلام در این باره می فرمایند: لَیْسَ مِنَّا مَنْ تَرَکَ دُنْیَاهُ لآِخِرَتِهِ وَ لَا آخِرَتَهُ لِدُنْیَاهُ (۹) امام صادق علیه السّلام فرمودند: کسی که دنیایش را به خاطر آخرتش و [یا کسی که] آخرتش را برای دنیایش رها کند از ما نیست.
پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم در روز غدیر می فرمایند: أَلَسْتُ أَوْلى بِکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ؟ قالُوا: بَلى. قالَ صلّى اللّه علیه وآله وسلّم آیا من نسبت به جان شما سزاوارتر نیستم؟ عرض کردند: بله.
مَنْ کُنْتُ مَوْلاهُ، فَهذا عَلِىٌّ مَوْلاهُ. أَللّهُمَّ والِ مَنْ والاهُ، وَ عادِ مَنْ عاداهُ.
فرمود: هر کس من به او ولایت دارم و مولاى اویم، این على ـ علیه السّلام ـ مولاى او است. خداوندا، هر کس که او را مولاى خود بداند و دوستدارش باشد، دوستش بدار، و هر کس با او دشمنى ورزد دشمنش باش.
و اینقدر مقام مولا را با فرمان خداوند بالا می برد بخاطر این ابعاد مختلف و برجسته امیرالمؤمنین می باشد، حالا که بحث ما به اینجا رسید اجازه بدید این شبهه را بازگو کنم مولا به چه معنا می باشد دوستی و یا سرپرستی و رهبری؟؟ به چند دلیل بمعنای سرپرستی است؛
- اعلام دوستی با دیگران وحشت ندارد؛ خدا می فرماید والله یعصمک من الناس، من حفظت میکنم پس معلوم میشود دوستی نیست خدا به پیامبرش التیماتوم میده رسول من یا اینکار و بکن یا فما بلغت رسالته
- دوستی با دیگران بیعت ندارد آدم خربزه را دوست داره بیعت میکنه، مادر و یا دخترت و دوست داری بیعت میکنی؟ مسائل سیاسی و حکومت است که بیعت داره رهبری و سرپرستی بیعت دارد
- دوستی با دیگران تبریک ندارد؛ مثلا بگوئیم سلام علیکم تبریک عرض میکنم محضرتان، چرا که شما داداشت را دوست داری بطرف می خندند
- اعلام دوستی با دیگران دو سه روز معطلی و علافی ندارد جلو رفته ها بایستد عقب مانده ها برسند چه خبره می خوام بگم علی ملا و رهبر و سرپرست شماست نه دوست من و شما.
اما وظیفه ما در مورد امام علی علیه السّلام این است که به روی گل ایشان دست از خطا و معصیت برداریم و به عشق مولا درست زندگی کنیم، بهترین عملی که می تواند ما را به مولا نزدیک کند و جزء شیعیان واقعیش قرار دهد این روایت زیباست که:
امام صادق علیه السّلام فرمودند: مَنْ عَمِلَ بِمَا عَلِمَ کفِی مَا لَا یعْلَم ـ هر کس عمل کند به آن چه می داند، کفایت می کند از آن چه نمی داند و در همین راستا امام باقر علیه السّلام نیز فرموده است: مَنْ عَمِلَ بِمَا یعْلَمُ عَلَّمَهُ اللَّهُ مَا لَمْ یعْلَم ؛ هر کس عمل کند به آن چه می داند، خداوند به او می آموزد آن چه نمی داند، آره هرچه را که میدانیم خوبه، انجام بدیم و مربی خودمان باشیم می دانیم نماز اول وقت خوبه، خوب نمازمان را سر اول وقت بخوانیم چرا با تاخیر، ادب در برابر خدا و مردم و والدین خوبه، خوب با ادب باشیم، حجاب کامل خوبه و حضرت زهرا را خوشحال میکند، خوب با حجاب باشیم، رفقا باور کنیم خوب شدن، شیعیه واقعی مولا شدن، خیلی هم سخت نیست کمی اراده قوی میخواهد که با توکل و توسل به سرانجام می رسد ، فقط مواظب باشیم خودمان را گول نزنیم که عشق بمولا تمومه، نوشتند روزی حاجب بروجردی قصیده ای زیبا در مدح امیر المومنین ، علی علیه السّلام سرود که شاه بیت آن این بود:
حاجب اگر محاسبه حشر با علی ست من ضامنم که هر چه بخواهی گناه کن!
همان شب در عالم رویا مولا علی بن ابیطالب علیه السّلام به خواب ایشان آمده و فرمودند:
اگر چه محاسبه در دست ماست اما اگر اجازه بدهی من بیت آخر شعرت را اصلاح کنم!
حاجب عرض می کند : یا مولا شعر برای شما و در مدح شماست.
حضرت علی علیه السّلام می فرماید پس بیت آخرت را اینگونه بنویس:
حاجب یقین محاسبه حشر با علی ست شرم از رخ علی کن و کمتر گناه کن
گفتم خودمان باید مربی خودمان باشیم. در تفحص شهدا ، دفترچه یک شهید ۱۶ ساله که گناهان هر روزش را می نوشت پیدا شد. گناهان یک هفته او اینها بود؛
شنبه : بدون وضو خوابیدم .
یکشنبه : خنده بلند در جمع.
دو شنبه : وقتی در بازی گل زدم احساس غرور کردم .
سه شنبه : نماز شب را سریع خواندم .
چهارشنبه : فرمانده در سلام کردن از من پیشی گرفت .
پنجشنبه : ذکر روز را فراموش کردم .
جمعه : تکمیل نکردن ۱۰۰۰ صلوات و بسنده به ۷۰۰ صلوات .
راوی که یکی از بچه های تفحص شهدا بوده می نویسد: دارم فکر می کنم چقدر از یک پسر شانزده ساله کوچکترم…
ما چی؟
کجای کاریم؟؟!!حرفامون شده رساله توجیه المسائل!!
۱_غیبت…تو روشم میگم
۲_تهمت…همه میگن
۳_دروغ…مصلحتی
۴_رشوه…شیرینی
۵_ماهواره…شبکه های علمی
۶_مال حرام …پیش سه هزار میلیارد هیچه!
۷_ربا…همه میخورن دیگه
۸_نگاه به نامحرم…یه نظر حلاله
۹_موسیقی حرام….ارامش بخش
۱۰_مجلس حرام… یه شب که هزار شب نمیشه.
اما باید بدانیم همان لحظه گناه، خدا و اهل بیت علیهم السّلام و مولا علی علیه السّلام ما را می بینند و به فرموده خداوند در سوره توبه آیه ۱۰۵ : وَ قُلِ اعْمَلُوا فَسَیَرَى اللَّهُ عَمَلَکُمْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُونَ.
خدایا بحق مولا ما را شیعه واقعی مولا قرار بده.
این خانه را باید خدا در اصل معماری کند آدم بنایش بر نهد جبریل هم یاری کند
آنگه اولی العزمی دگر آن را نگهداری کند آن را اولی الامری دگر منقوش و گچ کاری کند
این سان خدا از خانه اش چندی نگهداری کند تا ساعتی از دوستی یک چند مهمانداری کند
پی نوشت:
۱- جنه العالیه از لوامع الانوار ملا علی آرانی کاشانی
۲- حکایت های شنیدنی، ج ۴، ص ۳۶٫- می نویسد معاویه جایزه را به عمروعاص تقدیم کرد.
۳- خطبه غدیر خم
۴- مروج الذهب، ج ۲، ص ۳۸۶؛ الأخبار الطوال، ص ۱۶۹؛ الفتوح، ج ۳، ص ۱۱؛ الإمامه والسیاسه، ج ۱، ص ۱۲۶؛ وقعه صفّین، ص ۱۸۶٫
۵- تحف العقول ص ۱۸۵
۶- کنز الفوائد ج ۱ ص ۳۸۶
۷- نهج البلاغه / حکمت ۷۴
۸- نهجالبلاغه: خطبه ۲۰۹
۹- من لا یحضره الفقیه، شیخ صدوق، ج ۳، ص ۱۵۶
نظرات شما عزیزان: