به که واگذارم می کنی؟ (مناجات)
خدایا!
به که واگذارم می کنی؟
به سوی که می فرستی ام؟
به سوی آشنایان و نزدیکان؟ تا از من ببرند و روی بگردانند؛
یا بسوی غریبان و غریبه گان تا گره در ابرو بیافکنند و مرا از خود برانند؟
یا بسوی آنان که ضعف مرا می خواهند و خواری ام را طلب می کنند؟
... من بسوی دیگران دست دراز کنم؟ در حالیکه خدای من تویی و تویی کارساز و زمامدار من.
خدایا قرار ده، بی نیازی را در ذاتم و اعتقاد را در دلم و اخلاص را در عملم و نور را در دیده ام و بصیرت را در دینم و مرا به اعضایم بهره مند کن و گوش و چشمم را دو وارث من گردان و مرا بر آن که به من ستم روا داشته پیروز فرما و در رابطه با او انتقام و هدفم را نشانم ده و چشمم را بدین سبب روشن گردان.
خدایا گرفتاری ام را برطرف کن و زشتی ام را بپوشان و خطایم را بیامرز و شیطانم را بران و دَینم را ادا کن و برایم معبودا در آخرت و دنیا درجه ای برتر قرار ده؛
اى زداینده ى اندوه و برطرف کننده ى غم، اى رحمان دنیا و آخرت و رحمت آورنده ى در دو دنیا، بر محمد و آلش درود فرست، و ناراحتی مرا برطرف ساز، و غم دلم را بزداى.
کس به غیر از تو نخواهم چه بخواهی چه نخواهی
باز کن در که جز این خانه مرا نیست پناهی
نه من آنم که ز لطف و کرمت چشم بپوشم
نه تو آنی که کنی منع گدا را ز نگاهی
در اگر باز نگردد نروم باز به جایی
پشت دیوار نشینم چو گدا بر سر راهی
تو کریمی و دو صد کوه به یک کاه ببخشی
من بیچاره چه سازم که ندارم پر کاهی
سوز دوزخ به از این کز شرر عشق نسوزم
به بهشتم ندهم گر بدهی شعلۀ آهی
سوز ده تا که بسوزد ز غمت سخت درونی
اشک ده تا که بگرید ز غمت نامه سیاهی
چو به دوزخ ز دهان شعله صفت سر به در آرد؟
این زبانی که دل شب به تو گفته ست الهی
چون پسندی که فرود آوری اش در دل آتش؟
این جبینی که به خاک تو فرود آمده گاهی...
شاعر: حاج غلامرضا سازگار
نظرات شما عزیزان: