راههای در امان ماندن از گزند مدعیان
1 ـ ثبات قدم در دینداری
عصر غیبت و دوران آخرالزمان، آکنده از انواع فتنهها، شرارتها، ضلالتها و مفاسد است. آنگاه که واپسین حجت خدا، رخ در پس پردة غیبت نهان کرد، بدعتها، هواپرستیها، فتنهانگیزیها و عداوتها اوج گرفت؛ باطلپیشهگانِ گردنکش بر مسند قدرت نشستند و خداجویان و حقطلبان، اقلیتی ناچیز را تشکیل دادند.
طبعاً در این زمان، پای فشردن بر شاخصهای حیات طیبه دینی و اجرای حدود الاهی، حقمدار ماندن، تقوا داشتن، دست به چرب و شیرین دنیا نیالودن، از پرتگاه فتنهها جستن و به دام بدعتها گرفتار نیامدن، امری شگرف است که جز با برخورداری از اراده پولادین و دینشناسی بنیادین و توفیق الاهی، حاصل نمیشود.
از این رو، امیرالمۆمنین علیه السلام درباره ثبات در دینداری و اهمیت آن در دوران غیبت، میفرماید:
«حبیبم، رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود:
سوگند به آن که مرا به حق برانگیخت، فرزند من غایب خواهد شد. پس هر که زمانه غیبت وی را درک کرد، بر ریسمان محکم دین خدا چنگ زند و بر ابلیس خبیث راهی نگشاید که با افسونِ شک و تردید، او را از آیین من، دور، و از دین من برون سازد.»
راههای در امان ماندن از گزند مدعیان
2 ـ زدودن دروغ و خرافهپردازی از آموزههای مهدویت
بدون شک، نمیتوان برای تبیین آموزه مهدویت به هر روش ناصواب تمسّک جست. حتی اگر از رهگذر استفاده از این روشها، مخاطبان برای مدتی، رفتارهایی دینی از خود بروز دهند، این امر هیچ گاه دوام نخواهد داشت. پیامد شوم دروغ و خرافهپردازی، بسیار بیشتر از آثار کوتاه و به ظاهر مثبت آن خواهد بود؛ زیرا افزون بر این که این امر، محتوای دین را دستخوش آسیب و تحریف میکند و حقایق را با خرافات میآمیزد، به هنگام آشکار شدن حقایق، تنفر و بیاعتمادی مخاطبان را به آموزة مهدویت برخواهد انگیخت.
راههای در امان ماندن از گزند مدعیان
3 ـ بازخوانی دوباره آموزهها مهدویت
مفاهیم و آموزههایی مانند غیبت، انتظار، ارتباط و ملاقات، علایم و شرایط ظهور و ... همچون دیگر آموزههای دینی، به تبیین و تفسیر صحیح و مستند کارشناسان نیازمندند؛ زیرا ممکن است بدفهمی آنها، بدعتها، فرقهها و نحلههای منحرف بسیاری را پدید آورد.
از این رو، فهم و تفسیر صحیح مسائل مهدویت، از مهمترین بایستههای مهدویتپژوهی و رسالت مهم کارشناسان و مراکز علمی ـ فرهنگی است.
البته این بدان معنا نیست که مفاهیم را از آن چه جوهره آن است، تهی سازیم؛ بلکه
مفاهیم باید به گونهای تحلیل شوند که در آن، عقلانیت با معنویت، قدرت با اخلاق، دانش با ارزش و عمل با علم، جمع شود. یکی از مهمترین نقاط آسیبپذیر اندیشه مهدویت، آن است که مفاهیم و آموزههای آن، از تعریف جامع و نظاممند تهی شده، مورد تجزیه قرار گرفته و با آن برخورد گزینشی شود.
آموزه مهدویت در گذشته، متأسفانه با دید جامع، تحلیل و بررسی نشده است. از این رو، پارهای از مفاهیمی که اسلام روی آنها تأکید کمتری داشته، برجسته شده و برخی دیگر که اسلام به آن توجه بیشتری کرده است، فراموش شدهاند و این خود سبب میشود که اندیشه مهدویت، نامفهوم جلوه کند.
راههای در امان ماندن از گزند مدعیان
4 ـ تبیین نقش، جایگاه و مسئولیت علما و خواص در احیاء و نشر فرهنگ مهدویت
عصر غیبت با چالشهای «فترت»، «حیرت»، «فتنه» و «یأس» همراه است.
از همین رو است که سکّان رهبری مردم را به فقها سپردهاند تا با اصول راهبردی، به مقابله با این چالشها برخیزند.
بلوغ اجتماعی پایهایترین مسأله عصر غیبت است؛ زیرا که از ناحیة فاعل، هیچ مشکلی وجود ندارد و هر چه هست در عدم قابلیت قابل است. از این رو در عصر غیبت، علما، وظیفه سنگینی به عهده دارند و آن، این که باید در جهت پیرایش فرهنگ مهدوی بکوشند و آن را بازخوانی کنند تا پاک بودن ساحت آن از بدعتها و نیز توانمندی آن در حماسه سازی مغفول نماند. حضور عالمانِ مسئولیت پذیر راه را برای تفکرات عوامانه، مطالب ضعیف، دروغ و ویرانگر میبندد.
بصیرت، هوشیاری و بیداری بایستی مبنای کار خواص قرار گیرد تا از یک طرف، اندیشة مهدویت مهجور نشود و از دیگر سو، به بهانه ترویج آموزه مهدویت، دروغ گفتن، صواب تلقی نگردد، که چنین اندیشهای بسیار خطرناک و زمینهساز تحریف و بدعتهای فراوان خواهد شد.
پس عالمان دینی ـ که پاسداران حریم حوزة معرفت دینی و معنویت اسلامی هستند ـ رسالتی بس بزرگ دارند و پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم نیز در این باره فرموده است:
هنگامی که بدعتها در امت من ظاهر شد، عالِم باید علم خودش را آشکار کند. پس هر کس چنین نکرد، لعنت خدا بر او باد.»
5 ـ جلوگیری از سیطرة نااهلان بر اندیشه مهدویت
تدریس، تألیف و پژوهش در حوزة مطالعات مهدوی از عهده هر فردی ساخته نیست؛ تنها کسانی میتوانند عهدهدار هدایت دیگران شوند که خود در مسیر هدایت گام نهاده و به هدایت رسیده باشند.
در غیر این صورت، فرجامی جز گمراهی متصور نخواهد بود.
اندیشه مهدویت، زمانی به سر منزل مقصود میرسد که کسانی عهده دار آن شوند که هدایت الهی را درک کرده، از دین و دانش، بهره کافی برده، و در عمل به آن ملتزم باشند.
از این رو است که نه عالمان بیعمل و نه جاهلان بیخبر از شیوه صحیح دعوت افراد به آموزه مهدویت، نمیتوانند به ترویج این آموزه بپردازند.
حضور و ظهور افراد غیر متخصص در عرصه بیان و بلاغ آموزه مهدویت، زمینهساز تحریفهای لفظی و معنوی در اندیشه مهدویت میباشد. اگر عوام جای عالمان بنشینند آرام آرام، زیادت و نقصان معارف از سویی، و از سوی دیگر، تحلیل و تفسیر به رأیهای خطرناک در حوزه مطالعات مهدوی پدید میآید.
پی نوشتها :
1 . محمدبن حسن الحرالعاملی، اثبات الهداة، ج3، ص459.
2 . کلینی، اصول کافی، ج1، ص70.
نظرات شما عزیزان: