عوامل مختلفی دست به دست هم دادهاند و باعث شدهاند كه اطلاعات ما دربارهی ائمهی اطهار و بهویژه سه تن از این بزرگواران بسیار محدود باشد؛ یعنی امام جواد، امام هادی و امام عسكری علیهمالسلام. در واقع ما نسبت به این دورهی زمانی دچار فقدان اطلاعات كافی هستیم. مهمترین دلایل این محدودیت اطلاعات تاریخی دربارهی زندگانی این سه امام و بهویژه امام هادی علیهالسلام از این قرار است:
نخست: عمر كم این بزرگواران. مدت عمر ایشان در قیاس با دیگر ائمه علیهمالسلام كمتر بود و همین مسأله در محدود بودن اطلاعات ما از این بزرگواران مؤثر بوده است. این موضوع در مورد امام جواد و امام عسكری علیهماالسلام نیز صدق میكند. امام جواد علیهالسلام را در سن بیستوپنج سالگی به شهادت رساندند و امام عسكری علیهالسلام را در سن بیستوهشت سالگی.
عامل دوم، محصور بودن ایشان است. این امامان ما در حصر و تحت كنترل شدید بودند و به طور طبیعی مردم نمیتوانستند با ایشان ارتباط برقرار كنند. در نتیجه مطالبی هم كه از ایشان مورد ثبت و ضبط قرار گرفته، اندك و محدود است. حتی وكلای امام هادی علیهالسلام و كسانی كه رابط آن بزرگوار با مردم بودند، در قالب چهرههای ناشناس مانند دستفروش و دورهگرد و با احتیاط بسیار به خانهی حضرت میآمدند و سؤالات خود را میپرسیدند و از آن حضرت كسب تكلیف میكردند.
حتی با وجود «زراقی» كه حاجب و وزیر خلیفه و از شیعیان نفوذی به دستگاه خلافت بود، باز هم ارتباط با امام هادی علیهالسلام بهراحتی صورت نمیگرفت. تا آنجا كه نقل شده یكی از یاران امام برای اینكه از حال امام خبر بگیرد، نزد حاجب آمد، اما نمیدانست كه حاجب شیعه است. صبر كرد تا اطراف حاجب خلوت شود. حاجب كه منظور او را فهمید و به او گفت: آمدهای تا از مولایت خبر بگیری؟ او پاسخ داد كه مولای من خلیفه است. حاجب گفت: ساكت باش. من هم عقیدهی تو را دارم و این امام بزرگوار امام من و تو است. آن صحابی امام گفت: من خوشحال شدم وقتی دیدم حاجب هم شیعه است. بعد صبر كردند تا فرصت مناسبی فراهم شود. سپس حاجب او را همراه پسربچهای نزد امام فرستاد. وقتی امام علیهالسلام به سؤالات او پاسخ دادند، به او گفتند كه بهسرعت از آنجا بیرون برو، زیرا بودنت در آنجا برایت خطر دارد.
بنابراین ارتباط با امام هادی علیهالسلام حتی با وجود شیعیان نفوذی در دستگاه خلفای عباسی بهسختی صورت میگرفت و با خطرات بسیاری همراه بوده است. همین مسأله باعث شده كه اطلاعات تاریخی چندانی از ایشان ثبت و ضبط نشده باشد.
عامل سوم این است كه تواریخ را عمدتاً افراد غیر شیعه نوشتهاند و اساساً زمانه، زمانهی شیعیان نبود. حكومت عباسی با قدرت و قوت بر امور نظارت میكرد و بسیاری از مورخان تنها به شرطی میتوانستند دست به قلم ببرند كه چیزی بنویسند كه دستگاه خلافت میخواهد. بنابراین یا باید باب میل آنها مینوشتند یا اینكه چیزی نمینوشتند و مثلاً از مسألهای صرف نظر میكردند. هر مسألهای كه دستگاه خلافت خوشش نمیآمد و از جمله هرگونه تبلیغ دشمنان دستگاه و ترویج آیین آنان نباید ثبت و ضبط میشد. بنابراین اگر هم كسی میخواسته مطالبی را از اهل بیت علیهمالسلام و بهخصوص در این موقع از امام هادی علیهالسلام ثبت و ضبط كند، از ترس دستگاه خلافت از این كار منصرف میشد.
عامل چهارم هم آن است كه بیشتر مورخان به مسائل سیاسی و عرصهی سیاست عالم اسلام توجه داشتند. مثلاً بیشترین اطلاعات ما از زندگانی پر بركت امام رضا علیهالسلام مربوط به آن مقطع كوتاه ولایتعهدی ایشان است. چون ولایتعهدی یك مسألهی سیاسی بوده و به دستگاه خلافت هم مرتبط میشده، مورد توجه قرار میگرفته و راجع به آن قلمفرسایی میشده است. اما ما در مورد بقیهی عمر مبارك امام در دوران امامت ایشان اطلاعات چندانی نداریم و بهندرت مطالبی در این دوره در تاریخ وجود دارد. بنابراین با توجه به آن كه امامان ما و از جمله امام هادی علیهالسلام در عرصهی خلافت و حكومت حضور نداشتند، مطالب مربوط به ایشان هم از طرف مورخان به صورت مفصل مورد ثبت و ضبط قرار نگرفته است.
نظرات شما عزیزان: