رفاه زدگی سمی برای رشد خلاقیت
سالها پیش در همسایگی ما خانواده ای بود با 4 پسر قد و نیم قد و وضعیت مالی نه چندان خوب. یادم هست که خانه آنها دربازکن برقی نداشت و آنها مجبور بودند برای باز کردن در، همه پله ها را پایین بیایند. همین موضوع باعث شد که بچه ها با استفاده از طناب و چند عدد گیره و حلقه دربازکن دستی بسازند و با کشیدن طناب از بالای پله ها در را باز کنند. آنها همیشه برای "نداشته" هایشان فکری می کردند. و امروز آن 4 برادر از افراد موفق جامعه هستند.
برای داشتن فرزندی خلاق و پرتلاش گاهی باید "نداشتن" را به او هدیه بدهیم. تا یاد بگیرد چگونه برای به دست آوردن خواسته هایش فکر و تلاش کند. دخترکم ثمینا چند ماه بود که با ترفندهای مختلف در حال متقاعد کردن من بود تا برایش دوچرخه بخرم. زیر بار نرفتم تا اینکه چند روز پیش موفق شد با دختر همسایه مذاکره کند و در معامله ای پایا پای دوچرخه او را برای مدتی قرض بگیرد و اسباب بازی خودش را به او بدهد. او حالا برای به رسیدن به خواسته هایش راه جدیدی را یاد گرفته است.
معمولاً بچه های رفاه زده که با لب ترکردنی به خواسته هایشان می رسند کمتر انسانهای موفقی از آب در می آیند. آنها آدمهایی می شوند پر توقع وبی اراده که نه از خواسته هایشان کوتاه می آیند و نه برای رسیدن به آن تلاش می کنند.
تمرین دادن کودک به "نداشتن" از یک جهت دیگر نیز اهمیت دارد. زندگی با سختی ها و کاستی هایی همراه است که باید فرزندانمان را برای پذیرش و کنار آمدن با آن آماده کنیم. تجربه "نداشتن" در کودکی باعث واکسینه شدن او دربرابر کم و کاستی های زندگی او در آینده می گردد.
منبع: سید مهدی خدایی، نرم افزار باد صبا
نظرات شما عزیزان: