علی آن کوکب دری وجود، آن مقدسترین و تابناک ترین انسان روی زمین پس از رسول الله (ص) از چنان مقامی برخوردار است که هرگز حکیمان و فقیهان و خداشناسان و عارفان با هرچه گفتهاند و نوشته اند نتوانسته و نخواهند توانست او را بشناسند و بشناسانند و هرچه از فضیلت و منقبت او با شعر و نثر بسرایند و رقم بزنند و بر فراز منبرها بیان کنند، جز نمی از یم و قطره ای از اقیانوس فضایل علی نخواهد بود، همین بس که پیامبر، این اشرف مخلوقات به او گوید: «یا علی هیچ کس خدا را نشناخت جز من و تو و هیچ کس مرا نشناخت جز خدا و تو و هیچ کس تو را نشناخت جز خدا و من» .
و در جایی دیگر میفرماید:
«یا علی! اگر نه این بود که میترسیدم مردم دربارهات سخنی بگویند که نصاری درباره عیسی بن مریم گفتند، هرآینه مطلبی درباره ات میگفتم که بر هر کس بگذری، خاک زیر پایت را برای تبرک بردارد» .
نه خدا توانمش خواند نه بشر توانمش گفت
متحیرم چه نامم شه ملک لافتی را
و باز هم علی را از زبان سرورش، برادرش، پسر عمویش و مربیش رسول الله بشنویم که خطاب به یاران باوفایش همچون سلمان و مقداد و عمار و ابوذر و حذیفه و خزیمه میفرماید:
«همه شما میدانید که خدای عزوجل من و علی را از یک نور آفرید . ما در صلب آدم تسبیح خدای عزوجل میکردیم، سپس با هم در اصلاب مردان و ارحام زنان پاک منتقل شدیم که در هر زمانی، ندای تسبیح ما از درون رحمها شنیده میشد و نور وجود ما دو نفر در سیمای پدران و مادران و نیاکان هویدا بود تا آن جا که نام ما با نور در رخساره پدرانمان نوشته شده بود، سپس نور ما دو نیمه شد، نیمی در عبدالله و نیمی در ابوطالب . هرگاه پدر و عمویم در میان جمعی از قریش می نشستند، نوری در پیشانی آنها ظاهر میشد که حتی جانوران و درندگان نیز - به خاطر آن نور بر آن دو بزرگوار سلام میکردند و درود میفرستادند تا آن که از صلب دو پدر و رحم دو مادر به دنیا آمدیم . آن گاه که علی به دنیا آمد، حبیبم جبرئیل نازل شد و به من گفت: ای حیبب خدا! علی اعلی سلامت میرساند و تو را به ولادت برادرت علی، تبریک و تهنیت میگوید و میفرماید: این آغاز هویدا شدن نبوتت و اعلام وحی و رسالتت میباشد که همانا تو را به وجود برادرت، خلیفهات و جانشینت تایید نمودم و نامت را بالا بردم و به وسیله او تو را تقویت کردم . پس برخیز و با دست راستت او را در آغوش بگیر زیرا او از اصحاب یمین است و شیعیان و پیروانش مهتران سفیدرویاند . . .»
آری! علی از همان کودکی در آغوش پاک پیامبر رشد و نمو کرد و با جان و دل مهرانگیزش تربیت گشت . علم و حکمت را از او فراگرفت و راه و روش زندگی را مو به مو از او آموخت . خود در دوران کودکیش چنین میفرماید:
«و قد علمتم موضعی من رسول الله (ص) بالقرابة القریبة و المنزلة الخصیصه، وضعنی فی حجره و انا ولید، یضمنی الی صدره و یکنفنی فی فراشه، و یمسنی جسده، و یشمنی عرفه و کان یمضغ الشیء ثم یلقمنیه و ما وجد لی کذبة فی قول و لا خطلة فی فعل . . . و لقد کنت اتبعه اتباع الفصیل اثر امه، یرفع لی فی کل یوم من اخلاقه علما و یامرنی بالاقتداء به و لقد کان یجاور فی کل سنة بحراء، فاراه و لایراه غیری، و لمیجمع بیت واحد یومئذ فی الاسلام غیر رسول الله صلی الله علیه و آله و خدیجة و انا ثالثهما، اری نور الوحی والرسالة و اشم ریح النبوة و لقد سمعت رنة الشیطان حین ینزل الوحی علیه صلی الله علیه و آله، فقلت: یا رسول الله! ما هذه الرنة؟ فقال: هذا الشیطان قد ایس من عبادته، انک تسمع ما اسمع و تری ما اری الا انک لستبنبی ولکنک لوزیر و انک لعلی خیر» .
(نهج البلاغه، خطبه224)
و همانا شما منزلت و مکانت مرا از رسول خدا به خویشی نزدیک و جایگاهی ویژه - که دیگران از آن برخوردار نیستند - دانستید . آن حضرت مرا در کنار خود در آغوش خویش میگذاشت آن هنگام که کودکی خردسال بودم . مرا به سینه خود میچسباند و در رختخواب خود، در آغوشم میگرفت و بدن مبارکش را به من میمالید بوی عطر آگین خود را به من میبویانید و پیوسته خوراکی را میجوید و در دهانم میگذاشت و او هرگز نیافت که من دروغی بگویم یا اشتباهی از من سر بزند و همانا من همیشه از پی او میرفتم مانند بچه شتری از پشتسر مادرش و پیامبر هر روز از برای من نشانه ای از اخلاق و منش خود میافراشت و مرا دستور میداد که به او اقتدا و از او پیروی کنم .
من همیشه و هر سال آن حضرت را در کنار کوه حرا میدیدم (که عبادت میکرد) و غیر از من احدی او را نمیدید و در آن روزگار، اسلام در خانهای نیامده بود جز خانهای که پیامبر و خدیجه در آن بودند و من سومیشان بودم; من خود نور وحی را میدیدم و بوی نبوت را استشمام میکردم و همانا فریاد شیطان را شنیدم هنگامی که وحی بر آن حضرت نازل شد، پس به پیامبر عرض کردم: این چه آوازی است؟ فرمود: این صدای شیطان است که از عبادت خود نومید گشت . همانا که تو - ای علی - میشنوی آن چه را من میشنوم و میبینی آن چه را من میبینم جز آن که تو پیغمبر نیستی ولی تو وزیر و جانشین من میباشی و تو همواره بر خیر خواهی بود .
فرا رسیدن این عید سعید را به تمام عاشقان درگاهش تهنیت و تبریک عرض میکنیم و امیدواریم خداوند ما را جزء شیعیان و پیروان واقعیش قرار دهد و با دست مبارکش از حوض کوثر بنوشاند و ذریه ما را پیوسته افتخار پیرویش را عطا فرماید . آمین رب العالمین .
نظرات شما عزیزان: