نگاهی به اصل معنویت در سیره حضرت فاطمه (سلام الله علیها)
فاطمه (س)، تجلی سیره نبوی
حضرت زهرا (س) یگانه یادگار پیامبر اکرم (ص)، زندگی کوتاهش آیینه تمامنمای سیره نبوی است. او معارف ناب الهی را مستقیم از شخص رسول خدا (ص) فراگرفت. نزدیکترین شخص به رسول خداست که در سفر و حضر با ایشان بود و بدون واسطه و در آغوش برترین شخصیت عالم خلقت و موفقترین مربی دنیای بشریت پرورش یافت. او در اوج بیمهری جامعه جاهلیت به دختر، بیشترین محبت را از پدر دیده و برای پدر نه یک دختر بلکه امابیها بود. او «حانیه» یعنی مهربان و دلسوز و «حبیبه» یعنی دوست و محبوب بود. هرگاه فاطمه (س) بر رسول خدا (ص) وارد میشد، پیامبر (ص) چهار اقدام برایش انجام میداد «رَحَّبَ بِهَا وَ قَامَ إِلَیْهَا فَأَخَذَ بِیَدِهَا وَ قَبَّلَ یَدَهَا وَ أَجْلَسَهَا فِی مَجْلِسِهِ؛ به او خوشآمد میگفت، به سوی او میشتافت، دستش را میگرفت و میبوسید و او را در جایگاه خودش قرار میداد.»
فاطمه (س) برگزیده خدا، همتای قرآن، معیار خشم و رضایت الهی است. اینها نشانه یک انسان کامل است. چگونه به صورت مطلق خشم و غضب کسی معیار حق و باطل میشود. این جز در پرتو عصمت ممکن نیست. او پاره تن پیامبر (ص)، حوریهای از جنس آدم و حلقه وصل نبوت و امامت است.
از آنجا که سیره حضرت زهرا (س) تجلی سیره و خلقوخوی پیامبر (ص) است، در این بخش مهمترین اصول حاکم بر زندگی آن حضرت را بررسی میکنیم:
اصول حاکم بر سیره فاطمی
منظور از این اصول، مواردی است که با گذشت زمان تغییر نمیکند و در هر زمان و مکانی قابل اجرا و الگوبرداری است؛ مهمترین این اصول عبارتند از: اصل معنویت، اصل دشمنشناسی و اصل استقامت.
اصل معنویت
بشر مشتمل بر دو بعد مادی و معنوی است، همانطور که جسم نیاز به غذا و آب و هوا دارد، روح بشر نیز نیازمند معنویت است. بشر در بهرهوری از مادیات جهان بدون استفاده از معنویت دچار طغیان و سرکشی میشود. «کَلَّا إِنَّ الْإِنسَانَ لَیَطْغَى أَن رَّآهُ اسْتَغْنَى؛ چنین نیست (که شما میپندارید) به یقین انسان طغیان میکند، از اینکه خود را بینیاز ببیند!» معنویت نیاز فطری بشر است که در اثر معرفت و شناخت پیدا میشود. اصل معنویت به معنای گرایش به امور معنوی و ارزشی، آثار فراوانی در زندگی دارد، از جمله:
برخی آثار معنویت در زندگی
الف- کاهش بحرانهای روحی؛ در پرتو معنویت اضطراب از بین میرود، حرص و طمع، افراط و تفریط و ظلم و ستم کاهش مییابد. آرامش و اطمینان بر وجود انسان حاکم میشود.
ب- پرورش فضایل اخلاقی؛ در پرتو معنویت انسان خود را ملزم به ارزشهای اخلاقی میداند. سعی در اصلاح خود دارد و رابطهاش با خدا صمیمی میشود.
ج- عدالت اجتماعی؛ معنویت زمینهساز خدمترسانی است، در اصلِ معنویت، انسان آنچه را برای خود نمیپسندد برای مردم نیز نمیپسندد. زندگی از حالت حیوانی و یکنواخت خارج میشود و حس همنوعی در انسان برانگیخته میشود.
د- حُسن ظن به عالم هستی؛ معنویت، بینش انسان را به جهان سامان میدهد، خلقت را هدفدار میکند، افراد را از پوچی و بیهودگی دور میکند و افق دید افراد گسترش مییابد.
هـ- استقامت و صبر؛ در پرتو معنویت، تحلیل انسان از بلایا تغییر مییابد. هر پدیدهای را در چارچوب این اصل تفسیر میکند. طبعاً یأس و ناامیدی بر او عارض نمیشود و حتی بیماری و فقدان را در منظومه خلقت با نگاه لطف مینگرد.
معنویت یعنی گرایش به عبادت، دعا، بندگی، جهاد، ایثار، مناجات و خدمت به مردم.
امروز بشر دچار بحران معنویت است. دوری از معارف معنوی دین، بشر را سردرگم کرده است. رهبر کبیر انقلاب، حضرت امام (ره) در نامه به گورباچف [19]، رهبر شوروی مشکل اساسی آنان را همین دانستند؛ ایشان نوشتند: «مشکل شما عدم اعتقاد واقعی به خداست، همان مشکلی که غرب را هم به ابتذال و بنبست کشیده و یا خواهد کشید، مشکل شما مبارزه طولانی و بیهوده با خدا و مبدأ هستی و آفرینش است.»
امام صادق (ع) میفرماید: «وَجَدْتُ عِلْمَ النَّاسِ کُلَّهُ فِی أَرْبَعٍ أَوَّلُهَا أَنْ تَعْرِفَ رَبَّکَ وَ الثَّانِی أَنْ تَعْرِفَ مَا صَنَعَ بِکَ وَ الثَّالِثُ أَنْ تَعْرِفَ مَا أَرَادَ مِنْکَ وَ الرَّابِعُ أَنْ تَعْرِفَ مَا یُخْرِجُکَ مِنْ دِینِکَ؛ تمام دانشها در چهار چیز جمع است، خدا را بشناس، بشناس به تو چه کرده است، بشناس چه از تو میخواهد و بشناس چه چیز تو را از دین خارج میکند.»
در این حدیث نورانی چهار معرفت از مبانی علم ذکر شده است. در واقع چهار راه افزایش معرفت عبارتند از خداشناسی، خودشناسی، وظیفهشناسی و آسیبشناسی دینی. شناختهایی که اگر به درستی به آن پرداخته شود ثمرهاش معنویت و عبودیت است.
حضرت زهرا (س) مظهر معنویت و بندگی خداست. خانوادهای که مظهر سوره «هل اتی» و تجلی تلاش بیمزد هستند. نمونههایی از معنویت در سیره حضرت زهرا (س) عبارتند از:
نمونههای سیره معنوی حضرت زهرا (س)
معنویت یعنی منسوب بودن به معنا؛ یعنی جنبه روحی و درونی انسان. معنویت دینی با هدفمندی و غایتگرایی همراه است. حقیقت معنویت در دین، همان روح عبودیت است.
به گفته قرآن کریم عبادت هدف خلقت است و نتیجه آن حس مسئولیت و تقواست که معیار ارزش شخصیت محسوب میشود. ارزش هر کس به آنچه میخورد یا میپوشد نیست؛ بلکه ارزش انسان به جنبههای معنوی و روحانی اوست که جنبه مادی مقدمه آن است و دنیا در نظر افراد معنویتگرا، مقدمه و مزرعه آخرت است.
رنگ الهی گرفتن و خداگونه شدن، هدف غایی حرکت انسان است «صِبْغَةَ اللَّهِ وَ مَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ صِبْغَةً» در تفکر معنوی، انسان هیچ استقلالی ندارد، فانی است، وابسته محض است «إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیهِ رَاجِعُونَ» معنویت در اسلام پشتوانه اخلاق، قانون، سیاست، روابط اجتماعی و همه ارزشهاست.
حسن بصری [20] در مورد حضرت زهرا (س) میگوید: «مَا کَانَ فِی هَذِهِ الْأُمَّةِ أَعْبَدَ مِنْ فَاطِمَةَ کَانَتْ تَقُومُ حَتَّى تَوَرَّمَ قَدَمَاهَا؛ در بین امت اسلام، کسی عابدتر از فاطمه (س) نبود، آنقدر برای عبادت ایستاد که پاهایش ورم کرد.»
پارهای از محورهای اصل معنویت در زندگی آن حضرت عبارتند از:
1. عبادت شب عروسی
هنگامی که وارد خانه امیرالمؤمنین (ع) شد، در شب زفاف به آن حضرت عرض کرد: «فشبهت دخولی فی فراشی بمنزلی کدخولی إلی لحدی و قبری فانشدک الله إن قمت إلی الصلاة فنعبد الله تعالی هذه اللیلة؛ امروز از خانه پدر به خانه همتای گرانقدرم آمدم و فردا نیز از این جا به منزلگاه دیگری و به جوار رحمت حق خواهم رفت. از این رو، علی جان! به خدای سوگندت میدهم که بیا تا در آغازین لحظات زندگی مشترک به نماز بایستیم و هر دو با هم این شب جاودانه را به پرستش خدا سپری کنیم».
2. ندیدن کمبودها در سایه حضور خدا
هنگامی که رسول خدا (ص) از دخترش درباره کمبودهای زندگی و نیازهایش میپرسد، پاسخی تکاندهنده میشنود: «شَغَلَنی عَن مسَئَلَتِهِ لَذَّةُ خِدمَتِهِ، لا حاجَةَ لِی غَیرُ النَّظَرِ اِلی وَجهِهِ الکَرِیمِ؛ لذتی که از بودن در محضر خدا نصیب من میگردد مرا از خواهش بازداشته است، حاجتی ندارم جز اینکه پیوسته ناظر جمال زیبای خدای کریم باشم.»
اینها برای ما درس است که در شب عروسی گناه نکنیم، خدا را فراموش نکنیم، ناشکر نباشیم. خدا برای ما در رأس امور باشد، اصل باشد، همه چیز در طول خدا باشد.
3. رضایت خدا و پیامبر، ملاک انتخاب
هنگامی که امیرالمؤمنین (ع) به خواستگاری حضرت زهرا (س) آمد و رسول خدا (ص) موضوع خواستگاری را مطرح کرد، اولین سؤالی که حضرت زهرا (س) پرسید این بود: آیا خدا و پیامبر به این ازدواج راضی هستند؟ تا پیامبر پاسخ مثبت داد، حضرت زهرا ( س) عرض کرد: «رَضِیتُ بِمَا رَضِیَ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ؛ من خشنود و راضیام به آنچه خدا و پیامبر راضی هستند.»
واقعا اگر ملاک ازدواج در درجه نخست رضایت الهی و رضایت معصومین (ع) باشد و ملاک صرف ظواهر نباشد، چنین ازدواجی استمرار و برکت دارد، متزلزل نیست.
4. قرائت قرآن در هنگام کار
افراد مختلفی حضرت را در حین کار، مشغول تلاوت قرآن دیده بودند. در روایتی سلمان گوید: بر حضرت وارد شدم در حالیکه آن حضرت قرآن میخواند و آسیاب خود میچرخید. سلمان گوید: نزد رسول خدا (ص) آمدم و موضوع را عرض کردم، رسول خدا (ص) تبسمی نمود و فرمود: «یَا سَلْمَانُ إِنَّ اِبْنَتِی فَاطِمَةَ مَلَأَ اللَّهُ قَلْبَهَا وَ جَوَارِحَهَا إِیمَاناً إِلَى مُشَاشِهَا تَفَرَّغَتْ لِطَاعَةِ اللَّهِ؛ همانا خداوند قلب و اعضاء دخترم فاطمه را از ایمان سرشار نموده و ایمان تا درون استخوانهای او نفوذ کرده او برای بندگی خدا فارغ شده است.»
5. وصیت به تلاوت قرآن هنگام مرگ و دفن
به امیرالمؤمنین (ع) سفارش کرد وقتی مرا به خاک میسپاری «فَأَکْثِرْ مِنْ تِلاَوَةِ الْقُرْآنِ؛ زیاد برایم قرآن بخوان.»
6. تأثیرپذیری از قرآن
هنگامی که آیه 43 حجر نازل شد «وَإِنَّ جَهَنَّمَ لَمَوْعِدُهُمْ أَجْمَعِینَ * لَهَا سَبْعَةُ أَبْوَابٍ لِّکُلِّ بَابٍ مِّنْهُمْ جُزْءٌ مَّقْسُومٌ»؛ رسول خدا (ص) با شنیدن آیه به شدت گریست. برای آرام کردن رسول خدا (ص) شخصی نزد حضرت زهرا (س) رفت، مشاهده کرد آن حضرت در حال آسیاب کردن جو میباشد و در حال کار، قرآن میخواند «وَ مَا عِندَ اللَّهِ خَیرٌ وَ أَبْقَى»؛ سلام کرد و جریان گریه پیامبر را مطرح نمود. فاطمه به سرعت نزد پدر آمد و علت گریه را جویا شد، هنگامی که آیه را شنید «فَسَقَطَتْ فَاطِمَةُ عَلَى وَجْهِهَا وَ هِیَ تَقُولُ الْوَیْلُ ثُمَّ الْوَیْلُ لِمَنْ دَخَلَ النَّارَ؛ با صورت روی زمین افتاد در حالیکه میگفت: وای! وای بر کسی که وارد جهنم میشود.»
7. تلاوت قرآن، عشق به پیامبر (ص) و انفاق
آن حضرت فرمود: «حُبِّبَ إلَىَّ من دُنیاکُم ثَلاثٌ: تِلاوَةُ کِتابِ اللّهِ و النَّظَرُ فی وَجهِ رَسولِ اللّهِ و الإنفاقُ فی سَبیلِ اللّهِ؛ از دنیاى شما محبّت سه چیز در دل من نهاده شد: تلاوت قرآن، نگاه به چهره پیامبر خدا و انفاق در راه خدا.»
8. مناجات با خدا
از نکات مهم در زندگی آن حضرت برنامه دعا و مناجات با خداست به گونهای که در منابع روایی آمده است آن حضرت کارهای منزل را بین خود و خادمهاش فضه تقسیم میکرد تا در روزهایی که فضه کار منزل انجام میدهد مفصلتر به عبادت بپردازد.
9. دعاهای روزانه
مجموعهای از ادعیه از آن حضرت نقل شده که به صورت مستقل منتشر شده است. آن حضرت در مواقع خاص ادعیه ویژهای داشت. مرحوم مجلسی [21] ادعیه ایشان را در بحار [22] آورده است.
در دعای دوشنبه ایشان آمده است:
«اَللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ قُوَّةً فِی عِبَادَتِکَ وَ تَبَصُّراً فِی کِتَابِکَ وَ فَهْماً فِی حُکْمِکَ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ لاَ تَجْعَلِ الْقُرْآنَ بِنَا مَاحِلاً وَ الصِّرَاطَ زَائِلاً وَ مُحَمَّداً صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ عَنَّا مُوَلِّیاً؛ پروردگارا! از درگاهت قدرتى براى عبادت و بندگى، بینشى براى درک قرآن و فهم لازم براى درک احکامت را خواستارم، پروردگارا! بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست و فهم قرآن را دور از دسترس فکر ما و صراط را نابودکننده ما و محمّد را روىگردان از ما قرار مده.»
10. دعایی برای هر حاجت مهم
امام سجاد (ع) نقل میکند پدرم آخرین لحظات روز عاشورا مرا در آغوش گرفت در حالیکه خون از بدنش غلیان میکرد و فرمود: «یَا بُنَیَّ اِحْفَظْ عَنِّی دُعَاءً عَلَّمَتْنِیهِ فَاطِمَةُ (س) وَ عَلَّمَهَا رَسُولُ اللَّهِ (ص) وَ عَلَّمَهُ جَبْرَئِیلُ (ع) فِی الْحَاجَةِ وَ الْمُهِمِّ وَ الْغَمِّ؛ پسرم دعایی را که مادرم فاطمه به من آموخته حفظ کن، دعایی است که رسول خدا (ص) به او آموخت و به پیامبر، جبرئیل آموخت، این دعا برای هر حاجت مهم و رفع اندوه مؤثر است.
«بِحَقِّ یس وَ الْقُرْآنِ الْحَکِیمِ وَ بِحَقِّ طه وَ الْقُرْآنِ الْعَظِیمِ یَا مَنْ یَقْدِرُ عَلَى حَوَائِجِ السَّائِلِینَ یَا مَنْ یَعْلَمُ مَا فِی الضَّمِیرِ یَا منفس [مُنَفِّساً] عَنِ الْمَکْرُوبِینَ یَا مفرج [مُفَرِّجاً] عَنِ الْمَغْمُومِینَ یَا رَاحِمَ الشَّیْخِ الْکَبِیرِ یَا رَازِقَ الطِّفْلِ الصَّغِیرِ یَا مَنْ لاَ یَحْتَاجُ إِلَى التَّفْسِیرِ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اِفْعَلْ بِی کَذَا وَ کَذَا؛ به حقّ یاسین و قرآن حکیم، به حقّ طه و قرآن عظیم، اى خدایى که بر حاجتهاى حاجتمندان قادر و توانا هستى، اى آنکه اسرار پنهان همه را مىدانى، اى برطرفکننده مشکل آنان که دچار گرفتارى شدهاند، اى برطرفکننده غمهاى مردم اندوهگین، اى رحمکننده به پیرمردان، اى روزىدهنده به کودکان صغیر، اى خدایى که بىنیاز از هر تفسیرى، بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست و...[در این قسمت دعا هر حاجتى که دارید بخواهید].»
11. دعا برای گناهکاران و خطاکاران
اسماء بنت عمیس [23] گوید: در لحظههای پایانی عمر حضرت فاطمه (س) دیدم آن حضرت غسل کرد، لباس عوض کرد، رو به قبله نشست و چنین دعا کرد:
«إلهی وَ سَیِّدی، أسْئَلُکَ بِالَّذینَ اصْطَفَیْتَهُمْ، وَ بِبُکاءِ وَلَدَیَّ فی مُفارِقَتی أَنْ تَغْفِرَ لِعُصاةِ شیعَتی وَ شیعَةِ ذُرِّیَّتِی؛ پروردگارا به حق پیامبرانی که برگزیدی و به گریههای دو فرزندم در فراق من از تو میخواهم از گناهکاران پیروان من و پیروان فرزندان من درگذری.»
12. دعا کردن در غروب جمعه
ایشان عصر جمعه به دعا میپرداخت و فرمود پدرم سفارش کرد روز جمعه ساعتی است که هر دعایی و خواستهای در آن ساعت به اجابت میرسد.
«إِنَّ فِی الْجُمُعَةِ لَسَاعَةً لاَ یُوَافِقُهَا رَجُلٌ مُسْلِمٌ یَسْأَلُ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ فِیهَا خَیْراً إِلَّا أَعْطَاهُ إِیَّاهُ قَالَتْ فَقُلْتُ: یَا رَسُولَ اللَّهِ أَیُّ سَاعَةٍ هِیَ؟ قَالَ (ص): إِذَا تَدَلَّى نِصْفُ عَیْنِ الشَّمْسِ لِلْغُرُوبِ؛ در روز جمعه ساعتی است که هر خواسته خیر و و درخواستی در آن به اجابت میرسد پرسیدم یا رسول الله کدام ساعت؟ فرمود: آنگاه که نصف قرص خورشید در افق پنهان شود.»
13. دعا در بستر شهادت
آن حضرت در آخرین لحظات، در بستر شهادت چنین دعا کرد:
«بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ، یَا حَیُّ یَا قَیُّوْمُ، بِرَحْمَتِکَ أَسْتَغِیثُ، فَأَغِثْنِی وَ لَا تَکِلْنِی إِلى نَفْسِی طَرْفَةَ عَیْنٍ أَبَداً، وَ أَصْلِحْ لِی شَأْنِی کُلَّهُ».
نجات از جهنم، عدم واگذاری به خود و اصلاح امور آخرین درخواستهای آن حضرت است.
14. حضور بینظیر در حال نماز
رسول خدا (ص) فرمود: هنگامی که دخترم فاطمه (س) به نماز میایستد خدا به فرشتگان میفرماید:
«انْظُرُوا إِلَى أَمَتِی فَاطِمَةَ سَیِّدَةِ إِمَائِی قَائِمَةً بَیْنَ یَدَیَّ تَرْتَعِدُ فَرَائِصُهَا مِنْ خِیفَتِی وَ قَدْ أَقْبَلَتْ بِقَلْبِهَا عَلَى عِبَادَتِی أُشْهِدُکُمْ أَنِّی قَدْ آمَنْتُ شِیعَتَهَا مِنَ النَّار؛ به بندهام و سرور بندگانم فاطمه نگاه کنید چگونه در برابر من ایستاده است و از خوف من بدنش میلرزد و با تمام وجودش به پرستش من ایستاده است، شما را گواه میگیرم که شیعیان و پیروانش را از آتش جهنم در امان قرار دادم.»
15. دعا، بهترین هدیه برای فاطمه (س)
سوید بن غفله [24] نقل میکند فشار اقتصادی و فقر بر امیرالمؤمنین (ع) عارض شد، حضرت فاطمه (س) نزد پدر آمد تا کمکی از او دریافت کند. پیامبر اکرم (ص) که چیزی نزدشان نبود، فرمود: دخترم! پنج کلمه به تو میآموزم که جبرئیل به من آموخته است. حضرت زهرا (س) پرسید: آن کلمات چیست؟ رسول خدا (ص) فرمود:
«یَا رَبَّ الْأَوَّلِینَ وَ الآخِرِین َو یا خَیْرَ الْأَوَّلِینَ وَ الآخِرِین و یَا ذَا الْقُوَّةِ الْمَتِینَ وَ یَا رَاحِمَ الْمَسَاکِینِ وَ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِین».
حضرت زهرا (س) نزد امیرالمؤمنین (ع) بازگشت. امام (ع) پرسیدند: پدر و مادرم به فدایت چه خبر آوردی؟ «بِأَبِی أَنْتِ وَ أُمِّی مَا وَرَاءَکِ یَا فَاطِمَةُ قَالَتْ ذَهَبْتُ لِلدُّنْیَا وَ جِئْتُ بِالْآخِرَةِ» علی (ع) فرمود: «خَیْرُ أَیَّامِکِ»؛ با اینکه به ظاهر دست خالی برگشت، امّا دریافت یک دعا را بهترین هدیه میداند و علی (ع) این ایام را بهترین ایام میداند که در آن از رسول خدا (ص) ذکری فرا گرفتهاند.
16. مراقبت نسبت به فرزندان در احیای شب قدر
حضرت زهرا (س) اجازه نمیداد که شب قدر بچهها و اهل خانه بخوابند. سفارش میکرد کمتر غذا بخورند و در طول روز مقداری استراحت کنند و میفرمود: «مَحْرُومٌ مَنْ حُرِمَ خَیْرَهَا؛ هر کسی از خیر امشب باز ماند، محروم است.»
17. تعلیم دعای حریق
در تعقیب نماز صبح دعایی از ایشان نقل شده به نام دعای حریق [25] که رسول خدا (ص) به حضرت زهرا (س) و علی (ع) آموخت. بیش از دو سوم ادعیه، دعاهای خاص به انبیاء، ملائکه و رسول خداست.
18. معادباوری در سیره حضرت زهرا (س)
یکی از عرصههای معنویت در زندگی، یاد معاد و قیامت است. صدها آیه در قرآن کریم به این امر اختصاص یافته است. سورهای از قرآن کریم نمیتوان یافت که موضوع معاد و مرگ در آن مطرح نشده باشد. یاد معاد و مرگ سازنده و بازدارنده است. انکار معاد یا استبعاد در آن ناشی از میل به آزادی بی قید و شرط و اباحیگری است. قرآن کریم میفرماید:
«بَلْ یُرِیدُ الْإِنسَانُ لِیَفْجُرَ أَمَامَهُ * یَسْأَلُ أَیَّانَ یَوْمُ الْقِیَامَةِ»
یاد معاد در زندگی حضرت زهرا (س) بسیار پررنگ بود. برخی مصادیق آن عبارتند از:
الف) رسول خدا (ص) روزی دختر خود را نگران و اندوهگین یافت. پرسیدند: دلیل حزن و اندوه تو چیست؟ فاطمه (س) پاسخ داد:
«یَا أَبَتِ ذَکَرْتُ الْمَحْشَرَ وَ وُقُوفَ النَّاسِ عُرَاةً یَوْمَ الْقِیَامَة ... وَا سَوْأَتَاهْ یَوْمَئِذٍ مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلّ ؛ ای پدر! به یاد آوردم روز محشر و ایستادن مردم را در آن روز با حالت برهنه... وای از زشتیها در پیشگاه خداوند بزرگ. »
ب) روزی نزد پدر آمد عرض کرد:
«یَا أَبَتَاهْ أَیْنَ أَلْقَاکَ یَوْمَ الْمَوْقِفِ الْأَعْظَمِ وَ یَوْمَ الْأَهْوَالِ وَ یَوْمَ الْفَزَعِ الْأَکْبَرِ قَالَ یَا فَاطِمَةُ (س) عِنْدَ بَابِ الْجَنَّةِ وَ مَعِی لِوَاءُ الْحَمْدِ وَ أَنَا الشَّفِیعُ لِأُمَّتِی إِلَى رَبِّی قَالَتْ یَا أَبَتَاهْ فَإِنْ لَمْ أَلْقَکَ هُنَاکَ قَالَ الْقَیْنِی عَلَى الْحَوْضِ وَ أَنَا أَسْقِی أُمَّتِی قَالَتْ یَا أَبَتَاهْ إِنْ لَمْ أَلْقَکَ هُنَاکَ قَالَ الْقَیْنِی عَلَى الصِّرَاطِ وَ أَنَا قَائِمٌ أَقُولُ رَبِّ سَلِّمْ أُمَّتِی قَالَتْ فَإِنْ لَمْ أَلْقَکَ هُنَاکَ قَالَ الْقَیْنِی وَ أَنَا عِنْدَ الْمِیزَانِ أَقُولُ رَبِّ سَلِّمْ أُمَّتِی قَالَتْ فَإِنْ لَمْ أَلْقَکَ هُنَاکَ قَالَ الْقَیْنِی عَلَى [عِنْدَ] شَفِیرِ جَهَنَّمَ أَمْنَعُ شَرَرَهَا وَ لَهَبَهَا عَنْ أُمَّتِی فَاسْتَبْشَرَتْ فَاطِمَةُ بِذَاکَ؛ پدرجان! روز موقف اعظم و روز فزع، تو را کجا دیدار کنم؟ فرمود: اى فاطمه! کنار درب بهشت در حالیکه پرچم حمد و ستایش با من است و من برای امتم نزد خدا شفاعت میکنم، عرض کرد: پدرجان! اگر شما را آنجا ملاقات نکردم [کجا پیدا کنم]؟ فرمود: مرا کنار حوض خواهی دید در حالیکه امتم را آب میدهم، عرض کرد: اگر آنجا دیدارت نکردم؟ فرمود: کنار صراط مرا خواهی دید در حالیکه ایستادهام و میگویم پروردگارا! امتم را حفظ کن. عرض کرد: آنجا هم نشد؟ فرمود: کنار میزانم و از خدا سلامت امتم را میخواهم، عرض کرد: آنجا هم نشد؟ فرمود: مرا در پرتگاه دوزخ ملاقات کن در حالیکه امتم را از شعلههای آتش حفظ میکنم اینجا بود که فاطمه از این خبر شاد شد.»
ج) در وصایای آن حضرت به امیرالمؤمنین (ع) آمده است:
«اوُصیکَ یَا اَبَاالْحَسَنِ اَنْ لا تَنْسَانِی وَ تَزُورَنی بَعدَ مَمَاتِی؛ ای اباالحسن! تو را وصیّت میکنم که مرا فراموش نکنی و پس از وفات من همواره مرا زیارت کنی.»
د) در کلام نورانی دیگری، آن حضرت فرمود:
«إذا حُشِرتُ یَومَ القِیامَةِ أشفَعُ عُصاةَ اُمَّةِ النَّبِیِّ (ص)؛ هرگاه روز قیامت برانگیخته شوم برای گناهکاران امت پیامبر (ص) شفاعت خواهم کرد. »
جمعبندی
معنویت یکی از نیازهای اساسی بشر است. آنچه در عناوین هجدهگانه ذکر شد بخشی از تجلی معنویت در سیره و زندگی حضرت زهرا (س) بود.
پی نوشت:
[1] «قَالَ: حَدَّثَنَا أَبُو الْعَبَّاسِ مُحَمَّدُ بْنُ یَعْقُوبَ قَالَ: حَدَّثَنِی مُحَمَّدُ بْنُ إِسْحَاقَ السقانی قَالَ: حَدَّثَنَا عُثْمَانُ بْنُ عُمَرَ قَالَ: حَدَّثَنَا إِسْرَائِیلُ عَنْ مَیْسَرَةَ بْنِ حَبِیبٍ عَنِ الْمِنْهَالِ بْنِ عمر[عَمْرٍو] عَنْ عَائِشَةَ بِنْتِ طَلْحَةَ عَنْ عَائِشَةَ أَنَّهَا قَالَتْ: مَا رَأَیْتُ أَحَداً کَانَ أَشْبَهَ کَلاَماً وَ حَدِیثاً مِنْ فَاطِمَةَ بِرَسُولِ اللَّهِ (ص) وَ کَانَتْ إِذَا دَخَلَتْ عَلَیْهِ رَحَّبَ بِهَا وَ قَامَ إِلَیْهَا فَأَخَذَ بِیَدِهَا وَ قَبَّلَ یَدَهَا وَ أَجْلَسَهَا فِی مَجْلِسِهِ وَ کَانَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) إِذَا دَخَلَ عَلَیْهَا رَحَّبَتْ بِهِ وَ قَامَتْ إِلَیْهِ وَ أَخَذَتْ بِیَدِهِ فَقَبَّلَتْهَا فَدَخَلَتْ عَلَیْهِ فِی مَرَضِهِ الَّذِی تُوُفِّیَ فِیهِ فَرَحَّبَ بِهَا وَ قَبَّلَهَا وَ أَسَرَّ إِلَیْهَا فَبَکَتْ ثُمَّ أَسَرَّ إِلَیْهَا فَضَحِکَتْ فَقُلْتُ فِی نَفْسِی کُنْتُ أَحْسُبُ لِهَذِهِ الْمَرْأَةِ فَضْلاً فَإِذَا هِیَ مِنْهُنَّ بَیْنَا هِیَ تَبْکِی إِذْ هِیَ تَضْحَکُ فَسَأَلْتُهَا فَقَالَتْ إِنِّی إِذَا لَبَذِرَةٌ وَ لَمَّا تُوُفِّیَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) سَأَلْتُهَا فَقَالَتْ أَسَرَّ إِلَیَّ وَ أَخْبَرَنِی أَنَّهُ مَیِّتٌ فَبَکَیْتُ ثُمَّ أَسَرَّ إِلَیَّ وَ أَخْبَرَنِی أَنِّی أَوَّلُ أَهْلِهِ أَلْحَقُ بِهِ فَضَحِکْتُ»؛ بشارة المصطفی لشیعة المرتضی، ج1، ص253.
[2] سوره علق، آیات 6 و 7.
[3] پیام تاریخی امام (ره) به میخائیل گورباچف.
[4] الکافی، ج1، ص50.
[5] «صِبْغَةَ اللَّهِ وَ مَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ صِبْغَةً وَ نَحْنُ لَهُ عَابِدُونَ»؛ بقره، 138.
[6] «الَّذِینَ إِذَا أَصَابَتْهُم مُّصِیبَةٌ قَالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعُونَ»؛ بقره، 156.
[7] بحارالانوار، ج43، ص84.
[8] احقاق الحق، ج 4، ص 481.
[9] بحارالانوار، ج43. (ریاحین الشریعه، ج1، ص 105)
[10] بحارالانوار، ج43، ص149.
[11] «بَعَثَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) سَلْمَانَ إِلَى فَاطِمَةَ قَالَ فَوَقَفْتُ بِالْبَابِ وَقْفَةً حَتَّى سَلَّمْتُ فَسَمِعْتُ فَاطِمَةَ تَقْرَأُ الْقُرْآنَ مِنْ جَوَّا وَ الرَّحَى تَدُورُ مِنْ بَرَّا وَ مَا عِنْدَهَا أَنِیسٌ وَ قَالَ فِی آخِرِ الْخَبَرِ فَتَبَسَّمَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) وَ قَالَ یَا سَلْمَانُ إِنَّ ابْنَتِی فَاطِمَةَ مَلَأَ اللَّهُ قَلْبَهَا وَ جَوَارِحَهَا إِیمَاناً إِلَى مُشَاشِهَا تَفَرَّغَتْ لِطَاعَةِ اللَّهِ فَبَعَثَ اللَّهُ مَلَکاً اسْمُهُ زُوقَابِیلُ وَ فِی خَبَرٍ آخَرَ جَبْرَئِیلُ فَأَدَارَ لَهَا الرَّحَى وَ کَفَاهَا اللَّهُ مَئُونَةَ الدُّنْیَا مَعَ مَئُونَةِ الْآخِرَةِ»؛ بحارالانوار، ج43، ص46.
[12] «إِنَّ فَاطِمَةَ (س) لَمَّا احْتُضِرَتْ أَوْصَتْ عَلِیّاً (ع) فَقَالَتْ إِذَا أَنَا مِتُّ فَتَوَلَّ أَنْتَ غُسْلِی وَ جَهِّزْنِی وَ صَلِّ عَلَیَّ وَ أَنْزِلْنِی قَبْرِی وَ أَلْحِدْنِی وَ سَوِّ التُّرَابَ عَلَیَّ وَ اجْلِسْ عِنْدَ رَأْسِی قُبَالَةَ وَجْهِی فَأَکْثِرْ مِنْ تِلَاوَةِ الْقُرْآنِ وَ الدُّعَاءِ فَإِنَّهَا سَاعَةٌ یَحْتَاجُ الْمَیِّتُ فِیهَا إِلَى أُنْسِ الْأَحْیَاءِ وَ أَنَا أَسْتَوْدِعُکَ اللَّهَ تَعَالَى وَ أُوصِیکَ فِی وُلْدِی خَیْراً ثُمَّ ضَمَّتْ إِلَیْهَا أُمَّ کُلْثُومٍ فَقَالَتْ لَهُ إِذَا بَلَغَتْ فَلَهَا مَا فِی الْمَنْزِلِ ثَمَّ اللَّهُ لَهَا فَلَمَّا تُوُفِّیَتْ فَعَلَ ذَلِکَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ (ع) وَ دَفَنَهَا لَیْلًا فِی دَارِ عَقِیلٍ فِی الزَّاوِیَةِ الثَّالِثَةِ مِنْ صَدْرِ الدَّارِ»؛ بحارالانوار، ج79، ص27.
[13] حجر، 43و44.
[14] «وَ مَا أُوتِیتُم مِّن شَیْءٍ فَمَتَاعُ الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَ زِینَتُهَا وَ مَا عِندَ اللَّهِ خَیْرٌ وَ أَبْقَىٰ أَفَلَا تَعْقِلُونَ»؛ قصص، 60.
[15] بحارالانوار، ج43، ص87.
[16] نهج الحیاة، ص281.
[17] بحارالانوار، ج43، ص38.
[18] همان، ج87، ص33.
[19] همان.
[20] همان، ج92، ص196.
[21] الدعوات راوندی، ص54.
[22] کوکب الدّری، ج 1، ص 254.
[23] «إِنَّ فِی الْجُمُعَةِ لَسَاعَةً لَا یُوَافِقُهَا رَجُلٌ مُسْلِمٌ یَسْأَلُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ فِیهَا خَیْراً إِلَّا أَعْطَاهُ إِیَّاهُ قَالَتْ فَقُلْتُ یَا رَسُولَ اللَّهِ أَیُّ سَاعَةٍ هِیَ قَالَ (ص) إِذَا تَدَلَّى نِصْفُ عَیْنِ الشَّمْسِ لِلْغُرُوبِ قَالَ وَ کَانَتْ فَاطِمَةُ تَقُولُ لِغُلَامِهَا اصْعَدْ إِلَى الظِّرَابِ فَإِذَا رَأَیْتَ نِصْفَ عَیْنِ الشَّمْسِ قَدْ تَدَلَّى لِلْغُرُوبِ فَأَعْلِمْنِی حَتَّى أَدْعُو»؛ بحارالانوار، ج86، ص269.
[24] بحارالانوار، ج 91، ص 210.
[25] امالی صدوق، ص113.
[26] «وَ عَنْ سُوَیْدِ بْنِ غَفَلَةَ قَالَ أَصَابَتْ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیّاً (ع) شِدَّةٌ فَأَتَتْ فَاطِمَةُ (س) لَیْلًا رَسُولَ اللَّهِ (ص) فَدَقَّتِ الْبَابَ فَقَالَ أَسْمَعُ حِسَّ حَبِیبَتِی بِالْبَابِ یَا أُمَّ أَیْمَنَ [قُومِی] وَ انْظُرِی فَفَتَحْتُ لَهَا الْبَابَ فَدَخَلَتْ فَقَالَ (ص) لَقَدْ جِئْتِینَا فِی وَقْتٍ مَا کُنْتِ تَأْتِینَنَا فِی مِثْلِهِ فَقَالَتْ فَاطِمَةُ (س) یَا رَسُولَ اللَّهِ مَا طَعَامُ الْمَلَائِکَة عِنْدَ رَبِّهَا فَقَالَ التَّحْمِیدُ فَقَالَتْ مَا طَعَامُنَا فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) وَ الَّذِی نَفْسِی بِیَدِهِ مَا اقْتُبِسَ فِی آلِ مُحَمَّدِ شَهْراً نَاراً اخْتَارِی آمُرُ لَکَ [بِخَمْسِ أَعْنُزٍ] أَوْ أُعَلِّمُکَ خَمْسَ کَلِمَاتٍ عَلَّمَنِیهِنَّ جَبْرَئِیلُ (ع) قَالَتْ یَا رَسُولَ اللَّهِ [مَا] الْخَمْسُ الْکَلِمَاتِ قَالَ یَا رَبَّ الْأَوَّلِینَ وَ الْآخِرِینَ وَ یَا خَیْرَ الْأَوَّلِینَ وَ الْآخِرِینَ وَ یَا ذَا الْقُوَّةِ الْمَتِینَ وَ یَا رَاحِمَ الْمَسَاکِینِ وَ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ وَ رَجَعَتْ فَلَمَّا أَبْصَرَهَا أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیٌّ (ع) [قَالَ] بِأَبِی أَنْتَ وَ أُمِّی مَا وَرَاءَکِ یَا فَاطِمَةُ قَالَتْ ذَهَبْتُ لِلدُّنْیَا وَ جِئْتُ [بِالْآخِرَةِ] قَالَ عَلِیٌّ (ع) خَیْرُ أَیَّامِکِ خَیْرُ أَیَّامِکِ»؛ الدعوات راوندی، ص48.
[27] «أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ (ص) کَانَ یَطْوِی فِرَاشَهُ وَ یَشُدُّ مِئْزَرَهُ فِی الْعَشْرِ الْأَوَاخِرِ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ وَ کَانَ یُوقِظُ أَهْلَهُ لَیْلَةَ ثَلَاثٍ وَ عِشْرِینَ وَ کَانَ یَرُشُّ وُجُوهَ النِّیَامِ بِالْمَاءِ فِی تِلْکَ اللَّیْلَةِ وَ کَانَتْ فَاطِمَةُ (س) لَا تَدَعُ أَحَداً مِنْ أَهْلِهَا یَنَامُ تِلْکَ اللَّیْلَةَ وَ تُدَاوِیهِمْ بِقِلَّةِ الطَّعَامِ وَ تَتَأَهَّبُ لَهَا مِنَ النَّهَارِ وَ تَقُولُ مَحْرُومٌ مَنْ حُرِمَ خَیْرَهَا»؛ دعائم الاسلام مغربی، ج1، ص282.
[28] بحارالانوار، ج83، ص165.
[29] قیامت، 5و6.
[30] بحارالانوار، ج43، ص225.
[31] «قَالَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ لِفَاطِمَةَ (س) سَأَلْتِ أَبَاکِ فِیمَا سَأَلْتِ أَیْنَ تَلْقَیْنَهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ قَالَتْ نَعَمْ قَالَ لِی اطْلُبِینِی عِنْدَ الْحَوْضِ قُلْتُ إِنْ لَمْ أَجِدْکَ هَاهُنَا قَالَ تَجِدِینِی إِذَنْ مُسْتَظِلًّا بِعَرْشِ رَبِّی وَ لَنْ یَسْتَظِلَّ بِهِ غَیْرِی قَالَتْ فَاطِمَةُ فَقُلْتُ یَا أَبَتِ أَهْلُ الدُّنْیَا یَوْمَ الْقِیَامَةِ عُرَاةٌ فَقَالَ نَعَمْ یَا بُنَیَّةِ فَقُلْتُ وَ أَنَا عُرْیَانَةٌ قَالَ نَعَمْ وَ أَنْتِ عُرْیَانَةٌ وَ إِنَّهُ لَا یَلْتَفِتُ فِیهِ أَحَدٌ إِلَى أَحَدٍ قَالَتْ فَاطِمَةُ عَلَیْهَا السَّلَامُ فَقُلْتُ لَهُ وَا سَوْأَتَاهْ یَوْمَئِذٍ مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَمَا خَرَجْتُ حَتَّى قَالَ لِی هَبَطَ عَلَیَّ جَبْرَئِیلُ الرُّوحُ الْأَمِینُ (ع) فَقَالَ لِی یَا مُحَمَّدُ أَقْرِئْ فَاطِمَةَ السَّلَامَ وَ أَعْلِمْهَا أَنَّهَا اسْتَحْیَتْ مِنَ اللَّهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى فَاسْتَحْیَا اللَّهُ مِنْهَا فَقَدْ وَعَدَهَا أَنْ یَکْسُوَهَا یَوْمَ الْقِیَامَةِ حُلَّتَیْنِ مِنْ نُورٍ قَالَ عَلِیٌّ (ع) فَقُلْتُ لَهَا فَهَلَّا سَأَلْتِیهِ عَنِ ابْنِ عَمِّکِ فَقَالَتْ قَدْ فَعَلْتُ فَقَالَ إِنَّ عَلِیّاً أَکْرَمُ عَلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْ أَنْ یُعْرِیَهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ»؛ بحارالانوار، ج43، ص55.
[32] الامالی للصدوق، ص276، مجلس46.
[33] «قالت: یا اَبَاالْحَسَنِ لَمْ یبْقَ لِی اِلّا رَمَقٌ مِنَ الْحَیاةِ وَ حَانَ زَمانُ الرَّحِیلِ وَ الْوِداعِ فَاسْتَمِعْ کَلامِی فَاِنَّکَ لا تَسْمَعُ بَعدَ ذلِکَ صَوْتَ فاطِمَةَ أبَداً اوُصیکَ یا اَبَاالْحَسَنِ اَنْ لا تَنْسَانِی وَ تَزُورَنی بَعدَ مَمَاتِی»؛ کتاب زهرة الریاض کوکب الدّری، ج1، ص253.
[34] احقاق الحق، ج19، ص129.
نظرات شما عزیزان: