نحوه مواجهه با بحرانآفرینیهای بنیصدر
پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ همزمان با روی کار آمدن ابوالحسن بنیصدر به عنوان رئیسجمهور، توطئهها و کارشکنیهای وی علیه انقلاب اسلامی رنگ و بوی جدیتری گرفت. بحرانآفرینیهای او تفرقه و نفاق را دامن زد و آشوب را در کشور رواج داد. اما نحوه مواجهه نظام تازه تاسیس جمهوری اسلامی با بحرانآفرینیهای نخستین رئیسجمهور خود نشان از استحکام ریشههای نظام داشت.
ایجاد شکاف و تفرقه در جامعه در ماجرای انتخاب نخستوزیر
پس از پیروزی بنیصدر در انتخابات ریاست جمهوری و در همان هنگام که مسئله انتخاب نخستوزیر مطرح بود بنیصدر کوشید تا فضای جامعه را متشنج کند. لذا همراه با طیفی از همفکران خود، مرتبا مسئله استبداد و ارتجاع را به کنایه نسبت به نیروهای انقلاب مطرح میکرد. او برای ایجاد موجهای اجتماعی علیه حزب جمهوری مدام درباره گرایش جامعه به استبداد دست راستی هشدار می داد. این موضوع اختلاف شدیدی را در هرم قدرت سیاسی کشور دامن زد. در واکنش به این تنشهای به وجود آمده، امام خمینی به طور مرتب در سخنرانیهای خود مسئله توافق سیاسی را گوشزد کرده و متذکر میشدند: «ما نباید با خودمان مبارزه کنیم و موجب شکست و نابودی خودمان شویم.[1]
از سوی دیگر، روزنامه انقلاب اسلامی که زیر نظر بنیصدر فعالیت میکرد نیز در روز 7 مرداد 59 کوشید بین مردم و نظام شکاف ایجاد کند. این روزنامه در تیتر اصلی خود از مردم خواسته بود اگر فرد مورد نظر رئیسجمهور به نخستوزیری نرسد، دولت را نپذیرند.
بنیصدر در روزهای بعد نیز همچنان نیروهای مکتبی را به ایجاد محدودیت، کارشکنی و انحصارطلبی متهم کرد و در 10 مرداد 59 در مشهد گفت: «امروز کسانی که بویی از مکتب نبردهاند در مقابل منتخب مردم و فردی که عمر خویش را در مطالعه مکتب گذرانده و کوشیده نظام پراکنده شده اسلامی را جمع کند ایستادهاند.»
در همان زمان که مجلس درگیر حل اختلافات رئیسجمهور با نخستوزیر بود، بنیصدر با اقدامی نسنجیده، کوشید تا شکاف موجود را به بدنه جامعه منتقل کند. او روز 17 شهریور 59 طی سخنرانی خود به طور علنی روند دوقطبیسازی و تفرقه در جامعه را پی گرفت و جبههگیری و صفآرایی علنی خود را در مقابل مجلس، دولت، حزب جمهوری و در یک کلمه خط امام، به میان تودههای مردم کشاند تا اتحاد مردم را نیز برهم زده و فضا را دوقطبی کند.
مخالفت بنیصدر با نهادهای انقلابی
همزمان با تشکیل نهادهای انقلابی از جمله، کميته انقلاب،دادگاه انقلاب اسلامي و دادسراي انقلاب اسلامي، سپاه پاسداران انقلاب اسلامي، جهاد سازندگي و... بنیصدر فعالیتهای تفرقهانداز خود علیه این نهاد را آغاز کرد. فعالیتهای که در دوران رباست جمهوری وی اوج گرفت.
به طور مثال بنیصدر در زمان تأسيس اين نهادها در صحبتي با مهندس بازرگان، نظر خود را چنين بيان ميکند: «به بازرگان و دولت موقت گفتم تمام اين نهادهايي که شما ميسازيد مثل سپاه پاسداران و کميته انقلاب، تمام ستونهاي استبداد جديد را داريد ميسازيد...در دوره رئيسجمهوري من، کوشش در از بين بردن اين نهادهاست.»[2]
حمايت همهجانبه از گروهکهاي ضدانقلاب و منافقين
همراهي و همگامي بنيصدر با ضدانقلاب و منافقين ديگر اقدام اختلاف برانگيز وي بود. بطوري که گاه مسئولين نظام براي ديدار با وي ساعتها در دفتر کار رئيس جمهور منتظر ميماندند اما بنيصدر بدون نوبت پذيراي سران سازمان منافقين بود.
از سويي ديگر کمکهاي عمده مالي و نظامي به اين گروهکها در زمان بنيصدر شده است که در برخي از اسناد کشف شده بعدي آشکار شد. محسن رضايي در مصاحبه مطبوعاتي در تشريح جزئيات کشف خانه تيمي سران مرکزيت منافقين ميگويد: «در جريان اين درگيري ضد انقلابيون ضمن استفاده از اتومبيل پژوی ضدگلوله و ماشينهاي تمام اتوماتيک ديگري که طبق اسناد به دست آمده از طرف بني صدر در اختيار رجوي قرار گرفته بود،از انواع مختلف سلاحهاي کلت، ژ -3، يوزي، نارنجک دستي و آر.پي.جي هفت عليه برادران ما استفاده ميکردند.»
ایجاد تفرقه بین سپاه و ارتش در روزهای حساس جنگ تحمیلی
یکی از کارهایی که بنیصدر در راستای تفرقهافکنی انجام میداد، ایجاد جدایی میان نیروهای نظامی بود. وی نهایت تلاش خود را میکرد تا بین ارتش و سپاه فاصله بیندازد. علی جنتی با اشاره به شرایط جنگ درباره اینگونه اقدامات بنیصدر میگوید: «همه میگفتند بنیصدر اجازه نمیدهد مهماتی که دست ارتش است در اختیار سپاه قرار گیرد[3].»
مرضیه حدیدچی دباغ نیز با اشاره به تفرقه افکنی بنیصدر در دوران حصر پاوه میگوید: «ارتش در آن هنگام زیر نظر بنیصدر بود و با سپاه همکاری نمیکرد.» دباغ سپس اشاره میکند که باوجود اینکه نیروهای سپاه نیاز به تسلیحات و مهمات داشتند اما بنیصدر حتی اجازه نمیداد که ارتش کمکهای جزئی و فنی را نیز به سپاه مبذول دارد.
آیتالله عبدالله محمدی، امام جمعه وقت خرمشهر هم بعد دیگری از کارشکنیهای بنیصدر را روایت میکند: «توپخانه اصفهان برای دفاع از خرمشهر و جلوگیری از سقوط آن عازم خرمشهر شده بود اما این توپخانه در 60 كیلومتری خرمشهر متوقف شده بود. به آنها گفته بودند كه صلاح نیست جلوتر بروید. ما رفتیم و با فرمانده توپخانه صحبت كردیم و گفتیم پس چرا به خرمشهر نمیآیید؟ خرمشهر در محاصره است و در معرض سقوط است. گفتند چه كنیم كه به ما اجازه نمیدهند. میترسیدند كه بگویند بنیصدر اجازه نداده است.»
در روز 14 اسفند 59، در حاشیه میتینگی که در دانشگاه تهران به مناسبت سالگرد مصدق برگزار شده بود، براساس طرح قبلی منافقین و حامیان بنیصدر به مردم هجوم بردند. در این میان، بنیصدر به جای جلوگیری از تشدید این درگیریها و اقداماتی برای خاتمهدادن به این مسئله، با سخنانی تحریكآمیز، بر شدت این درگیریها افزود.
او در بخشی از سخنرانی خود گفت: «میگویند که در خیابان این چماقداران مشغول وظیفه رذالتند، آرام باشید. خود من الآن میآیم آنجا جلوی دانشگاه، الآن به آنها اخطار میکنم فوراً جلوی دانشگاه را تخلیه کنند. ترجیح میدهم که امروز بهدست تبهکار آنها کشته بشوم بلکه رسم چماقداری در این کشور از میان برود... باید به این چماقدارها که معلوم است چهکسانی هستند بگویم که: بدانید و چماقهایتان را هم بشکنید.»
وی در ادامه رسما جواز درگیری را صادر کرد و گفت: «مردم چماقدارها را از اینجا بیرون کنید.»به دنبال این سخنرانی فضا متشنج شد و درگیریهایی میان مردم و طرفداران بنیصدر رخ داد و به دنبال آن گارد شبه نظامی بنیصدر با همکاری اعضای سازمان مجاهدین خلق (منافقین)، ضمن سردادن شعارهای تفرقهجویانه به مردم یورش بردند. بنیصدر در ادامه فعالیتهای خود سعی کرد با کشاندن تشنجهای اجتماعی به سایر استانهای برنامهها خود را جامه عمل بپوشاند.
عزل بنیصدر؛ پایان بحرانآفرینیها
امام در روز هجدهم خرداد ماه در یک سخنرانی پرشور و قاطع در مورد اقدامات بنیصدر و مؤتلفین وی، آخرین اتمام حجتها را اعلام کرده و مقاومت در برابر قانون و مصوبات قانونی مجلس را دیکتاتوری نامیدند و صریحاً به تشنج آفرینان هشدار دادند.
اینبار نیز بنیصدر با دعوت از حامیانش، اوضاع جامعه را متشنجتر کرد. اما تجمعات غیرقانونی طرفداران بنیصدر با حضور خودجوش مردم خاتمه یافت و نشان داد که پایگاه مردمی جریان مخالف رهبری انقلاب بر خلاف تصور و توهم خود، بسیار اندک است. روز بعد امام خمینی طی حکمی، ابوالحسن بنی صدر را از فرماندهی کل قوا عزل کرد. از صبح روز پنجشنبه 21 خرداد 60 منافقین و دیگر حامیان بنیصدر با شورشهای خیابانی بار دیگر موجب ناامنی و ایجاد تشنج در کشور شدند.
متعاقب تداوم بحرانآفرینیهای بنیصدر، نمایندگان مجلس طرح عدم کفایت سیاسی وی را مطرح کردند. حضور خودجوش و گسترده مردم در نقاط مختلف کشور در تظاهرات خیابانی روزهای 30 و 31 خرداد 1360 در تجدید پیمان با امام، مجلس را مصممتر به بررسی طرح عدم کفایت سیاسی بنیصدر کرد. سرانجام با رأی مجلس به عدم کفایت سیاسی بنیصدر، امام خمینی در روز اول تير 1360، در حکمی بنیصدر را از مقام ریاست جمهوری عزل کرد. عزل بنیصدر از مقام ریاست جمهوری مهر پایانی بر کارشکنیها و بحرانآفرینیهای وی علیه انقلاب اسلامی در کسوت ریاست جمهوری بود.
پینوشتها:
1- فاطمه نظری کهره، بنی صدر از ظهور تا سقوط، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ص 171 و 172.
2- درس تجربه: خاطرات ابوالحسن بنيصدر، بهکوشش: حميد احمدي، برلين، انتشارات انقلاب اسلامي، 1380، ص65
3- خاطرات علی جنتی، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ص 187.
نظرات شما عزیزان: