انتخاب فقر بر ثروت
فاطمه علیها السلام می توانست ثروتمند باشد؛ هیچ کاری نداشت زمینه و همۀ امکانات به صورت کامل برایش فراهم بود، با یک دعا و یک درخواست، دنیا در اختیارش قرار می گرفت، اما خودش فقر را بر ثروت ترجیح داد.
انتخاب سخن بر سکوت
زهرای مرضیه بعد از پیغمبر درب خانه اش را آتش زدند می توانست بنشیند و سکوت کند، اما چرا فاطمه پس از رحلت رسول خدا، چهل شب دَرِ خانۀ مهاجر و انصار رفت؟ در پاسخ باید گفت که فاطمه زمان شناس و امام شناس بود. در خانه های مسلمانان خطبه خواند، صحبت می کرد و گریه کرد. گریه فاطمه تنها برای مصیبت رسول خدا نبود. وقتی می گفتند: چرا گریه می کنید؟ می گفت:گریۀ من دو دلیل دارد: یکی به خاطر فقد النَّبِیُّ با فقدان نبی اکرم صلی الله علیه وآله وسلم و دیگری به خاطر وَ ظلم الْوَصِی با ظلم به وصیّ او علی علیه السلام .[18]از آنجا که وقت نیست انتخاب های حضرت زهرا علیها السلام به صورت فهرست وار ذکر می شود.
انتخاب امامِ نور بر ائمه نار (دفاع از امامت و رهبر)
اینها انتخاب های زهرای مرضیه بود. یک خانم مسلمان باید از عفت، ایثار، خداترسی، دفاع از امامت و رهبری و ولایت زهرا درس بگیرد و در زندگی عملی اش آنها را پیاده کند. به همین میزان اکتفا می کنم تا برای عزیزان خسته کننده نباشد.
روضه
دلهای شما را روانۀ مدینه کنار قبر مخفی زهرا علیها السلام کنم. آنهایی که مدینه مشرف شده اند از همان اول زمزمه شان این است.یا فاطمه من عقده دل وا نکردم گشتم ولی قبر تو را پیدا نکردم.مخفی بودن قبر نیز نشانه و سند مظلومیت زهرا علیها السلام است. مصائب فاطمه نیز مثل قبر آن بی بی مخفی است.مصائب آنقدر عظیم است که 40 سال پس از شهادت حضرت، امام حسن علیه السلام همین که نگاهش به مغیره می افتاد شروع می کرد به اشک ریختن، و می فرمود: مغیره! تو جزء کسانی بودی که مادرم زهرا را کتک زدی أنتَ الَّذی ضربتَ فاطمة بِنْتَ رَسُول الله صلی الله علیه وآله وسلم حتّی أَدْمیتها؛[19] آنقدر مصیبت بزرگ است که امیرالمؤمنین علیه السلام کنار قبر فاطمه مرگش را از خدا خواست. مثل امروزی، براساس روایت فاطمیۀ اول نوشته اند: بعد از نماز مغرب فاطمه، جان به جان آفرین تسلیم کرد و خانه اش برای فرزندانش به عزا تبدیل شد.
صحبت هایش را کرد، گفت: علی جان! کسی را از محل دفنم با خبر نکن! بدنم را شب غسل بده، و شب کفن کن! راضی نیستم کسانی که به خانه ام حمله کرده اند، بر بدنم نماز بخوانند. علی جان! وقتی من را به خاک سپردی اجْلِسْ عِنْدَ رَأْسِی قُبَالَةَ وَجْهِی کنار قبرم بنشین و زود از کنار قبرم بلند نشو!
لحظۀ پس از دفن، لحظۀ تنهایی میت است و فرد متوفی انیس و مونس می خواهد. چه انیسی بالاتر از علی است؟ کنار قبر برایم قرآن بخوان فَأَکْثِرْ مِنْ تِلَاوَةِ الْقُرْآنِ؛[20] علی جان! برایم دعا کن.
ابْکِنِی وَ ابْکِ لِلْیَتَامَی وَلَا تَنْسَ قَتِیلَ الْعِدَی بِطَفِّ الْعِرَاق[21[
هم برای خودم گریه کن هم برای بچه های یتیمم، زیرا خیلی سخت است که جلوی بچه ها مادرشان جان بدهد؛ آن هم بچه هایی که سنّشان زیر ده سال است و به سن بلوغ نرسیده اند. علی جان! خواهشی دارم، هوای همه بچه ها را داشته باش حسینم را که در کربلا به شهادت می رسد فراموش نکن!
پیراهن خود در غم من چاک مکن جز نیمه شب جسم مرا خاک مکن
از فاطمه یادگار اگر می خواهی خونهای مرا ز روی درب پاک مکن!
اما علی چه کند با این در و دیوار؟ بی بی سفارش دیگری هم دارد:
مرا چو غسل نیمه شب به پیش کودکان دهی مبادا سینه مرا به زینبم نشان دهی
نگذار زینبم صورتم را ببیند!عجب وداع و خداحافظی بود! نوشته اند: أَخْرَجَ مَنْ کَانَ فِی الْبَیْت؛ امیرالمؤمنین، بچه ها را از اتاق بیرون کرد، نشست کنار بستر فاطمه.[22[
ای صفای خانه من الوداع گرمی کاشانه من الوداع
فاطمه جان! چه زود علی را تنها گذاشتی!
الوداع ای همدم و هم ناله ام الوداع ای یار هیجده ساله ام
خواهشی دارم ز تو ریحانه ام یک شب دیگر بمان در خانه ام
جان زهرا روز من را شب مکن چادرت را بر سر زینب مکن
فاطمه جان! به این زودی از کنار علی نرو!
جان زهرا روز من را شب مکن چادرت را بر سر زینب مکن
وَ سَیَعْلَمُ الَّذینَ ظَلَمُوا أَیَّ مُنْقَلَبٍ یَنْقَلِبُونَ`[23[
پی نوشت:
[1]. حشر،19.
[2]. الاحتجاج، ج2، ص 466.
[3]. کافی، ج6، ص 48.
[4]. بحارالانوار، ج43، ص 66 و ج 92، دلائل الامامه، ص 28.
[5]. بحارالانوار، ج43، ص 4.
[6]. فضایل الخمسه، من الصحاح السته، ج3، ص 227.
[7]. بیت الاحزان، ص 156.
[8]. مستدرک الوسایل، ج17، ص 58؛ بیت الاحزان، ص 32.
[9]. زندگی زهرا، ص 35؛ به نقل از مناقب ابن شهر آشوب، ج3، ص 245.
[10]. مناقب ابن شهر آشوب، ج3، ص 344.
[11]. بحارالانوار، ج43، ص 85؛ مناقب ابن شهر آشوب، ج3، ص 342.
[12]. همان، ص 117، همان ص 355.
[13]. ارشاد شیخ مفید، ج1، ص 270.
[14]. بحارالانوار، ج 43، ص 134.
[15]. بقره، 35.
[16]. انسان،9.
[17]. حشر،19.
[18]. بحارالانوار، ج43، ص 156؛ مناقب ابن شهر آشوب ج2، ص 205 – 49.
[19]. الاحتجاج، ج1، ص 278.
[20]. بحارالانوار، ج79، ص 27؛ منتهی الامال، ص 192.
[21]. بحارالانوار، ج43، ص 178.
[22]. بحارالانوار، ج43، ص 191.
[23]. شعراء،227
نظرات شما عزیزان: