علل سیاسی - مذهبی وقوع انقلاب اسلامی
 

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان ندای وحی و آدرس nedayevahi.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 31303
بازدید دیروز : 4473
بازدید هفته : 36485
بازدید ماه : 163189
بازدید کل : 11220040
تعداد مطالب : 16946
تعداد نظرات : 80
تعداد آنلاین : 1


حدیث موضوعیاک مهدویت امام زمان (عج)اک آیه قرآناک

 
 
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : سه شنبه 18 / 11 / 1400

تصاویر دهه ی فجر امام خامنه ای,تبریک دهه فجر انقلاب اسلامی ایران,تصاویر دهه فجر انقلاب اسلامی,عکس نوشته دهه فجر انقلاب اسلامی

علل سیاسی - مذهبی وقوع انقلاب اسلامی

علل سیاسی - مذهبی وقوع انقلاب اسلامی در وقوع انقلاب، و بویژه پیروزی نسبتا سهل و سریع آن، عوامل سیاسی - مذهبی بالاترین نقش را بر عهده داشتند، چنانچه متفکرین و اندیشمندان خارجی ناظر بر اوضاع ایران در زمان حکومت پهلوی نیز بر این نکته وقوف کامل داشته و چنین اظهار نظر کرده اند که، «انقلاب ایران از این جهت بوقوع پیوست که شاه در سطح اقتصادی - صنعتی به پیشرفت و نوسازیهائی دست زد، اما در جهت نوسازی در سطح سیاسی ناکام ماند» ، (1) و یا این سخن فیشر محقق آمریکایی که می گوید، «دلایل انقلاب و زمان وقوع آن به خاطر مسائل اقتصادی و سیاسی بود، اما شکل انقلاب و سرعت اجرای آن مدیون سنت اعتراض مذهبی مردم بود» . (2) قبلا از قول خانم نیکی کدی مورخ آمریکایی، گفتیم که به زعم ایشان، «عدم تقسیم درآمدها که به نحو آشکار و گسترده ای غیر عادلانه بود احتمالا بیشتر به نارضایی رو به رشد مردم دامن می زد تا عامل استانداری که در غرب گفته می شود، یعنی صنعتی کردن سریع جامعه ایران توسط رژیم » ، (3) اما اکنون می خواهیم بر این گفته ایشان بیفزایم که از نظر ما، و بسیاری دیگر از تحلیلگران اوضاع ایران در زمان پهلوی، اگر استبداد مطلق سیاسی و از آن بدتر، روحیه اسلام ستیزی رضاخان و پسرش محمد رضا وجود نمی داشت شاید هرگز در ایران، انقلابی بوقوع نمی پیوست. چون در این زمینه سردمداران ایرانی انقلاب، و بویژه شخص امام خمینی (ره) رهبر کبیر انقلاب، به تفصیل سخن گفته اند اجازه بفرمایید بسط مقال را صرفا از زبان محققین و اندیشمندان خارجی دنبال کنیم تا شائبه دفاع یکجانبه از ناحیه طرفداران انقلاب در ذهن کسی بوجود نیاید و از ناحیه طرفداران احتمالی رژیم گذشته نیز به تعصب و زیاده روی متهم نشویم. تقریبا همه نویسندگان خارجی انقلاب، بلا استثناء، وجود سرکوب و اختناق شدید سیاسی در دوران شاه را به صراحت مورد تاکید قرار داده اند. (4) همچنین آنان به تفصیل از دو پدیده شوم شکنجه (5) و زیر پا گذاشتن مستمر حقوق بشر (6) سخن به میان آورده اند. البته شخص شاه، تا آخرین روزهای حیات خویش، وجود هرگونه شکنجه در دوران حکومتش را نفی می کرد (7) ، اما این ادعای بی پایه ای است که از ناحیه هیچ فرد عاقلی قابل پذیرش نیست، چرا که علاوه بر صدها و هزاران نمونه شاهد عینی بر این قضیه که خیلی از آنها هنوز هم در قید حیات می باشند، از جمله راقم این سطور که در سالهای دهه 1350 شمسی در زندان کمیته شاهد این مطلب بوده ام، گستردگی مطلب در حدی بود که حتی حامیان خارجی و داخلی شاه و دربار پهلوی نیز حقیقتا قادر به کتمان آن نبودند. (8) در مورد نیات و عملکرد دینی - مذهبی رژیم پهلوی، اعم از دوران حکومت پهلوی پدر و یا پسر، نیز وضع تقریبا بهمین منوال است. بدین معنا که همه ناظران و پژوهشگران خارجی بر مقاصد ایشان در زمینه اسلام زدایی (9) و مخالفت جدی با نهادهای دینی - مذهبی جامعه مهر تایید زده اند (10) مطلی، که از فرط آشکار بودن، تلویحا مورد تایید شخص شاه نیز قرار گرفته است. (11) هر چند برای کسانی که با تاریخ معاصر ایران در دوران پهلوی و بخصوص تاریخ انقلاب از پانزدهم خرداد 1342 به اینطرف تا حدودی آشنا هستند بیان علل و عوامل مذهبی انقلاب اسلامی ایران ممکن است تکراری و ملالت آور بنماید، از آنجائیکه یقینا بخش عمده ای از خوانندگان این مقالات را نسل جوان و معاصر میهن اسلامی تشکیل خواهند داد که به اقتضای سن و جوانی در کوران اقدامات ضد مذهبی پهلوی ها - پدر و پسر - نبوده اند، و مسلما چیزی از واقعه مسجد گوهرشاد، کشف حجاب، حمله به صحن مقدس حضرت معصومه (س) در قم در زمان رضاخان، و یا واقعه 15 خرداد و حمله به مدرسه فیضیه قم در زمان محمد رضا و یا برگزاری جشن تولد زرتشت در دربار پهلوی در ظهر رمضان را در یاد و خاطره خویش ندارند، شاید تکرار مختصر بعضی از این حوادث - آن هم صرفا به استناد منابع خارجی که ما را در مظان اتهام مبالغه و زیاده گویی قرار ندهد، خالی از پند و عبرت نباشد. چنانچه می دانیم شاه عادت داشت علمای مذهبی را «مرتجع » و مبارزه اسلامی را «ارتجاع سیاه » بخواند و ادعا کند که این «ارتجاع سیاه » با «ارتجاع سرخ » - که منظورش همان کمونیستها بود - همدست و همداستان شده تا جلوی نوسازیهای او را بگیرد. (12) اتهامی که از بس تکرار شده بود مورد توجه و بیان ناظران خارجی اوضاع آن روز ایران نیز قرار گرفته بود. (13) از همین جهت هم آیت الله العظمی خمینی که در آن زمان عملا رهبری نهضت دینی مبارزه بر علیه شاه را در دست داشت به مناسبتهای مختلف مکررا می فرمود: «ما مخالف هیچگونه پیشرفت و یا نوسازی جامعه نیستیم، بلکه مخالف استبداد سیاسی، شکنجه و قتل و اعدامها می باشیم » . (14) و یا اینکه، «ما به دنبال آزادی، دموکراسی، و اجرای واقعی قانون اساسی هستیم و از این جهت است که ما را مرتجعین سیاه می خوانند» . (15) و یا اینکه، «ما مخالف استعمار هستیم و نه مخالف تمدن » . (16) اما این اتهام بی اساس نه تنها در داخل ایران چندان کسانی را گول نمی زد، بلکه خارجیان نیز با امام خمینی همداستان بودند و جملگی در آثار خویش اینگونه اقدامات ضد مذهبی شاه را نکوهش می کردند. چنانچه میکائیل فیشر، محقق آمریکایی که آثار متعددی را در زمینه انقلاب ایران به رشته تحریر در آورده، می نویسد: «مخالفت مذهبی مردم با حکومت صرفا تمسک متعصبانه آنها به یک سلسله اصول و عقاید قدیمی مردم به گذشته ها نبود - آن طوری که شاه می خواست به همگان بقبولاند - و بلکه در این مخالفت حرفها و مطالب منطقی بسیاری خوابیده بود» . (17) نویسندگان خارجی نیز به نوبه خود، رویدادهای ضد مذهبی چون حمله رضا شاه به مسجد گوهر شاد و در نتیجه کشتار صدها نفر از مردم بی دفاع و بیگناه، (18) غیر قانونی اعلام کردن حجاب توسط حکومت رضاشاه و در نتیجه کشف حجاب در ایران پس از اینکه اینکار توسط آتا تورک در ترکیه انجام شده بود، (19) و بسیاری مخالفتهای دیگر با علمای دینی و سنتهای مذهبی را مورد توجه قرار داده اند، (20) بطوریکه اکثر ایشان معتقدند رضا شاه فردی به غایت ضد آخوند بود که بی میلی خویش را از طایفه وحانیت بهیچوجه کتمان نمی کرد. (21) در زمان حکومت پهلوی پسر نیز وضع بهیچوجه از گذشته بهتر نبود. او که مثل پدر، بشدت مخالف اسلام و روحانیت بود (22) و در این راه افراد خارجی و یا اقلیتهای مذهبی و بویژه بهائیان را بر هموطنان مسلمان خویش ترجیح می داد، (23) در زمان کومت خویش فشار زیادی بر مدارس علوم دینی وارد ساخته (24) ، بمنظور تضعیف سابقه دینی جامعه و جشنهای مهمل و پر هزینه دو هزار و پانصدمین سال شاهنشاهی را علم کرده، (25) و از همه بدتر اینکه در کمال کژ فهمی و بی توجهی تقویم اسلامی ملی ایرانیان را که بر مبدا هجری شمسی قرار داشت به مبدای موهومی - زمان سلطنت کوروش کبیر پادشاه هخامنشی بر ایران که تاریخ دقیق آن بهیچوجه معلوم نیست - برگردانید. کاری که بنا بر سخن آنتونی پارسونز، اقدام نامعقول و سبکسرانه دیگری علیه معتقدات مذهبی مردم ایران زمین بود. (26) و چنان ناپخته و نسنجیده بود که تقریبا همه مردم را مجاب ساخت که شاه در صدد ریشه کن کردن اسلام می باشد. (27) آبراهامیان می نویسد: «در دوران معاصر، کمتر رژیمی در سر تا سر عالم تا آن حد احمق بوده است که تقویم مذهبی مردم خویش را به دور افکند» . (28) پی نوشت ها: 1. آبراهامیان، ایران: در فاصله دو انقلاب، ص 427. Harvard Universituy Press, 1980, p . 190 2 .Fischer, Michael M ., Iran : From Religious Dispute to Revoluton, 3. کدی: ریشه های انقلاب، متن انگلیسی، ص 177. 4. فیشر، کتاب سابق الذکر، ص 5، نیکی کدی، ریشه ها. . . ، صص 94، 98، 143، آبراهامیان، ایران. . . ص 138، و غیره. 5. کدی، کتاب فوق الذکر، ص 94، آنتونی پارسونز، کتاب سابق الذکر، صص 31 به بعد. 6. نگاه کنید به گزارش سال 1975 سازمان عفو بین المللی، و یا پارسونز، کتاب سابق، ص 3. 7. Pahlavi, Mohammad Roz, Answer to Histoty, Stein and Day Publishers,1980.p.20. 8. مثلا نگاه کنید به کتاب پارسونز، ص 31 به بعد، کتاب پرویز راجی، خاطرات. . . ، 45، 58، و غیره. 9. به عنوان نمونه نگاه کنید به کتاب سابق الذکر کدی، ریشه های. . . ، ص 94. 10. نگاه کنید به فیشر، کتاب سابق الذکر، ص 90، سولیوان، ماموریت در ایران، متن انگلیسی، ص 90، نیکی کدی، کتاب سابق، ص 1. 11. محمد رضا پهلوی، پاسخ به تاریخ، نسخه انگلیسی، صص 42، 50، 56، و غیره. 12. نگاه کنید: به پرویز راجی، خاطرات آخرین. . . ، ص 163، محمد رضا پهلوی، پاسخ به تاریخ، ص 103. 13. آنتونی پارسونز، غرور و سقوط، ص 25. 14. نگاه کنید به صحیفه نور، جلد 1، صص 68- 67. 15. همان، صص 72، 70. 16. همان، ص 76. 17. فیشر، از منازعه مذهبی. . . ، ص 9. 18. آبراهامیان، ایران: در فاصله دو انقلاب، ص 152. 19. کدی، ریشه. . . ص 108. 20. پارسونز، کتاب سابق الذکر: ص 54، آبراهامیان، کتاب سابق، صص 140 به بعد. 21. علاوه بر منابع قبلی نگاه کنید به کدی ریشه. . . ص 6، پاسخ به تاریخ، ص 55، طاهری، روح خدا، ص 82، و آبراهامیان، ص 135. 22. هر چند که بظاهر این مخالفت خود را کتمان می کرد، چنانچه در کتاب پاسخ به تاریخ، ص 55، 57، 143 و غیره مدعی می شود. 23. کدی، ریشه. . . ، ص 342. 24. فیشر، کتاب فوق الذکر، صص 9 به بعد. 25. کدی، ریشه. . . ، ص 241. 26. پارسونز، کتاب سابق الذکر، ص 64. 27. کدی، ریشه. . . ، ص 241. 28. آبراهامیان، ایران. . . ص 444.
منابع مقاله:
جرعه جاری، گواهی، عبد الرحیم؛


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





موضوعات مرتبط: ویژه نامه ها
 
 
این وب سایت جهت بسط وگسترش فرهنگ قرآنی ، با لا بردن سطح آگاهیهای دینی اعتقادی تربیتی