دیده ی خورشید بر آن ماه خوش منظر گریست
او که خود مظلوم و در بند ستمگر بود اسیر
بر غریبی شهید کربلا یک سر گریست
شهادت غریبانه امام کاظم(ع) تسلیت باد
یا حضرت معصومه، ای یادگار زهرا
بزم عزا به پا کن امشب برای بابا
ای شیعیان بیارید عطر و گلاب و قرآن
موسی بن جعفر آزاد، گردد ز کنج زندان
شهادت غریبانه امام کاظم (ع) تسلیت باد
کسی که روح الامین است طایر حرمش
هجوم حادثه بر هم زد آشیانش را
به حبس و بند و شهادت اگر چه راضی شد
به جان خرید بلاهای شیعیانش را…
شهادت امام موسی کاظم (ع) تسلیت باد
اگر چه بسته زنجیر و در اسیری بود
به دست بسته به دنبال دستگیری بود
نبود باب حوائج اسیر زندانها
همیشه پشت درخانه اش فقیری بود
نبود دخترکش تا به او کند تکیه
اسیر پای شکسته به وقت پیری بود
شهادت امام موسی کاظم (ع) تسلیت باد
کاش میشد اشک ریزان
بی قرارت همچو شمع شعله
گیرم من بسوزم در جوارت همچو شمع
کاش طاقهای آسمان میشکست
و باران بلا بر زمین نازل میشد
و این اتفاق ناگوار نمیافتاد
غروب غربت آمیخته هفتمین آفتاب ولایت
شهادت غریبانه امام کاظم (ع) تسلیت باد
بر روی لبهایت به جز یا ربّنا نیست
غیر از خدا، غیر از خدا، غیر از خدا نیست
زنجیرها راه گلویت را گرفتند
در این نفس بالا که میآید صدا نیست
چیزی نمانده از تمام پیکر تو
انگار که یک پوستی بر استخوان نیست
شهادت غریبانه امام کاظم (ع) تسلیت باد
مانند تو کسی تک وتنها نمیشود
زندانی مصیبت و غمها نمیشود
جسمت اسیر ضربه شلاق و ناسزاست
این زخمهای کینه مداوا نمیشود
این رسم میزبانی یک روزه دار نیست
افطار او به مشت ولگد وا نمیشود
شهادت امام موسی کاظم (ع) تسلیت باد
شانههاى آسمان لرزید از بار غمت
دیده افلاکیان شد ابر خونبار غمت
عرش حق زد ناله و افتاد بر روى زمین
خرد شد ارکان آن در زیر آوار غمت
پیکرت تشیع شد بر دوش زخمى نسیم
شد مشام عرش پر از عطر سرشار غمت
شهادت غریبانه امام کاظم (ع) تسلیت باد
نظرات شما عزیزان: