لا تستح من اعطاء القلیل، فان الحرمان اقل منه. ح/ 67 ترجمه: از بخشش اندک شرمنده مباش، زیرا هیچ ندادن، از آن «بخشش اندک» نیز، کمتر و ناچیزتر است. شرح: یکى از کارهاى خوب و پسندیده، که باعث خشنودى خلق و رضایت خدا مىشود، این است که ما، از مال و دارائى خود بخشش کنیم. البته بخشش کردن، این نیست که مال خود را دور بریزیم و در راههاى نادرست تلف کنیم. بلکه معنى بخشش آن است که وقتى یک کار خیر پیش مىآید و براى انجام آن، به کمک دیگران احتیاج پیدا مىشود، ما نیز قدم به پیش گذاریم و در حد توانائى خود، به انجام آن کار خیر، کمک کنیم. مثلا ممکن است در کشور، جنگى رخ دهد و گروهى از هموطنان جنگ زده ما، خانه و زندگیشان را از دست بدهند. یا ممکن است بر اثر حوادثى مانند آمدن سیل و زلزله شهر و خانه و محل کار عدهئى آسیب ببیند و سرمایه و دار و ندارشان از بین برود. حتى ممکن است بدون هیچگونه از این حوادث، باز هم عدهئى پیدا شوند، که در عین آبرومندى، دچار فقر و محرومیت شده باشند. در تمام این حالات، وضعى پیش مىآید، که گروهى از هموطنان و هم دینهاى ما، به کمک اشخاص مومن و نیکوکار، نیاز پیدا مى کنند. در چنین مواقعى، وظیفه دینى و اخلاقى ما حکم مى کند که براى رضاى خدا، از مال و دارائى خود هر قدر که مىتوانیم به اینگونه افراد «بخشش» کنیم. لازم نیست که حتما مقدار بخشش ما، زیاد و هنگفت باشد، بلکه مهم این است که از بخشیدن آنچه در قدرت داریم، کوتاهى نکنیم. بعضى از افراد، با آنکه دلشان مىخواهد در اینگونه موارد، به دیگران کمک کنند، ولى چون مقدارى که قادر به «بخشیدن» آن هستند، کم و ناچیز است، احساس شرمندگى مىکنند. اینگونه افراد، بخاطر شرم بیمورد از «بخشش» آن مقدار کم، خوددارى مىکنند، و در نتیجه، اشخاص نیازمند را، از همان مقدار اندک بخشش نیز محروم و بى نصیب مى گذارند. براى آنکه بدانیم این طرز فکر تا چه حد نادرست است، به یک مثال توجه کنیم: فرض مىکنیم براى یکى از هموطنان جنگ زده باید خانهیى ساخته شود که 10 هزار تومان هزینه دارد. ما نیز یکهزار نفر هستیم، که هر کدام فقط 10 تومان مىتوانیم کمک کنیم. اگر همه ما که 1000 نفر هستیم، 10 تومانهاى خود را بدون هیچگونه شرمندگى روى هم بگذاریم، مجموع آن مىشود 10000 تومان، که مىتوان با آن، خانه مورد نظر را ساخت. اما اگر یکایک ما، از دادن 10 تومان خجالت بکشیم و این مبلغ را «بخشش» نکنیم، هیچ پولى فراهم نمىشود و در نتیجه، آن خانه نیز ساخته نخواهد شد. در این مورد، آیا دادن 10 تومان بهتر است یا ندادن آن؟ و آیا آن 10 تومان کمتر است و یا خجالت کشیدن و هیچ ندادن؟ بخاطر همین است که امام علیهالسلام مى فرماید: از بخشش کم، شرمنده نباشید، چون این شرمندگى باعث مىشود که از «بخشش کم» خوددارى کنید و به افراد نیازمند چیزى ندهید. در حالیکه بخشش شما، هر چقدر هم که کم و ناچیز باشد «هیچ ندادن» از آن کمتر و ناچیزتر، و در نتیجه باعث شرمندگى بیشتر است. و سئل عن الایمان، فقال: الایمان معرفه بالقلب، و اقرار باللسان، و عمل بالارکان. ح/ 227 ترجمه: از امیرالمومنین علیهالسلام، پرسیدند که: «ایمان چیست»؟. فرمود: «ایمان عبارت است از: شناخت قلبى، اعتراف و اقرار به زبان، عمل با اعضاء و جوارح بدن». شرح: ایمان حقیقى، نشانههائى دارد، که هر کس این نشانهها را در خود داشته باشد، مومن حقیقى است. امام علیهالسلام، براى مومن حقیقى، سه نشانه اصلى و مهم تعیین فرموده است، که ما نیز با توجه به آنها مىتوانیم مومنان حقیقى را بشناسیم. طبق فرموده امام (ع) مومن حقیقى کسى است که:اولا شناخت قلبى داشته باشد. یعنى از صمیم قلب و از ته دل، وجود خدا را شناخته باشد، و صمیمانه معتقد باشد که اصول دین اسلام، یعنى یگانگى خداوند متعال، نبوت حضرت محمد (ص)، و فرا رسیدن روز قیامت، عدل خداوند و جانشینى امامان علیهمالسلام، بر حق است. ثانیا به زبان اعتراف کند، یعنى اعتقادات الهى و اسلامى خود را بر زبان آورد، و همواره کلمه «شهادتین» را بر زبان جارى سازد، و به یگانگى خدا و نبوت حضرت محمد (ص) اقرار کند. ثالثا وظایف اسلامى خود را با اعضاء بدنش انجام دهد، یعنى وضو ساختن، نماز خواندن، روزه گرفتن، بد نگفتن با زبان، بد نشنیدن با گوش، نگاه حرام نکردن با چشم، و... تمام وظائفى را که خداوند براى اعضاء بدن او تعیین فرموده است، بطور صحیح و کامل به انجام رساند. بنابراین، کسى که یکى از این نشانه ها، یا حتى قسمتى از این نشانهها را نداشته باشد، نمى تواند خود را مومن حقیقى بداند. بنیاد نهج البلاغه هیات تحریریهکم بخشیدن یا نبخشیدن
ایمان چیست؟
برگرفته شده از پایگاه تخصصی نهج البلاغه (nahjolbalaghe.blog.ir )
نظرات شما عزیزان: