دوازده فروردین;روزی باشکوه و خجسته
(به مناسبت فرا رسیدن سالروز استقرار جمهوری اسلامی ایران)
چرا یوم اللّه؟
در قرآن کریم می خوانیم: «و ذکّرهم بایّام اللّه انّ فی ذلک لآیاتٍ لکلّ صبّارٍ شکور؛(1) یعنی: و روزهای خدا را به یادشان آور. و در این برای هر شکیبا و شکرگزار عبرت هایی است. با توجّه به این که همه ایام و موجودات از آن خداست، منظور از ایام اللّه در این آیه، وقایعی است که در برهه ای خاص روی داده و امر حق تعالی را آشکار ساخته است که در دیگر ایام چنین ظهوری رخ نداده است و امکان دارد در ایّام مذکور رحمت الهی چنان قوی و قابل توجه بوده که در دیگر ایّام روشن نبوده است، همچنین گاهی در مقاطع زمانی مزبور قهر و قدرت الهی که تجلّی عزّت پروردگار است حضور خود را نشان می دهد.(2) چنانچه در روایتی به نقل از رسول اکرم(ص) آمده است: ایام اللّه نعمائه و بلائه ببلائه؛(3) روزهای نعمت های خداوند و نیز زمان آزمایش های او توسط بلاها، ایام اللّه است در هر حال یادآوری روزهای بزرگ اعم از ایام پیروزی، نصرت و غلبه بر دشمنان یا روزهای دشوار و طاقت فرسای مبارزه، نقش مؤثّری در بیداری و هشیاری امّت ها و انسان ها دارد و با الهام از همین پیام آسمانی است که خاطره روزهای بزرگی را که در تاریخ اسلام مشخص گردیده همواره گرامی می داریم و هر سال برای تجدید این خاطرات روزهای معینی را اختصاص می دهیم و درس های آموزنده ای از آن فرا می گیریم. در آیه ای که بدان اشاره شد، پس از ذکر ایّام اللّه تنها روزی که بر آن تأکید گردیده، زمانی است که قوم بنی اسرائیل از چنگال فرعونیان رها یافته اند و ذکر روز نجات دلیل مهم و ارزشمندی بر اهمّیت فوق العاده آزادی و استقلال در سرنوشت
انسان ها می باشد(4) و بدیهی است ملّتی می تواند بهتر ایمان خود را تقویت کند و به عبادت بپردازد و خدا را نیکوتر پرستش کند و نیز نبوغ و توانایی های درونی خود را شکوفا سازد که از سلطه استبداد، استکبار و استثمار آزاد گردد. به همین دلیل نخستین تلاش فرستادگان الهی این بود که ملّت ها را از اسارت های فکری، سیاسی و اقتصادی رها نمایند و ما باید شکرگزار چنین نعمت بزرگ الهی باشیم و لازم است چنین روحیه ای برای تقویت بُعد معنوی جامعه، ترویج گردد، درست است که مردم بر علیه ابرقدرت ها و ستمگران به ستیز و مقاومت برمی خیزند و البته میوه این استقامت آنان، نابودی این قوای باطل است ولی باید فراموش نشود که اولاً خداوند چنین نیرویی را در وجود انسان ها قرار می دهد و آنان را در این راستا امداد می نماید و در ثانی سنّت الهی بر این تعلّق گرفته که نیرنگ های استکبار خنثی گردد. در قرآن آمده است: استکباراً فی الارض و مکر السّیئی ولایحیق المکر السیئی الّا باهله فهل ینظرون الّا سنّت الاوّلین فلن تجد لسنّت اللّه تبدیلا و لن تجد لسنّت اللّه تحویلاً.(5) در زمین سرکشی کردند و نیرنگ های بد نموده و این حیله های بد جز نیرنگ بازان را در بر نگیرد. آیا جز سنتی که برگذشتگان رفته است منتظر چیز دیگری هستند. در سنت خدا هیچ تبدیلی مشاهده نمی کنی و در سنّت الهی هیچ دگرگونی نمی یابی.
ایام اللّه پیمانه های تکوین و تشریع هستی اند که در عالم امر و خلق و در لامکان و لازمان پس از فرمان «کُن»، «فیکون» شدند و بار وجود را از واجب الوجود دریافته و
لحظه های سرنوشت انسان را پرداخته و تجلّی گاه الطاف خفیّه و جلیّه الهیّه گردیدند. از خلقت آدم تا رسالت خاتم و از امامت علی(ع) تا ولادت حضرت مهدی (عج) و از غیبت کبری تا ظهور آن ذخیره الهی و نیز از قیام 15 خرداد 1342 تا پیروزی انقلاب اسلامی همه از ایام اللّه است.(6)
ایام اللّه یعنی لحظه های ظهور حق و افول باطل، در پگاه سرخ عاشورا نیز ایام اللّه آشکار گشت همانگونه که 22 بهمن 1357 و 12 فروردین 1358 هـ.ش از چنین ایامی حکایت دارند.
امام خمینی می فرماید: «...تذکّر به ایّام اللّه که خداوند متعال به آن امر فرموده است، انسان ساز است، قضایایی که در ایّام اللّه رخ داده است برای تاریخ و انسان ها در طول تاریخ آموزنده و بیدار کننده است. حوادث بزرگ تاریخ که قرآن مجید هم از بعضی از آن ها یاد کرده است، سرمشقی پر برکت برای ساختن جامعه و اشخاص و جامعه عصر ما که عصر انقلاب است و در کشور ایران که کشور انقلاب و شاهد بسیاری از حوادث بزرگ است که باید آنها را ایّام اللّه محسوب کنیم و به ذکر آنها و تذکر آن ایّام بپردازیم که برای ملّت قهرمان و مجاهدان سلحشور درس انقلاب است...»(7)
مظهر تجلّی لطف الهی
خداوند در قرآن کریم می فرماید: و نرید ان نمنّ علی الذین استضعفوا فی الارض و نجعلهم ائمه و نجعلهم الوارثین؛(8) ما بر آن هستیم که ضعیف نگاه داشته شدگان را به روی زمین عزّت نهیم و آنان را پیشوایان
سازیم و وارثان گردانیم. امام خمینی ضمن آن که روز دوازده فروردین را یوم اللّه و آغاز حکومت اللّه دانسته اند، یادآور شده اند: «روز دوازدهم فروردین، سالروز رسمیت یافتن حکومت مستضعفین بر مستکبرین در ایران است، سالروز تحقق وعده حق تعالی است... دوازده فروردین روز غلبه جنود اللّه بر جنود شیطان و روز فتح و نصر خدا و بندگان مؤمن به اوست.»(9)
در این روز قدرت خداوند تجلّی پیدا کرد، وعده الهی تحقّق یافت و سنّت ثابت الهی در ازای فداکاری و تحوّل و مبارزه امّتی مسلمان در برابر ستم طاغوت، عملی گردید. در این روز خجسته شجره مبارکه انقلاب اسلامی به ثمر نشست. پیروزی امّتی با دست خالی و بدون سلاح در برابر بزرگترین طاغوت عصر و تشکیل نظام الهی شکل عینی به خود گرفت و چنین روزی اعجاب برانگیز حاصل لطف الهی می باشد که در جهان طنین انداز شده است و شعاع و پرتوهای آن انسان های مسلمان و محرومان جهان را روشنی بخشیده است از سوی دیگر این روز، زمان میثاق و پیمان ملت مسلمان ایران با خدای متعال، نبی اکرم، ائمه هدی و پیرو راستین راه انبیاء و اولیاء یعنی امام خمینی می باشد و چنین بیعتی حتی به قیمت گسسته شدن رشته حیات آنان نیز نخواهد گسست، دشمنان هرگز حکمت، تقدّس و ارزش و فرهنگ دوازدهم فروردین
را درک نمی کنند و نخواهند فهمید، آنان متوجّه نشده اند که این یوم اللّه حلقه پیروزی بزرگ زنجیر مستمر ایّام اللّه تاریخ و مظهر تجلّی حق است و حق یعنی مبارزه با تمام وجود در برابر باطل و در این راه شکست معنا و مفهومی ندارد. آنان دریافته اند که حیثیت، فضیلت، حیات، شرف، مجد و اصالت ملت مسلمان ایران در حفظ و دفاع از این فرهنگ و فرازنگی است و بنابراین هیچ سلاح و قدرتی و تهدیدی نمی تواند بر آن اثری منفی بگذارد.
امت مسلمان ایران به این باور رسیده اند که این یوم اللّه و حاکمیت جمهوری اسلامی امانتی الهی است و مردم به این یقین رسیده اند که این روز شریف سرآغاز حرکت نوین به سوی هدفی بزرگ، متعالی و مقدس است یعنی همان هدف آفرینش و غایت خلقت و آرمان تمامی انبیاء و اولیای خداوند و محصول کتابهای آسمانی و اراده پروردگار می باشد و مبارزه و نبرد با موانع و مزاحمان این راه مبارک امری طبیعی و ضروری است و آنگاه برای جامعه شکست پدید می آید که از این مقصد فاصله بگیرند یا این مسیر شکل دیگری بیابد که چنین چیزی هرگز اتفاق نخواهد افتاد.
نسیمی جان بخش
انقلاب اسلامی به اللّه انتساب دارد و از این جهت روزهایش یوم اللّه می باشد چرا که نور خداوند در آنها تجلّی یافته است. بعد از طی قرون و اعصار متمادی که ستم های فراوان و بیدادهای سنگین ستمگران و مستکبران بر اقشار گوناگون محروم و مظلوم و تبدیل شدن دنیا به ظلمتکده ای بی روح و بدون محتوا و نگران کننده و حزن برانگیز ناگهان بارقه ای الهی طلوع فجر پیروزی امت های مسلمان را نوید بخشید و نسیمی جان بخش بر کالبد افسرده و پژمرده بشریت دربند، وزیدن گرفته است. از این جهت امام خمینی به مناسبت روز قدس در سال 1360 در فرازی از پیام پرمحتوای خویش فرموده اند: «امید است که این انقلاب جرقه و بارقه ای الهی باشد که انفجاری عظیم در توده های زیر ستم ایجاد نماید و به طلوع فجر انقلاب مبارک حضرت بقیة اللّه ارواحنا لمقدمه الفداء منتهی شود.»(10)
آری یوم اللّه دوازدهم فروردین چشم انداز شکوهمند آینده الهی تاریخ را ترسیم نموده و افقی تابناک و امیدبخش در برابر چشمان منتظر و مضطر مستضعفین به تنگ آمده از جور و اختناق می گشاید قرآن پیروزی نهایی ایمان اسلامی و غلبه قاطع و قطعی صالحان و پرهیزگاران و کوتاه شدن دست جباران را نوید داده و آینده درخشان بشریت را پس از این فتح بزرگ مطرح کرده است:
هو الّذی ارسل رسوله بالهدی و دین الحق لیظهره علی الدین کلّه ولوکره المشرکون؛(11) او کسی است که پیامبر خود را برای هدایت مردم فرستاد با دینی درست و برحق تا او را بر همه دین ها پیروز گرداند هرچند مشرکان را خوش نیاید.
قال موسی لقومه استعینوا باللّه واصبروا انّ الارض للّه یورثها من یشاء من عباده والعاقبة للمتقین؛(12) موسی(ع) به قوم خود گفت: مدد جویید و صبر پیشه سازید که این زمین از آن خداست و به هر کس از بندگانش که بخواهد آن را به میراث می دهد و سرانجام نیک از آن پرهیزگاران است.
دوازده فروردین تجسّم عینی آن همه شعارها، فریادها، خواستن ها و عطش ها بود که بر روی دوازده ستون نورانی نهاده شد. این روز یادآور ایام مبارک دیگری هم هست از جمله روزی که توبه آدم پذیرفته شد، زمانی که کشتی نوح(ع) بر ساحلی آرام گرفت، موقعی که ناقه صالح به معجزه از دل سنگ و کوه برآمد، هنگامی که آتش نمرودیان بر ابراهیم خلیل(ع) سرد و گلستان و سرسبز و خرم گردید.زمان وصال یعقوب است که پس از سال ها غم دوری از فرزندش، یوسف را در آغوش گرفت و همان موقعی که خواب این نبی یعنی یوسف تعبیر گردید و در مصر اقتداری مهم بدست آورد و از اعماق چاه بر فراز جاه و جلال قرار گرفت، یادآور عصا و ید بیضای موسی کلیم است که قدرت پوشالی فرعون و افسون ساحران و جادوی کاهنان را دَرهم کوبید و بر ادعاهای دروغین آنان مهر باطل زد، دم مسیحیایی را در اذهان تداعی می کند که جان های مرده را احیا نمود و اینک وقت آن فرا رسیده که داود بر مسند قضاوت قرار گیرد، سلیمان است که حکم صادر می کند، قارون بر اعماق گل و لای زمین فرو می رود، بتکده های کَلَده و آشور به دست ابراهیم(ع) بت شکن درهم کوبیده می شود و اصحاب کهف پیروز گردیده و عهد دقیانوس از رواج می افتد، پرندگان ابابیل را برایمان باز می خواند که بر قوم ابرهه و فیل سواران غلبه یافتند شعار شعورآفرین محمد رسول اللّه است که در فضای شبه جزیره عربستان به نقاط مجاورش پیچیده و پادشاهان و خسروان و قیصرها را در موجی از آشفتگی فرو برده است، یادآور ذوالفقار علوی است که خیبری ها را چون ملخ هایی از هم پراکنده ساخت و عمروبن عبدودها را به خاک هلاکت و ذلّت کشانید. اینک مکّه فتح گردیده، درهای خیبر گشوده شده و یهودیان رمیده اند، بت ها از دیوارهای کعبه فرو ریخته اند و احزاب قریش در جنگ خندق و غزوه بدر منهزم شده اند، فتح مبین و نصر الهی که عطیه ای آسمانی است فرا رسیده است. دوازده فروردین روز مباهله ای را متذکر می گردد که نصارای نجران را رسوا ساخت، صفّینی بود که پیروان علی(ع) را از معاویه و امویان جدا ساخت، عاشورایی را فریادمی زند که امام حسین(ع) و یاران با وفایش در آن حماسه آفریدند و در این روز دشمنان اهل بیت کارنامه ای منفی از خود به یادگار نهاده اند و گزارش جنایت و سفاکی را در تاریخ نگاشتند که جز نفرت و انزجار بذری نکاشتند و محصولی جز خذلان و خود باختگی برداشت نکردند.
دوازده فروردین صراط برّنده و لغزنده ای است بر فراز جهنم خودخواهی ها، شقاوت ها و قدرت طلبی ها تا امتی مسلمان را به سوی بهشت خداباوری، اسلام خواهی و عزّت و افتخار رهنمون نماید، امت مسلمان و آگاه که همین فجر و فلق و یوم اللّه را در آینه سرخ شهادت مشاهده کردند، به خوبی نظاره گر بودند که چگونه منافقین و ملی گراها و فرقه های منحرف و گروههای محارب و اعوان و انصار شیطان در چاهی که خود حفر کرده بودند، فرو غلطیدند و داغ ننگ و ذلّت را بر جبین خود نهادند.(13)
نقش ارزشمند ایرانیان
امّت مسلمان و هوشیار ایران در طول تاریخ پرفراز و نشیب خود حاکمیت های گوناگونی را تجربه کرده است و گرچه قرن های متمادی تحت سلطه استبداد و زیر چکمه دژخیمان صدمات و لطماتی هولناک را تحمّل کرده است امّا همواره در پی دستیابی به چشمه جوشان و زلال حقیقت تلاش کرده و در این ارتباط کارنامه درخشانی را بر سینه خود نشانیده است.
هنوز پرتوهای پرفروغ آیین اسلام و نهضت حق گستر محمدی از محدوده شبه جزیره عربستان فراتر نرفته بود که یک ایرانی تشنه حقایق ناب سراسیمه و آواره از این شهر به آن شهر، رنج ها را تحمّل کرد و مسیرهای پرخطر فراوانی را در نوردید تا آن که با رسول اکرم(ص) چنان مأنوس گردید و آن چنان جرعه های معنویت و معرفت به کامش ریخته شد که به شرف سلمان محمدی نائل گردید و هنوز هیچ کشوری به اسلام گردن ننهاده بود که بزرگترین قدرت طاغوتی آن زمان یعنی ایران بنابه خواست و سرشت فطری انسان های حق جوی دروازه های شهرهایش بر جویبارهای با صفای وحی الهی گشوده و اسلام را پذیرا گردید و این در حالی بود که خسرو پرویز پادشاه ساسانی نامه مبارک پیامبر اکرم(ص) را پاره کرد و یزدگر سوم از هراس، در نقاط گوناگون ایران متواری بود تا آن که در مرو به دست آسیابانی کشته شد از این جهت خاتم رسولان الهی می فرمایند: أعظم النّاس نصیباً فی الاسلام أهل فارس؛(14) یعنی: نصیب ایرانیان از اسلام نسبت به دیگر ملت ها، بزرگ تر است. در روایت دیگر از آن مصطفای پیامبران نقل شده است: اسعد النّاس بالاسلام اهل فارس؛(15) سعادتمندترین عجم (غیر عرب ها) نسبت به اسلام، مردم ایران هستند.
در قرآن می خوانیم: و ان تتولّوا یستبدل قوماً غیرکم ثمّ لایکونوا امثالکم؛(16) این آیه خطاب به ملت عرب می باشد که قرآن در میان آنان نازل گردید و خداوند تعالی به آنان هشدار می دهد، اگر از نعمت اسلام قدردانی نکنید مردمانی دیگر ارزش آن را درک خواهند کرد، عده ای از اصحاب حضرت محمد(ص) از ایشان سؤال کردند این مردمی که در این آیه از آن ها یاد کردید که از عرب ها در جذب گشتن به اسلام قوی ترند، چه کسانی هستند؟ سلمان در این حال، کنار پیامبر نشسته بود، حضرت با دست به پای سلمان زدند و فرمودند: منظور این آیه وی و قوم اوست، قسم به آن که جانم در دست اوست اگر ایمان به ستاره ثریّا آویخته باشد مردمانی از ایران به آن دست می یابند.(17)
امام صادق(ع) نیز در ذیل آیه مذکور فرموده اند: ان تتولّوا یا معشرالعرب یستبدل قوماً غیرکم یعنی الموالی؛(18) ای ملّت عرب اگر به اسلام پشت کنید خداوند به جای شما ملت دیگری تابع اسلام قرار می دهد یعنی ایرانیان را. و در تبیین آیه شریفه: ولو نزّلناه علی بعض العجمین فقرأه علیهم ماکانوا به مؤمنین؛(19) اگر قرآن را به زبان عجم نازل کردیم و با این لسان بر عرب خوانده می شد، عرب به آن ایمان نمی آورد، امام صادق(ع) می فرماید: اگر قرآن را بر عجم نازل کرده بودیم عرب به آن ایمان نمی آورد ولی بر عرب نازل گردید و عجم به آن ایمان پیدا کرد و این فضیلتی برای عجم است.(20)
همانگونه که پیامبر خاتم پیش بینی نموده بود، ملت ایران، بیش از همه ملت ها از اسلام بهره گرفت و هیچ قومی به اندازه ایرانی از منبع روشنایی بخش وحی، پرتو نگرفته است،مردمان این سرزمین تمامی نیروهای مادی و معنوی، ذوق و استعداد، فکر و ابتکار خود را در خدمت اسلام قرار دادند شهید آیة اللّه مطهری می نویسد: «...این اسلام بود که استعداد ایرانی را تحریک کرد و در او روح تازه ای دمید و او را به هیجان آورد... به همان نسبت که اسلام دین همه جانبه است و بر جنبه های مختلف حیات بشری سیطره دارد خدمات ایرانیان به اسلام نیز وسیع و گسترده و همه جانبه است و در صحنه ها و جبهه های گوناگون صورت گرفته است. اولین خدمتی که باید از آن نام برد، خدمت به تمدن جوان اسلامی است... از این که بگذریم به خدمات ایرانیان به مسلمانان می رسیم(که) در جبهه های مختلف صورت گرفته است. جبهه نشر و تبلیغ و دعوت ملت های دیگر، جبهه نظامی، جبهه علم و فرهنگ جبهه ذوق و هنر...»(21) ایرانیان در اسلام آوردن مردمان آسیای جنوب شرقی و جنوبی و آسیای مرکزی نقش مهمی دارند.(22)
پس از چندی با آن که سیطره حاکمان بنی امیه و بنی عباس حاکمیت اسلامی را دچار مشکل ساخت و حق مسلّم و راستین امامان و جانشینان واقعی رسول اکرم(ص) را غصب کردند و با تمامی توان عظیم تبلیغاتی کوشیدند نام و یاد ائمه از نظر مردم مخفی بماند این مردمان ایران بودند که حق را دریافتند و عشق آن رهبران معصوم و مظلوم را در قلب خویش شعله ور نمودند و در طول سالیان دراز سلطه غاصبان بر سراسر جهان اسلام، این مردم مشتاق ولایت و امامت اهل بیت(ع) در زیر شدیدترین خفقان ها و فشارهای فرساینده سیاسی که با تهدید جان و مال و آبروی آنان توأم بود، دست از حق جویی و حق خواهی برنداشتند که بی تردید ماجرای آن از شگفت انگیز صفحات تاریخ بشریّت است، شرکت ایرانیان در قیام مختار و تارومار نمودن قوای اموی در این حرکت یکی از نمونه های فوق می باشد. در عصر صفویه هم وقتی دولت شیعی روی کار آمد ایرانیان برای گسترش فرهنگ تشیع، احیای مراسم امامان شیعه و نیز رواج ارزشهای الهی کوشیدند و دولت مزبور را یاری دادند تا بتواند در زمینه های گوناگون سیاسی، علمی و فکری در این راه موفق گردد البته برخی از حاکمان صفوی از این نیروی عظیم مردم بهره های منفی گرفتند و به رفاه طلبی و اشرافیت روی آوردند و همین رویکرد زمینه های سقوط آنان را فراهم ساخت. در دوره های بعد هم مردم ایران هر حرکت اصیلی را مشاهده می کردند در تداوم و به ثمر رسیدن آن اهتمام می ورزیدند، حضور فعال در قیام تنباکو به رهبری میرزای شیرازی، شرکت در جنبش مشروطه، همراهی با سیدجمال الدین اسدآبادی در ستیز با استبداد و استکبار که نمود سهم آن به هلاکت رسانیدن ناصرالدین شاه قاجار توسط میرزا رضای کرمانی می باشد، شاهی که به نصایح سید جمال اعتنایی نکرد و راه ستم را ادامه داد، مردم ایران در ایستادگی شهید آیة اللّه مدرس و نیز میرزا کوچک خان در برابر رژیم سفّاک پهلوی این دو مبارز را حمایت کردند و اگر چه این حرکت ها به سامان نمی رسید و بعضاً با شکست مواجه می گردید امّا در کوله بار تجربه های تاریخی این ملّت که از شط خون شهیدانش بدست آمده بود، زاد راهی دیگر می نهاد و این همه بود که ملت را در برابر حوادث و نقشه های مزوّرانه و حیله های استعمارگران آبدیده می کرد.
ملّتی که بویژه در صد سال اخیر گونه های گوناگون حاکمیت را در قانون گذاری و دولتمداری فرنگ برگشته های پس از مشروطیت تا هرج و مرج دوره احمدشاه و از دیکتاتوری وحشی رضاخان تا سال های اختناق شدید فرزندش محمدرضا و از دولتمداری ملی گراها تا حکومت ازهاری را دیده و تجربه کرده بود و از عملکرد و خیانت چپ ها در مشروطه و نهضت جنگل تا ماجرای نهضت ملی و حزب توده و نیز مجاهدین خلق مطلع شده بود، در طلیعه قیام اسلامی یعنی در 15 خرداد 1342 آنچه را که قرن ها در پی آن شکنجه شده و شهادت داده بود و همواره با مثال حکومت علی(ع) آرزویش را مشخص کرده بود در عمل فریاد کرد. این چنین بود که با وجود تلاش های مذبوحانه جناح های گوناگون و توطئه های متعدد ابرقدرت ها به رهبری امام خمینی (قدس سره)، به مبارزات و مقاومت های خود ادامه داد و سرانجام در 22 بهمن 1357 هـ.ش پیروزی پر افتخاری را در آغوش کشید. آری آنان یاد و خاطره امام معصومشان را با آن همه اشتیاق و علاقه ای که به آن وجودهای مبارک ابراز می داشتند در چهره و عملکرد و رفتار امام خمینی (ره) متبلور یافتند.
همه پرسی تاریخی
مردمی این گونه عاشق و با معرفت و بصیرت به شیوه های گوناگون سیاست بازی و نیرنگ های تبلیغاتی توجه نکردند نه فریب سلطنت شاه بدون حکومت را خوردند و نه به سوسیال دموکرات ها گردن نهادند و نه به جمهوری دموکراتیک خلق یا جمهوری دموکراتیک ملی اعتنا کردند حتی حاضر نشدند جمهوری دموکراتیک اسلامی را بپذیرند و یا به کلمه جمهوری اکتفا نمایند چون آنچه می خواستند در کلمه اسلام نهفته بود و این عنوان به تنهایی برایشان کامل و جامع بود حتی در آغاز قیام نمی گفتند جمهوری اسلامی بلکه برای استقرار
حکومت اسلامی سینه های خود را سپر رگبار گلوله ها قرار دادند و این چنین بود که با وجود تمامی دسیسه های متعددی که منافقان داخلی و دگراندیشان بازگشته از غرب و دشمنان بیرونی به اجرا در آوردند مردم از ورای این امور به ظاهر ملی و دموکراتیک نیت های سوء و نیش های زهرآگین و چنگال های خون آشام آنان را مشاهده کردند و در پی این درک و شناخت آنان و رسوایی گروهک های گوناگون بود که در میان مخالفت ها و تبلیغات زیاد آنان که سنگ جمهوری دموکراتیک،جمهوری، سوسیال دموکراسی، مشروطه سلطنتی را بر سینه می زدند 2/98 % از مردم ایران به جمهوری اسلامی رأی دادند و شگفتی دیگری را برای ثبت در تاریخ رفراندوم های جهان ایجاد کردند و در ادامه نیز همان راه طولانی مقاومت و فداکاری را دنبال نمودند. در ماجرای رفراندوم موضع گیری های چپ و راست واضح تر به چشم می خورد، لیبرال های دست راستی نظیر جبهه ملّی و دولت موقت صحبت از جمهوری دموکراتیک اسلامی می نمودند که گویا آنان می خواستند القاء کنند اسلام چیزی کم دارد و باید به آن عنوانی اضافه کرد! چپ های کمونیست و چپ های مسلمان شعار جمهوری دموکراتیک را مطرح کردند که در آن اثری از اسلام که مردم هزاران شهید برای آن داده اند، نبود و الگویی از کشورهای جمهوری های خلق کمونیستی است. اعتراضات آغاز می شود که باید رفراندوم تنها بر مبنای پاسخ آری یا نه به جمهوری اسلامی نبوده و تمام اشکال حکومتی به همه پرسی گذاشته شود و چون احساس کردند نظام مورد توجّه امام و مردم مسلمان به تصویب قاطع مردم خواهد رسید چریک های فدایی آن را تحریم کردند و
چپ های مسلمان هیچ گونه حرکت تبلیغی در این راستا انجام ندادند.(23) در میان این مخالفت ها و اشکال تراشی ها امام خمینی در هشتم یا نهم فروردین (29 یا 30 ربیع الثانی سال 1399 هـ.ق) در قم و در جمع اقشار گوناگون فرمودند: «در این قضیه رفراندوم که سرنوشت ایران را با او تعیین خواهیم کرد، همه باید رأی بدهید. شماها اگر برای خدا رأی بدهید، این حکومت اسلامی در اینجا مستقر خواهد شد. من توصیه می کنم که همان طوری که خودم به جمهوری اسلامی رأی می دهم... تقاضا می کنم از شماها که به جمهوری اسلامی نه یک کلمه کم و نه یک کلمه زیاد رأی بدهید...»(24) این که بر جمهوری اسلامی تأکید شده بود، صرفاً تکیه بر نام نبود بلکه محتوای آن اهمیت داشت و آن همان اسلام راستین خالص مبتنی بر ولایت فقیه و با شعار نه شرقی و نه غربی که هم اکنون در سطح جهان شناخته شده و مورد توجّه مسلمان ها و محرومان جهان قرار گرفته است این همه که منجر به برقراری نظام جمهوری اسلامی گردید در حقیقت بزرگترین تحوّل در تاریخ ایران پس از انقلاب افتخار آفرین 22 بهمن 1357 می باشد.
عید مذهبی و ملی
پس از برگزاری رفراندوم جمهوری اسلامی ایران، امام خمینی ضمن تشکر از مردم، ضمن اعلام جمهوری اسلامی در فرازی از بیانات خود فرمودند: «صبحگاه 12 فروردین که روز نخستین حکومت اللّه است از بزرگترین اعیاد مذهبی و ملّی ماست. ملّت ما باید این روز را عید بگیرند و زنده نگاه دارند روزی که کنگره های قصر 2500 سال حکومت طاغوتی فرو ریخت و سلطه شیطانی برای همیشه رخت بربست و حکومت مستضعفین که حکومت خداست به جای آن نشست.»(25)
در پیام رادیو ـ تلویزیونی نیز امام چنین می فرمایند: «اعلام می کنم جمهوری اسلامی را و این روز را عید می دانم و امیدوارم که در هر سال روز دوازده فروردین روز عید ملت ما باشد که رسیدند به قدرت ملّی و خودشان سرنوشت خودشان را به دست خواهند گرفت.»(26)
روز 12 فروردین به این دلیل مبارک و خجسته است که نعمتی عظیم از جانب خداوند بزرگ برای ملتی است که با نثار خون خویش لیاقت و شایستگی برای رسیدن به چنین ساحل آرام و امنی را به اثبات رسانیدند و شکر این نعمت آن است که با جان و مال خویش از این شجره با برکت حراست کنند و نیز هر سال فرا رسیدن آن را به نحو احسن گرامی دارند، برخی چنین مطرح کنند که دیگر در چنین روزی تعطیلی برای نهادها و سازمان های کشوری و لشکری معنا ندارد که این ادعا با بیانات امام مبنی بر عید دانستن این روز و عید گرفتن و زنده نگاه داشتن آن در تضاد است. آنان به بُعد تبلیغی و فراگیر تعظیم چنین شعائری توجه ندارند. امید آن که ما در تمامی ایّام اللّه ها، شکرگزار چنین مناسبت هایی باشیم.والسلام.
پی نوشت ها:ـــــــــــــــــــــــ
27. سوره ابراهیم، آیه 51.
28. المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه فارسی، ج 23، ص 29 ـ 28.
29. تفسیر نورالثقلین، ج 2، ص 526.
30. تفسیر نمونه، زیر نظر آیة اللّه مکارم شیرازی، ج 10، ص 272 ـ 271.
31. سوره فاطر، آیه 43.
32. انقلاب در قلمرو ایام اللّه، دکتر محمود افتخار زاده، ص 3 ـ 2.
33. درجستجوی راه از کلام امام، دفتر دهم (انقلاب اسلامی)، ص 428.
34. سوره قصص، آیه 5.
35. صحیفه امام، ج 12، ص 219.
36. مجله پیام انقلاب، شماره 55، ص 29.
37. سوره توبه، آیه 33 و سوره صف، آیه 9.
38. سوره اعراف، آیه 128.
39. با استفاده از کتاب روایت انقلاب، ج 1، ص 30 ـ 29.
40. کنزالعمال، حسام الدین هندی، ج 12، ص 90.
41. همان .
42. سوره محمد، آیه 38.
43. نک: مجمع البیان، ج 9، ص 108.
44. همان.
45. سوره شعرا، آیه 199 ـ 198.
46. تفسیر المیزان، ج 15، ص 362، به نقل از تفسیر قمی.
47. خدمات متقابل اسلام و ایران، شهید آیة اللّه مرتضی مطهری، ص 374 ـ 373.
48. نک: سرزمین اسلام، از نگارنده.
49. نگرشی کوتاه بر انقلاب اسلامی ایران، ص 136 ـ 135.
50. صحیفه امام خمینی، ج 6، ص 428 ـ 427.
51. همان، ص 454 ـ 453.
52. همان، ص 462.
نظرات شما عزیزان: