انسان علاوه بر جنبه مادی و جسمی، دارای جنبه معنوی و روحی هم است و هر یک از آنها در رسیدن به کمال مطلوب خود، برنامههای خاصی احتیاج دارند. یکی از برنامههایی که هم جنبه معنوی را با خود به همراه دارد و هم جنبه مادی، روزه است. روزه فواید جسمی و روحی فراوان دارد، شفابخش جسم و توانبخش جان است، پاک کننده آدمی از رذایل حیوانی است، در ساختن فرد صالح و اجتماع سالم بسیار مؤثر بوده و در تهذیب و تزکیه نفس و رهاندن انسان از روزمرگی و واماندگی در نیازهای تن تأثیر بسزایی دارد. روزه یکی از احکام انسانساز اسلام است که آگاهی از همه فواید و پی بردن به فلسفه کامل آن همچون سایر احکام الهی برای انسان عادی ممکن نیست، دانش محدود بشر نمیتواند راهگشای همه اسرار نهفته باشد و اندیشه را به پاسخ همه مجهولات رهنمون شود، شاید روزی دانش انسان به حدی از کمال برسد که دریچه تازهای بر روی بشر بگشاید و حکمتها و دستورات اسلام را باز شناسد.
بنابراین ندانستن فلسفه احکام الهی نباید ما را از انجام آن باز دارد و موجب نافرمانی و عصیان شود، چرا که این اطاعت کورکورانه نیست، بلکه بر علم و یقین تکیه دارد زیرا مسلمانان میدانند که خدای جهان بر همه چیز دانا و از همه چیز آگاه است و نقص و نیازی در ذات متعال او نیست که از اعمال بنده سودی بخواهد یا از زیانی بهراسد، خدای مهربان بسیار مهربانست و برای بندگان خود جز خیر و سعادت نمیخواهد، پس اگر به چیزی فرمان میدهد خیر و سعادت ما در آن است و کمال و تعالی ما بدان بستگی دارد و هر چیزی را نهی میفرماید برای ما زیانبخش است و بر مصالح مادی و معنوی ما لطمه میزند.
این اموری که بیان شد حکمتهایی بوده که به صورت خلاصه بدان اشاره شد؛ و در این مقاله در مقام بیان حکمت و فلسفه تشریع روزه در قرآن و سنت و آنچه را که در علوم روز مطرح شده، هستیم.
مفهومشناسی واژه فلسفه
واژه فلسفه کاربردهاى گوناگون و معانى متفاوتى دارد. این واژه، گاه به گونه مطلق (بدون قید) و گاه به گونه پسوند مبانى فلسفه، تاریخ فلسفه و... زمانى به شکل پیشوند (فلسفه اسلامى، فلسفه غرب، فلسفه هنر، فلسفه دین و...) به کار رفته است. فلسفه به صورت مطلق، به معناى فلسفه خاص است؛ یعنى: «علمى که در آن از عوارض موجود از آن جهت که موجود است، بحث میشود.»[1] واژه فلسفه هرگاه به صورت پسوند به کار رود، به معناى فلسفهای است که حکما آن را به نظرى و عملى تقسیم کردهاند؛ عملى را شامل تهذیب اخلاق، تدبیر منزل و سیاست مدنى دانستهاند و نظرى را به طبیعیات، الهیات و ریاضیات تقسیم کردهاند. بنابراین تاریخ فلسفه یعنى کاوش در زمان پیدایش، رشد و سیر تکامل مباحث فلسفى و شخصیتهای نقشآفرین و برجسته آن؛ ولى هرگاه فلسفه به گونه پیشوند آورده شود، معانى گوناگون از آن اراده میشود که بیشتر آن معانى نوپیداست و در لغتنامههای کهن دیده نمیشود. به عنوان نمونه «فلسفه اسلامى» به معناى آن بخش از مباحث فلسفى است که در میان اندیشمندان اسلامى مطرح شده و رشد یافته است. «فلسفه مردمى» بر مجموع پژوهشها و مطالعاتى اطلاق میشود که در جهت تأیید و تأکید تمایلات آزادیخواهانه است. «ولف» آن را آغاز کرد و در آلمان رواج یافت.[2] ولى در برخى از این واژهها، فلسفه به علمى از علوم اضافه شده است؛ مثل: فلسفه حقوق، فلسفه هنر، فلسفه تاریخ و... در این واژهها، فلسفه به معناى «علمشناسى» علم است. موضوع علم تاریخ، وقایع گذشته و تجزیه و تحلیل آنهاست، ولى موضوع فلسفه تاریخ، خود علم تاریخ است. به هر تقدیر، در این نوشته، منظور ما از فلسفه، معنایى دیگر است. وقتى فلسفه احکام را مطرح میکنیم، نظر به شناخت حکمت تشریع احکام از سوى خداوند داریم و درصدد هستیم تا حکمت، مصلحت و اهداف لحاظ شده در آن احکام را مورد شناسایى قرار دهیم.
شناسه مفهومی صوم
در فرهنگ قرآن، از روزه به «صوم » تعبیر شده است. صوم در لغت به معناى برخاستن است بى آنکه بعد از آن کارى شود. نزد بعضى، صوم به معناى امساک (نگاه داشتن) است. هر یک از دو معنا با معناى شرعى مناسبت دارد و آن نگاه داشتن خود است بر وجه شرع در روز از آنچه در شرع او را مفطر خوانند با نیت.[3]
در جاى دیگر آمده: صوم به معناى روزه. اصل آن امساک از مطلق فعل است، خوردن باشد، یا گفتن، یا رفتن. صوم اسلامى امساک مخصوصى است از طعام و چیزهاى دیگر که از طلوع فجر شروع شده و با رسیدن شب به پایان مى رسد.[4]
در «التبیان» از صوم چنین تعریف شده است:
«الصَّوْمُ فِى الشَّرْعِ هُوَ الامساک عَنْ أَشْیاءَ مخصوصه عَلَى وَجْهِ مَخْصُوصُ مِمَّنْ هُوَ عَلَى صِفَاتِ مخصوصه وَ مِنْ شَرْطِ انْعِقَادِ النیه
روزه در شرع، عبارت است از: 1. خوددارى کردن از خوردن اشیاء خاص و ویژه 2. بر وجه مخصوص 3. از کسانى که داراى خصوصیات ویژه هستند 4.به شرط بستن نیت»[5]
پیشینه شناخت فلسفه احکام
بررسى فلسفه احکام و تلاش براى شناخت حکمت افعال و اوامر و نواهى خداوند، کارى نوپیدا نیست و عمرى به درازاى عمر ادیان الهى و اندیشه انسان در شناخت پیام وحى دارد.
تحقیق درباره فلسفه افعال و اراده الهى، مخصوص انسان و محدود به تاریخ زندگى بشر در کره خاکى نبوده است، بلکه بر اساس آیات قرآن، پیش از آفرینش آدم، فرشتگان به وسیله خداوند از پیدایش موجودى به نام آدم در زمین، باخبر شدند و درصدد برآمدند تا حکمت این آفرینش را بدانند:[6]
«وَ إِذْ قالَ رَبُّکَ لِلْمَلائِکَةِ إِنِّی جاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلیفَةً قالُوا أَ تَجْعَلُ فیها مَنْ یفْسِدُ فیها وَ یسْفِکُ الدِّماءَ
هنگامى را که پروردگارت به فرشتگان گفت: من در روى زمین جانشینى قرار خواهم داد، فرشتگان گفتند: پروردگارا آیا کسى را در آن قرار میدهی که فساد و خونریزى میکند».[7]
قرآن با طرح این آیات، براى مخاطبان خود، نوعى پیام دارد و آن این است که فرشتگان با همه مقام اطاعت و تسلیمى که به درگاه پروردگار دارند، این حق را یافتند که از فلسفه فعل و اراده الهى جویا شوند و خداوند هم با دلایل قانع کننده، ایشان را پاسخ داد و به ایشان ثابت کرد که افعال الهى عالمانهترین است و بدون ملاک و مصلحت نیست. در بسیارى از آیات دیگر قرآن، براى احکام و رهنمودهاى وحى، فلسفه و حکمت یاد شده است که در ادامه همین بحث به فراخور موضوع بحثمان به فلسفه وجوب روزه اشاره خواهیم کرد. وجود این آیات در قرآن، این فهم را در مخاطبان آن به وجود آورده است که هیچ فعل، حکم، اراده و سخن الهى بدون حکمت و فلسفه نیست.
چرایی کنکاش در مورد فلسفه احکام
برخى نسبت به فهم و تحقیق فلسفه احکام اظهار نگرانى کرده و آن را کار پسندیدهای نمیپندارند زیرا معتقدند:
اولاً: توجه به آثار حاصله از عبادت ممکن است لطمه به قصد قربت بزند.
ثانیاً: چون در همه موارد ارائه علت احکام و درک فلسفه آنها میسّر نباشد و عقل را یارای درک مصالح و مفاسد قوانین الهی نبوده و به تعبیری بعضی از احکام در چراگاه عقل نمیباشد و اصولاً دانش بشر در حال تکامل و تغییر است، شاید بهتر باشد اجراى احکام تعبّدى انجام گیرد.[8]
ولی در جواب باید گفت: طبع کنجکاو و وسوسهانگیز انسان، به ویژه افراد تحصیل کرده و جوانان روشنفکر با این مطلب قانع نمیشود که بگوییم احکام تعبّدى است و دیگر حدّ و مرز آن را توضیح ندهیم. افزون بر این، بیشتر فقها این مسلک را پذیرفتهاند و این قاعده را قبول کردهاند که: «الشّرع معلّل بالمصالح» و بر این اساس، عقل را در شناخت بخشى از علتهای احکام و مصالح و مفاسد آن، موفّق دانستهاند هرچند که در بخش دیگر، تعبد را لازم شمردهاند؛ زیرا در شرع، اموری به عنوان سبب حکم و یا شرط و مانع براى حکم معرفى شده است که علت مناسبت آنها براى ما روشن نیست.
همچنین اگر به سیره پیامبر اکرم (ص) که از قرآن کریم استفاده میشود توجه کنیم، مىفهمیم مردم زمان پیامبر اکرم (ص) هرگاه راجع به فلسفه احکام از قبیل حرام بودن قمار و شراب از آن حضرت میپرسیدند، پیامبر گرامى اسلام نمیفرمود شما نمیدانید و نمیفهمید بلکه بسیار متین و منطقى جواب میداد و گاه خداوند متعال، آن حضرت را راهنمایى میفرمود که فلسفه احکام را به مردم بگو؛ مثلاً در سوره بقره درباره قمار و شراب خداوند میفرماید:
«َسْئَلُونَکَ عَنِ الْخَمْرِ وَ الْمَیسِرِ قُلْ فیهِما إِثْمٌ کَبیرٌ وَ مَنافِعُ لِلنَّاسِ وَ إِثْمُهُما أَکْبَرُ مِنْ نَفْعِهِما»[9]
و یا در آیه دیگر به پارهای از زیانهای آشکار شراب و قمار پرداخته و میفرماید:
«إِنَّما یریدُ الشَّیطانُ أَنْ یوقِعَ بَینَکُمُ الْعَداوَةَ وَ الْبَغْضاءَ فِی الْخَمْرِ وَ الْمَیسِرِ وَ یصُدَّکُمْ عَنْ ذِکْرِ اللَّهِ وَ عَنِ الصَّلاة»[10]
اگر ما تمام کوششهای لازم را براى آگاهى از فلسفه یک حکم به کار بردیم ولى مطلب قابل توجهى به دست نیاوردیم، هرگز نمى توانیم آن حکم را نادیده بگیریم و یا بگوییم این حکم هیچ فایده و مصلحتى در بر ندارد، زیرا عدم درک مصلحت غیر از آن است که مصلحتى نداشته باشد. حضرت رضا (ع) مى فرماید:
«إِنَّا وَجَدْنَا کُلَّ مَا أَحَلَّ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى فَفِیهِ صَلَاحُ الْعِبَادِ وَ بَقَاؤُهُمْ وَ لَهُمْ إِلَیهِ الْحَاجَةُ الَّتِی لَا یسْتَغْنُونَ عَنْهَا وَ وَجَدْنَا الْمُحَرَّمَ مِنَ الْأَشْیاءِ لَا حَاجَةَ لِلْعِبَاد إِلَیهِ وَ وَجَدْنَاهُ مُفْسِداً دَاعِیاً الْفَنَاءَ وَ الْهَلَاک »[11]
فلسفه و حکمت تشریع روزه
الف. فلسفه روزه در منظر قرآن
آیات قرآن مجید مهمترین و متقنترین منبع شناخت فلسفه احکام میباشند. در قرآن کریم به دهها آیه برمىخوریم که حکمت افعال و احکام الهى را بیان کرده است. از جمله این آیات، آیه 183 سوره بقره است که در باب تشریع حکم روز میفرماید:
« یا أَیهَا الَّذینَ آمَنُوا کُتِبَ عَلَیکُمُ الصِّیامُ کَما کُتِبَ عَلَى الَّذینَ مِنْ قَبْلِکُمْ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ»[12]
خداوند در این آیه بعد از بیان وجوب روزه، فلسفه این فریضه الهی را تقوا و پرهیزگاری می داند. تقوا به معنای پرهیزگاری، ترسیدن از حق تعالی و دوری دل از گناه است[13] و در پرتو این تقوا است که انسان حقیقت بین میشود.
چون که تقوا بست دو دست هوا
حق گشاید هر دو دست عقل را
به بیان دیگر؛ فایده و علت غایی روزه در این آیه، تقوا بیان شده است و آن سودی است که عاید خود شخص میشود، و فایده داشتن تقوا مطلبی است که احدی در آن شک ندارد، چون هر انسانی به فطرت خود این معنا را درک میکند که اگر بخواهد به عالم طهارت و رفعت متصل شود و به مقام بلند کمال و روحانیت ارتقا یابد، اولین چیزی که لازم است بدان ملتزم شود این است که از افسار گسیختگی خود جلوگیری کند و بدون هیچ قید و شرطی سرگرم لذتهای جسمی و شهوات بدنی نباشد و خود را بزرگتر از آن بداند که زندگی مادی را هدف بپندارد. سخن کوتاه آنکه از هر چیزی که او را از پروردگار تبارک و تعالی مشغول سازد بپرهیزد. وقتی پیامبر (ص) در خطبه شعبانیه، فضائل ماه رمضان و روزه را برشمرد، امیرالمؤمنین علی (ع) پرسید: بهترین اعمال در این ماه چیست؟ در پاسخ پیامبر (ص) فرمود:
«الْوَرَعُ عَنْ مَحَارِمِ اللَّهِ
پرهیز و اجتناب از معاصی و گناهان»[14]
بنابراین روزه عامل بازدارنده از گناه و عامل سرکوب کننده نفس عصیانگر است.
و این تقوا تنها از راه روزه و خودداری از شهوات به دست میآید و نزدیکترین راه و مؤثرترین رژیم معنوی و عمومیترین آن است به طوری که همه مردم در همه اعصار بتوانند از آن بهرهمند شوند، و آن عبارت است از خودداری از شهوتی که همه مردم در همه اعصار مبتلای به آنند و آن عبارت است از شهوت شکم از خوردن و آشامیدن، و شهوت جنسی که اگر مدتی از این سه چیز پرهیز کنند و این ورزش را تمرین نمایند، به تدریج نیروی خویشتنداری از گناهان در آنان قوت میگیرد و نیز به تدریج بر اراده خود مسلط میشوند، آن وقت در برابر هر گناهی عنان اختیار از کف نمیدهند و نیز در تقرب به خدای سبحان دچار سستی نمیگردند، پر واضح است کسی که خدا را در دعوتش به اجتناب از خوردن و نوشیدن و عمل جنسی که امری مباح است اجابت میکند، قهراً در اجابت دعوت به اجتناب از گناهان و نافرمانیها شنواتر و مطیعتر خواهد بود، این است معنای آنکه فرمود: «لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ»[15]
مولوی گوید:
هست روزه ظاهر، امساک طعام
روزه معنی، توجه دان تمام
این دهان بستی، دهانی، باز شد
که خورنده، دانههای راز شد
جوع مر خاصان حق را دادهاند
تا شود از جوع شیر زورمند
بیان این آیه و موضوع تقوا به عنوان هدف و فلسفه روزه به این معنا نیست که هیچ هدف و حکمت دیگری در روزه منظور نشده باشد و تمام فلسفه و حکمت آن، همین باشد، بلکه ممکن است تقوا و خودسازی، مهم ترین هدف و حکمت آن بوده و اهداف و حکمت های دیگر نیز در آن باشد، یا تقوا، هدف نهایی روزه باشد و اهداف و حکمت های دیگر پیش از آن و یا در ضمن آن نیز در روزه گرفتن تحقق داشته باشد، به همین خاطر در روایات و احادیث، حکمت های بی شماری برای روزه داری بیان شده است؛ که در ادامه به ارزیابی آن میپردازیم.
ب. فلسفه روزه از نگاه پیامبر اکرم (ص)
در مورد روزه از رسول رحمت (ص) چندین سخن روایت شده که هر کدام پیام و اشاره به سرّ و اسرار این وظیفه عبادی دارد که به اختصار به بیان چند کلام بسنده میکنیم.
پیامبر اکرم (ص) میفرمایند:
« الْمَعِدَةُ بَیتُ کُلِّ دَاءٍ وَ الْحِمْیةُ رَأْسُ کُلِّ دَوَاءٍ
معده مرکز و خانه هر دردی است، و پرهیز و اجتناب (از غذاهای نامناسب و زیادهخوری) اساس هر داروی شفابخش است».[16]
همچنین میفرمایند:
«صُومُوا تَصِحُوا
روزه بگیرد تا سالم بمانید».[17]
شاید به همین دلیل باشد که قضای روزه بر همه واجب است. حتی زن حائض که قضای نمازهایش بر او واجب نیست، ولی قضای روزههای نگرفته بر او واجب است؛ و یا میفرمایند:
« لِکُلِّ شَی ءٍ زَکَاةٌ وَ زَکَاةُ الْأَبْدَانِ الصِّیام
برای هر چیزى زکاتى است و زکات بدنها روزه است».[18]
این سخنان اشاره به اثرات و بازتابهای مادی و فیزیکی روزه و سلامتی دارد که برای بدن به همراه میآورد.
همچنین رسول اکرم (ص) در خطبه شعبانیه فرمودند:
« وَ اذْکُرُوا بِجُوعِکُمْ وَ عَطَشِکُمْ فِیهِ جُوعَ یوْمِ الْقِیامَةِ وَ عَطَشَهُ
به وسیله گرسنگی و تشنگی از روزهداریتان، گرسنگیها و تشنگیهای روز قیامت را به یاد آورید، که این یادآوری انسان را به فکر تدارک برای قیامت میاندازد تا جد و جهد بیشتری در کسب رضای خدا کند».[19]
ج. فلسفه فردی وجوب روزه
روزه، کارکردهای مختلف در زمینه فردی و اجتماعی دارد که در ادامه به بیان فلسفه فردی و فوایدی که برای شخص روزهدار به همراه دارد، میپردازیم:
1. حکمت و یقین
رسول گرامی (ص) فرمودند: در شب معراج گفتم:
«یا رَبِّ وَ مَا مِیرَاثُ الصَّوْمِ قَالَ الصَّوْمُ یورِثُ الحِکْمَةَ وَ الحِکْمَةُ تُورِثُ الْمَعْرِفَةَ وَ الْمَعْرِفَةُ تُورِثُ الْیقِینَ فَإِذَا اسْتَیقَنَ الْعَبْدُ لَا یبَالِی کَیفَ أَصْبَحَ بِعُسْرٍ أَمْ بِیسْرٍ
در معراج عرض کردم: پروردگارا! میراث روزهداری چیست؟ ندا رسید: روزه باعث پیدایش "حکمت"[20] [در انسان] است و حکمت نیز مایه پیدایش "معرفت" است و معرفت عامل حصول "یقین" [در جان آدمی] است و آنگاه که بندهای به یقین برسد، باکی ندارد که چگونه زندگی وی میگذرد؛ در سختی یا راحتی»؟[21]
2. تقویت اخلاص
حضرت زهرا (س) در این باره میفرمایند:
«فَرَضَ اللّه ُ الصِّیامَ تَثبِیتا لِلإخلاصِ
خداوند روزه را واجب گردانید تا اخلاص را [در زندگی انسانها] تثبیت نماید».[22]
3. تندرستی بدن
عامل بسیاری از بیماریها، زیادهروی در خوردن غذاهای مختلف است؛ چون مواد اضافی جذب نشده به صورت چربیهای مزاحم در نقاط مختلف بدن، یا به صورت چربی و قند اضافی در خون باقی میماند. این مواد لجنزارهای متعفنی برای پرورش انواع میکروبهای عفونی است و در این حال، بهترین راه برای مبارزه با این بیماریها، نابود کردن این لجنزارها از طریق روزه است.[23]
4. تقویت صبر و بردباری
قرآن در بیانی، مؤمنان را به صبر و پایداری دعوت کرده و میفرماید:
«یا أَیهَا الَّذینَ آمَنُوا اسْتَعینُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاةِ
ای کسانی که ایمان آوردهاید از صبر و نماز کمک بگیرید».[24]
مفسران معتقدند منظور از «صبر» در آیه مورد نظر «روزه» است.[25] در حقیقت روزه روحیه صبر و شکیبایی را در آدمی تقویت میکند و موجب رهایی انسان از تمامی مشکلات میشود.
5. یادآوری قیامت برای فرد
روزه گرفتن و تحمل گرسنگی و تشنگی، گرسنگی و تشنگی روز قیامت را به یاد میآورد و همین توجه، در رفتار و منش و اعمال او اثر بسزایی میگذارد. اگر انسان اعمالش را با توجه، انجام دهد و خود را موعظه کند که حسابرسی دقیقی در پیش دارد، متواضعتر و متخلقتر خواهد شد و از اجر و ثواب بیشتری برخوردار خواهد گردید. امام رضا (ع) در بیان فلسفه وجوب روزه فرمودند:
«مردم به انجام روزه امر شدند تا گرسنگی و تشنگی را بفهمند و به واسطه آن فقر و بیچارگی آخرت را درک کنند.»[26]
یادآوری تشنگی و گرسنگی و حسابرسی دقیق روز قیامت، آدمی را از قدم برداشتن به سوی انحرافات و آلوده شدن به گناهان باز میدارد.
روزه حالت شکستگی و ذلت و دور شدن شرارت و طغیان از وجود است؛ هنگامی که نفس شکسته و خوار گردد، در برابر پروردگارش آرامش یافته و خاشع میشود. دیوار شهوات و قوایی که موجب معصیت میشود و انسان را در گناهان کبیره میافکند، با روزه شکسته میشود.
6. پاداش الهی
پیامبر گرامی (ص) فرمود: خداوند تبارک و تعالی فرمود:
«الصَّوْمُ لِی وَ أَنَا أُجْزَى بِهِ.
روزه از آن من است و من به آن پاداش میدهم».[27]
این حدیث در منابع اهلسنت نیز از رسول خدا (ص) از طریق «طبرانی» و «بیهقی» این گونه نقل شده است:
«رسول خدا (ص) فرمودند: ثواب اعمال نزد خدا هفت نوع است... و یکی این که ثواب، عامل آن عمل را جز خدا کسی دیگر نمیداند، و آن روزه است. روزه فقط مال خداست و ثواب آن را جز خدا کسی دیگر نمیداند».[28]
7. آمرزش گناهان
پیامبر اسلام (ص) فرمود:
«مَا مِنْ صَائِمٍ یحْضُرُ قَوْماً یطْعَمُونَ إِلَّا سَبَّحَتْ أَعْضَاؤُهُ وَ کَانَتْ صَلَاةُ الْمَلَائِکَةِ عَلَیهِ وَ کَانَتْ صَلَاتُهُمْ لَهُ اسْتِغْفَارا
هیچ روزهداری نیست که بر عدهای در حال غذا خوردن وارد شود، مگر اینکه اندامهایش تسبیح گویند و فرشتگان بر او درود فرستند و درود فرشتگان آمرزش خواهی است».[29]
8. استجابت دعا
امام صادق (ع) فرمود:
«نَوْمُ الصَّائِمِ عِبَادَةٌ وَ صَمْتُهُ تَسْبِیحٌ وَ عَمَلُهُ مُتَقَبَّلٌ وَ دُعَاؤُهُ مُسْتَجَابٌ
خواب روزهدار عبادت و سکوتش تسبیح و عملش پذیرفته و دعایش مستجاب است».[30]
احمدبنحنبل و ترمذی از رسول خدا روایت کردهاند که: سه گروه هستند که دعای آنها ردّ نمیشود، بلکه اجابت میشود: 1. روزهدار هنگام افطار 2. ...[31]
9. تضعیف شهوت
پیامبر اکرم (ص) فرمود:
«علَیکُم بالصَّومِ؛ فإنّهُ مَحسَمَةٌ للعُرُوقِ ومَذهَبَةٌ للأشَرِ
بر شما باد به روزه گرفتن که آن رگها را میبرد (شهوت را کم میکند) و سرمستی را میبرد».[32]
د. فلسفه اجتماعی روزه
روزه، گاه آثاری را به همراه دارد که جنبه اجتماعی و فراتر از امور شخصی است، در این قسمت به بررسی و بیان این آثار و حکمتها بر میآییم:
1. ایجاد حس همدردی و مساوات
روزه، درس مساوات و برابری در میان افراد اجتماع است. با انجام این دستور مذهبی، افراد متمکن، وضع گرسنگان و محرومان اجتماع را به طور محسوس درمییابند و این باعث میشود که به کمک محرومان بشتابند. هشام بن حکم، متکلم توانمند امامی، وقتی از امام صادق (ع) درباره فلسفه روزه سؤال میکند، امام در جواب میفرماید: روزه به این دلیل واجب شد که میان فقیر و غنی مساوات برقرار گردد و این بدان جهت است که غنی، طعم گرسنگی را بچشد و نسبت به فقیر ادای حق کند؛ چرا که اغنیا معمولاً هر چه را بخواهند، برای آنها فراهم است. خدا میخواهد میان بندگان خود مساوات باشد و طعم گرسنگی و درد و رنج را به اغنیا بچشاند تا به ضعیفان و گرسنگان رحم کنند.[33]
همچنین امام رضا (ع) در فلسفه روزه این چنین میفرمایند: علت روزه برای درک درد گرسنگی و تشنگی است تا بنده، ذلیل، متضرع و صابر باشد.
2. موجب آرامش قلب و روح
قال الباقر (ع): «الصِّیامُ وَ الْحَجُّ تَسْکِینُ الْقُلُوب
روزه و حج، آرامش دهنده قلوب آدمیان است».[34]
3. مانعی در مقابل ناهنجاریهای جنسی
پیامبر عظیمالشأن اسلام (ص) در راه تعدیل غرائز جنسی و کنترل شهوات، به جوانان یک دستورالعمل بسیار ارزشمند میدهد و نسل جوان را از هرزگیها و افسارگسیختگیها جداً بر حذر میدارد و نظام عادله طبیعت را از هرج و مرج و فساد جوانان حفظ و حراست مینماید و در سخنان بسیار حکیمانه خویش چنین میفرمایند:
« یا مَعْشَرَ الشَّبَابِ عَلَیکُم بالبائة فَمَنْ لَمْ یسْتَطِعْ فَعَلَیهِ بِالصَّوْمِ فَإِنَّهُ لَهُ وِجَاءٌ
ای جوانان بر شما باد ازدواج و نکاح، (که برای اجرای این سنت نبوی بشتابید) و هر گاه بعضی از شما قدرت بر ازدواج ندارد، پس روزه بگیرد، زیرا روزه کنترل کننده و مهار کننده است (که باید با روزه نفس سرکش را از طغیان و تجاوز و به گناه افتادن حفظ نمود)».[35]
4. اثر تربیتی روزه در فرد و اجتماع
در اسلام، هم امر تربیت، یک امر بسیار مهم است و هم زمینه ها و بسترهاى تربیتى کاملاً هموار گشته است؛ اما از آنجایی که امر تربیت، یک امر بسیار ظریف است و همسان گل لطیف، انسانهای معمولى در این زمینه چندان موفق نبوده اند؛ زیرا اولاً: شناخت و آگاهى کافى در این امر وجود ندارد و ثانیاً: شیوه درستى در امر تربیت وجود ندارد. هرکس شب خوابیده و صبح بلند شد، یک الگوى تربیتى اختیار مى کند و بدون هیچگونه انعطاف، بر یک مسئله غلط اصرار و پافشارى مى نماید؛ غافل از اینکه در قرآن شریف آمده است:
« وَ قَدْ خَلَقَکُمْ أَطْواراً
در حالى که شما را در مراحل مختلف آفریده است».[36]
یعنى روحیات و خصوصیات هیچ کدام از دو انسان، شبیه و یکسان نیست بنابراین، در امور تربیتى، به تعداد انسانها به شیوه و «استانداردهاى تربیتى ویژه اى » نیازمندیم که غفلت از آن باعث خسران خواهد شد.
با این مقدمه، آیا روزه مى تواند در امور تربیتى اثراتى داشته باشد یا خیر؟ «از فواید مهم روزه این است که روح انسان را تلطیف و اراده انسان را قوى و غرائز او را تعدیل مى کند».[37] به تعبیر امام على (ع): روزه ریاضتى است سازنده؛ که اثرات تربیتى زیادى را به بار مى آورد. ایشان مى فرمایند:
«صَوْمُ النَّفْسِ اِمْساکُ الْحَواسِّ الْخَمْسِ عَنْ سائِرِ الْمَآثِمِ وَ خُلُوُّ الْقَلْبِ مِنْ جَمیعِ اَسْبابِ الشَّرِّ
روزه جان، خوددارى کردن حواس پنجگانه از باقیمانده گناهان است و خلوت و آسوده ماندن دل از تمام اسباب پلید».[38]
اگر جان انسان روزه باشد، حواس پنجگانه، براى همیشه حواسش جمع خواهد بود و به سوى پلیدیها و پلشتیها، پا نخواهد نهاد.
گواه این اثر تربیتی در روزه را در ماه مبارک رمضان شاهدیم؛ زیرا زمانی که به آمار جرم و جنایات در اجتماع در ماه مبارک رمضان مینگریم، شاهدیم که افعال مجرمانه و تخلفات در جامعه از کاهش بسیار محسوسی برخوردار است و این جز به برکت این عمل عبادی مقدور نیست.
ختم سخن
با توجه به احکام و فلسفه عبادی روزه، میتوان نتیجه گرفت، روزه یکی از بهترین عبادات و اعمال ایجاد تعادل در جسم و روح انسان و عامل مؤثر جلوگیری کننده از بسیاری بیماریها و امراض کشنده است. همچنین روزه در تعالی روح انسان و تطهیر وجود آدمی از تمامی پلیدیهای گناهان، وسیله بسیار تأثیرگذاری است. روزه عبادتی مخفی بین آدمی و خالق است و محصول این عبادت تقوی و پرهیزگاری در تمامی احوال است. در یک کلام، روزه حقیقی میتواند اسباب عروج معنوی آدمی را به ملکوت اعلی به وجود آورد و سرچشمههای حکمت و معرفت را در قلب انسان مؤمن جاری سازد.
همچنین اجتماع مؤمنان را سرشار از مودت و لطافت و پاکی سازد و جامعهای بدون طبقه و سالم را به وجود آورد که در آن جرمی رخ نمیدهد.
[1] طباطبایی، سیدمحمدحسین، بدایةالحکمه، ص10
[2] واژههای فلسفه و علوم اجتماعی، ج3، ص366
[3] سیدامیرابوالفتح جرجانی، تفسیر شاهی، ج1، ص225
[4] قریشی، سیدعلیاکبر، قاموس قرآن، ج4، ص165
[5] شیخ طوسی، محمدبنحسن، التبیان فی تفسیر القرآن، ج1، ص114
[6] شیخ طوسی، محمدبنحسن، التبیان فی تفسیر القرآن، ج1، ص132
[7] قرآن کریم، سوره بقره، آیه30
[8] مجله مکتب اسلام، شماره 48 بهمن و اسفند ماه، مقاله دکترعلیاکبر شهابی
[9] قرآن کریم، سوره بقره، آیه216
[10] قرآن کریم، سوره مائده، آیه91
[11] شیخ صدوق، عللالشرایع، ج1، ص93
[12] قرآن کریم، سوره بقره، آیه183
[13] مفردات راغب، ص530، ماده وفی؛ لغتنامه دهخدا، ج16، ص852
[14] ملکی تبریزی، حاج میرزاجواد، المراقبات، ص211، این روایت را سیدمرتضی در کتاب «اقبال» به نقل از کتاب «بشارةالمصطفی لشیعةالمرتضی» با استناد آن به حسنبنفضال از امام رضا (ع) از پدرانش از حضرت علی (ع) روایت کرده است.
[15] طباطبایی، سیدمحمدحسین، ترجمه المیزان، ج2، ص231
[16] ارکان اسلام، ص108
[17]
[18] کلینی، محمدبنیعقوب، اصول کافی، ج4، ص62
[19] حر عاملی، وسایلالشیعه، ج7، ص3
[20] محمدی ریشهری، محمد، میزانالحکمه، ج5، ص475
[21] شیخ صدوق، عللالشرایع، ج1، ص246؛ بحارالانوار، ج96، ص368
[22] مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج1، ص631
[23] ارکان اسلام، ص108
[24] محمدی ریشهری، محمد، میزانالحکمه، ح10927
[25] قرآن کریم، سوره بقره، آیه153
[26] علامه ورام، تنبیهالخواطر، ج1، ص303
[27] شیخ صدوق، من لایحضرهالفقیه، ج2، ص43
[28] کلینی، محمدبنیعقوب، کافی، کتاب صوم، ج4، ص63
[29] علی ناصف، شیخ منصور، التاجالجامع للاصول فی احادیثالرسول
[30] ثوابالاعمال، ص77
[31] شیخ صدوق، من لایحضرهالفقیه، ج2، ص76، ح1783
[32] شعرانی، عبدالوهاب، مشارقالانورالقدسیه فی بیانالعهودالمحمدیه
[33] محمدی ریشهری، محمد، میزانالحکمه، ح10918
[34] شیخ صدوق، عللالشرایع، ج2، ص378؛ مرحوم مجلسی، بحارالانوار، ج96، ص371، ح53
[35] شیخ صدوق، عللالشرایع، ج2، ص378؛ مرحوم مجلسی، بحارالانوار، ج96، ص371، ح53
[36] قرآن کریم، سوره نوح، آیه14
[37] مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج1، ص628
[38] غررالحکم و دررالکلم، ج 1، ص416
نظرات شما عزیزان: