نگاهی به خطبه اول نماز عید فطر حضرت علی (ع)
علی علیه السلام فرمودند:
«اِنََّما هُوَ عیْدٌ لِمَنْ قَبِلَ اللهُ صِیامَهُ وَ شَکَرَ قِیامَهُ؛ این عید[فطر]، فقط عید کسی است که خدا روزهاش را پذیرفته و نمازش را ستوده است.»
, قبولی نماز و روزه، یعنی اینکه نماز در عمق روح انسان راه یافته باشد، و نیّت روزه ژرفای قلبش را جلا داده باشد.
محورهای خطبه اوّل عید فطر این خطبه در منابع روایی ما از جمله «من لایحضره الفقیه» با اسناد مرحوم صدوق از امیرمؤمنان علی (ع) نقل شده است. بخشهای مختلفی مورد اشاره قرار گرفته که اهمّ آنها از این قرار است.
الف: اقرار به توحید
توحید ریشه تمام مسائل دینی است؛ هم اصول دین بر پایه توحید استوار است و هم فروع آن، و همینطور اخلاق و خودسازی در پرتو توحید معنی مییابد. نه تنها تشریع که نظام تکوین نیز بر اساس توحید استوار شده و حدوث و بقای آن بستگی تام به ذات خدای یگانه دارد. انسانی که در پی سازندگی است و با روزه ماه مبارک رمضان آن را آغاز و در عیدفطر جشن خودسازی میگیرد، برای ماندگاری شادی خویش و شادابی و طراوت آن باید توحید و ریشه آن را در وجود خویش محکم نماید.
علی (ع)توحید را با تمام ابعادش مورد اشاره قرار میدهد، در مورد توحید ذاتی میفرماید:
«وَ نَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ الّا اللهُ وَحْدَهُ لاشَریْکَ لَهُ ؛ و شهادت میدهیم که معبودی جز خدای یگانهای که شریک ندارد، نیست.»
و همینطور به توحید در خالقیت «خَلَقَ الْسَّمواتِ»، توحید در مالکیّت «لَهُ ما فِی الْسَّمواتِ وَ ما فِی اْلاَرْضِ»، توحید در استعانت و کمک خواستن «هُوَ اَهْلُهُ وَ نَسْتَعِینُهُ»، و بارها به توحید ذاتی اشاره میکند.
ب: ستایش و حمد خدا
علی (ع) در این خطبه به روزهداران و کسانی که جشن عید برپا کردهاند تعلیم میدهد که ستایش و حمد الهی را فراموش نکنند؛ اگر موفق به خودسازی و روزهداری شدند، و اگر عبادت و شبزندهداری نمودند، باید ستایشگر توفیق الهی و عنایت او باشند؛ آن حضرت، ستایش الهی را در ابعاد مختلف مطرح نموده است:
۱٫ ستایش در برابر خلقت آسمانها و زمین و به وجودآوردن شب و روز، و تاریکیها و روشنی که منبع نعمتهای بیشماری برای بشریت است:
« اَلْحَمْدُ لِلّهِ اْلَّذِیْ خَلَقَ اْلْسَمواتِ وَ اْلْاَرْضَ وَ جَعَلَ اْلْظُّلُماتِ وَ اْلْنُّورَ ؛ ستایش مخصوص خدائی است که آسمانها و زمین را آفرید و تاریکیها و نور را قرار داد. »
۲٫ ستایش به خاطر مالکیّت هستی «وَ الْحَمْدُ لِلّهِ اْلَّذِیْ لَهُ ما فِی الْسَّمواتِ وَ ما فِی اْلاَرْضِ؛ ستایش مخصوص خدائی است که آنچه در آسمانها و زمین است، از اوست. »
۳٫ ستایش به خاطر علم بیمنتهای الهی: «وَ لَهُ الْحَمْدُ فِی الآخِرَةِ وَ هُوَ الْحَکِیمُ الْخَبِیرُ یَعْلَمُ ما یَلِجُ فِی الْاَرْضِ وَ ما یَخْرُجُ مِنها وَ ما یَنْزِلُ مِنْ الْسَّماءِ وَ ما یَعْرُجُ فِیها؛ و برای اوست حمد در آخرت و اوست حکیم بسیار دانا؛ میداند آنچه را در زمین فرو میرود، و آنچه را که از آن خارج میشود و آنچه از آسمان نازل میشود و یا به آسمان عروج میکند.»
مطرح کردن علم فراگیر الهی میتواند در تربیت و سازندگی انسان نقش مهمّی داشته باشد. اگر کسی بداند که خداوند از تفکّر و اندیشه او و از پنهانترین مکانها آگاهی دارد، نسبت به رفتار و اعمال خویش بیشتر مواظبت میکند، و بر کنترل خویش میافزاید.
به خاطر همین برد تربیتی و سازندگی است که حضرت در بخش دیگر خطبه مجدّداً این مسئله را گوشزد نموده و میفرماید:
«یَعْلَمُ ما تُخْفِی الْنُفُوسُ وَ ما تَجِنُّ الْبِحارُ وَ ما تَواری مِنهُ ظُلْمَةٌ وَ لا تَغِیْبُ عَنْهُ غائِبَةٌ؛خدا میداند آنچه نفسها [ و دلها] مخفی نموده است و آنچه زیر دریاهاست و آنچه را تاریکی از او مستور نموده است. و هیچ پنهانی از او پوشیده و پنهان نیست.»
۴٫ ستایش بخاطر نگهداری آسمانها و زمین: «وَالْحَمْدُ لِلّهِ الْذِی یُمْسِکُ الْسَّماءَ اَنْ تَقَعَ عَلَی الْاَرْضِ اِلّا بِأِذْنِهِ؛ و ستایش برای خدائی است که آسمان را از سقوط بر زمین [ با جاذبه] نگهداشته است مگر اجازه [ الهی برسقوط] باشد.»
۵٫ ستایش به این جهت که در درگاه الهی نا امیدی و یأس وجود ندارد: «وَالْحَمْدُ لِلّهِ الَّذی لا مَقْنُوطٌ مِنْ رَحْمَتِهِ وَ لا مَخْلُوٌّ مِنْ نِعْمَتِهِ وَ لا مُؤیَسٌ مِنْ رَوْحِهِ؛ و ستایش برای خدائی است که ناامیدی از رحمت او وجود ندارد، و نه تهیدستی از نعمت او و نه مأیوسی از روح و رحمت او.»
باز بودن در رحمت الهی و اینکه کسی حق ندارد از این درگاه نا امید شود، خود در بالندگی و نشاط پایدار انسان سخت مؤثر است. و در عید و روز شادی باید امیدواری به رحمت خدا و نعمتهای او تقویت شود، تا خوشحالیها دائمی و پایدار گردد. و در یک کلام حمد و ستایش جامع الهی را اینگونه بیان میدارد:
«وَ نَحْمَدُهُ کَما حَمِدَ نَفْسَهُ وَ کَما اَهْلُهُ ؛ و خدا را ستایش مینمائیم آنچنانکه خودش را ستایش نموده است و چنانکه او سزاوار آن است[۳]. »
نظرات شما عزیزان: