فلسفه تشدید قوانین جزائى و کیفرى در اسلام
 

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان ندای وحی و آدرس nedayevahi.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 72504
بازدید دیروز : 79470
بازدید هفته : 72504
بازدید ماه : 492491
بازدید کل : 11549342
تعداد مطالب : 16946
تعداد نظرات : 80
تعداد آنلاین : 1


حدیث موضوعیاک مهدویت امام زمان (عج)اک آیه قرآناک

 
 
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : پنج شنبه 15 / 2 / 1401

مبانی فلسفی حقوق جزای اسلامی چیست؟

فلسفه تشدید قوانین جزائى و کیفرى در اسلام

پرسش : چرا اسلام، در مورد بعضى از گناهان، قوانین جزائى و کیفرى سخت و دشوارى مقرر نموده است؟ پاسخ اجمالی: پاسخ تفصیلی: در پاسخ به این سؤال باید توجه داشت که قوانین کیفرى اسلام گرچه ظاهراً سخت و شدید هستند، ولى در مقابل، راه اثبات جرم در اسلام به این آسانى نیست، و براى آن شرائطى تعیین شده که غالباً تا گناه علنى نشود، آن شرائط حاصل نمى گردد.
مثلاً: افزایش دادن تعداد شهود به چهار نفر براى اثبات زنا که در آیه 15 سوره «نساء» به آن اشاره شده، به قدرى سنگین است که فقط افراد بى باک و بى پروا ممکن است مجرم شناخته شوند، بدیهى است این چنین اشخاصی باید به اشدّ مجازات گرفتار شوند، تا عبرت دیگران گردند و محیط از آلودگى گناه پاک گردد.
همچنین براى شهادت شهود، شرائطى تعیین شده، از قبیل رؤیت و عدم قناعت به قرائن، و هماهنگى در شهادت، و مانند آن، که اثبات جرم را سخت تر مى کند.
به این ترتیب، اسلام، احتمال یک مجازات فوق العاده شدید را در برابر این گونه گناهکاران قرار داده، و همین احتمال، اگر چه ضعیف هم باشد مى تواند در روحیه غالب افراد اثر بگذارد.
اما راه اثبات آن را مشکل قرار داده تا عملاً در این گونه موارد اعمال خشونت به طور وسیع انجام نگیرد، در حقیقت اسلام خواسته اثر تهدیدى این قانون کیفرى را حفظ کند، بدون این که افراد زیادى مشمول اعدام شوند.
نتیجه این که: روش اسلام در «تعیین مجازات» و «راه اثبات جرم» روشى است که حداکثر تأثیر را در نجات جامعه از آلودگى به گناه دارد، در حالى که افراد مشمول این مجازات ها عملاً زیاد نیستند و به همین جهت ما از این روش به عنوان روش «سهل و ممتنع» تعبیر می کنیم. (5)

پی نوشت: (1). در اينكه ضمير «لَه» به چه كسى برمى‏ گردد در ميان مفسّران گفت‏گوست، مشهور همان است كه در بالا گفتيم، يعنى به انسان برمى‏ گردد كه در آيات قبل به او اشاره شده است.
بعضى احتمال داده‏ اند كه به پيامبر يا به خدا برگردد، ولى اين دو احتمال با ذيل آيه سازگار نيست.
(2). تفسير برهان، ج 2، ص 283. (جلد3،صفحه283، چاپ بعثت).
(3). همان مدرک.
(4). نهج البلاغة، كلمات قصار، جمله 201.
(5). گرد آوري از کتاب: تفسیر نمونه، آيت الله العظمي مکارم شيرازي، دار الکتب الإسلامیه، چاپ سی و یکم، ج 10، ص 169.



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





موضوعات مرتبط: فلسفه احکام
برچسب‌ها: فلسفه احکام
 
 
این وب سایت جهت بسط وگسترش فرهنگ قرآنی ، با لا بردن سطح آگاهیهای دینی اعتقادی تربیتی