چرا زنان بیشتر از مردان طلاق می خواهند؟
ایسنا/قم یکی از مهمترین و بدترین شکل های طلاق در کشور، جدا شدن های سخت و عجولانه از ازدواج های عاشقانه است.
سید علیرضا حسینی پژوهشگر مرکز تحقیقات فقهی حقوقی قوه قضائیه در گفت و گو با ایسنا با ذکر این مطلب که در ابتدا باید به این موضوع توجه داشت که معیار و مبنای آمارهایی که نسبت به طلاق و کاهش سن آن داده میشود چیست و نسبت به چه چیزی سنجیده و قیاس میشود؟ گفت: به طور مثال اگر بر اساس جمعیت و نسبت به زمان انقلاب باشد کاملا بدیهی است که جامعه آماری باهم همخوانی ندارد و مقایسه درستی نیست، بنابراین بایستی به این مسئله با دقت رسیدگی کرد و تناسبها را درنظر گرفت تا منجر به سیاه نمایی نشود.
وی ادامه داد: این سوال که چرا در جامعه ما با گذشت زمان آمار طلاق بالا میرود و سن طلاق کاهش پیدا میکند طبیعتا چندین پاسخ متفاوت دارد. جوامع جهانی از جمله جوامع اسلامی درحال پیشرفت هستند و از فضاهای به روز برخوردارند. بطور مثال در چهار یا پنج دهه گذشته چنین فضایی حاکم بود که زن باید به اصطلاح با لباس سفید به خانه شوهر برود و با کفن سفید برگردد و این موضوع در خانوادهها امری نهادینه شده و ارزشی بود که باعث میشد بنیان یک خانواده متزلزل نشود ولی این موضوع امروزه کمرنگتر شده است.
حسینی با اشاره به بحث خودآگاهی زنان تصریح کرد: جامعه امروزی فضایی بازتر و شکلی لیبرال پیدا کرده و زنان در اجتماع نقش بیشتر و موثرتری دارند، به شاغل بودن و داشتن موقعیت اجتماعی بیشتر علاقه پیدا کردهاند، بنابراین اینجا بحث خودآگاهی زنان بسیار خود نمایی میکند، زیرا آنان بیش از پیش نسبت به حقوق خود آگاهی پیدا کردهاند و اصطلاح زن باید با کفن سفید از خانه شوهر برگردد را امری ناپسند میدانند و آن را نوعی بردگی و اسارت تلقی میکنند.
وی افزود: مسئله خودآگاهی زنان امر بدی نیست به شرطی که ظرفیت آن نیز وجود داشته باشد و از این حقوق سواستفاده نشود، جامعه ایرانی از جوی بسته برخوردار بود و یک باره این فضا بدون بسترسازی فرهنگی تغییر پیدا کرد و باز شد همین مسئله موجب شد که برخی زنان ظرفیت آن را نداشته باشند و از این موقعیت سواستفاده کنند.
این مدرس دانشگاه با تاکید بر لزوم وابستگی زوجه به زوج برای استحکام روابط زندگی مشترک اظهار کرد: طبق آمار به دست آمده بیش از 90 درصد تقاضاهای طلاق از جانب زنان است. یک نظر این است که برخی زنان از استقلالی که در عرصه های مختلف به دست می آورند برای ادامه موفقیت های خود در موقعیت سازی در عرصه اجتماعی و یا حتی روابط داخلی منزل استفاده می کنند که البته این مسایل ممکن است با نگاه مردان نسبت به نقش زنان در منزل یا ارتباطات دو سویه همخوانی نداشته باشد.
وی گفت: به عنوان مثال یک زن بعد از ازدواج که تحصیلات خود را ادامه داده، موقعیت اجتماعی خوبی به دست میآورد، شاغل میشود، در محیط کاری با جنس مخالف ارتباط برقرار میکند و میتواند از طریق روابط دوستانه حتی در حد یک ارتباط کلامی نیازهای عاطفی خود را مرتفع سازد درنهایت با بروز مشکلی جزئی در زندگی مشترک با این طرز فکر که دستم در جیب خودم است، هیچ وابستگی و نیازی به همسر ندارم به فکر جدایی میافتد. بنابراین هرچه میزان وابستگی میان زوجین کاهش پیدا کند درصد طلاق نیز بالا میرود.
وی با اشاره به اینکه مردها ذاتا حمایتگر آفریده شدهاند ادامه داد: برعکس این مسئله نیز وجود دارد یعنی هنگامی که مرد دریابد همسرش به او نیازی ندارد و دیگر او را حامی خود نمیداند باعث دلسرد شدن او از آن زندگی و جدایی میشود.
حسینی بیان کرد: گاه عدم تناسب تحصیلات زوجین با یکدیگر نیز موجب بروز اختلاف میشود، به عنوان مثال زن تحصیلات پزشکی دارد و مرد در رشتههای علوم انسانی تحصیل کرده در اینجا نبود زن در خانه برای مدت طولانی و درک نکردن رشته تحصیلی همدیگر در جدایی تاثیرگذار است.
وی افزود: باید این مسئله را هم درنظر گرفت که تحصیلات همیشه به منزله داشتن فرهنگ نیست، هستند کسانی که تحصیلات عالیه دارند اما هیچ درکی از زندگی مشترک ندارند و نگاهشان به زن یک نگاه پست و پایین است و با او مانند یک جنس درجه دو برخورد میکنند.
دبیر اندیشکده فقه و حقوق اسلامی مرکز الگوی ایرانی اسلامی توضیح داد: مسئله بسیار مهم و تاثیرگذار در جدایی که باید به آن توجه داشت مسئله شناخت و عدم شناخت است، اکثر ازدواجهایی که منجر به طلاق میشود بر مبنای هیجانات عاطفی، جنسی و عدم شناخت صحیح و ناکافی در اماکنی همچون شناختهای سطحی در پارک، کافی شاپ و محل کار است.
وی ادامه داد: ازدواج یک امر مقدس دینی و عبادی است و از منظر حقوقی یک امر معملهای محسوب میشود ولی گاهی افراد در اثر هیجانات گذرا خیلی راحت و بدون تحقیق و مشورت وارد زندگی مشترک میشوند که منجر به اختلافات جدی به دلیل عدم شناخت اولیه میشود.
حسینی ضمن تاکید بر احترام به پیمان ازدواج عنوان کرد: وقتی طرفین بعد از تحقیقات، مشاوره و کسب مهارتهای باهم زیستن به این نتیجه میرسند که بالای 70 درصد برای تشکیل زندگی مشترک تفاهم دارند، بایستی پس از بسته شدن قرارداد ازدواج سعی کنند خود را با اخلاق یکدیگر وفق بدهند چراکه آنها دو جنس متفاوت هستند و در دو خانواده با فرهنگ مختلف تربیت و رشد پیدا کردهاند بنابراین وجود اختلاف سلیقه و عدم شناخت اولیه طبیعی است اما همه این مسائل با درک مقابل و احترام به پیمان ازدواج قابل حل است.
وی افزود: بیاخلاقی، بیاحترامی و عدم گذشت و عدم صبوری در زندگی باعث شکسته شدن حرمتها بین زن و شوهر و درنهایت گرفتن تصمیمات عجولانه میشود.
پژوهشگر مرکز تحقیقات فقهی حقوقی قوه قضائیه خاطرنشان کرد: گاهی جامعه چه در قالب خانواده، اساتید دانشگاه و مشاوران یا هر کس دیگری به افراد یاد میدهند که باید حق خودت را بگیری و از حق خودت کوتاه نیایی، این سخن زمانی درست است که در یک نزاع واقعا حقی از آن فرد درحال ضایع شدن باشد، مورد ظلم قرار گرفته، طرف مقابلش اخلاق را زیر پا گذاشته، درکی ندارد و به اصطلاح شمشیر را از رو بسته است. اما اگر مشکل ریشهای و اساسی نباشد همان ابتدای بحث و مشاجره فرد خودش پیش قدم شود، عذرخواهی کند، سعی در خاتمه دادن و حل ماجرا داشته باشد برای حفظ بنیان خانواده حتی اگر مقصر نباشد پسندیدهتر است، همه اینها درحالی است که یک طرف از اخلاق طرف دیگر و حقوقی که دارد سواستفاده نکند.
وی ادامه داد: آنچه که در جامعه و در سطح خردتر یعنی خانواده اهمیت دارد ایجاد شناخت در ازدواج است و صرفا نباید مولفههای مادی و اقتصادی را مدنظر قرار داد، هنگامی که این شناخت صحیح به دست بیاید دیگر چندان فرقی نمیکند که ازدواج سنتی یا به شیوهای دیگر باشد، البته که باید در روند این شناخت حریمها و شرعیات رعایت شود.
حسینی اظهار کرد: به طور مطلق نمیتوان گفت که حتما ازدواج سنتی موفق خواهد بود یا شیوههای دیگر منجر به طلاق میشود، این مسئله کاملا نسبی است و تماما به شناخت طرفین از یکدیگر مربوط است، بنابراین اگر به درستی این شناخت حاصل نشود هرنوع ازدواجی که باشد چه سنتی چه آزاد قطعا به مشکل برخواهد خورد.
وی درخصوص تاثیر اقتصاد و فقر مالی در طلاق گفت: اگر مرد مسئولیت پذیر و اهل کار نباشد قطعا در جدایی بی تاثیر نیست، اما درکل خیلی به این مسئله که اقتصاد تاثیر مطلق در ازدواج میگذارد اذعان ندارم چراکه در جامعه افراد بسیاری را میبینیم که از لحاظ مالی نیز متمول هستند اما آمار طلاق در آنها چشمگیر است.
دبیر اندیشکده فقه و حقوق اسلامی مرکز الگوی ایرانی اسلامی در مورد یکی دیگر از عوامل تاثیرگذار در طلاق توضیح داد: طبق آمار به دست آمده از دفتر مطالعاتی زنان و اندیشکده دانشکده علوم پزشکی قم و مرکز تحقیقات ناباروری یزد، مشکلات جنسی موجود در میان زوجین بسیار در بحث طلاق تاثیر گذار است بدین معنا که زوجین از ابراز مشکلات جنسی به دلیل شرم و حیا سر باز میزنند، اصل ماجرا را ابراز نمیکنند، اکثرا درخصوص این موضوع به متخصص حقیقت را نمیگویند و همین کار موجب ایجاد خلل در روند درمان آنها میشود.
وی افزود: طبق آمار به دست آمده حدود 70 درصد طلاقها در میان زوجین مربوط به ناسازگاری جنسی است، همه این موارد به دلیل عجز در بیان ناتوانیهای جنسی است.
مدرس دانشگاه و حوزه تصریح کرد: یکی دیگر از عواملی که در طلاق بیتاثیر نیست و امروزه بیشتر به چشم میآید استفاده نادرست از فضای باز مجازی است که گاها منجر به خیانت زوجین به یکدیگر، مقایسه فردی دیگر با همسر خود و در نهایت عدم تعهد به پیمان ازدواج میشود.
وی ادامه داد: در جامعهای که درصد مطالعه آن پایین باشد، افراد جامعه از فکر کردن به عاقبت کار خود فرار کنند و به سمت یادگیری نروند یکی از نتایج آن میتواند متزلزل شدن بنیان خانوادهها باشد.
پژوهشگر مرکز تحقیقات فقهی حقوقی قوه قضائیه اظهار کرد: نهادهای مربوطه در جامعه و همچنین رسانهها بایستی زمینه آموزش مهارتهای باهم زیستن و زندگی سالم بر مبنای شناخت را برای مردم فراهم کنند، اما همه این مسائل مستلزم این است که خود افراد بخواهند و در این جهت گام بردارند، بدین معنا که هر فرد اصلاح را از خود و خانواده خود آغاز کند چراکه خانواده نیز یک جامعه کوچک محسوب میشود.
وی در پایان عنوان کرد: یکی دیگر از مسائل تاثیرگذار در جدایی زوجین، ازدواج در سنین پایین است چراکه اکثرا طرفین درک درستی از زندگی مشترک و مسئولیتهای آن ندارند و صرفا از روی هیجانات و هوس وارد زندگی مشترک میشوند و همین باعث بروز مشکلات جدی و درنهایت طلاق میشود.
نظرات شما عزیزان: