كتاب فضل ترا آب بحر كافى نیست!
گرچه بحث پیرامون شخصیت بزرگ مردى هم چون امیرمۆمنان علیه السلام كارى بس دشوار است، لكن در حد توان، نگاهى گذرا به زوایایى از وجود این نمونه كامل «خلیفة الله» خواهیم داشت تا از این رهگذر، بر معرفت خود نسبت به آن حضرت بیفزاییم .
فضایل و مناقب امیرالمۆمنین على علیه السلام به اندازهاى است كه یكى از بزرگان در پاسخ به سۆالى در مورد آن حضرت، گفت:
«چه بگویم درباره كسى كه دشمنانش از روى حسد و كینه، و دوستانش از ترس جان خود، مناقب او را مخفى كردند و در عین حال فضایل او عالم را پر كرده است.» این جا است كه باید گفت:
كتاب فضل تو را آب بحر كافى نیست كه تر كنم سر انگشت و صفحه بشمارم
فضایل آن حضرت به گونهاى است كه نه تنها شیعیان، بلكه پیروان مذاهب و ادیان مختلف درباره آن به بحث و بررسى پرداخته و در این زمینه كتابهاى فراوانى به رشته تحریر در آورده و قصاید و غزلیاتى زیبا سروده اند. شاید در طول تاریخ، فردى دیگر را نتوان یافت كه مانند امیرالمۆمنین علیه السلام از چنین محبوبیتى در میان ادیان، فِرَق و ملل گوناگون برخوردار باشد.
انواع فضائل امیرمومنان
در یك تقسیم، فضایل و مناقب حضرت امیر علیه السلام را مىتوان به دو دسته تقسیم كرد:
الف) فضایل اكتسابى.
ب) فضایل غیر اكتسابى.
فضایل غیر اكتسابى نیز خود به دو قسمت تقسیم مىشوند: فضایل غیر مۆثر در شخصیت آن حضرت و فضایل مۆثر در شخصیت ایشان.
در روایات، درباره امیرالمۆمنین علیه السلام چنین آمده است كه مَثَل على علیه السلام در میان مردم، مَثَل ملكه زنبور عسل نسبت به سایر زنبورها است؛ گرچه همه زنبورها از یك جنس هستند، اما ملكه با دیگر زنبورها تفاوت دارد. همه زنبورها به طفیل ملكه به وجود مىآیند و همه خدمت گزار او هستند
فضایل اكتسابى دسته اول از فضایل حضرت على علیه السلام فضایلى است كه حضرت به اختیار خود آنها را كسب نموده است. عبادتهاى آن حضرت، خدمات ایشان به مردم، تدبیر امور امت و موارد دیگرى از قبیل خون دل خوردنها و سكوت ایشان براى حفظ كیان اسلام، شمشیر زدنها، فریادها، نالهها و اشك ریختنها، از جمله فضایل اختیارى امیرالمۆمنین علیه السلام به شمار مىروند.
فضایل غیر اكتسابى و غیر مۆثر
مقصود از فضایل غیر اكتسابى فضایلى است كه آن بزرگوار، خود نقشى در كسب یا ایجاد آنها نداشته و كاملا غیر اختیارى بوده است. از این دسته برخى ـ گرچه براى آن حضرت شرف و افتخار محسوب مىشوند ـ تأثیرى در شكل گیرى شخصیت ایشان نداشته است. تولد آن حضرت علیه السلام در كعبه معظّمه نمونه بارز چنین فضایلى است. از زمان خلقت حضرت آدم ـ على نبینا و آله و علیه السلام ـ تا پایان خلقت انسان، شخص دیگرى را نمىتوان یافت كه از چنین فضیلتى برخوردار باشد. خداوند این ویژگى را تنها براى امیرالمۆمنین، على علیه السلام ، قرار داده است. با وجود تلاشهاى فراوانى كه براى تشكیك در مورد این واقعه بى نظیر و محو آثار آن انجام گرفته، اما دوست و دشمن آن را در كتب تاریخ خود ثبت كرده اند. به شهادت قطعى تاریخ، شخص دیگرى غیر از آن حضرت به عنوان «مولود كعبه» شناخته نشده است. این فضیلتى است كه به حضرت على علیه السلام اختصاص دارد. هیچ یك از پیامبران، ائمه علیهم السلام و اولیاى خدا ـ حتى شخص رسول الله صلى الله علیه وآله ـ در این شرافت با آن حضرت شریك نیستند و از چنین فضیلتى برخوردار نشده اند.
البته این فضیلتى است كه خود آن حضرت در كسب آن نقشى نداشته و خداوند آن را به ایشان عطا فرموده است. هم چنین این فضیلت به گونهاى نیست كه كسى بتواند از آن تقلید كند یا توقع داشته باشد كه نصیب او یا فرزندش شود. این فضیلتِ اختصاصى، موهبتى از طرف خداى متعال براى شخص حضرت على علیه السلام است.
البته ما نمىدانیم خداوند بر اساس چه حكمتى این فضیلت را از میان تمام انبیا و اولیا به آن حضرت اختصاص داده است. تردیدى نیست كه مقام پیغمبر اكرم صلى الله علیه وآله از امیرالمۆمنین علیه السلام بالاتر است، اما چه حكمتى اقتضا كرد كه خداوند این فضیلت را حتى براى ایشان نیز قرار نداد، خدا خود بهتر مىداند.
یک نکته مهم
در این جا اشاره به این نكته لازم است كه اصولا كرامتهایى كه خداى متعال در این عالم به بعضى از اولیاى خود عطا مىفرماید بر اساس مصلحتهاى خاصى است و لزوماً نشانه برترى صاحب آن كرامت بر تمام انسانها نیست. مثلاً حضرت عیسى بن مریم علیه السلام پس از تولد، در گهواره لب به سخن گشود. هنگامى كه مردم اطراف گهواره او جمع شدند، نسبتى ناروا به حضرت مریم علیها السلام داده و گفتند: «ما كانَ أَبُوكِ امْرَأَ سَوْء وَ ما كانَتْ أُمُّكِ بَغِیًّا (مریم/28)؛ در خانواده شما فردى نبود كه چنین كارهاى ناپسندى از او سر زده باشد، چگونه در حالى كه هنوز شوهر نكردهاى این طفل را آورده اى؟»
حضرت مریم به امر الهى با اشاره به گهواره به مردم فهماند كه از خود طفل بپرسید. آنها با تعجب گفتند:
«كَیْفَ نُكَلِّمُ مَنْ كانَ فِی الْمَهْدِ صَبِیًّا (مریم/29)؛ چگونه با طفلى كه تازه متولد شده است گفتگو كنیم؟!»
در این حال حضرت عیسى علیه السلام در گهواره به سخن در آمد و گفت:
«إِنِّی عَبْدُ اللّهِ آتانِیَ الْكِتابَ وَ جَعَلَنِی نَبِیًّا (مریم/30)؛ من بنده خدا هستم، خدا مرا پیامبر قرار داده و به من كتاب عطا كرده است».
این فضیلت در بین همه پیامبران مخصوص حضرت عیسى علیه السلام است و سایر پیامبران از آن بهرهاى ندارند. حتى رسول مكرّم اسلام صلى الله علیه وآله نیز این فضیلت را نداشت؛ لكن مصلحتى وجود داشت كه این فضیلت باید در مورد حضرت عیسى علیه السلام ظهور پیدا كند.
فضیلت تولد در خانه كعبه به این معنا نیست كه ایشان از پیغمبر اكرم صلى الله علیه وآله افضل هستند. مصلحت چنین اقتضا مىكرد كه برترى على علیه السلام بر دیگران، قبل از تولد ثابت شود تا توجه همه مردم به او معطوف شود و آن حضرت تا روز قیامت شاخصى در میان همه انسانها باشد
در مورد امیرالمۆمنین علیه السلام نیز همین گونه است. فضیلت تولد در خانه كعبه به این معنا نیست كه ایشان از پیغمبر اكرم صلى الله علیه وآله افضل هستند. مصلحت چنین اقتضا مىكرد كه برترى على علیه السلام بر دیگران، قبل از تولد ثابت شود تا توجه همه مردم به او معطوف شود و آن حضرت تا روز قیامت شاخصى در میان همه انسانها باشد. با بروز چنین فضیلتى براى آن حضرت، اگر كسى در جستجوى حق باشد او را راهنمایى كردهاند كه دلش باید به كدام جهت تمایل پیدا كند.
از آن جا كه حضرت على علیه السلام مىبایست بعد از پیغمبر اكرم صلى الله علیه وآله بار رسالت آن حضرت را به منزل برساند و الگوى كاملى از حكومت اسلامى را ارائه كند، حكمت الهى اقتضا مىكرد كه آن بزرگوار از آغاز تولد به گونهاى باشد كه مورد توجه قرار گیرد و همه مردم بدانند او تافتهاى جدا بافته است.
در روایات، درباره امیرالمۆمنین علیه السلام چنین آمده است كه مَثَل على علیه السلام در میان مردم، مَثَل ملكه زنبور عسل نسبت به سایر زنبورها است؛ گرچه همه زنبورها از یك جنس هستند، اما ملكه با دیگر زنبورها تفاوت دارد. همه زنبورها به طفیل ملكه به وجود مىآیند و همه خدمت گزار او هستند.
در هر صورت، دستهاى از فضایل امیرالمۆمنین علیه السلام به طور كامل مواهبى هستند كه از جانب خداى متعال به آن حضرت عطا شده است. بعضى از این فضیلتها نیز تنها به حضرت على علیه السلام اختصاص دارد و هیچ كس از ابتدا تا پایان دنیا در آنها شریك نبوده و نیست.
بیان مطالبى از این قبیل درباره آن حضرت، براى این است كه ما بدانیم خداوند چه گوهر گران بهایى آفریده و این شخصیت بلند مرتبه تا چه حد نزد خداوند عزیز است؛ تا در یابیم كه رهبرى او براى انسانها به اندازهاى اهمیت دارد كه خداوند تولد او را نیز به گونهاى دیگر قرار داده است.
ادامه دارد ...
منبع: استاد مصباح یزدی، کتاب «در پرتو ولایت»، صص 16-20 و ص 29.
نظرات شما عزیزان: