هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ السَّكِينَةَ فِي قُلُوبِ الْمُؤْمِنِينَ لِيَزْدَادُوا إِيمَانًا مَعَ إِيمَانِهِمْ
وَلِلَّهِ جُنُودُ السَّمَاوَاتِ وَالأرْضِ وَكَانَ اللَّهُ عَلِيمًا حَكِيمًا
اوست خدایی که آرامش را در دلهای مؤمنان فرو فرستاد
تا ایمانی را بر ایمانشان بیافزاید و تمام سپاهیان آسمانها و زمین
از آنخداست و همانا خداوند دانا و فرزانه است.
به قول شهيد مطهرى:
«زندگى بشر خواه ناخواه در كنار خوشى ها و شيرينى ها، رنج ها و شكست ها از دست دادن ها و ناكامى ها دارد; پاره اى از حوادث جهان مانند پيرى و مرگ، قابل پيشگيرى و برطرف ساختن نيست و اين ها امورى است كه انسان را رنج مى دهد ايمان مذهبى در انسان نيروى مقاومت مى آفريند و با تفسير تلخى ها، آن ها را شيرين مى گرداند و امور چون چنگال وحشتناك مرگ را به وسيله اى براى بازگشت به سوى خدا و برخوردارى از نعمت هاى ابدى خداوند، مبدل مى سازد و بدين ترتيب نه تنها آن را تحمل پذير بلكه به پديده شيرين بدل مى سازد. [12]
ثانياً:
ذكر و ياد خداوند و دقت و تأمل در آيات آسمانى او، انسان را متوجه اين نكته مى سازد كه تمام فعل و انفعالات كه در عالم هستى «از كرات و كهكشان ها گرفته تا ذرات ريز و كوچك ذره بينى» محقق مى شود، خارج از قلمرو قدرت مطلقه الهى نخواهد بود. ايمان و اعتقاد به قدرت و نيروى برتر و بالاتر از نيروهاى مادى و طبيعى و ارتباط با آن، در واقع نگرش انسان را نسبت به جهان هستى، شكل خاصى مى دهد، جهان را هدف دار و هدف را خير، سعادت و تكامل انسان معرفى مى كند. دنيا را به عنوان كشتزار آخرت قلمداد مى كند، با چنين بينشى، انسان حتى اگر در ظاهر ابر قدرت جهان شود، در برابر قدرت مطلقه الهى عددى نيست كه بتواند نظام حاكم بر عالم خلقت و هستى را مختل سازد.
هر گاه انسان مؤمن و متدين در سايه تقوا و تدين، دائم الذكر بوده و با تفكر و تأمل در آيات الهى، از آموزه هاى بى بديل آن، بهره مند شود، اصول و ارزش هاى گران سنگى كه هر كدام مى تواند زندگى انسان را دگرگون ساخته و متحول سازد را به دست خواهد آورد.
اگر انسان بداند كه:
«خداى قادر متعال از رگ گردن، به او نزديك تر است» [13] و اگر انسان «از او چيزى بخواهد، دعايش را مستجاب خواهد كرد» [14] چرا كه خودش فرموده است: «مرا بخوانيد تا شما را اجابت كنم» [15] اگر انسان باور داشته باشد كه «هر جا سه نفر با هم به رازگويى مشغول شوند خداوند چهارمى آنها خواهد بود و اگر پنج نفر با هم خلوت كنند خداوند فرد ششم آنها خواهد بود.» [16] خدايى كه «اعمال خوب و بد انسان را در دستگاه خلقت و آفرينش خود دقيقاً محاسبه خواهد نمود» [17] نه تنها اجر و پاداش نيكوكاران را ضايع نخواهد كرد.» [18] بلكه «مزد و پاداش آنان را چندين برابر خواهد داد». [19]
خيلى از مشكلات حل و فصل خواهد شد زيرا، با چنين اعتقاد و باورمندى انسان هر گاه در برابر مشكلات و حوادث تلخ و طاقت فرساى زندگى، قرار مى گيرد. جا خالى نكرده دست به انتحار و خود كشى نمى زند و از نظر روحى و روانى، آشفته و پريشان نمى شود بلكه با كمال متانت و استوارى در برابر سيل حوادث اندوهناك، مردانه مى ايستد و مى گويد به ما جز آنچه خدا براى مان مقرر كرده است نخواهد رسيد.» [20] چنين انسان هايى در برابر مصائب مشكلات، مضطرب نشده جزع و فزع نخواهند كرد، چون اعتقاد به قضا و قدر الهى دارند و مى دانند كه «اگر مگسى چيزى از انسان بُربايد باز گرفتن آن، بدون اذن و اراده الهى امكان پذير نخواهد بود» [21]
چنين انسان هايى به روزى، مقام و موقعيت زندگى و سلامت خود اطمينان پيدا كرده و مى دانند كه هيچ فردى و هيچ قدرتى بدون اذن و اراده الهى قدرت و توانايى دخالت و سنگ اندازى در زندگى او را نخواهد شد چرا كه «لشكريان زمين و آسمان ها از آن خداست و او دانا و حكيم است» [22]
لذا در پرتوى چنين باور ارزشمندى، انسان هاى مؤمن و متدين كه با آموزه هاى قرآن رابطه و پيوند دارند، همواره احساس مى كنند كه به يك نيرويى كه مافوق آن، نيرويى وجود ندارد متكى هستند در نتيجه روح و روان شان آرام و رفتار و گفتارشان در خانه و اجتماع، متعادل بوده و از هيچ قدرتى جز خداى متعال، ترس، وحشت و نگرانى ندارند [23] و سرزنش اين و آن در اداره آهنين شان اثرى نخواهد كرد. [24] چنين انسان هايى «اگر روزى از مال و مقام دنيا، چيزى به دست آورند به آن دل نمى بندند و اگر هم از مال و مقام دنيا، جدا شوند باز هم غم و غصه اى ندارند.» [25] امنيت واقعى هم با چنين اعتقاد و باورمندى به وجود خواهد آمد و روحيه اميد و فداكارى زنده و زندگانى شاداب خواهد شد. آفت تشويش، نگرانى و اضطراب از دل و جان انسان زدوده و ابرهاى تيره و تار دلهره و امواج شكننده خوف، حزن و اندوه از آسمان زندگى او محو خواهد شد.
يكى از روان شناسان در جواب اين سؤال كه چگونه ايمان به خدا، چنين اثرات معجزه آسايى دارد مى گويد: «آرامش جاويدان اعماق اقيانوس، هرگز با امواج طوفانى آن به هم نمى خورد كسى كه متكى به حقايق بزرگ معنوى است از تغييرات و تصورات مختصر و فراز و نشيب هاى دائمى و جارى زندگى، دستخوش نگرانى و تشويق نخواهد شد، ايمان از نيروهايى است كه بشر به كمك آن زنده است و فقدان آن يعنى مرگ و نابودى.»
نظرات شما عزیزان: