اندیشه های گرفتار رفاه
بعضی ها در زندگی فقط می خورند و می آشامند و به انتظار آنچه پیش آید می نشینند.
آنها درست مثل بسیاری از مخلوقات دیگر خدا، نه به فردای
مادی شان می اندیشند و نه به فردای آخرتشان.
هر لحظه گرفتار هوسی می شوند که آن لحظه به دلشان چنگ می زند و دیگر
قدمی حتی از آن لحظه و آنچه در آن هستند فراتر نمی روند.
گویی چشم هایشان نمی بیند، گوش هایشان نمی شنود و
اندیشه شان تکاپویی ندارد. گمراه اند و غفلت زده؛
گرفتاران رفاه و راحت طلبی که دل هاشان در قفس تنگ رفاه طلبی گرفتار شده
و این همه آسوده خواهی، راه را بر درست اندیشیدنشان بسته است.
آن قدر به رفاه و راحتی شان فکر می کنند که یادشان می رود چرا آمده اند
و به کجا می روند. اینها همیشه در خسران و زیان اند.
به یقین بی فایده نیست اگر گاهی خودمان و زندگی کردن مان را بسنجیم؛
مبادا که از این گروه آدمها باشیم.
نظرات شما عزیزان: