آنگاه بگونه اى به آغاز پديد آمدن اشيا پرداخت ، هيچ پردازش ، تدبير و تقديرى نبوده و آفرينش ، صانع و تدبيرگرى ندارد، بلكه همه چيز خود به
خود و بدون تدبير مدبرى پديد آمده و دنيا هميشه چنين بوده و چنين خواهد بود.
مفضل مى گويد: (با شنيدن اين سخنان ناروا) چنان به خشم و غضب آمدم كه عنان از كفم بيرون رفت و (خطاب به او) گفتم :
اى دشمن خدا! در دين خدايت الحاد مى ورزى و خداوندى را كه به نيكوترين صورت و كاملترين آفرينش پديد آورد
و تو را بدين جا رسانيده ، انكار مى كنى ؟! اگر در درون خويش نيك انديشه كنى و حس * لطيف تو در خطا نيفتد، هر
آينه براهين ربوبيت و آثار صنعت صانع را در وجودت نهفته و نشانه ها و دلايل او جل و علا را در آفرينشت روشن مى يابى .»
ابن ابو العوجاء (پس از شنيدن آهنگ تند سخنان مفضل ) گفت :
« اى مرد! اگر از متكلمانى ، با تو سخن مى گوييم ، در صورتى كه (بر ما چيره شدى و) حق را نزد تو يافتيم ، از تو پيروى خواهيم كرد. اما اگر
از اينان نيستى هيچ سخن مگوى . اگر از ياران و اصحاب (امام ) جعفر صادق (ع ) هستى ، بدان كه او با ما اينگونه سخن نمى گويد و همانند
تو با ما مجادله نمى كند. او بيش از آنچه تو از ما شنيدى از ما شنيده ، اما هيچ گاه سخن را با فحش و تعدى آلوده ننموده است . او همواره در
سخنان خود شكيبا، باوقار، انديشه گر و استوار بوده و هيچ زمانى به ستوه نمى آمد و خلقش تنگ نمى گشت و برنمى آشفت . ابتدا نيك به
سخنان ما گوش فرا مى دهد، مى كوشد كه دليل ما را بدرستى دريابد. ما نيز همه چيز خود را به ميان مى آوريم . هنگامى كه (سخنان ما تمام
مى شود و ) مى پنداريم او را محكوم كرديم (� و بر او چيره شديم� )، ناگاه با سخنى كوتاه و اندك ( بر ما غالب مى آيد )، دليلمان را مى شكند� ،
عذرمان را مى برد و ما را تسليم دليل خود مى كند ، به گونه اى كه هيچ پاسخى در جواب به دلايلش نمى يابيم . حال اگر از ياران اويى تو نيز با
ما چون او سخن بگو. »
علت املاى كتاب بر مفضل
مفضّل مى گويد:
«� در حالى كه از اين سخنان ، اندوهگين و در اين انديشه بودم كه چگونه اسلام و مسلمانان ، دچار كفر و انكار اين گروه شده اند از مسجد بيرون
آمدم . به نزد مولايم (ع) رفتم . آن حضرت (ع)� مرا شكسته دل و نگران ديدند . فرمودند : چه شده است ؟ من نيز تمام سخنانى را كه از آن گروهِ
دهرى شنيده بودم و هم سخنان خود را بازگو كردم .
نظرات شما عزیزان: