ازدواج حضرت فاطمه زهرا (س) در سال اول هجرت روي داده است ، يعني به اعتباري 13 يا 14 سال پس از بعثت ؛ سال اول هجرت نخستين سالي است که نو مسلمانان و خانواده پيامبر نفسي تازه مي کنند، آنان از تنگ نظري ها ،عداوت ها و آزار و اذيت کفار مکه به شهر رسول الله ( مدينه الرسول ) هجرت کرده و اگر آزارها و نفاق يهوديان مدينه را ناديده بگيرم ، اندکي فضا براي تبليغ دين و آموزش آموزه هاي متعالي دين مبين اسلام فراهم شده است . ولي پيش از اينها ودر محيط بسته مکه جماعت اندک مسلمانان در حصار کفرِکفار گرفتار آمده بودند و تحريم هاي پياپي اشراف مکه مجالي براي دعوت آزادانه و با فراغ بال را از پيامبر ستانده بود. علاوه بر اين هنوز عرب نومسلمان ، حتي آنان که با پيامبر به مدينه هجرت کرده و يا در مدينه به اسلام گرويده اند ، زنجيرهاي اعتقادات و باورهاي کهن جاهليت را بر دست وپا وذهن خويش دارند . نشانه اي براين مدعا پيمان اخوتي است که پيامبر ميان مهاجر و انصار منعقد مي سازد ، چرا که عرب نومسلمان با وجود آيات صريح قرآن که برادري را در ايمان وبرتري را در تقوي مي نامد(1) بازهم به دودمان وقبيله و عشيره خويش مباهات مي کند و پيامبر با هوشياري بسيار با عقد اخوت ميان مهاجر وانصار در صدد بر مي آيد ريشه هاي تفاخر قبيله ايي را خشکانده و به جاي آن برادري ديني را جايگزين سازد ، پس روشن است که عرب صدر اسلام به اعتبار کلام خداوند تنها به زبان اسلام آورده و ايمان به دلهاي آنان وارد نشده است(2).
در اين ميان وضعيت زنان به عنوان نيمي ازجامعه اسلامي آن زمان شايان توجه بيشتر و بررسي دقيق تر است . در زماني که پيوند آسماني فاطمه زهرا و اميرالمومنين (عليها سلام) منعقد مي شود اندکي بيش از يک دهه از زماني که دختران را زنده به گور مي کردند، مي گذرد؛ و چه بسا اعراب غير مسلماني که از روي کنجکاوي يا براي ديدن مردي که ادعاي پيامبري دارد به مدينه وارد مي شدند هنوز به اين شيوه شمار دختران خود را کاهش مي دادند. قرآن به تصريح از اين رفتار عرب جاهلي انتقاد مي کند و در آيات 151 از سوره انعام و 31 از سوره اسراء توصيه مي کند که فرزندان خود را از ترس فقر به قتل نرسانيد و همچنين در آيات 8 و 9 سوره تکوير خداوند در خلال توصيف رويدادهاي روز حساب ، بيان مي دارد : " و اذا الموعوده سئلت باي ذنب قتلت" ( هنگامي که از دختران زنده به گور شده بازپرسند که آن بي گناهان را شما به کدامين جرم وگناه کشتيد) ؛ و اين شيوه گرچه بي رحمانه ترين رفتار اعراب جاهلي با زنان و دختران است، تنها ظلم وارده بر آنان نيست. " (اعراب) قبل از ظهور اسلام ....رفتاري غير انساني با زن داشته و او را ضعيف و خوار مي شمردند، وي را از پيکره اجتماع خارج دانسته و او را به ديده يک شي مي نگريستند که مي توان آنها را تنها از شرايط مورد نياز اجتماع در نظر داشت .... ويا او را برده اي مي شمردند که بايد از کارش بهره برد "(3) اين تنها گوشه اي از رفتار غير انساني اعراب جاهلي با زنان است " در تمام احوال با وي همچون صغار و مجانين تحت ولايت رفتار مي شد "(4)
در زمان جاهليت روزي را که دختري به عقد ازدواج مردي در مي آمد ، " يوم الاِملاک " مي ناميدند که گوياي خريد وفروش زن بوده نه تزويج و همسري ، بيانگر شي تلقي شدن زن بوده و نه انسان بودن وي . علاوه بر اين " هرگونه عمل منافي عفت و جنايت که مردان در حق زنان مرتکب مي شدند جرم محسوب نمي شد ....و عرب ها (از زنده به گور کردن دختران ) به عنوان افتخار و اوج غيرت ياد مي کردند "(5). و اين عجب نيست چرا که در جامعه ايي بدوي که براي موضوعي هرچند ناچيز جنگ هاي خونين قبيله ايي به راه مي اندازد ، در فرهنگي که برخاسته از نام ونشان عشيره و حفظ آن است قاعدتاً زنان و دختران که توان اندکي در جنگيدن دارند ودر نظام پدر سالار نامي از خود برجاي نمي گذارند ، جايي ندارند .
چنين است که پيامبر اکرم در اين فرهنگ ابتر خوانده مي شود و خداوند در پاسخ به اين کفار سوره کوثر را نازل مي فرمايد . در اين فرهنگ برخاسته از عصبيت جاهلي زنان چون غنايم جنگي به تاراج مي روند و در صورت مرگ شوهر يا ولي جزء اموال مرد به ميراث مي رسند . حال خود قضاوت کنيد که در چنين فرهنگي تکريم مقام زن ، قائل شدن ارث ، حق انتخاب و آزادي ، ديگر حقوق انساني براي وي و حضور فعالانه و مفيد وي در جامعه تا چه ميزان با حيرت و ناباوري روبرو و در صورت اجراي چنين قوانيني با چه ميزان مقاومت و عدم پذيرش روبرو خواهد شد .
اينها که بر شمرده شد تنها بخشي از ويژگي هاي دوره جاهليت اعراب و رفتار آنان با زنان است ، و ريشه کن کردن اين فرهنگ و جايگزيني آن با فرهنگ متعالي اسلام نيازمند زماني بس دراز بوده است چراکه تغييرات عميق اجتماعي يک شبه و يکباره رخ نمي دهند و مي توان رد پاي عميق اين فرهنگ را ، حتي در مدينه الرسول و در زمان حيات رسول مکرم اسلام يافت . علاوه بر اين حجاب در خلال آيه 31 از سوره نور ، در مدينه بر مسلمين فرض و واجب شد و در هنگام ازدواج حضرت فاطمه با امير المومنين هنوز حجاب بر زنان مسلمان واجب نشده بود ، اين همه شرايط حضور اجتماعي را براي بانوي معصومه حضرت فاطمه دشوار مي ساخته است ؛ به عبارت ديگر به نظر مي رسد که درخواست بانوي گرانقدر اسلام از رسول اکرم براي سپردن کارهاي درون منزل به ايشان و فراغت از کارهاي بيرون از منزل تنها تاکتيکي براي مقابله با اين شرايط و حفظ شان و احترام ايشان بوده است و نه ترجيح ابدي و دائمي خانه داري و فضيلت بودن آن براي بانوان . چراکه مي توان در تاريخ جست و يافت که آن گاه که مسئله جانشيني اميرالمومنين و به دنبال آن سرنوشت جامعه نوپاي اسلامي به مخاطره مي افتد اين بانو فاطمه زهراست که يک به يک مهاجر و انصار را مخاطب قرار داده و از روز غديرخم از ايشان سوال مي کند ، و يا با ابوبکر خليفه اول به محاجه پرداخته تا حق خويش از ميراث پدري را لگدکوب فرصت طلبان نبيند ، ويا در مسجدالرسول خطبه ايي شيوا ايراد مي کند تا از حق پايمال شده امام بر حق دفاع نمايد . اين همه نشان مي دهد که اتکا به اين داستان براي به خانه راندن زنان مسلمان ، تا چه ميزان حکايت از ناآگاهي از شرايط اجتماعي صدر اسلام دارد .چراکه متوسلين به اين شيوه از تصميم تاکتيکي بانو فاطمه زهرا(س) براي به انجام رساندن مقاصد خويش بهره مي گيرند بدون آنکه به کيستي و چيستي شخصيت ايشان نظر داشته باشند .بهتر آن است که چهره يگانه الگوي زنان مسلمان را از کژفهمي ها ، بدفهمي ها و عصبيت هاي بيهوده بپيراييم تا شخصيت اين بانوي گرانقدر از پس اين غبارها کام تشنه جويندگان حقيقت را سيراب سازد .
1-اشاره به آيه 13 از سوره حجرات : ان اکرمکم عندالله اتقيکم ( بزرگوارترين شما در نزد خدا با تقواترين مردمند)
2- اشاره به آيه 14 سوره حجرات : قالت الاعراب امنا قل لم تومنوا و لکن قولوا اسلمنا و لما يدخل الايمان في قلوبکم ( اعراب گفتند ما ايمان آورديم به آنها بگو شما که ايمانتان به قلب وارد نشده به حقيقت هنوز ايمان نياورده ايد ليکن بگوييد ما اسلام آورديم ..)
3-خشاوي ،شهين، زندگاني سياسي حضرت فاطمه زهرا (س) ،نشر عابد 1378، ص 33
4-همان ص 34
5-همان ص 35
نظرات شما عزیزان: