پاداش زيارت ائمه عليهالسلام
امام حسين عليهالسلام روزى از رسول اكرم صلىاللهعليهوآلهوسلم پرسيد:
اى پدر! پاداش كسى كه شما را زيارت كند چيست ؟
رسول خدا صلىاللهعليهوآلهوسلم فرمود:
فرزند عزيزم ! كسى كه مرا چه در حال حياتم و چه بعد از وفاتم زيارت كند، يا پدر و يا برادر و يا تو را زيارت كند، بر من واجب است كه در روز قيامت به ديدار او بروم ، و او را از گناهانش آسوده كنم . (٤٨)
فضيلت زائر مدينه
امام صادق عليهالسلام فرمود:
رسول خدا صلىاللهعليهوآلهوسلم فرمود:
كسى كه براى به جاى آوردن حج ، به مكه سفر كند، و مرا در مدينه زيارت نكند، در روز قيامت روى از او بر مى گردانم . (٤٩)
و كسى كه به قصد زيارت من بيايد، شفاعت كردن من از او، بر من واجب است .
و كسى كه شفاعت من براى او واجب شد، بهشت بر او واجب مى شود.
و كسى كه در يكى از حرمين مكه و مدينه از دنيا برود. او را به معرض سوال و جواب نمى آورند، و مورد حساب قرار نمى دهند. و او در زمره مهاجرين به سوى خداوند، مى ميرد. و در روز قيامت با اصحاب بدر محشور مى شود. (٥٠)
ثواب زائر قبر امام حسين عليهالسلام
امام صادق عليهالسلام فرمود:
كسى كه قبر حسين بن على عليهالسلام را زيارت كند، گناهانش پلى بر در خانه اش قرار داده مى شود، و آنگاه از روى آن عبور مى كند، همانطور كه يكى از شما از پل بگذرد، آن را پشت سر خود وا مى گذارد. (٥١) (٥٢)
غريب طوس
حسين بن زيد گويد:
از امام محمد باقر عليهالسلام شنيدم كه فرمود:
مردى از فرزند امام موسى كاظم عليهالسلام ظهور مى كند، كه همنام امير المومنين عليهالسلام است . و در زمين طوس كه شهرى از شهرهاى خراسان است مدفون مى شود.
او با زهر كين كشته مى شود و غريبانه در آنجا مدفون مى گردد.
پس كسى كه او را، با معرفت به حقش زيارت كند، خداى عزوجل به او پاداش كسى را عطا مى كند كه در حال شدت و تنگدستى قبل از فتح مكه در راه پيروزى اسلام و پيامبرش انفاق كرده و جنگيده باشد. (٥٣)
روياى صادقانه
روزى شخصى از اهل خراسان نزد امام رضا عليهالسلام آمد و عرض كرد:
اى پسر رسول خدا! من رسول خدا صلىاللهعليهوآلهوسلم را در خواب ديدم كه به من مى فرمود:
چگونه رفتار خواهيد كرد. زمانى كه پاره اى از تن من در سرزمين شما مدفون شود؟ و امانت من به شما سپرده شود؟ و ستاره من در زمين شما پنهان گردد؟
امام رضا عليهالسلام فرمود: آن مدفون در زمين شما منم . و پاره تن پيامبر شما منم . و آن امانت و ستاره منم .
آگاه باشيد! كه هر كس مرا زيارت كند در حالى كه حقى را كه خداى عزوجل از من و اطاعت از من واجب فرموده است . بشناسد؛ من و پدرانم به روز قيامت شفيعان او خواهيم بود. و كسى كه ما شفيعان او باشيم ، نجات خواهد يافت ؛ اگر چه به اندازه گناه ثقلين جن و انس بر دوش داشته باشد. (٥٤)
زيارت امام حسين عليهالسلام از راه دور
سدير گويد:
امام صادق عليهالسلام به من فرمود:
اى سدير! هر روز به زيارت قبر امام حسين عليهالسلام مى روى ؟
گفتم : نه ، فدايت شوم .
فرمود: چه جفايى مى كنى ! آيا در هر ماه زيارت مى كنى ؟
گفتم : نه
فرمود: در هر سال يك بار به زيارت مى روى ؟
گفتم : به همين طور است .
فرمود: اى سدير! چقدر نسبت به امام حسين عليهالسلام روى گردان و بى اعتنا هستيد؟!
آيا نمى دانى كه خداى تعالى را هزار هزار فرشته گرد آلود و موى پريشان است كه بر حسين عليهالسلام مى گريند. و پيوسته زيارت مى كنند و خسته نمى شوند؟
چه مى شود كه تو هفته اى پنج بار و يا هر روز به زيارت امام حسين عليهالسلام بروى ؟
گفتم : فدايت شوم ميان من و قبر او فرسخها فاصله است .
فرمود: بر بام خانه برو، و به جانب راست و چپ بنگر، و سپس سر خود را به سوى آسمان كن . و پس از آن به سوى قبر آن حضرت توجه كن و بگو:
السلام عليك يا ابا عبد الله ، السلام عليك و رحمة الله و بركاته
در اين صورت ، اين عمل ، براى تو يك زيارت محسوب خواهد شد. و هر زيارتى ثواب يك حج و يك عمره دارد.
پس از آن من ، در هر ماه ، گاهى بيست بار اين كار را انجام مى دادم . (٥٥)
رعايت حقوق
١ - اعضاى بدن
ثابت بن دينار ابوحمزه ثمالى گويد:
امام سجاد عليهالسلام فرمود:
حق خداى اكبر، بر تو اين است كه :
او را عبادت كنى و چيزى را شريك او قرار ندهى ، پس اگر تو با اخلاص ، اين عمل را به جاى آورى ، خداوند بر خود چنين قرار داده كه امر دنيا و آخرتت را كفايت كند.
حق جان تو، بر خودت اين است كه :
آن را در طاعت خداوند به كارگيرى .
حق زبان ، گرامى داشتن آن از دشنام و عادت دادنش به خير و ترك ياوه گويى كه فايده اى در آن نباشد. و نيكى با مردم و خوش گفتارى با آنان است .
حق گوش ، منزه داشتن آن از غيبت ، و آنچه كه نبايد بشنوى ، حق چشم ، اين است كه آن را از محرمات فروبندى . و نگاه كردن با آن را وسيله عبرت قرارى دهى .
حق دستت ، اين است كه آن را به سوى چيزى كه بر تو حلال نيست ، نگشايى .
حق پايت ، اين است كه به سوى محرمات راه نسپارى ، چرا كه با اين پاها بر صراط مى ايستى .
پس بنگر، تا تو را نلغزاند تا در دوزخ افتى .
و حق شكم ، آن است كه آن را ظرفى براى حرام نسازى ، و بيشتر از حد سيرى نخورى . (٥٦)
٢ - عبادات
حق نماز، اين است كه :
بدانى راه يافتن به درگاه خداوند عزوجل است ، و تو در حال نماز در پيشگاه خداى عزوجل ايستاده اى ، چون اين را دانستى ، چنان بايستى كه يك بنده ذليل ، كوچك ، مشتاق ، ترسان ، اميدوار، خائف ، بيچاره ، ملتمس ، مى ايستد. در پيشگاه بزرگى ، با آرامش و وقار كه او را بزرگ مى دارد.
آنگاه ، با قلب خود به نماز رو كنى ، و آن را با حدود و حقوق آن ، به پاى دارى .
حق حج ، اين است كه :
بدانى در آن مهمان خداى خودت هستى ، و به سبب آن از گناهانت ، خود به سوى خداى عزوجل مى گريزى . به آن توبه ات پذيرفته است ، و آنچه خداى تعالى بر تو واجب ساخته ، انجام مى دهى .
حق روزه ، اين است كه :
بدانى آن قفلى است كه خداى عزوجل بر زبانت ، گوشت چشمت ، شكمت و شهوتت زده ، تا بدان حجاب تو را از آتش بپوشاند.
اگر روزه را رها كردى ، پرده اى را كه خدا بر تو كشيده دريده اى .
حق صدقه ، اين است كه :
بدانى صدقه ، ذخيره تو نزد پروردگار توست . و امانت توست كه براى آن به گواه گرفتن نياز ندارى .
و سپرده اى را كه در پنهانى به امانت گزارده اى به آن مطمئن ترى ، تا آنچه كه به آشكار امانت مى گزارى .
و بدانى كه اين صدقه در دنيا، بلاها و بيماريها را از تو دفع مى كند. و در آخرت ، آتش دوزخ را از تو دور مى دارد.
٣ - معلم و شاگرد
حق كسى كه با علم ، تو را تربيت مى كند. اين است كه ، او را بزرگ بدارى ، وقار محضر او را نگاه دارى .
به كلامش خوب گوش بسپارى .به سوى او رو كنى ، صدايت را بر او بلند نگردانى .
اگر كسى از معلم تو سوالى پرسيد، تو پاسخ ندهى ، تا معلم خود جواب گويد.
در مجلس او، با ديگرى سخن نگويى .
نزد او از ديگران ، غيبت نكنى .
اگر كسى از او، نزد تو بدگويى كرد، حريم او را پاس دارى . زشتى هاى او را بپوشانى . و نيكى هاى او را آشكار كنى .
با دشمن او همنشينى ننمايى ، و دوست او را دشمن ندارى .
چون چنين عمل كنى ، فرشتگان خداى عزوجل به نفع تو گواهى مى دهند، كه تو او را براى خداى عزوجل خواستى . و براى خدا از محضر او كسب علم كردى . نه براى مردم .
و اما حق كسى كه در علم ، زير دست تو است .اين است كه :
بدانى خداى عزوجل ، در علمى كه به تو بخشيده ، تو را قيم بر آنان قرار داده است . و از خزائن خود بر تو گشوده است .
پس اگر در تعليم مردم بكوشى ، و با ايشان بدرفتارى ننمايى . و بر آنان دلتنگ نشوى ؛ خداى از فضل خود، بر تو زياده مى كند.
و اما اگر علم خود را از مردم ، دريغ دارى ، يا با مردم هنگامى كه از تو كسب دانش مى كنند، مهربان نباشى ، بر خداى عزوجل حق است كه علم و نور علم را از تو سلب كند، و جايگاه تو را از دلها پايين بياورد.
نظرات شما عزیزان: