سخنوری یکی از میراثهای گرانبهایی بود که حضرت عباس(علیهالسلام) از پیوند امیر بیان حضرت علی(علیهالسلام) و بانوی ادب، امالبنین(علیهاالسلام) به دست آورده بود. پدرش کسی بود که در جنگها، فی البداهه رجز میسروده و مادرش نیز بانویی ادب دوست و شاعری توانا و از خاندانی ادب دوست و شاعرپرور بود.
میراث سخن که توشهای پر بار از پرورش حضرت عباس(علیهالسلام) در دامان پدر و مادری این چنین است در صفحههای روشنی از تاریخ زندگانی عباس(علیهالسلام) هویداست. او شب عاشورا، وقتی غربت و تنهایی امام خویش را دید، هنگامی که امام حسین(علیهالسلام) بیعت خود را از همه همراهان برداشت و فرمود: «هر کس که میخواهد برود، میتواند.» عباس(علیهالسلام) به نمایندگی از عاشوراییان برخاست و گفت: «کجا برویم؟ آیا تو را در میان دشمنان دین تنها بگذاریم و به فکر خود باشیم؟ آیا پس از تو زنده بمانیم؟ خداوند هرگز نخواهد که شاهد چنین چیزی باشیم.»(1)
پس از اتمام خطبه، امام در پشتیبانی از ایشان به بنیهاشم گفت: «بار سنگین را باید اهلش بردارند. فردا صبح، شما (بنیهاشم) نخستین گروهی باشید که به میدان میروید. ما پیش از آنان به استقبال مرگ میشتابیم تا مردم نگویند یاران را پیش فرستاده و بعد خودشان شمشیر کشیدند.»(2)
حضرت زینب(سلام الله علیها) میفرماید: «نیمههای شب عاشورا دیدم عباس در جمع برادران و پسر عموها و برادرزادگانش دو زانو نشسته است و چون شیری هژبر برای آنان سخن میرانَد و آنان را برای یاری امام خویش ترغیب میکرد. آنان نیز سخن وی را تأیید میکردند.»(3)
رجزخوانی از شیوههای حماسی در نبرد رویارو با دشمن است که افزون بر تقویت روحیه لشکر خودی، تضعیف روحیه دشمن و بیانگر اهداف جنگجو از گام نهادن به میدان مبارزه است. وی همانند پدر بزرگوارش آنچنان در میدان، رجزخوانی میکرد که دشمن پیش از رویارویی، گرده خویش را بر باد رفته توفان شمشیرش میدید. حضرت عباس(علیهالسلام) در جریان مبارزه کوتاه خود، رجزهای فراوانی سرود که از ایمان سرشار، شجاعت لبریز و غیرت بی کران او حکایت میکند.
پینوشتها:
1. اللهوف، سید بن طاووس، قم، انتشارات اسوه، 1404 هـ ق، ص 91.
2. موسوعۀ کلمات امام الحسین علیهالسلام، ص 409.
3. معالی السبطین، ج 2، ص 340، با تلخیص.
تنظیم گروه دین و اندیشه تبیان، هدهدی .
نظرات شما عزیزان: