آمرزش والدین با اعمال نیک فرزندان
 

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان ندای وحی و آدرس nedayevahi.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 13944
بازدید دیروز : 718
بازدید هفته : 26756
بازدید ماه : 57267
بازدید کل : 10449022
تعداد مطالب : 16946
تعداد نظرات : 80
تعداد آنلاین : 1


حدیث موضوعیاک مهدویت امام زمان (عج)اک آیه قرآناک

 
 
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : دو شنبه 20 / 7 / 1398

آه ثمربخش تائب

در زمان یکی از اولیای حق، مردی بود که عمرش را به بطالت و هوسرانی و لهو و لعب گذرانده بود و برای آخرت آن چنان که باید ، اندوخته ای آماده نکرده بود .خوبان و نیکان ، پاکان و صالحان از او دوری جستند ، در حلقه نیک نامان راه نداشت ، نزدیک مرگ پرونده خود را ملاحظه کرد ، گذشته عمر را به بازبینی کشید ، رقم امیدی در آن نیافت ، باغ عمل شاخی برای دست آویز نداشت ، گلستان اخلاق گلی برای زنده کردن مشام جان نشان نمی داد ، از عمق دل آهی کشید و بر چهره تاریک اشکی چکید و به عنوان توبه و عذرخواهی از حریم مبارک دوست ، عرضه داشت :یا مَنْ لَهُ الدُّنْیا وَ الآخِرَهُ ارْحَم مَن لَیْسَ لَهُ الدُّنْیا وَ الآخِرَهُ .پس از مرگ ، اهل شهر به مردنش شادی کردند و او را در بیرون شهر در خاکدانی انداخته ، خس و خاشاک به رویش ریختند !آن مرد الهی در خواب دید به او گفتند : او را غسل بده و کفن کن و در کنار اتقیا به خاک بسپار . عرضه داشت : او به بدکاری معروف بود ، چه چیز او را به نزد تو عزیز کرد و به دایره عفو و مغفرت رساند ؟ جواب شنید : خود را مفلس و تهیدست دید ، به درگاه ما نالید ، به او رحمت آوردیم . کدام غمگین از ما خلاصی خواست او را خلاص نکردیم ، کدام درد زده به ما نالید او را شفا ندادیم (1) ؟


1)کافی : 6 / 3 ، باب فضل الولد ، حدیث 12 ؛ بحار الانوار : 72 / 2 ، باب 31 ، حدیث 2 .

ابراهیم دیگر نفرین مکن

در تفسیر آیه شریفهوَ کَذٰلِکَ نُرِی إِبْرٰاهِیمَ مَلَکُوتَ السَّمٰاوٰاتِ وَ الْأَرْضِ وَ لِیَکُونَ مِنَ الْمُوقِنِینَ » (2)و این گونه ملکوت آسمان ها و زمین را به ابراهیم نمایاندیم و برای این که از زمره اهل یقین گردد » .نوشته اند که : خدا وقتی چشم انداز ابراهیم را همه آسمان ها و زمین قرار داد ، و همه حجاب ها را از دیده او برداشت ، و زمین و آنچه در او بود را مشاهده کرد ، مرد و زنی را در حال زنا دید ، همان لحظه نفرین کرد ، پس هر دو هلاک شدند ، سپس دو نفر دیگر را در آن حال دید ، باز نفرین کرد هر دو نابود شدند ، چون دو نفر دیگر را در آن حال دید و خواست نفرین کند به او وحی شد : نفرین خود را از بندگان و کنیزان من بردار ، یقیناً من آمرزنده و مهربان و بردبار و جبّارم ، گناهان بندگانم به من زیان و ضرر نمی رساند ، چنان که طاعتشان به من سود نمی دهد .من با بندگانم یکی از سه کار را انجام می دهم : یا توبه می کنند و من توبه آنان را می پذیرم و گناهانشان را می آمرزم و عیوبشان را می پوشانم . یا عذاب را از ایشان باز می دارم ، چون می دانم از صلب ایشان فرزندانی مؤمن به وجود می آید ، پس با پدران ناسپاسشان مدارا می کنم تا مؤمنان از صلب آنان به دنیا آیند ، وقتی مؤمنان به دنیا آمدند در صورتی که پدرانشان توبه نکرده باشند عذاب را بر آنان مقرر می دارم . و اگر نه این بود و نه آن ، آنچه از عذاب در آخرت برای آنان آماده کرده ام بزرگ تر است از آنچه تو برای آنان می خواهی .ای ابراهیم ! مرا با بندگان خود واگذار که منم بردبار و دانا و حکیم و جبار ، به دانایی خود زندگی آنان را تدبیر می کنم و قضا و قدرم را بر آنان جاری می سازم (1) .

 


1)منهج الصادقین : 8 / 110 .

2) انعام : 75 .

ابراهیم و نماز

ابراهیم بزرگ - که از او تحت عنوان بت شکن ، قهرمان توحید ، پدر انبیاء ، اوّاه ، حلیم ، صالح ، مخلص ، مخلّص ، موحّد ، و بینای مُلک و ملکوت یاد می شود - به فرمان حضرت حق ، هاجر و فرزند شیرخواره اش اسماعیل را از شام حرکت داد و به دلالت پروردگار راه پیمود تا به جایگاه کعبه رسید . پس ، آن طفل شیرخوار و مادرش را بنا به خواست خداوند در آن سرزمین بی آب و علف با مختصری طعام و پیمانه ای از آب پیاده کرد ! ! سپس از همسر مهربان خداحافظی کرد و اراده بازگشت نمود . در این وقت هاجر دامن ابراهیم را گرفت و عرضه داشت : چرا می روی و به کجا خواهی رفت ؟ ما را در این دشت هولناک و زمین بی آب و علف به که وامی گذاری ؟ابراهیم التماس هاجر را نادیده گرفت و با آرامشی که خاصّ عاشقان و اولیای خداست به هاجر فرمود : اینکه تو و این طفل گرسنه را در این بیابان می گذارم فرمان اوست .هاجر چون این آهنگ گرم و دلپذیر را شنید به جای خود بازگشت و در برابر حکم حکیمانه حق تسلیم شد و پیش خود گفت : اگر ماندن من با این کودک در این بیابان وحشتزا فرمان خداست باک ندارم ، زیرا همو حافظ و نگهبان من و کودک من است .ابراهیم عزیز بازگشت . گو اینکه فراق فرزند که تنها چراغ زندگی او بود قلبش را سخت می فشرد ، اما ایمان او به خداوند نیز او را از آن منطقه با کمال آرامش و اطمینان دور می ساخت و در حالی که مرکب به جلو می راند دست به سوی حق برداشت و چنانکه قرآن مجید می فرماید ، عرضه داشترَبَّنٰا إِنِّی أَسْکَنْتُ مِنْ ذُرِّیَّتِی بِوٰادٍ غَیْرِ ذِی زَرْعٍ عِنْدَ بَیْتِکَ الْمُحَرَّمِ رَبَّنٰا لِیُقِیمُوا الصَّلاٰهَ » (1).پروردگارا ! من زن و فرزند خود را در بیابانی خشک و سوزان در کنار خانه تو قرار دادم پروردگارا : برای اینکه نماز به پای دارند .ابراهیم بزرگوار به نقل از قرآن مجید درخواستهای بسیار مهمّی از حضرت حق داشت . خداوند مهربان تمام دعاهای ابراهیم را اجابت فرمود ، که از جمله درخواستهای آن مرد بزرگ یکی این بودرَبِّ اجْعَلْنِی مُقِیمَ الصَّلاٰهِ وَ مِنْ ذُرِّیَّتِی رَبَّنٰا وَ تَقَبَّلْ دُعٰاءِ » (2).پروردگارا ! من و فرزندانم را به پادارنده نماز قرار ده و درخواست مرا به پیشگاه لطف و عنایتت بپذیر


1)تفسیر برهان : ذیل آیه شریفه 75 انعام ، حدیث 9 .


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





موضوعات مرتبط: داستانها
 
 
این وب سایت جهت بسط وگسترش فرهنگ قرآنی ، با لا بردن سطح آگاهیهای دینی اعتقادی تربیتی