تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان ندای وحی و آدرس nedayevahi.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 1686
بازدید دیروز : 718
بازدید هفته : 14498
بازدید ماه : 45009
بازدید کل : 10436764
تعداد مطالب : 16946
تعداد نظرات : 80
تعداد آنلاین : 1


حدیث موضوعیاک مهدویت امام زمان (عج)اک آیه قرآناک

 
 
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : سه شنبه 21 / 7 / 1398

اموال خود را از هر گزند با صدقه حفظ کنید

حضرت صادق (علیه السلام) با عده ای که کالای زیادی برای فروش با خود می بردند در سفری همراه بود. بین راه اطلاع دادند که یک دسته دزد در فلان محل برای غارت کردن کاروان اجتماع کرده اند. از شنیدن این خبر همراهان آن جناب به طوری متوحش شدند که آثار ترس در صورتشان آشکارا دیده می شد. امام (علیه السلام) فرمود: ناراحتی شما از چیست چرا اینقدر متوحش شدید؟ عرض کردند سرمایه و کالای تجارتی داریم. می ترسیم از دست بدهیم ممکن است در اختیار شما بگذاریم راهزنان اگر بدانند متعلق به شما است شاید چشم طمع نداشته باشند.
فرمود از کجا می دانید شاید آنها برای سرقت اموال من آمده باشند. در این صورت بی جهت سرمایه خود را از دست داده اید. عرض کردند چه کنیم؟ صلاح می دانید کالای خود را در زمین پنهان کنیم. فرمود این کار بیشتر باعث تلف شدن آن است زیرا ممکن است کسی مطلع شود و آنها را بردارد یا در بازگشت جایش را پیدا نکنید. گفتند پس چه باید کرد. پاسخ داد بسپارید به کسی که آن را از هر گزند و آسیب نگه می دارد افزایش سرشاری نیز به هر قسمت از آن کالا می دهد به طوری که هر قسمت آن بیشتر از دنیا و آنچه در اوست ارزش پیدا کند هنگامی به شما باز دهد که نهایت احتیاج را به آن داشته باشید سؤال کردند. آن شخص کیست. فرمود پروردگار جهان.
پرسیدند چگونه به خدا بسپاریم. توضیح داد که بر فقرا و مستمندان صدقه دهید. گفتند اینجا بیچاره و مستمندی نیست که به آنها بدهیم. فرمود تصمیم بگیرید یک سوم از اموال خود را صدقه بدهید تا خداوند بقیه را از پیشامدی که می ترسید نگه دارد تصمیم گرفتند. فرمود اینک در پناه خداوند اموالتان را نگه داشته می شود به راه خود ادامه دهید.
مقداری آمدند، دزدها پیدا شدند همراهان حضرت را ترس فرا گرفت. فرمود دیگر از چه می ترسید با اینکه در پناه خداوند هستید؟! همین که چشم راهزنان به حضرت صادق (علیه السلام) افتاده پیاده شد. دست آنجناب را بوسیدند. عرض کردند دیشب پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) را در خواب دیدیم ما را امر کرد که امروز خود را به شما معرفی کنیم. اینک در خدمتتان هستیم تات از گزند دشمنان و راهزنان ایمن باشید فرمود به شما نیازی نداریم کسی که ما را از شما نگهداری کرد از گزند آنها نیز حفظ خواهد کرد.
مسافرین به سلامت راه را طی کردند یک سوم از کالای خود را صدقه دادند. سرمایه تجارتی آنها با سود فراوانی فروخته شد. هر درهم ده برابر فایده نمود. به یکدیگر گفتند برکت حضرت صادق (علیه السلام) چقدر زیاد بود. امام فرمود اکنون سود و برکت سودا کردن با خدا را فهمیدید پس از این به همین روش ادامه دهید.


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





موضوعات مرتبط: داستانها
 
 
این وب سایت جهت بسط وگسترش فرهنگ قرآنی ، با لا بردن سطح آگاهیهای دینی اعتقادی تربیتی