اين پيشواى الهام گرفته از مخزن وحى ، افق هاى درخشانى از معارف الهى و انسانى را براى بشريت گشود و سهم عمده و سازنده اى در ايجاد تمدن ، و تحولى عظيم در زمينه هاى علمى ، فلسفى ، هنرى ، فرهنگى و صنعتى و ساختارى نظام انسانى را به خود اختصاص داده است .
دامنه ى علوم و معارف امام ، رازهاى نهان كاينات و تمام مظاهر موجود را در بر مى گيرد و از آن جا به فضاى لايتناهى برون و بر ساكنان سيارات سر مى كشد و زواياى آفرينش را مى شكافد و با اين همه گستره ، موجب حيرت و دهشت مى گردد. يكى از افق هاى بى كران علم او دانش پزشكى و علم تغذيه و بهداشت است . گويى حضرتش ممتازترين متخصص خبره اين عرصه است و به همين لحاظ پايه گذار مكتب ويژه طب و تغذيه و فرهنگ بهداشت در اسلام و در شبه جزيره ى عربستان و عرصه هاى مدنيت گسترده قلمرو اسلام به شمار مى رود. در اين عرصه بسيارى از پزشكان و پژوهشگران و بيماران در قرن سوم و چهارم از خوان گستره ى دانشش بهره ها جسته و بزرگان برجسته اى را تحت آموزه هاى خود پرورده و بسيارى را با بهره گيرى از علوم و معارف طبى به سوى شهرها و محافل گسيل داشته و آوازه ى معارف و آموزه هاى علومش بر مراكز علمى و فرهنگى دانشمندان نهضت رنسانس گسترده و از سرچشمه پرفيض دانشش سيراب ساخته است كه در اين مجموعه مى توان از لابلاى كلام درس آموزش بهره ها يافت و معناها جست .
دانشى كه برگرفته از معدن وحى و الهام است لاجرم بر دل ها نشيند و قلب ها و جان هاى پاك عطشناك را سرمست و سيراب خواهد نمود.
علم و دانش آن حضرت وسيع تر از آن است كه بتوانيم آن را بيان كنيم . تعاليم حضرت اختصاص به فقه و حديث و تفسير نداشت ، بلكه در بسيارى از علوم و فنون ، مطالب بسيار مهمى را به شاگردان و افراد مستعدى كه مى يافتند، تعليم مى دادند. حتى برخى از نويسندگان بر اين اعتقادند كه امام صادق اولين كسى بود كه با تعاليمش روش تجربى را در علم به شاگردانش تعليم داد. جابر بن حيان يكى از آنهاست كه در زمينه شيمى تحقيق مى كرد. وى در ابتداى كتاب خود ((الاحجار)) مى نويسد، مرشد و راهمناى او امام صادق (ع) بوده و دانشى كه از او آموخته سبب توفيق وى گرديده است . در اين مجموعه به برخى از تعاليم علمى آن حضرت كه ارزش علمى آنها امروز آشكار شده است اشاره خواهيم داشت .
مى دانيم كه بسيارى از آن فرمايشات حتى براى پيروان آن حضرت بعيد جلوه مى نمود، لذا يا در سند احاديث خدشه وارد مى كردند يا حداكثر به عنوان تعبّد مى پذيرفتند.
در زمينه تفسير و كلام و اخلاق و عقايد نيز احاديث و مناظرات ارزنده اى از آن حضرت به دست ما رسيده است كه به برخى از آنها در صفحات آينده اشاره خواهيم كرد. ابوزهره كه از علماى اهل سنت است در اين زمينه مى نويسد: دانش امام صادق منحصر به فقه و حديث نبود، بلكه او علم كلام نيز تدريس مى فرمود.
و در جاى ديگر از كتابش مى نويسد: بالاتر از همه ى اين علوم ، امام صادق (ع) در زمينه ى اخلاق و علل و انگيزه هاى فساد آن ، اطلاعات بسيار ارزنده اى داشت .
در زمان حضرتش ، فرصتى پيش آمد تا معارف و علوم نهفته در گنجينه هاى ولايت علوى از نهانخانه ى تراكم حكمت نبوى برون آيد و توده هاى محروم و تشنه حكمت و حقيقت را سيراب كند.
در زمان امام صادق (ع) حكومت بنى اميه و بنى مروان ، پس از هشتاد سال خونريزى و جنايت مضمحل شد و بنى العباس كه در سفاكى و ظلم و ستم دست كم از بنى اميه نداشتند حكومت را به دست گرفتند. عباسيان در آغاز نهضت با اين شعار كه مى خواهند حكومت را به اهلش (اهل بيت رسول خدا) واگذارند مردم را با خود همراه كردند. اما وقتى حكومت را به دست گرفتند بيشترين ستم را در حق علويان و اهل بيت مرتكب شدند. در فرصتى كه بنى مروان و بنى عباس سرگرم جنگ براى تصاحب قدرت بودند و در آغاز دوره ى بنى عباس كه هنوز حكومت خود را تثبيت نكرده بودند، فرصت بسيار گرانبهايى پديد آمد كه مردم بتوانند به راحتى با امام صادق (ع) و امام باقر(ع) تماس بگيرند و حقايق و معارف ناب اسلام را از آن دو بزرگوار بياموزند. امام باقر و امام صادق نيز در اين برهه حداكثر تلاش خود را بكار گرفتند و نظرات شيعه را كه در واقع همان اسلام حقيقى و دور از انحرافات بود بيان داشتند و مايه ى دوام و جاودانگى اسلام را فراهم آوردند. فقه را احيا كردند. عقايد را به گونه اى مستحكم بيان داشتند و طى مناظراتى كه با زنادقه و ملحدان داشتند، شيوه هاى بحث كلامى را به پيروان خويش آموختند.
اكنون نيز در قرن پانزدهم هجرى قمرى بارقه هاى اميد در افق هاى گسترده آيات و پديده هاى طبيعى درخشيدن گرفته و عقول و نبوغ بشرى را به نقد پژوهه هاى خردورزانه آن امام راسخ در علم فرا مى خواند و بى غرضان عرصه ى دانش و ادب و كلام و نجوم و زيست را به چالش مى طلبد. چرا كه خالق هستى آفرين در كلام موزون خود فرموده :
به زودى نشانه هاى (قدرت ) خود را در افق هاى گسترده فضاهاى بى پايان و در وجود آدميان به وضوح به نمايش مى گذاريم تا حق و حقيقت بر همگان روشن و آشكار گردد.
اين مجموعه قطره اى از آن درياى بى كران معرفت شناسى و نبوغ بشرى است كه گوشه هايى از آن همه شگفتى را ترسيم مى كند و پرده از رمز و راز حيات عصاره ى نبوغ انسانى مى گشايد تا شايد مفتاح گشايش هاى شگرف علمى ديگر شود و اميد آن كه چنين باشد.
دامنه ى علوم و معارف امام ، رازهاى نهان كاينات و تمام مظاهر موجود را در بر مى گيرد و از آن جا به فضاى لايتناهى برون و بر ساكنان سيارات سر مى كشد و زواياى آفرينش را مى شكافد و با اين همه گستره ، موجب حيرت و دهشت مى گردد. يكى از افق هاى بى كران علم او دانش پزشكى و علم تغذيه و بهداشت است . گويى حضرتش ممتازترين متخصص خبره اين عرصه است و به همين لحاظ پايه گذار مكتب ويژه طب و تغذيه و فرهنگ بهداشت در اسلام و در شبه جزيره ى عربستان و عرصه هاى مدنيت گسترده قلمرو اسلام به شمار مى رود. در اين عرصه بسيارى از پزشكان و پژوهشگران و بيماران در قرن سوم و چهارم از خوان گستره ى دانشش بهره ها جسته و بزرگان برجسته اى را تحت آموزه هاى خود پرورده و بسيارى را با بهره گيرى از علوم و معارف طبى به سوى شهرها و محافل گسيل داشته و آوازه ى معارف و آموزه هاى علومش بر مراكز علمى و فرهنگى دانشمندان نهضت رنسانس گسترده و از سرچشمه پرفيض دانشش سيراب ساخته است كه در اين مجموعه مى توان از لابلاى كلام درس آموزش بهره ها يافت و معناها جست .
دانشى كه برگرفته از معدن وحى و الهام است لاجرم بر دل ها نشيند و قلب ها و جان هاى پاك عطشناك را سرمست و سيراب خواهد نمود.
علم و دانش آن حضرت وسيع تر از آن است كه بتوانيم آن را بيان كنيم . تعاليم حضرت اختصاص به فقه و حديث و تفسير نداشت ، بلكه در بسيارى از علوم و فنون ، مطالب بسيار مهمى را به شاگردان و افراد مستعدى كه مى يافتند، تعليم مى دادند. حتى برخى از نويسندگان بر اين اعتقادند كه امام صادق اولين كسى بود كه با تعاليمش روش تجربى را در علم به شاگردانش تعليم داد. جابر بن حيان يكى از آنهاست كه در زمينه شيمى تحقيق مى كرد. وى در ابتداى كتاب خود ((الاحجار)) مى نويسد، مرشد و راهمناى او امام صادق (ع) بوده و دانشى كه از او آموخته سبب توفيق وى گرديده است . در اين مجموعه به برخى از تعاليم علمى آن حضرت كه ارزش علمى آنها امروز آشكار شده است اشاره خواهيم داشت .
مى دانيم كه بسيارى از آن فرمايشات حتى براى پيروان آن حضرت بعيد جلوه مى نمود، لذا يا در سند احاديث خدشه وارد مى كردند يا حداكثر به عنوان تعبّد مى پذيرفتند.
در زمينه تفسير و كلام و اخلاق و عقايد نيز احاديث و مناظرات ارزنده اى از آن حضرت به دست ما رسيده است كه به برخى از آنها در صفحات آينده اشاره خواهيم كرد. ابوزهره كه از علماى اهل سنت است در اين زمينه مى نويسد: دانش امام صادق منحصر به فقه و حديث نبود، بلكه او علم كلام نيز تدريس مى فرمود.
و در جاى ديگر از كتابش مى نويسد: بالاتر از همه ى اين علوم ، امام صادق (ع) در زمينه ى اخلاق و علل و انگيزه هاى فساد آن ، اطلاعات بسيار ارزنده اى داشت .
در زمان حضرتش ، فرصتى پيش آمد تا معارف و علوم نهفته در گنجينه هاى ولايت علوى از نهانخانه ى تراكم حكمت نبوى برون آيد و توده هاى محروم و تشنه حكمت و حقيقت را سيراب كند.
در زمان امام صادق (ع) حكومت بنى اميه و بنى مروان ، پس از هشتاد سال خونريزى و جنايت مضمحل شد و بنى العباس كه در سفاكى و ظلم و ستم دست كم از بنى اميه نداشتند حكومت را به دست گرفتند. عباسيان در آغاز نهضت با اين شعار كه مى خواهند حكومت را به اهلش (اهل بيت رسول خدا) واگذارند مردم را با خود همراه كردند. اما وقتى حكومت را به دست گرفتند بيشترين ستم را در حق علويان و اهل بيت مرتكب شدند. در فرصتى كه بنى مروان و بنى عباس سرگرم جنگ براى تصاحب قدرت بودند و در آغاز دوره ى بنى عباس كه هنوز حكومت خود را تثبيت نكرده بودند، فرصت بسيار گرانبهايى پديد آمد كه مردم بتوانند به راحتى با امام صادق (ع) و امام باقر(ع) تماس بگيرند و حقايق و معارف ناب اسلام را از آن دو بزرگوار بياموزند. امام باقر و امام صادق نيز در اين برهه حداكثر تلاش خود را بكار گرفتند و نظرات شيعه را كه در واقع همان اسلام حقيقى و دور از انحرافات بود بيان داشتند و مايه ى دوام و جاودانگى اسلام را فراهم آوردند. فقه را احيا كردند. عقايد را به گونه اى مستحكم بيان داشتند و طى مناظراتى كه با زنادقه و ملحدان داشتند، شيوه هاى بحث كلامى را به پيروان خويش آموختند.
اكنون نيز در قرن پانزدهم هجرى قمرى بارقه هاى اميد در افق هاى گسترده آيات و پديده هاى طبيعى درخشيدن گرفته و عقول و نبوغ بشرى را به نقد پژوهه هاى خردورزانه آن امام راسخ در علم فرا مى خواند و بى غرضان عرصه ى دانش و ادب و كلام و نجوم و زيست را به چالش مى طلبد. چرا كه خالق هستى آفرين در كلام موزون خود فرموده :
به زودى نشانه هاى (قدرت ) خود را در افق هاى گسترده فضاهاى بى پايان و در وجود آدميان به وضوح به نمايش مى گذاريم تا حق و حقيقت بر همگان روشن و آشكار گردد.
اين مجموعه قطره اى از آن درياى بى كران معرفت شناسى و نبوغ بشرى است كه گوشه هايى از آن همه شگفتى را ترسيم مى كند و پرده از رمز و راز حيات عصاره ى نبوغ انسانى مى گشايد تا شايد مفتاح گشايش هاى شگرف علمى ديگر شود و اميد آن كه چنين باشد.
نظرات شما عزیزان: