مَا هَذَا إِلاَّ بَشَرٌ مِثْلُكُمْ... وَلَوْ شَاء اللَّهُ لأَنزَلَ مَلاَئِكَةً ما سَمِعْنَا بِهَذَا فِي آبَائِنَا الأَوَّلِينَ؛(2)و(3)«اين (مرد) جز بشرى همچون شما نيست... اگر خدا مىخواست (پيامبرى بفرستد) فرشتگانى نازل مىكرد؛ ما چنين چيزى را در نياكان خود نشنيدهايم!»
«ما نشنيدهايم كه انسانى پيامبر شود!» چنانكه گفتيم، يكى از دليلهاي اين گمان
1. نمونههايي از آن را نيز علامه طباطبايي? ذيل آية 105 سورة مائده آورده است. ر.ك: همو، الميزان، ج 6، ص 81 .
2. ر.ك: همان، ج 15، ص 28.
3. مؤمنون (23)، 24.
ارتباط انسانشناسى با معاد(1)
اگر انسان را داراى روحى بدانيم كه مستقل از بدن ميتواند باقى بماند، در آن صورت معاد پذيرفتني خواهد بود؛ ولى اگر چنين بعدى از ابعاد وجود انسان را نشناسيم، مسئلة معاد اصولاً فرض معقولى نخواهد داشت؛ زيرا اگر انسان همين بدن باشد كه با از بين رفتن متلاشى مىشود، فرض اينكه بار ديگر همين انسان زنده مىگردد، فرض نامعقولى است؛ چون انسانى كه بعد زنده مىشود، موجود ديگرى خواهد بود. يگانه فرض درست معاد، مبتنى بر اين است كه انسان وقتى مىميرد، روحش باقى بماند تا دوباره به بدن برگردد. پس، مسئلة معاد نيز مبتنى است بر شناخت حقيقت انسان كه روح اوست به مثابة موجودى قابل بقا.
4. بحران انسانشناسي معاصر و ابعاد آن
تلاشهاي فكري فراواني كه پس از رنسانس در باب روشن ساختن ابعاد وجود انسان صورت گرفت، دادههاي فراواني را پيش روي بشر قرار داده است. در گردآوري اين دادهها از روشهاي مختلف تحقيق بهره گرفته شده، ولي در اين ميان سهم روش تجربي بسي افزونتر از روشهاي ديگر است و ميتوان گفت انسانشناسيِ كنوني بيشتر جنبة تجربي دارد. وجود دادههاي فراواني كه انواع مسائل انسانشناختي را فرا گرفته و ابعاد مختلف و زواياي تاريك وجود انسان را مورد تحقيق قرار داده است،
1. ر.ك: محمدتقي مصباح يزدي، آموزش عقايد، ج 3، ص 7؛ غلامحسين ابراهيمي ديناني، معاد از ديدگاه حكيم مدرس زنوزي، ص 39؛ عبدالله جوادي آملي، تفسير موضوعي قرآن كريم، ج 12، ص 84.
ماكس شلر، فيلسوف و انسانشناس آلماني، مينويسد: «هيچ وقت در عرصة تاريخ... انسان آنقدر براي خود مسئله نبوده كه امروز هست... علوم تخصصي كه پيوسته تعدادشان رو به افزايش است و با مسائل انسان سروكار دارند، بيشتر پنهانگر ذات انسان در پردة حجاباند».(2)
برخي از كاستيهايي كه انسانشناسي معاصر را دچار بحران كرده عبارتاند از:
الف) ناسازگاري نظريات با يكديگر و فقدان انسجام دروني؛
ب) فقدان داور كارآمد و مورد اتفاق؛
ج) ناديده گرفتن گذشته و حيات پس از مرگ انسان.
5. ويژگيهاي انسانشناسي ديني
انسانشناسي ديني در مقايسه با ديگر انواع همعرض خود، امتيازهايي دارد كه به اختصار به آنها ميپردازيم:
نظرات شما عزیزان: