1- شهر معروف «مارسی » در اسپانیا که در قرن 11 میلادی استقلال یافت; این از «خیزران مرسیه » (5)فهمیده می شود. 2- تکتم یا طاهره زنی فرانسوی از ماریسی فرانسه است.(6) 3- منظور از «مغرب » شمال آفریقا و مقصود از «مرسی » شهربندری الجزایر است و او الجزایری است.(7) این احتمالها، با توجه به یکی از نامهای وی که «خیزران مرسیه » است و اینکه در روایت آمده از برده فروشانی که از«مغرب » می آمدند خریداری شد، به ذهن می آید. گفتنی است که مغرب به شمال آفریقا، مراکش و اروپا(غرب)اطلاق می شود. آنچه بیش از هر چیز باید مورد توجه باشد این است که نجمه باقطع نظر از نژاد و رنگ چهره اش، یک انسان کامل بود و قابلیت هاو لیاقت های ویژه ای داشت که برای میزبانی معصوم و امام برگزیده شد. او صدف با ارزشی بود که خداوند متعال مروارید رضا(ع)رابه مهمانی او فرستاد. او در زمره «ارحام مطهره » قرار گرفت. چراکه طاهره بود. او چشمه ای پاک بود که هرگز آلودگی به وی راه نیافت. برای شناخت ژرفای وجود افراد، توجه به ویژگیهای والای آنان بهترین وسیله است و همیشه نمی توان در آینه خانواده به عظمت انسانها پی برد. پرتو دوم: در آینه آسمانی ها یکی از راههای شناخت افراد، توجه به سخنانی است که در موردآنان گفته شده است. بویژه اگر گویندگان آن سخنان، خود ازبزرگان و برجستگان باشند، شخصیت معنوی نجمه، مادر معصوم، بارهااز زبان ائمه معصومین علیهم السلام و بزرگوارانی چون حمیده مصفاه، معرفی شده است. در این قسمت، پرتوی از خورشید فضایل این بانوی گرامی را بررسی می کنیم: علی بن میثم، که به گفته «کندی » آشناترین افراد به امورائمه و ازدواجهای آنان است، می گوید: «کانت من افضل النساء فی عقلها و دینها و اعظامها لمولاتهاحمیده المصفا حتی انها ماجلست بین یدیها منذ ملکتها اجلالالها.» (8) او(نجمه)در تعقل و تدین و احترام و اکرام به مولایش حمیده مصفا از بهترین زنان است; تا جایی که به خاطر تعظیم و اکرام مولایش در برابر او نمی نشست. در جای دیگر می گوید: حمیده مصفا به فرزندش امام کاظم(ع)فرمود: «یابنی ان تکتم جاریه مارایت جاریه قط افضل منها.» (9) پسرم! همانا «تکتم » کنیزی است که هرگز بهتر از وی کنیزی ندیدم. سپس سفارش این بانوی با عظمت را به فرزند خویش کرد و گفت: «و هبتها لک فاستوص بها خیرا.» او را به تو بخشیدم و سفارش می کنم با او به نیکی رفتار کنی. با اندک تامل در سخنان بزرگان زمان نجمه، در می یابیم که ویژگیهای او زبانزد خاص و عام بود و شخصیت معنوی و عبادی اومورد ستایش آشنایان قرار می گرفت. بر اساس روایات، پس از تولد امام رضا(ع)نجمه گفت: «اعینونی بمرضعه » (10) با آوردن دایه ای یاری ام کنید. از او پرسیده شد: آیا شیرکم دارید که یاری کننده می خواهید؟ نجمه پاسخ داد: «لا اکذب والله مانقص الدر و لکن علی ورد من صلوتی و تسبیحی و قد نقص منذ ولدت.» (11) من دروغ نمی گویم; به خدا سوگند شیر کم نشده است ولی از هنگام ولادت فرزندم، دعاها و نمازهایم کاستی پذیرفته است. این روایت بیانگر عظمت مقام معنوی نجمه است. پس از تولد امام رضا(ع)، امام هفتم(ع)به اطاق نجمه وارد شد وفرمود: «هنیئا لک یا نجمه کرامه ربک » ای نجمه! لطفی که پروردگارت به تو فرمود، بر تو گوارا باد. و نجمه فرزند عزیزش را که در پارچه ای سفید پیچیده بود، به پدر بزرگوارش داد. حضرت پس از اینکه آداب ویژه نوزادان راانجام داد، فرزند را به مادر بازگرداند و فرمود: «خذیه فانه بقیه الله تعالی فی ارضه » (12) (ای نجمه!)بگیر او را که بقیه الله در زمین است. با توجه به اوضاع سیاسی زمان امام هفتم که خفقان شدیدی حاکم بود و شناخت امام بعد از حضرت برای کسی جز افراد وارسته ورازدار و قابل اعتماد وجود نداشت. امام(ع)با صراحت کامل، امام بعد از خود را برای اولین بار به نجمه معرفی کرد. او اولین کسی است که پس از امام هفتم(ع)از امامت امام هشتم(ع)آگاهی یافت. پرتو سوم: مهربانانه چون گل در مورد ازدواج امام موسی کاظم(ع)با نجمه، در روایات چنین آمده است: وقتی حمیده مصفا، مادر امام موسی بن جعفر(ع)، نجمه را خرید،گفت: در خواب، پیامبر گرامی را دیدم فرمود: حمیده، این نجمه متعلق به فرزندت موسی است و برایش از او فرزندی که بهترین فردروی زمین است، متولد خواهد شد.(13) پس از اینکه حمیده این خواب را دید، نجمه را به امام هفتم(ع)بخشید و همواره متذکر صفات پسندیده او بود. بنا بر آنچه در تاریخ ذکر شده است، امام رضا(ع)در سال 148 ه.ق دیده به جهان گشود. با توجه به اینکه در روایات متعدد از«مولده » بودن نجمه سخن به میان آمده است، برخی معنای این واژه را «زاینده » می دانند، می توان گفت: نجمه زنی زایا، بود. در بعضی از روایات آمده است که «ستلد خیر اهل الارض » ; به زودی بهترین اهل زمین را به دنیا می آورد. بنابراین، نباید میان تاریخ ازدواج این دو بزرگوار و تولد علی بن موسی(ع)فاصله زیادی باشد. از مجموع قراین موجود درمی یابیم که این ازدواج حوالی سال 147 صورت گرفته است. بر اساس گفتار مورخان، شهادت امام صادق(ع)در سال 148 ه.ق(14)تحقق یافت. و هنگام تولد امام رضا(ع)، خلعت امامت، بر قامت بلند امام موسی بن جعفر(ع)پوشانده شده بود. آنچه در زندگی نجمه به عنوان مادر مشاهده می شود، از ابعادزیرقابل بررسی است: الف- چون تولد اولین فرزند نجمه، که اولین همسر امام هفتم(ع)بود، با تصدی خلافت و امامت همزمان بود، فشارهای سیاسی حکومت بر خاندان بزرگوار امام هفتم(ع) به اوج خود رسید. شهادت امام صادق(ع)اذهان خیانتکار و پلید جاسوسان منصور را بیش ازپیش متوجه خانواده امام کاظم(ع)ساخت. در این موقعیت، زندگی وحفظ قداست ها و تربیت صحیح فرزند و همدلی و همراهی با همسر،همواره ذهن این بانوی کریمه را به خود مشغول می کرد. به طورطبیعی در خانه ای که پناهگاه فکری و روحی و اعتقادی و سیاسی مردم است، نمی توان یک زندگی آرام و بی درد سر داشت. و اهالی خانه و بانوان نیز در امور سیاسی و اعتقادی دوشادوش مردان می رزمند. تاریخ همیشه ایثارگری های زنان در کنار مردان بزرگ رانانوشته گذاشته است. در کتب تاریخی می خوانیم: منصور عده زیادی از علویان را به شهادت رسانده و تعداد زیادی از آنان نیز در زندانهای او درگذشتند.(15) از این رو زمان امام موسی کاظم(ع)برای شیعیان بسیار سخت ودردناک بود و زندگی خانوادگی حضرت نیز تحت تاثیر این فشارهای سیاسی و روحی قرار داشت. در چنین مواقعی، نقش زن بیش از دیگر زمانها مشهود است. به هر حال، در این موقعیت «نجمه » مادر شد. «علی بن میثم » می گوید: مادر بزرگم می گفت: از نجمه مادر علی بن موسی(ع)شنیدم که می گفت: وقتی به پسرم باردار شدم، سنگینی حمل را احساس نمی کردم و درخواب صدای تسبیح و تهلیل از درونم می شنیدم که باعث هراسم می شد. وقتی از خواب بیدار می شدم، چیزی نمی شنیدم و...(16) ب- روایت فوق عظمت این بانوی نجابت را آشکار می سازد. کودک «نجمه » ، امام بود و تسبیح و تهلیل در شکم مادر از امام بعیدنیست. دیگر معصومان(علیهم السلام) نیز در شکم مادر به تسبیح وتهلیل می پرداختند; ولی آنچه اهمیت دارد، شنیدن این ذکرها به وسیله نجمه است. نجمه چنان روح بلندی داشت که صدای تسبیح معصوم(ع)را می شنید. افزون بر این، بصیرت و بینش وی به حدی است که این مطلب را جزءباورهای خود دانسته، برای بیان عظمت فرزندش نقل می کند تا امروزبه گوش ما برسد. ج- در ادامه روایت چنین می خوانیم: وقتی فرزندم را در پارچه ای سفید پیچیدم و به همسرم دادم،پدرش در گوش راست او اذان گفت و در گوش چپش اقامه. آنگاه بر آب فرات دعایی خواند و کام علی(امام رضا(ع » را با آب فرات برداشت. سپس او را به من باز گرداند و فرمود: بگیر او را که بقیه الله در زمین است.(17) شاید نجمه، با ذکر این موارد برای مادر بزرگ علی بن میثم،می خواست مسایل تربیتی و مستحبات هنگام تولد را برای آیندگان بگوید و در واقع نوعی آموزش غیر مستقیم داشته باشد. او در این روایت، مقام والای امام رضا(ع)را چنین یادآوری می کند: وقتی او(فرزندم)را به دنیا آوردم، دستانش روی زمین بود و سرش به سوی آسمان، لبهایش حرکت می کردند گویا سخن می گفت و... . نجمه، افزون بر علی بن موسی(ع)، فرزند دیگری نیز داشت. اوحضرت معصومه(س) خوانده می شد. دختری که همواره در کنار پدر وبرادر بزرگوارش به مبارزه مشغول بود و در راه ولایت جان داد. اودر سال 173 ه .ق، وقتی امام رضا(ع)25 ساله بود، به دنیا آمد. در 10 سالگی پدر بزرگوارش را از دست داد و در سایه ولایت برادرزیست. اکنون قبر مطهر «مریم آل محمد(ص » در قم، قبله امید هزاران زائر شیعه به شمار می آید. در کتاب «دلائل الامامه » می خوانیم: حضرت علی بن موسی الرضا(ع)با حضرب فاطمه معصومه از یک مادرهستند.(18) البته بسیاری از مورخان از ذکر این مطلب خود داری کرده، ازمادر حضرت معصومه (س)با نامهای متفاوت سخن گفته اند. پرتو چهارم: در محراب عبادت عبادت اکسیری است که مس وجود آدمیان را به طلای ناب «خلیفه الله » تبدیل می کند. در سایه عبادات، انسان می تواند قدرت انتخاب حق را داشته باشد. عبادت به آدمی بصیرت می دهد و چونان خورشید روشنگر راه حق است. اولیای الهی و بندگان خوب خدا همواره با دعا و راز ونیازهای شبانه مانوس بودند و در خلوت از خدای یگانه کمال وپویایی می طلبیدند. «نجمه » در بوستان عبادت و عبودیت نفس کشید و تسبیح و تحمیدغنچه هایی بود که بر لبان او شگفته می شد. حاصل این عبادتها همان روایتی است که ذکر کردیم: «در عقل و دین و ادب بهتر از او دیده نشد.» پس از اینکه علی بن موسی الرضا(ع)به رشد جسمی مطلوب رسید،مادر بزرگوارش طلب «دایه » کرد. بر اساس روایات، در این زمان امام رضا(ع) «تام الخلق » بود; یعنی از نظر جسمی در سن و سال خود کامل و تام بود. شیر مادر برایش ضرورت نداشت. از این رو نجمه کمک می طلبید ومی گوید: «ولکن علی ورد من صلوتی و تسبیحی و قد نقص منذ ولدت » (19) برای من نماز و ذکرهایی بود که از زمان تولد این نوزاد کاستی پذیرفته است. این بانوی عابد برنامه مشخص عبادی داشت، تا به این وسیله ارتباط کاملتری با خدای خویش ایجاد کند و موجبات قرب الی الله را بیش از پیش فراهم آورد. اکنون فرزندی که بنا به روایت، زیادشیر می خورد: «کان الرضا یرتضع کثیرا و هو تام الخلق » مقداری از وقت عبادت او را می گرفت. او با آنکه از وظایف ویژه مادری آگاهی کامل دارد، احساس خطر می کند و خواستار یاری می شود. او نیک می داند که نوزاد، علاوه بر غذای جسم، باید از غذای روح نیز بهره مند شود و تا زمانی که مادران از نظر معنوی و عبادی بربلندای عبودیت و بندگی نباشند، نمی توانند دست فرزندان راگرفته، به سوی قله تکامل معنوی بالا ببرند. از این رو، وقتی احساس کرد جسم فرزندش به حد معمول رسید، در پی نورانیت دل وصفای باطن بر آمد و با نماز و اذکار و تسبیحات در این جهت گام برداشت. این نهایت بینش و بصیرت نجمه است که در زندگی برنامه ریزی صحیحی داشت و هرگز برنامه ای را فدای برنامه دیگر نکرد. اودر روزمرگی فرو نرفت و پیوسته معبود را به خاطر داشت. پرتو پنجم: بر ساحل صفات آسمانی با اندکی تامل در روایات در می یابیم که «نجمه » از صفات وویژگیهای والا بهره می برد. هر چند همه این صفات آشکارا درروایات بیان نشده; ولی بخشی از آنها را می توان از لابلای روایات و گفتار مورخان دریافت. او بانوی «عاقله » بود که با زمان آشنایی داشت و پابه پای معصوم(ع)مبارزه می کرد. در تاریخ می خوانیم: آن زمان که امام(ع)در مدینه بود، هارون کسانی را بر حضرت گماشته بود تا از آنچه در گوشه و کنار خانه امام می گذرد، وی راآگاه کنند. هارون از محبوبیت بسیار نافذ امام بیمناک بود.(20) وقتی دشمن به عظمت امام و نفوذ امام در میان مردم مدینه پی برد، با حیله های گوناگون وی را از مدینه به عراق تبعید کرد. در این سفرهای تحمیلی خانواده حضرت نیز با وی همراه بود. همراهی با امام در این موقعیت نشان دهنده بردباری و بینش سیاسی و اجتماعی نجمه است. تدین و دینداری به معنای واقعی آن نیز که در روایت علی بن میثم به آن اشاره شد، از صفات بارز این بانوی بزرگ به شمارمی آید. از دیگر صفات این بانو، ادب و احترام نسبت به دیگران است. ادب از ظریف کاری های نظام هستی است که حتی در مورد خودپروردگار نیز مطرح شده است. ادب افراد بیانگر عقل و دین آنهاست. این سه صفت نورانی شخصیت افراد را شکل می دهد. صداقت و درستکاری نیز از صفات این بانو است که خود می فرماید: «لا اکذب و الله. ..» من دروغ نمی گویم به خدا قسم که ... . در آستانه میلاد امام رضا(ع)و طلوع خورشید رضوی در آسمان ولایت، یاد این بانوی بزرگوار را گرامی داشته، دست ارادت خویش را به سمت آستان معنویت او دراز می کنیم.
منبع : پایگاه حوزه
نظرات شما عزیزان: