نیروهای مسلح در جوامع مختلف و در طول تاریخ برای دفاع از قدرتها و قدرتمندها شکل می گرفتند، اما در نظام اسلامی، نیروی مسلح در خدمت امنیت مردم و دارای مأموریت آرامش بخشیدن به زندگی عمومی مردم است. فلسفه نیروهای مسلح این است که مردم در پرتو آنان احساس امنیت کنند. در همه کشورها، نیروهای مسلح یکی از اجزاء بسیار مهمِ اقتدار ملی به حساب می آیند، ولی وقتی این اقتدار و این مظهر قدرت ملی اهمیت و ارزش مضاعفی پیدا می کند که آنچه در او بُروز می کند، صرفاً اقتدار به مدد و کمک سلاح نباشد. سلاح مهم است اما مهمتر از سلاح، نیروی معنوی و قدرت روحی مرد مسلح است. این آن چیزی است که اقتدار ملی یک کشور را به صورت یک اقتدار معنوی و حقیقی و غیر قابل زوال در می آورد. یک ملت با داشتن مردان و جوانان مسلح و سربازان شجاع و رشیدی که دلهای آنها با نور ایمان روشن است و اراده های آنها با قدرت و صلابت ایمان مستحکم است، دارای اقتداری است که نظیر آن را در سراسر جهان - بلکه در سراسر تاریخ - کمتر می توان پیدا کرد. در جمهوری اسلامی ایران، نیروهای مسلح، عظمت و ابّهت خود را فقط به قدرت سلاح نشان نمی دهند بلکه در کنار آن، اقتدار معنوی آنها که وابسته به نیروی ایمان است جلوه گری می نماید. برای خدا، برای انسانیت، برای گسترش توحید و برای دفاع از ارزشهای اصیل است که سرباز ایرانی و نظامی ایرانی در این کسوت در می آید و خود را آماده نگاه می دارد. نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران جانفدایان فضائلند و برای تثبیت فضائل انسانی و ارزشهای الهی تمرین و مقاومت می کنند و در میدانها می ایستند. این است آن چیزی که در نهایت، پیروزی قطعی و قاطع را به دست خواهد آورد. نیروهای مسلح پاسدار استقلال همه جانبه و تمامیت ارضی و نظام جمهوری اسلامی، نگهبان انقلاب و دستاوردهای آن، عامل نفی هرگونه ستم(قانون اساسی، اصل 143)(همان، اصل 150)
کشی و سلطه گری و سلطه پذیری، تامین کننده قسط و عدل، طرد کننده(همان، اصل 3)(همان، اصل 9)
استعمار و جلوگیر از نفوذ اجانب، حفظ کننده وحدت، حافظ نظام اسلامی(همان، اصل 3)(همان، اصل 11)
کشور، مجری ائتلاف و اتحاد ملل اسلامی، حامی بیدریغ مستضعفان جهان و(همان، اصل 3)(همان، اصل 154)(همان، اصل 4)
جلوگیری از اضرار افراد و تجاوز آنان به منافع عمومی هستند.(همان، اصل 40)
بصیرت دینی می تواند نیروهای مسلح را در تشخیص حق و باطل هوشیار نماید و آنها را در مبارزه برای دستیابی به اهداف والای الهی با انگیزه تر نماید.
تعریف مفاهیم
بصیرت: بصیرت از ریشه بصر اما با معنایی متفاوت است، زیرا بصر به معنای چشم سر است اما بصیرت به معنای چشم دل. از بصیرت به بینایی دل، دانایی،(فرهنگ معاصر فارسی، غلامحسین صدری افشاری، چاپ سوم، 1381، ص 587)
زیرکی، هوشیاری، چشم عقل و چشم خرد تعبیر شده است.(فرهنگ نفیسی، ج 1، ص 610)
دین: دین در فرهنگ لغات عرب و استعمال های قرآنی به معانی زیادی از جمله جزا، حساب، شریعت، طاعت، بندگی، روش و رویه آمده است. دین در(فرهنگ سخن، ص 3251)
تعریف اصطلاحی طبق نظر علامه طباطبایی عبارت است از: یک سلسله معارف علمی که معارف عملی را به دنبال دارد و جامع همه آن معارف یک کلمه است و آن عبارت است از اعتقادات. بر این اساس دین مجموعه ای از اعتقادات و دستورات(المیزان، محمد حسین طباطبایی، ترجمه محمد تقی مصباح، چاپ پنجم، ج 2، ص 483)
عملی است. اعتقاد به آفریننده جهان و امور مرتبط به آن و دستورات عملی در مورد آنها که ممکن است دستورات فقهی، حقوقی، اجتماعی، اخلاقی، عرفانی، سیاسی و اقتصادی باشد.
بصیرت دینی: بصیرتی که بر پایه دین ایجاد شود بصیرت دینی است. بصیرت دینی حرکت و عمل به اصول اعتقادی دین در تمام امور می باشد. در واقع بصیرت دینی پیوستی است بر تمام نظامات اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی یک جامعه دین محور که قطعا از تقوای الهی و زهد نسبت به دنیا، آینده نگری و تفکر به دست می آید. بصیرت در دین یعنی فرد اطلاع کافی و صحیح در امور دینی داشته باشد و حلال را از حرام و واجب را از غیر واجب تشخیص بدهد.(مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ج 4، ص 823)
نظرات شما عزیزان: