پروردگار حکیم در آیات دیگر چون به شادی مشرکان اشاره میکند، یاد معبودان باطل را مایه انبساط خاطر آنان دانسته (زمر، 45) و عامل شادمانی منافقان را شکست رسول خدا(ص) و مسلمانان در صحنههای مختلف مبارزه بیان میکند (توبه، 50).
جلوههای شادی رستگاران و پاکسرشتان در قیامت، فرازی دیگر از این موضوع در قرآن است که گاه در «پیشنهاد رستگاران به دیگران جهت خواندن نامه عملشان» (حاقه، 19) تجلی میکند، گاهی در «مصون ماندن آنان از شرور قیامت و بهجت و سرورشان در سایه امان و امنیت الهی» (انسان، 11) نمایان میشود و موقعی به هنگام «دریافت نامه اعمال با دست راست و شادمانی آنان در جمع خویشاوندان و همفکران خویش» پدیدار میگردد (انشقاق، 7و19).
«عوامل سرور» موضوعی قابل توجه و معرفت آفرین در قرآن است که آگاهی از آن رهتوشهای برای همیشه زندگانی ما خواهد بود. «عشق به قرآن» و «انس با آیات الهی» عامل نخستی است که خداوند بزرگ برای دینباوران موجب شادی و شادمانی میشمرد؛ زیرا ایمان آنان را افزوده و خوشحالی و شکوفایی استعدادهای آسمانی و جلوههای معنوی پدید میآورد.
«انفاق در راه خدا» و «توجه به بندگان نیازمند بدون نگاه به جلوههای مادی و گذران زندگی» عامل دیگری است که در نگاه قرآن موجب سرور و شادمانی صالحان و پاکان میشود: « وَیُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَى حُبِّهِ مِسْکِینًا وَیَتِیمًا وَأَسِیرًا. إِنَّمَا نُطْعِمُکُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لَا نُرِیدُ مِنْکُمْ جَزَاءً وَلَا شُکُورًا. إِنَّا نَخَافُ مِنْ رَبِّنَا یَوْمًا عَبُوسًا قَمْطَرِیرًا. فَوَقَاهُمُ اللَّهُ شَرَّ ذَلِکَ الْیَوْمِ وَلَقَّاهُمْ نَضْرَةً وَسُرُورًا» (انسان، 8-11).
شادی در روایات و سیره پیشوایان دین
نگاهی گذرا و سیری کوتاه در مجموع گفتار و رفتار پیشوایان معصوم(ع)، بیانگر این حقیقت است که چندین نگاه متفاوت درباره این صفات به چشم میخورد. دیدگاههایی که برای ناآشنایان با شیوه نگرش و زوایای نگاه معصومان به پدیدهها، مایه شگفتی گردیده، گاه گمان نادرستیِ برخی سخنان را نموده و گاهی شیفته فهم بنیان نگرشها و نگاههای اندیشمندانه آنان میشوند.
اینک این دیدگاهها را بررسی میکنیم، سپس به تحلیل مجموعه نظرات و سخنان میپردازیم:
1. نکوهش شادی، خنده و شوخی
قسمت نخست سخنان معصومان، سراسر نکوهش و سرزنش این صفات و صاحبان آنان است، به گونهای که این ویژگیها را از وجود خردمندان و اندیشمندان دور دانسته، خنده و شوخی را نشانه جاهلان و کمخردان (کلینی، 1362ش، ج2، ص664) شمردهاند و بدتر از آن، هلاک کننده انسان (مجلسی، 1403ق، ج76، ص61) و ویرانگر قلب (همان، ج76، ص125) ـ به عنوان رهبر احساسات و عشق انسانی ـ معرفی کردهاند.
گستره این باور به گونهای است که خنده در صحنههایی حکم فقهی خاصی یافته است. رسول خدا(ص) و امام صادق(ع) نکوهش بیشتری نسبت به آن در بین قبور و قبرستان کردهاند و انجام آن را در عباداتی چون نماز، موجب کاستی قداست و ارزش این عبادت و حتی باطل کننده نماز شمردهاند. آثاری این چنین درباره خنده، زمینهساز سفارشهایی چند درباره این صفت گردیده است. از این رو همواره به کمی آن توصیه کردهاند، تا از جلوههای زشت اجتماعی یعنی ناراحتی همنشینان و اندوه اندیشمندانِ مجلس دوری شود، شخصیّت انسان در تمامی عرصهها حفظ گردد، و در عرصههای معنوی، سفارش به ادای کفاره پس از خنده شده است، تا پیامدهای ناشایست روحی آن برطرف و یا کاسته گردد. از این رو توصیه کردهاند که بعد از خنده بگوییم: «پروردگارا مرا کمخرد و بیتدبیر مگردان» (ابنبابویه، ج3، ص377).
از آن سو سفارشهای فراوانی نسبت به جایگزینی «تبسّم» به جای خنده شده است، تا آثار زیانبار و منفی خنده به برکات پسندیده و ارزشمند تبدیل شود.
بهترین خنده، تبسّم معرفی شده است، تا به کمترین میزان قناعت شده، تمامی لحظههای زندگی دستخوش لذتهای زودگذر و ناپایدار نشود، رسول خدا(ص) سفیر راستین خداوند و الگوی تمام عیار انسانها در امروز و هر روز، شخصیّتی عرشی معرفی شده که خنده او همیشه تبسّم بوده و افزون بر آن از چهرهای باز و گشوده بهره داشته، «کثیر التبسّم» بوده است (مجلسی، 1403ق، ج76، ص341).
به هنگام ارزیابی آلودگی به گناه، تبسّم برای استهزاء مؤمن، گناه صغیره معرفی ولی خنده گناه کبیره دانسته شده است و در نگاه فقیهان، تبسّم، قطع کننده نماز و مایه بیارزشی این عبادت بزرگ نخواهد شد (همان، ج76، ص129).
مزاح یا شوخی، موضوع دیگری است که در آینه آسمانی معارف از زوایای مختلفی بدان نگریسته شده است. نگاه نخست، نگاهی ناپسند و مذموم است، به طوری که با صراحت تمام رسول اکرم(ص) امیرمؤمنان علی(ع) را خطاب قرار داده، فرموده است: «علی جان! هیچگاه شوخی مکن؛ زیرا آبرو ـ و ارزش و عظمت تو ـ زایل میشود» (همان، ج77، ص48) و در گفتار دیگری فرمود: «هیچ بندهای، ایمانی صریح ـ شفاف و روشن ـ به دست نمیآورد، مگر آنکه مزاح و شوخی و دروغ را رها کند (همان، ج77، ص456).
امام علی(ع) نیز درباره شوخی فرموده است: «مزاح زمینهساز کینهتوزی است؛ هیچکس شوخی نکرد مگر آنکه شوخی، او را از عقل و خرد میاندازد؛ کسی که شوخی کند به وسیله آن خوار و زبون خواهد شد؛ آفت شخصیّت و هیبت آدمی مزاح است. برای هر چیزی بذری است و بذر دشمنی مزاح و شوخی است» (همان، ج77، ص142).
در عبارات دیگر معصومان(ع) شوخی موجب از بین رفتن نور ایمان، کمرنگ شدن مروت و مردانگی، نوعی ناسزا و فحش کوچک، محو سازنده مهابت مردان، ایجاد کننده جرئت در دیگران برای رویارویی با انسان و نشان بیمحبّتی شمرده شده است (همان، ج77، ص47).
سرور و شادی، موضوع دیگری است که پیشوایان و معصومان(ع) در نگاه اوّل سلسله سخنان قابل تأملی درباره آن بیان کردهاند؛ امیرالمؤمنین(ع) تمامی شادیها را ناپایدار و ناقص معرفی کرده و دنیا را سرایی به دور از شادمانی واقعی میشمرد؛ جهانی که ظاهر آن آراسته و همراه با خوشبختی و خرسندی است، اما باطن و درون آن غرور و فریب نهفته است (آمدی، 1380ش، ج4، ص528).
در سخنی درسآموز برای معرفت اندوزان و خردورزان شادیهای امروز و سرور دنیوی را دامهای پنهان ـ از سوی شیطان و هواهای نفسانی دانسته که خودبینی، کبر و غرور به همراه دارد ـ و یکایک ابزار و وسایل آغشته به این اندیشه شیطانی را پرتگاه هلاکتبار و شیون ساز در روز واپسین معرفی میکند (همان، ج4، ص132).
2. ستایش بسیار و تشویق فراوان
سلسله سخنان دیگری از پیشوایان معصوم(ع) وجود دارد که افزون بر ستایش این صفات، نوعی تشویق اصحاب و پیروان، در آن به چشم میخورد همانند سخنان رسول خدا(ص) که فرمود:
«مؤمن، شوخ و زندهدل است و منافق، سخت و غضبناک» (مجلسی، 1403ق، ج77، ص154).
«همانا من شوخی میکنم و اهل مزاح هستم، اما حرف باطل و بیهوده نمیگویم» (همان، ج16، ص298).
و یا در سیره آن حضرت است:
روزی به گونهای خندیدند که دندانهای ایشان نمایان شد و روز دیگر که یک نفر اعرابی ـ بیابانگرد ـ خدمت پیامبر آمد، هدیهای تقدیم کرد، اما هنگام رفتن رو به آن حضرت کرد و گفت: پول هدیه مرا بده!
رسول خدا خندید و از آن روز هرگاه اندوهگین میشدند، میفرمودند: کجاست آن اعرابی؟ ای کاش الآن نزد ما بود و ما را میخندانید (همان، ج16، ص159).
افزون بر سیره و سخنان این چنین، گاه رسول الله(ص) با اصحاب و اطرافیان مزاح کرده تا نشست و برخاستها و گفتگوها از حالت یکنواختی خارج شده، علاوه بر راحتی اصحاب در برابر پیامبر هنگام ارائه پرسش و دریافت پاسخ، نوعی سرور و شادی در قلوب آنان وارد شده و صمیمیّت و مهربانی بیشتری احساس شود. از این رو چون پیرزنی خدمت آن حضرت آمده، عرض کرد: یا رسول الله! دعا کنید من وارد بهشت شوم. پیامبر(ص) فرمود: پیرزنان وارد بهشت نمیشوند! او به شدّت اندوهگین شد، امّا حضرت رو به وی کرده فرمود: تو در آن روز عجوز و فرتوت و پیر نخواهی بود، بلکه با اراده الهی بار دیگر جوان و به صورت دوشیزه خواهی شد (همان، ج16، ص458).
امام صادق(ع) رو به یونس شیبانی، از اصحاب خود کرده، فرمود: شوخی شما اصحاب با یکدیگر چقدر است؟ او گفت: اندک. امام فرمود: «اینگونه نباشید. به درستی که مزّاح بودن و شوخ طبعی از حسن خلق است. همانا بدین وسیله شادی و سرور در قلب برادر خود داخل میکنید. همانگونه که رسول خدا(ص) اهل شوخی و مزاح بود، تا سرور و شادی در قلب اصحاب وارد کند» (نهج البلاغه، خطبه 84).
علاوه بر گفتار و رفتار شیرین و دلنشین این اسوههای آسمانی، سخنان ارزشمندی در این مرحله از معصومان(ع) به چشم میخورد که چون با دیدگاههای نخست مقایسه شود، شگفتی و تعجب آدمی را دوچندان میکند. به طور مثال «خرسند سازی صالحان» یا «ادخال سرور در قلوب مؤمنان»، محبوبترین اعمال نزد خداوند دانسته شده است! (کلینی، 1362ش، ج2، ص191).
در صحیفهای دیگر از مجموعه سخنان معصومان(ع) مزاح و شوخی دینباوران و خداجویان «عبادت» و خنده آنان «تسبیح الهی» بیان گردیده و برای کسی که مسلمانی را شادمان سازد، پاداشی چشمگیر عنوان شده است (همان، ج2، ص159).
گستره نگاه عرشی پیشوایان پاک سرشت، آنگاه پدیدار میشود که از نوع نگرش آنان نسبت به پوششهای ظاهری زندگی و گزینش رنگ آنها ـ به خاطر سرورآفرینی و ایجاد شادی در روح و روان آدمی ـ آگاهی یابیم. آنجا که در گفتاری گرانسنگ، گوهری از معرفت امام نمایان میشود که فرمود: «کسی که نعلین زرد بپوشد در سرور و شادمانی خواهد بود تا کهنه و فرسوده شود» (همان، ج2، ص466).
در سخنی دیگر معیار شادی برتر و تمام عیار انسانهای هدفمند، پویا و خداجو، اینگونه توصیف گردیده است: «چهره آنان نوعی گشایش، انبساط و روشنی داشته و قلبشان لبریز از شادی و شور و شعف باشد» (همان، ج2، ص147).
در عبارتی گویا و شیوا از چندین امام والا مقام، همگان به شتاب در سرور و شادمانی دنیا و عقبی دعوت شدهاند: «عَجِّلوا الی سرورِ الدُّنیا وَ العُقبی»، همانگونه که تفسیر رضایت الهی در وجود انسان، به سرور و شادمانی قلب شده است و پیشوای معصوم(ع) چون سخن از روز عید به میان آورده، میفرماید: «همانا این روز، روز عید، فرح و شادمانی است» (مجلسی، 1403ق، ج16، ص458).
در دعایی از خداوند تقاضای «برکت و سرور» برای آل محمّد شده است: «پروردگارا! پدیدار ساز برکت و شادمانی را برای آل محمّد(ص)» (همان، ج16، ص26).
نگرشی این چنین روشنگر نسبت به شادی و شادمانی و ابعاد گوناگون آن، موجب گردیده که اصحاب و یاران امامان(ع) نیز خود را اهل سرور دانسته، بفرمایند: «ما خاندان غبطه، سرور و شادی و نعمت هستیم» (همان، ج16، ص32).
این صفت ستایش شده در کلام معصومان(ع) درباره فرشته پیامآور وحی، جبرئیل نیز بیان شده است که در پارهای از زمانها رسول الهی از سوی خداوند با شادی و شور و شادمانی، سخن خداوند را ابلاغ میکرده است.
نظرات شما عزیزان: