«تصرف جزایر جنوبی و شمالی مجنون که در همان روزهای اول عملیات خیبر به تحقق پیوست، دشمن بعثی را بسیار خشمگین کرده بود و برای باز پس گیری مناطق تصرف شده از انجام هیچ جنایتی دریغ نمیکرد. دشمن با بهکارگیری سلاحهای شیمیایی و با واحد پیاده و مکانیزه دیوانه وار سعی میکرد جزایر مجنون را به چنگ آورد. اما یورشهای دشمن با رشادت و ایثار بی دریغ رزمندگان و دلیر مردان اسلام دفع میشد.» بعد از اینکه نیروهای سرکش عراقی حتی با استفاده از سلاحهای شیمیایی کار از پیش نبردند در روزهای 16 و 17 اسفند ماه سال 1362 با عملیاتهای سنگین و آتش بی امان توپخانه شدیدترین تاکتیکهای خود را به مرحله اجرا گذاشتند. این بار شکارچیان تانک با موشکهای تاو و هلیکوپترهای کبری نیروهای هوانیروز و نیروی هوایی ارتش اسلام به میدان آمدند و با آتش متقابل دشمن با تحمل خسارت فراوان پا به فرار میگذارد. بدین ترتیب دفاع جانانه رزمندگان اسلام، امید دشمن را برای باز پس گیری جزایر مجنون و منطقه هورالهویزه و تسلط بر خاک ایران به یاس و نا امیدی تبدیل شد. کریمیان در ادامه از شب عملیات خیبر میگوید، از شور و حال بچههای لشکر عاشورا، از شهید باکری و از راز پاسداری جزایر مجنون. وی میگوید: شب عملیات شهید باکری فرمانده لشکرمان همه بچهها را جمع کرد. آن شب همه تصور میکردیم که شهید باکری میخواهد در مورد چگونگی و جزییات عملیات بگوید. اما اینطور بود. فرمانده نگاهی به بچهها کرد و گفت: «در عملیاتی که قرار است انجام دهیم هیچ بازگشتی وجود ندارد. در حقیقت درست مانند همان واقعهای است که در شب عاشورا برای امام حسین (ع) و یارانش در کربلا اتفاق افتاد.» صحبتهای فرمانده دل بچهها را رنجاند و رزمندگان به شهید باکری اعتراض کردند. آنها میگریستند و میگفتند: «مگر ما میخواهیم بازگردیم، ما آماده و تشنه لب شهد شیرین شهادت هستیم.» رزمنده لشکر عاشورا راز پاسداری جزایر مجنون را در دلیری و شهادت طلبی بچههای خیبر میداند. سامیه امینی
شب عملیات در سنگر عاشورا
مگر ما باز میگردیم؟
نظرات شما عزیزان: