جنگ هابیل با قابیل، جنگ موسی با سامری
دشمنانی که از ایمان آورندگان به انبیاء محسوب میشدند و یا اغلب از قوم و قبیله خود پیامبران بودند. جنگ هابیل با قابیل، جنگ موسی با سامری و پیروان سامری؛ و بسیار مهم است که سامری از کسانی بود که با قوم موسی از دریا گذشت و معجزه شکافته شدن دریا را به چشم خود دیده است. همچنین مخالفت قارون با حضرت موسی، درگیری حضرت عیسی با منحرفان از بنی اسرائیل و یا انحراف همسران پیامبران که در خانه پیامبران میزیستهاند و تحت تکفل و ولایت انبیای الهی بودهاند ولی طبق نص قرآن کریم بعضی از آنها خیانت کردند و به عذاب الهی دچار شدند.
خط قرمزی که قرآن ترسیم میکند
به راستی چرا این همه از ایات قرآن به درگیری انبیا الهی با دشمنانی اختصاص دارد که از خاندان و قبیله خود پیامبران بودند و یا از ایمان آورندگان به انبیا بودهاند؟ قرآن چه میخواهد بگوید؟ قطعا قرآن برای سرگرم کردن مسلمانان نازل نشده است و بیشک این داستانها باید در این امت مصداق داشته باشد تا بتواند برای مسلمانان عبرت باشد.
از مهمترین درسهای قران که باعث حفظ و بقای دین میشود
قرآن با معرفی کردن دشمنان خدا و اهل جهنم برای اسلام خط قرمزی ترسیم میکند که عبور از این خط قرمز، ورود در صف دشمنان خدا میباشد. این خط قرمز حافظ دین الهی است؛ چرا که تمام امتهایی که منحرف شدند و به عذاب الهی دچار شدند از این خط قرمز تعدی کردند و به بیانی سادهتر یکی از مهمترین درسهای قران که باعث حفظ و بقای دین میشود دشمنشناسی است.
قرآن برای ما یک درس دشمنشناسی تمام عیار گذاشته است و جالب اینجاست کسی که دشمن شناسی در قرآن را نداند از قرآن هیچ نمیداند و کسی که دشمن شناسی قرآن را مورد توجه قرار ندهد خویشتن را تبدیل به دشمن قران کرده است؛ از این رو دشمن شناسی در قرآن خط قرمز قرآن است؛
دشمنان داخلی یا به تعبیر قرآنی منافقین، برای هدم دین و نابودی قرآن به شخص پیامبر به طور غیر مستقیم حمله کردند؛ به صورت علنی و رسمی با اساس اسلام مخالفت نکردند بلکه به خط قرمز قرآن حمله کردند و در حقیقت با این سیاستها فلش خط قرمز قرآن را به سمت اهل بیت عصمت و طهارت عوض کردند و خویشتن را در جایگاه نیکان قرآن جلوه دادند و کسانی را که امر به دوستی ایشان شده بود، امر به دشمنی با ایشان شد و کسانی را که مردم وظیفه تبری از ایشان را داشتند امر به محبت به ایشان شد و «اشربوا فی قلوبهم العجل»
خط قرمز قرآن همانند مرزبان میماند
در واقع خط قرمزی که قرآن کریم برای پیروان قرآن بیان کرده است را میتوان تشبیه کرد به مرزبانانی که از مرزها دفاع میکنند. کسی که مرزبان است و وظیفه او حفظ مرز از نفوذ دشمن است؛ بدون هیچ ملاحظهای هر بیگانهای را که به مرز نزدیک شود مورد با سلاح خویش اورا مورد هدف قرار می دهد. مرزبان همواره مرز را رصد و دیده بانی می کند و دشمن این را به خوبی میداند لذا تا وقتی که مرزبان هوشیار است دشمن طمع در اجاوز به مرز ها را نخواهد داشت.
حال اگر مرزبانی وجود نداشته باشد، در آن کشور امنیتی نخواهد بود. دشمن همواره بر آن کشور مسلط خواهد بود؛ چرا که راه برای شیطنت دشمنان پیوسته هموار خواهد بود.
قرآن کریم که از طرف رب حکیم نازل گشته است به این مهم توجه خاص داشته است، لذا برای راه و مسیر هدایت انسانها خط قرمزی را مشخص کرده است که این خط قرمز عملا مرزبان اعتقادی دین و مذهب است. قرن کریم با معرفی دشمنان خدا و دینش و روش رفتاری و اعتقادی دشمنان به سالکان طریق الهی مصونیت اعطا میکند.
کسی حزب خداوند است که دشمن شناس باشد
اگر کسی از خط قرمز قرآن تعدی کند ولو اینکه تمام عمرش را در عبادت کردن در مقدسترین مکانهای عالم هستی بگذراند خداوند به او وقعی نخواهد گذاشت و اعمال او سراسر آتش خواهد بود، اما کسی که به خط قرمز قرآن توجه کند و با دشمنان خدا اعلان جنگ و دشمنی کند هرچند که این دشمنان، پدر و برادر یا فامیل او باشند. خداوند با تعبیر بلندی از این گونه اشخاص نام میبرد و ایشان را متصف به عنوان «حزب الله» (سوره مجادله) میکند، لذا طبق این آیه شریفه کسی از حزب خداوند است که دشمن شناس باشد. نه صرف شناختن بلکه از این دشمنان و مرام و مسلک دشمنان اعلان بیزاری کند چنین شخصی علاوه بر این که از حزب خداوند است طبق نص قرآن کریم در سوره مبارکه مجادله خداوند او را با روحی از جانب خودش تایید میکند.
این عبارات قرآنی میرساند که این خط قرمز قرآن بسیار اهمیت دارد که با گذر از این خط قرمز وارد وادی حزب شیطان میشویم و با حفظ و توجه به آن وارد در حزبالله خواهیم شد. در روایات نیز به این مسئله پرداخته شده است؛ در حقیقت این روایات بیان دقیقتر و روشنتری از این خط قرمز برای اهتداء شیعیان بیان کردهاند. با قطع نظراز اینکه اغلب این روایات دارای سندی محکم و غیر قابل خدشه هستند و بلکه بالاتر از بحث سندی مافوق تواتر میباشند؛ باز هم این روایات قابل تردید نیستند؛ چرا که مطابق این اصل قرآنی هستند.
چگونه میتوان از خط قرمز قران تعدی نکرد
در نظر گرفتن لحن تند و شدید آیات و روایات در این موضوع میرساند که این خط قرمز از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است و همچنین میتوان فهمید که مخاطبان قرآن درباره این موضوع مهم آسیبپذیر و کم توجه هستند. از این رو خداوند با تاکیدات مضاعفی به این خط قرمز هشدار داده است و تنها کسانی میتوانند از این خط قرمز تعدی نکنند که نسبت به دشمنان خدا بغض و کینه و تبری داشته باشند اگر چه آن دشمن خدا پدرش یا برادرش یا از نزدیکانش باشد. (۱)
پدرم در آتش جهنم است
محمد پسر ابوبکر به امیر المومنان عرض کرد دست (مبارک) را بده تا با شما بیعت کنم، حضرت فرمود مگر بیعت نکردهای؟ گفت چرا حضرت دست مبارک را به سوی او دراز نمود، او (دست حضرت را گرفت و) گفت شهادت میدهم شما پیشوایی هستی که بر همه واجب است از شما اطاعت کنند، و پدرم در آتش است.
حضرت فرمود نجابت محمد پسر ابوبکر از طرف مادرش اسماء بود نه از طرف پدرش (۲) لذا او شهادت داد که پدرش در آتش است و به واقعیت و حقیقت قرآن کریم را ملاک عمل قرار داد و از پدرش اعلام تبری کرد. به راستی به جز کسانی که ملعون خدا و رسولش می باشند چه کسانی در جهنم خواهند بود؟
ملاک صدق ادعای ایمان چیست؟
کسی که ادعای ایمان میکند و مدعی است که به خداوند ایمان دارد یا منافق است یا مومن واقعی، در صورتی که در گفتارش صادق باشد مومن واقعی است اما در صورتی که کاذب باشد کافر نیست منافق است و خداوند حکیم در کتابش در آیات بسیاری نسبت به فتنه و خطر منافقین هشدار داده است، اما ملاک صدق ادعای ایمان چیست؟ از کجا بدانیم در قلب ما نفاق وجود دارد یا خیر؟آیا هرکس ادعای دوستی اهل بیت را کرد باید به صرف این ادعا او را محب بدانیم؟
به امام صادق علیه السلام گفته شد فلان شخص ولایت شما را دارد و ادعای دوستی شما را میکند الا اینکه در برائت و دشمنی با دشمنان شما ضعیف است؛ امام فرمود: هیهات دروغ میگوید هرکسی که ادعای محبت ما را کند و از دشمنان بیزاری نجوید. (۳)
امام علیه السلام ملاک صدق در ادعای ایمان را دشمنی با دشمنان ایمان دانستند و هرکس که با دشمنان اهل بیت و غاصبین حق ایشان دشمنی نکند از دایره ایمان خارج گشته و از خط قرمز قرآن تجاوز کرده است.
مردی به امیر المومنین علیه السلام گفت: من تو را دوست میدارم و فلان شخص را هم دوست دارم و بعضی از دشمنان حضرت علی علیه السلام را نام برد و گفت (غاصبین خلافت) را هم دوست دارم امام فرمود تو الان اعور – لوچ – هستی یا کور میشوی یا بصیرت خواهی یافت. امام علیه اسلام او را بر بصیرت نمییابد و او را واجد بصیرت نمیبیند؛ چرا که او دشمن شناس نیست. در حقیقت این شخص به خط قرمز قرآن هیچ توجهی نکرده است. (۴)
و امام صادق علیه السلام فرمودند:« بر خداوند محقق و قطعی است که داخل بهشت نکند کسی را که در قلبش مثقالی از خردل از حب آن دو نفر باشد» (۵)
امام (ع) حب داشتن نسبت به افرادی که خلافت را غصب کردهاند را برابر با کفر میداند؛ چرا که تنها اهل کفر هستند که وارد بهشت نخواهند شد. واضح است که این خط قرمز در آموزههای دینی ما بسیار اهمیت دارد و در متون ونصوص یعنی قرآن و عترت از جایگاه بس سترگی برخوردار هستند.
در حقیقت عبور از خط قرمز قرآن میسر نیست مگر با پا گذاشتن بر روی قرآن و انکار قرآن توجه نکردن به خط قرمز قرآن یعنی نابودی تمام دین، لذا اهل بیت علیهم السلام نسبت به کسانی که مردم را از این اصل مهم یعنی تبری باز میدارند و در آن ایجاد تشکیک میکنند موضع گیری بسیار جدی و غیر قابل اغماضی دارند. گویی برای نماز، حج و روزه چنین برخورد تهدید آمیز و هشدار دهندهای وجود ندارد ایشان مانعین از تبری را از دجال بدتر معرفی کرده اند.
فتنه بدتر از دجال برای شیعیان
امام رضا علیه السلام فرمودند: «فتنه بعضی از کسانی که ادعای محبت ما را دارند بر شیعیان ما از فتنه دجال سختتر است» راوی پرسید: چرا؟ فرمود: «چون با دشمنان ما دوستی و با دوستان ما دشمنی میکنند، این کار آنها باعث خلط حق و باطل شده و امر را بر مردم مشتبه می سازد تا جایی که مومن از منافق تشخیص داده نمیشود.» (۶)
امام رضا علیه السلام فراموشاندن خط قرمز قرآن را از فتنه دجال خطر ناک تر و مهلک تر معرفی میکند.
من برادر تو نیستم
هنگامی که عمار، ابوموسی اشعری را توبیخ کرد که چرا از بیعت امیر المومنین علیه السلام خودداری کردی و با او عتاب کرد، ابو موسی به او گفت: دست از سرزنش من بردار، من برادر تو هستم! عمار گفت ولی من برادر تو نیستم (۷) عمار که پیامبر اکرم درباره او میفرماید: «عمار با حق است و حق با عمار» (۸) کسی که خط قرمز قرآن را رعایت نکرده است و به سمت دشمنان خدا رفته است را به عنوان برادر قبول ندارد.
معنای فعل عمار این است که کسی که خط قرمز قرآن را رعایت نکند از دایره ایمان خارج است و شامل خطاب «انما المومنون اخوه» نمیشود و درسی مهم به ما میدهد که علاوه بر اینکه باید دشمن شناس باشیم، کسانی که دشمن شناس نبوده و از مسیر حق تعدی کرده و از محدوده هشدار و خط قرمز قرآن عبور کردهاند را نیز نباید به عنوان برادر خطاب کرده و محبت ایشان را داشته باشیم.
زمانی که دشمن شناسی در قرآن به این اندازه از درجه اهمیت برخوردار است و کسی که این تدیر و تدقیق را در قرآن نداشته است و نتوانسته خط قرمز را که قرآن ترسیم کرده بشناسد لا محاله کافر است. بدیهی است که مرگ دشمنان خدا و دشمنان قرآن روز شادی مومنین و اهل بیت خواهد بود و وظیفه دشمن شناسان واقعی و کسانی که به خوبی خط قرمز قرآن را درک کرده اند این است که همگام اهل بیت و به تبعیت از ایشان این ایام را روز شادی و سرور قرار دهد.
بیشترین اشخاصی که در ایام اضمحلال غاصبین سرشار از خوشحالی وسرور هستند امام زمان و عترت نبی مکرم اسلام خاصه حضرت صدیق کبری و کفو ایشان امیر المومنین هستند کما اینکه امیر المومنین برای روز مرگ غاصبین خلافت هفتاد اسم را به جناب حذیفه یاد می دهد.
روز عید اهل بیت
امام علی علیه السلام به حذیفه می فرماید من برای امروز هفتاد اسم می دانم (۹)از آنجایی که حدیث بسیار طولانی است فقط به ذکر چند اسم از آن اسامی اکتفا می شود : امام این اسماء را چنین بیان کردند :«یوم عید اهل البیت روز عید اهل بیت ، روز شادی شیعیان ،روز کشف بدعت ها ،روز توددو روز ابتهاج مومن و…..» هرچند تک تک این اسماء احتیاج به شرح مفصل دارد ولی فقط به نام بردن ان اکتفا می شود
از انجا که اهل بیت علیهم السلام مفسرین قرآن و عاملین واقعی به دستورات خداوند هستند روز به درک واصل شدن دشمنان برای ایشان عید بزرگی می باشد لذا شیعیان آن انوار مقدس نیز در ابتهاج و سرور به سر می برند
پی نوشت:
۱٫ (سوره مجادله ۲۲)
۲٫ (رجال کشی ص ۶۴)
۳٫ (بحارالأنوار ج ۲۷ ص ۵۸ باب ۱
۴٫ (همان)
۵٫ ( بحارالأنوار ج : ۲۷ ص : ۵۷)
۶٫ (بحار ج ۷۲ص ۳۹۱)
۷٫ (امالی شیخ طوسی ص ۱۸۱ و ۱۸۲)
۸٫ (کشی ص ۳۰)
۹٫ (مستدرک نهج البلاغه ج ۲ ص ۲۶۴)
نظرات شما عزیزان: