همشهری آنلاین- رابعه تیموری: امیرآقا، مدیر «بهشت سالمندان امام رضا(ع)»، دست او را گرفت و با هم بیرون زدند. در بازار چرخیدند و به مغازه کفاشی قدیمی اصغرآقا سر زدند، یک شام دونفره خوردند و نیمهشب به بهشت برگشتند. ساکنان مرکز وقتی دیدند حال پدر عروس بهتر شده، خیالشان آسوده شد. بهشت سالمندان امام رضا(ع) از این شبها و حکایتها کم ندارد. «یوسف اصلانی» این بهشت را برای پدران و مادران سالخوردهای فراهم کرده که نزدیکان و عزیزانشان رهایشان کردهاند و مال و ثروتی هم ندارند که در آسایشگاههای خصوصی روزهای پیری و ناتوانی را سپری کنند.
در گوشه دنجی، پشت ریل راهآهن تهرانـ اهواز و در حاشیه پل شهید نواب قرار گرفته است. حیاط مجتمع بزرگ است و پردار و درخت. «آقانعمت» لابهلای درختان سرسبز و باران خورده حیاط میچرخد و علفهای هرز را هرس میکند. او پیش از آنکه ساکن بهشت امام رضا(ع) شود، به باغبانی مشغول بوده است. بعد از باران بهاری آفتاب گرمی در حیاط پهن شده و تعدادی از پدربزرگهای مجتمع زیر آلاچیق زیبای وسط حیاط به هواخوری نشستهاند. مادربزرگهایی که هنوز در زانوانشان رمقی باقی مانده، کنار تاب و سرسرههای رنگی وسط حیاط جمع شدهاند و مشغول اختلاط هستند. دور «شیرینخانم» را گرفتهاند و سربه سرش میگذارند. «مادریار» مجتمع هم با آنها همدست شده است. صورت شکسته و مهربان شیرین خانم از خجالت گل انداخته است. جوانی که با مسئولان بهشت آشنایی داشته، تصمیم گرفته برای پدر تنهای خود همدمی پیدا کند و تقدیر شیرین خانم بوده که عضو این خانواده شود. از ۱۶ماه پیش که بهشت امام رضا(ع) راهاندازی شده، شیرین خانم نخستین مادربزرگ ساکن آن است که به خانه بخت میرود.
- بوی زندگی
لباس، ملحفه و پتوهای شسته شده فراوانی که زیر آفتاب پهن شده، گوشهای از مشکلات نگهداری از ساکنان سپیدموی مجتمع را نشان میدهد. ساختمان اداری مجتمع، انتهای حیاط قرار دارد و پدربزرگها و مادربزرگها در۲ساختمان مسکونی مجزا زندگی میکنند. موسیقی ملایم و آرامش بخشی که در سالنهای پذیرایی ساختمانها پخش میشود، حریف سکوت سنگین فضای آنها نشده است. اثاثیه و مبلمان ساده اتاقها و سالن پذیرایی مجتمعها را طوری چیدهاند که حال و هوای خانه را داشته باشد. داخل اتاق پدربزرگها فقط تختخواب و کمد وسایل شخصیشان قرار دارد. چند تن از آنها روی تختهای پاکیزه خود دراز کشیدهاند و غرق فکر و خیالات هستند. در اتاق بعضی از مادربزرگها نشانههای کمرنگی از ذوق و سلیقه بانوان دنیادیده به چشم میخورد و کمد و تختهایشان با ترمه و چیتهای گلدار خوشرنگ تزیین شدهاند. «علیآقا» در آشپزخانه ساختمان آقایان مشغول تهیه سور و سات چای عصرانه است و بوی چای تازه در فضای پذیرایی پیچیده است. پدربزرگهایی مثل علی آقا و آقانعمت که توان و دل و دماغ کار کردن دارند، در راست و ریس کردن امور بهشت به مادریاران و پدریاران مجتمع کمک میکنند.
- اینجا تحصیلکردههای خارج رفته پیدا میشود
صدای شاد و پرانرژی «آقارضا» که یکی از پدریاران مجتمع است،گاه و بیگاه لابهلای موسیقی میدود و سکوت فضا را میشکند. او در حالی که موهای «آقا جبار» را با حوصله کوتاه و مرتب میکند، بلند بلند حرف میزند: «آقا جبار پنجشنبه میریم بهشت زهرا(س)، ناهار هم بیرون میخوریم. شما هم میآیی؟... مطمئنم که محمدآقا از بهشت زهرا(س) نمیگذرد...» لباس و گردن آقاجبار پر از خرده مو شده و آقارضا باید او را حمام کند. علی آقا همانطور که به طرف حمام میرود، مرتب خم میشود و پتو را روی کسانی که خوابیدهاند میکشد یا وسایلی را که در گوشه و کنار ریخت وپاش است، جمع و جور میکند. پدربزرگها همه پدریاران را دوست دارند، ولی آقارضای جوان حسابی پرحوصله و پرانرژی است و با تدارک برنامههای هیجانانگیز مانند جشن تولد پدربزرگها، مهمانی و گردش و هواخوری در پارکها و زیارتگاهها و... گاهی این سالمندان دلشکسته را غافلگیر میکند. هریک از ساکنان بهشت زندگی پرماجرایی را پشت سر گذاشتهاند و سرنوشتشان مثنوی هفتاد من کاغذ است. در میان آنها از پزشک متخصص و مهندس پر اسم و آوازه تا فارغالتحصیلان دانشگاههای خارج از کشور، آدمهای دست به آچار، کارخانهدار کارتنخواب و افراد سفرهدار پیدا میشود که هریک اهل یک گوشه کشور هستند.
- شاید دیگر بیدار نشویم
ساکنان بهشت هر شب که سر به بالین میگذارند، میدانند که شاید فردا یا حتی همین امشب یکی از آنها مانند «میربهار»، «آق سیدمرتضی» و... به پایان عمر پرحکایتش برسد و همخانههایش را ترک کند. میربهار، ملوان نیروی دریایی و بوکسوری بوده که کشورهای زیادی را سیر و سیاحت کرده و یک شب هم مهمان خانه «محمدرضا کلی» بوکسور معروف جهان بوده، اما بعد از جدایی از همسرش، تنها به ایران برگشته و با کلاهبرداری نارفیقی هست و نیستش را از دست داده است. تلاش مسئولان بهشت برای تازه کردن دیدار او و فرزندانش دیر به سرانجام رسیده و پسر میربهار برای مراسم تدفین پدرش به ایران میآید. آقاسید مرتضی هم دختری داشت که حاضر نبود پدرش را حتی بهعنوان مهمانی گذری، چند ساعتی در خانهاش تحمل کند، اما وقتی مسئولان بهشت آقاسید مرتضی و تعدادی از پدربزرگها و مادربزرگها را پابوس امام رضا(ع) بردند، او شب و روز در صحن حرمزار میزد که دامادش از ورشکستگی نجات پیدا کند. آقاسید مرتضی ۳روز بعد از بازگشت از زیارت در بیمارستان بستری شد و در حالی که فقط پرستاران بهشت کنارش بودند از دنیا رفت. پس از چنین اتفاقهای تلخی، کار مراقبان و پرستاران مهربان بهشت دشوارتر میشود و باید سخت تلاش کنند تا شادی و نشاط را به جمع این پدران و مادران دلشکسته برگردانند.
بانی خیریه بهشت امام رضا(ع):
سال گذشته ۳۴ بار دلهرههای پشت اتاق عمل را حس کردیم
هزینههای سنگین خدمات درمانی ساکنان کهنسال بهشت امام رضا(ع) از مهمترین مشکلات مسئولان این مرکز است. «یوسف اصلانی»بانی خیریه بهشت امام رضا(ع) میگوید: «اغلب سالمندان مرکز از بیماریهای مزمن مختلفی مانند ناراحتیهای روحی، دیابت، سرطان، ضایعات نخاعی، بیماریهای دهان و دندان و... رنج میبرند که مراحل درمانی زمانبر و پرهزینهای دارد.»
سال گذشته ۳۴عضو خانواده بزرگ بهشت امام رضا(ع) برای درمان بیماریهای خود به عمل جراحی و بستری در بیمارستان نیاز پیدا کردهاند. اصلانی میگوید: «در دوران بستری پدران و مادران بهشت در بیمارستان، یکی از مادریاران یا پدریاران مجموعه بهعنوان همراه بیمار کنار آنها هستند تا احساس تنهایی و بیکسی نداشته باشند و حس والدینی را تجربه کنند که فرزندشان از آنها پرستاری میکند.» اصلانی درباره راهاندازی این مرکز میگوید: «هر روز به من خبر میرسید که سالمندانی معلول، مجهول الهویه یا بیمار و بیکس را در یکی از شهرهای کشور رها کردهاند و هیچ مرکزی بهصورت رایگان آنها را نمیپذیرد. بنابراین تصمیم گرفتم این مجتمع را که قبلاً مرکز نگهداری کودکان بیسرپرست بود، برای نگهداری سالمندان مناسبسازی کنم و نگهداری از آنها را بپذیرم.» سالمندان این مرکز از طریق اورژانس اجتماعی بهزیستی شناسایی و پس از طی مراحل قانونی و مشخص شدن مجهول الهویه بودن، بیخانمانی و بدسرپرستی به خیریه بهشت امام رضا(ع) سپرده میشوند. «امیر عمیدی» مدیر داخلی بهشت میگوید: «امید به زندگی و نشاط در سالمندان بیخانمان بسیار پایین است و ما پس از پذیرش مددجویان، با کمک روانشناسان و مددکاران سعی میکنیم امید به زندگی را در آنها زنده کنیم.»
این روزها که بیماری کرونا شیوع پیدا کرده، حجم کار کارکنان بهشت چندبرابر شده، اما خوشبختانه اعضای مرکز مبتلا نشدهاند. عمیدی میگوید: «مرکز از۴۵روز پیش کاملاً قرنطینه بوده و افراد متفرقه به داخل آن رفتوآمد نداشتهاند. کارکنان هم در نوبتهای ۷ـ ۶روزه جابهجا میشدند. بیش از ۹۰درصد اعضای بهشت در شرایط معمول هم ملاقاتکنندهای ندارند و در مدت قرنطینه فقط برای مادریاران و پدریارانی که نوبت کاریشان نبود، دلتنگی میکردند.»
۱۰۰پدربزرگ و مادربزرگ در بهشت امام رضا(ع) زندگی میکنند و تعداد پدربزرگها بیشتر از مادربزرگهاست.
۶۰۰۰مترمربع، مساحت بهشت امام رضا(ع) است که بخش قابل توجهی از آن را فضای سبز تشکیل میدهد.
۶ مادریار(همدم و پرستار بخش بانوان)، ۶پدریار(همدم و پرستار بخش آقایان)، ۲پرستار خانم و آقا، ۲بهیار، ۳روانشناس، پزشک، متخصص کار درمانی و متخصص فیزیوتراپی به ساکنان این مرکز خدمترسانی میکنند.
نظرات شما عزیزان: