«به كساني كه چنين اعتراضي دارند، بگوييد: همانگونه كه نماز در قرآن آمده ولي سه يا چهار ركعت بودن آن مشخص نشده و رسول خدا آن را براي مردم تفسير و بيان نموده»، درباره ي ائمه ـ عليهم السّلام ـ هم داريم «اطيعوا الله و اطيعو الرسول و اولي الامرمنكم»[1] از خدا و رسول و اولي الامر اطاعت كنيد، پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ فرمود: «مراد ائمه ميباشند»[2] گذشته از اين اگر اسم علي ـ عليه السّلام ـ و ائمه ـ عليهم السّلام ـ صريح در قرآن ميآمد باعث ميشد دشمنان و به خواهان دست به تحريف قرآن بزنند.
ثانياً:در قرآن آيات متعددي اشاره به علي ـ عليه السّلام ـ و ائمه ـ عليهم السّلام ـ دارند مانند: آية تبليغ [3]، اكمال[4]، هود،[5] اولي الأمر[6]، آيه ي ولايت[7]، مباهله[8]،
ولي به خاطر مصالحي از تصريح نام اهلبيت ـ عليهم السّلام ـ در قرآن خودداري شده است، در اين زمينه حكمتهايي ذكر شده كه به برخي از آن ها اشاره ميشود. 1ـ دفع شر بدخواهان و منافقان نسبت به كيان اسلام وحيانت قرآن از حذف و تحريف نام[9] ائمه ـ عليهم السّلام ـ چنانكه بعضي از نويسندگان كلمه «خليفتي» را از كلام پيامبر ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ كه نسبت به علي ـ عليه السّلام ـ فرمود، در كتاب خود حذف نموده است.[10] 2ـ شايد عدم ذكر نام ائمه ـ عليهم السّلام ـ براي ابتلأ و آزمايش مؤمنان استوار است تا صدق ايمانشان در آن امور عظيم آشكار گردد.
ثالثاً:در كلمات پيامبر ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ به عنوان تفسير قرآن كاملاً اسامي ائمه بيان شده است كه اين روايات هم در منابع اهل سنت و هم در منابع شيعيان گردآوري شدهاند، كه ما به بعضي از آنها كه در منابع اهل سنت آمده است اشاره ميكنيم، با اين تذكر كه اين روايات از نظر اجمال و تفصيل با هم تفاوتهايي دارند، كه ما آنها را به سه دسته تقسيم ميكنيم.
دسته اول: احاديثي كه به طور اجمال به امامت و رهبري ائمه و جانشيني بعد از پيامبر ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ تصريح ميكنند و آن را در اهل بيت ـ عليهم السّلام ـ منحصر مينمايند، مانند حديث ثقلين[11] و مانند حديث سفينه[12]و حديث صحيحه« كسا، در پايان اين مجموعه فقط به نكاتي كه از حديث ثقلين ميتوان استفاده نمود. 1ـ قرآن و اهلبيت هميشه با هم و از يكديگر جدا ناپذيرند، 2ـ اطاعت از اهل بيت همچون قرآن بدون هيچ قيدي واجب ميباشد، 3ـ اهلبيت معصومند، 4ـ اين دو هميشه با هم هستند و در طول ادوار تاريخ بايد امامي وجود داشته باشد، 5ـ جدايي و پيشي گرفتن بر اهلبيت مايه گمراهي است.[13]
دسته دوم:رواياتي كه تعداد امامان را به دوازده نفر منحصر ميكنند. 1ـ از جابربن سمره نقل شده است كه پيامبر ـ صلي الله عليه و آله وصلم ـ فرمود: «او يكون بعدي اثنا عشرا اميراً كلهم من قريش»[14] بعد از من براي امت اسلام دوازده امير و خليفه خواهند بود كه همگي از قريش ميباشند. 2ـ در جاي ديگر فرمود «اثنا عشر كعدد نقباء بني اسرائيل»[15] فرمود: دوازده نفر به تعداد پيشوايان بني اسرائيل.
دسته ي سوم:رواياتي كه علاوه بر تعداد ائمه، به نام آن ها تصريح كردهاند، كه در منابع فريقين بيان شده ما فقط به بعضي از آنها از طريق عامه اشاره ميكنيم. 1ـ پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ خطاب به امام حسين فرمود: «إنك سيد ابوسادة انك امام ابن ائمه، انك حجة ابن حجة ابوحججٍ تسعة من صلبك تاسعهم قائمهم»[16] تو سيد و آقا و سرور بزرگواران هستي تو خود امام و فرزند ائمه (امام) هستي تو خود حجت و فرزند حجت خدايي و پدر 9 امام بعد از خود هستي كه آخرين آنها قائم آل محمد(عج) ميباشد. 2ـ پيامبر اسلام در جواب نعثل يهودي كه از اوصياي حضرت سئوال كرد فرمودند: همانا وصي و خليفه ي بعد از من علي بن ابيطالب و بعد از او دو فرزندش حسن و حسين و بعد از آنها 9 امام ديگر از صلب حسين هستند، نعثل گويد اي محمد نام آن 9 نفر را برايم بگو، پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ هم نام يكايك آنها را بيان مي كند[17]
آيا جاي اين ايراد باقي ميماند كه خداوند نام ائمه ـ عليهم السّلام ـ را در قرآن نبرده است، يا اينكه پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ بيان فرموده است.
[1]- نساء/ 59.
[2]- غاية المرام،، ج3، ص 265.
[3]- مائده/ 67.
[4]- مائده/ 5.
[5]- شوري/ 23.
[6]- نساء/ 59.
[7]- مائده/ 55.
[8]- آلعمران/ 61.
[9]- المراجعات1406، ص 235.
[10]- طه حسين عصري.
[11]- داراحياء التراث العربي، ج4، ص 1873؛ و سنن ترمزي، داراحياء التراث العربي، ج5، ص 663.
[12]- الكشاف، ج1، ص 369.
[13]- تفسير نمونه، ج9، ص 65-75.
[14]- صحيح مسلم، ج3،ص 1453.
[15]- مجمع الزوائد، ج5، ص 190.
[16]- مقتل الحسين، ج1، ص 146.
نظرات شما عزیزان: