7-رازقيت
يکي از چيزهايي که براي بشر دغدغه مي باشد غذا خوردن و ترس از گرسنگي و فقر مي باشد. « الشَّيْطانُ يَعِدُكُمُ الْفَقْر »26 کار شيطان اين است که با وسوسه گري در درون انسانها آن ها را به اين سمت معطوف بکند و روح و روانشان را متزلزل بکند اگر انسان به اين نقطه برسد که خودش فقير مطلق است و اين خالقي مهربان است که از کودکي و قبل از آن فکر او بوده و همه چيزش را آماده کرده هيچوقت غصه روزي را نمي خورد ، اگر انسان بداند منشأ رزق خدا فضل او نه عدل او به آرامش ابدي مي رسد فضل خدا زيادت از نياز و استحقاق و ظرفيت و گنجايش ماست . 27
خداوند متعال اين روزي و رزق بندگان را « وَ يَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لا يَحْتَسِب » مي دهد. 28
اين طور روزي مي دهد که اولا: انسان بنده ديگري نشود. ثانيا : عزت و کرامتش حفظ بماند. ثالثا : غم و غصه فردا او را از پا در نياورد. رابعا: مي خواهد انسان را تربيت کند و به اوج بندگي برساند.
8- راستي و درستکاري
وقتي انسان دروغ مي گويد تا از مخمصه اي که در آن افتاده رهائي يابد بعد از مدتي عذاب وجدان او را عذاب مي دهد دنبال راه نجاتي است که در روايت داريم :
امام علي ( عليه السلام): « النجاة في الصدق » اين راستگويي است که انسان ها را نجات مي دهد. 29
انسان راستگو هميشه مورد اطمينان و وثوق است و همين مسئله باعث مي شود که دغدغه هاي ويرانگر سراغش نيايد. راستگويي انسان را پاکيزه مي کند.
امام صادق ( عليه السلام) مي فرمايد :
هرکه زبانش راستگو باشد کردارش پاکيزه مي گردد. 30
پاورقي:
1- فرهنگ فارسي معين، انتشارات تامن، چاپ دوم، سال 1386
2- دکترعلي شريعتي، مجموعه آثار21، ص 90و 91
3- بقره /آيه 35
4- المنجد، عربي فارسي ، بندر ريگي ، محمد
5- احزاب/ 39
6- مائده/ آيه 54
7- حديد/ آيه 23
8- آل عمران/ آيه 139
9- بقره/ آيه 274
10- يونس/ آيه 63
11- المنجد، عربي فارسي، بندر ريگي ، محمد
13- توبه/ آيه 103
14- طه/ آيه 115
15- تفسير نمونه ، مکارم شيرازي ، ج 13/ ص 318
16- نهج البلاغه / خ 241
17- نهج البلاغه / خ 241
18- شوري آيه / 43
19- آل عمران / آيه 189
20- رعد/ آيه 28
21- ترجمه خصال،شيخ صدوق، ج 1 / ص 247
22- ثواب الاعمال ، ترجمه بندر ريگي/ ص 561
23- مزمل / آيه 20
24- مزمل /آيه 20
25- حرکت ، آية الله صفائي حائري/ ص 203
26- بقره/ آيه 268
27- دعاي روزانه حضرت زهرا (سلام الله عليها) /ص 30/صفائي حائري
28 - طلاق/ آيه
29- غررالحکم / ص 219
30- خصال ، ترجمه قهري/ ج1 ص 100
نظرات شما عزیزان: