درآمد
انسان موجودی مختار است و با علم و آگاهی راه نیک بختی یا شقاوت را در پیش می گیرد. انسان ها برای یافتن و پیمودن راه کمال و سعادت، نیازمند علم و بصیرتند تا حق را از باطل و هدایت را از گمراهی بازشناسند. امیال و خواهش های درونی، زیبایی و دلفریبی دنیا، مکر و فریب شیطان های درون و بیرون، پیوسته نور بصیرت و آگاهی را در انسان خاموش می کنند و باطل را در لباس حق در برابر او جلوه می دهند. هدف راهبردی انبیای الهی علیه السلام و انزال کتب آسمانی یاری رساندن به انسان و روشن نگه داشتن نور بصیرت و آگاهی در وجود اوست. قرآن کریم و امامان معصوم علیه السلام دو منبع پرفروغ بصیرتند که پیامبر اسلام صلی الله وعلیه وآله از خویش به یادگار گذاشت و همگان را برای یافتن حقیقت و در امان ماندن از گمراهی به تمسّک به آن دو فرمان داد. پرسشی که پیش روی ماست این است که بصیرت دینی چیست و جایگاه آن در منظومه اندیشه ما کجاست؟ چگونه می توان از نور بصیرت قرآن بهره مند گشت؟ تدبّر چه نقشی در تابش بصیرت قرآنی دارد؟ تقوا و طهارت چه نقشی در فهم بهتر قرآن ایفا می کنند؟ موانع تدبّر و فهم قرآن کدام است؟ این ها پرسش هایی است که این نوشتار در صدد پاسخگویی به آنهاست.
تعریف واژگان
بصیرت در لغت به معنی دانایی، بینایی، بینایی دل، زیرکی، عبرت و یقین آمده است. راغب اصفهانی، ادراک قلبی را بصیرت و بصر می نامد. طریحی در مجمع(لسان العرب، ج 4، ص 66)(مفردات راغب، ص 46)
البحرین در تعریف بصیرت گوید:
بصیرت دلالتی است که به وسیله آن هر چیز آن چنان که هست دیده می شود. بصیرت نور دل است چنان که بَصَر نور چشم هاست. بصیرت را از آن رو دلالت نامیده اند که حق را آشکار می سازد و حقیقت با آن دیده می شود.(مجمع البحرین، ج 1، ص 206)
عارفان بصیرت را نیرویی قلبی می دانند که به نور قدس روشن گردیده و از پرتو آن حقایق و بواطن اشیاء دیده می شود، چنان که به وسیله چشم، صورت و ظواهر اشیاء دیده می شود.(اصطلاحات الصوفیه، کمال الدین عبدالرزاق قاشانی، تحقیق دکتر محمدکمال ابراهیم، انتشارات بیدار، چاپ دوّم، 1370 ه’. ش، ص 37)
بصر، دیده ظاهر و بصیرت، دیده باطن آدمی است. عرفا و حکما با تکیه بر این معنا که انسان دارای دو چهره ظاهری و باطنی است از »حواس باطنی« در برابر »حواس ظاهری« و »دیده باطن« در برابر »دیده ظاهر« سخن می گویند، دیدن ظاهر را به عهده دیده ظاهر می نهند و برآنند که دیدن بواطن یا حقایق به عهده دیده باطن است. آنان دیده باطن و بصیرت را به نام هایی چون »دیده دل«، »چشم خرد«، »چشم عقل«، »چشم دل« و »دیده جان بین« نیز می نامند و بر این باورند که دریافت باطن را دیده جان بین باید، چنان که حافظ گوید:(دائرة المعارف تشیع، ج 1، ص 271)
دیدن روی تو را دیده جان بین باید
این کجا مرتبه چشم جهان بین من است
بصیرت دینی، ژرف نگری، روشن بینی و شناخت درست و عمیق آموزه های دینی است. بصیرت دینی در مراتب بالاتر ایمان به درک شهودی از حقایق هستی و معارف الهی می انجامد و بینایی دل و دید باطنی نام می گیرد. چنان که قرآن کریم، تقوا، یعنی عمل به آموزه های دینی را زمینه ساز تعلیم الهی، تشخیص حق(بقره (2)، آیه 233)
از باطل و پی بردن به وسوسه های شیطان درونی و بیرونی می شمارد که از(انفال (8)، آیه 29)(اعراف (7)، آیه 96)
مصادیق روشن بصیرت دینی هستند.
طبق این معنا از بصیرت دینی، مؤمن افزون بر این که با دیدی عمیق و نافذ به متون دینی و آموزه های اسلامی می نگرد، با فراست و نور الهی در میان مردم قدم می نهد و(حدید (57)، آیه 28)
مظاهر حقیقت را با روشن بینی در همه حوادث گوناگون زندگی و شئون حیات می یابد.
واژه تدبّر به معنی اندیشه در عواقب امور و رموز آن است. طبرسی در(الکلم الطیب (نثر طوبی)، علامه شعرانی، ذیل ماده دَبَرَ)
مجمع البیان در بیان تفاوت تدبّر و تفکر می گوید:
تدبّر، تصرّف دل با اندیشه در نتایج امور و تفکر، تصرّف دل با اندیشه در دلایل آنهاست.(مجمع البیان، طبرسی، بیروت، الحیاة، ج 2، ص 171)
این دو واژه در بیشتر موارد به یک معنا به کار می روند و ما نیز آن دو را به یک معنا، یعنی »اندیشیدن« به کار می بریم.
نظرات شما عزیزان: