رويکرد شناسي کلامي فلسفه ي قيام حسيني(2)
نويسنده: محمد جعفري هرندي
ديدگاه دوم: شهادت امام حسين، فديه ي گناهان امت
رويکرد اول، در چند سده ي اخير گاه صبغه اي افراطي نيز به خود گرفته است. برخي از انديشمندان و عالمان ديني بر آن رفتند که امام به استقبال شهادت رفت تا افزون بر قرب به درگاه حق و تعالي معنوي آن حضرت و يارانش، باعث شود که شيعيان گنهکار به واسطه ي عزاداري و گريه ي بر او، مورد مغفرت و رحمت ربوبي قرار گيرند و از وجود او در آخرت بهره برند.
مرحوم ملامهدي نراقي، به گونه اي بر اين نظريه صحّه مي گذارد. وي در ابتداي کتاب محرق القلوب که آن را در شرح مصايب امام حسين(ع) نگاشته است، مي نويسد:
احاديث موثقي وارد است که حکايت دارد که اگر حضرت پيامبر(ص) مي خواست فاجعه ي کربلا را از سر امام حسين(ع) برگرداند، مي توانست، ولي اين کار را به دلايلي که بعضي بر ما مکشوف است و بعضي را فقط خدا و رسول مي دانند و عقل ما از درک آن ها عاجز است، به عمل درنياوردند. قطعاً منافع شهادت لاتعد و لاتحصي است؛ از جمله حقانيت طريق آل محمد(ص) و بطلان طريقه ي مخالفانشان را مبرهن مي دارد...ديگر آنکه بسا عاصي تبه روزگار که به سبب گريه ي بر او آمرزيده و رستگار مي شوند و بسا مجرم خاکسار که به جهت زيارت آن برگزيده ي اخيار مستحق رحمت پروردگار مي شوند.(1) وي در عبارتي ديگر، به نظريه ي فديه تصريح مي کند. بنگريد: