تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان ندای وحی و آدرس nedayevahi.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 73702
بازدید دیروز : 136836
بازدید هفته : 73702
بازدید ماه : 395983
بازدید کل : 10787738
تعداد مطالب : 16946
تعداد نظرات : 80
تعداد آنلاین : 1


Alternative content


حدیث موضوعیاک مهدویت امام زمان (عج)اک آیه قرآناک
 
 
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : پنج شنبه 27 / 12 / 1394

 چيزى كه عيان است‏

 َ إِلهُكُمْ إِلهٌ واحِدٌ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ الرَّحْمنُ الرَّحِيمُ

و خداى شما خداى يگانه است، جز او خدائى نيست، رحمتش بى اندازه و مهربانى اش هميشگى است.

توحيد پايه و اساس همه حقايق و ارزش ها، و مايه عقايد حقه، و زمينه تزكيه اخلاق، و سبب اخلاص و پاكى نيت و محرك انسان به سوى كارهاى پسنديده و اعمال صالحه، و علت تحقق همه ارزش هاى معنوى در عرصه حيات انسانى است.

توحيد شعار ريشه اى همه انبيا و امامان و اولياء و اصفيا و صديقان و شهيدان و صالحان است، و هيچ حقيقت تكوينى و تشريعى بدون آن جامع و كامل نيست، و هيچ واقعيتى جداى از آن، ثمر و محصول نمى دهد، من با اندك بضاعت علمى ام خود را شايسته ورود در اين بحث نمى دانم، ولى چون با توفيق حق در مقام شرح و توضيح آيات و نه تفسير آن هستم، گوشه اى از اين حقيقت حقه را با كمك آيات الهى و روايات اهل بيت تا جائى كه در توان دارم در اين سطور مى نگارم.

مسئله اعتقاد به خداى يگانه، و وجود مباركى كه به دست قدرت و اراده او نظام هماهنگ هستى، و جهان غيب و شهود، و موجودات متنوع و گوناگون، و هر پيدا و ناپيدائى به عرصه وجود و ظهور قدم نهاده، چون ريشه در فطرت و حقيقت باطن انسان دارد، و عقل او هم جز اين واقعيت را نمى پذيرد مسئله اى ضرورى و بديهى، و هم چون آفتاب وسط روز روشن است، و در اين زمينه يك نفر را در طول حيات سراغ نداريم كه انكارش نسبت به حق به فطرت يا عقل او باز گردد، بلكه انكار حق باد آتشين و مسمومى است كه از دوزخ هواى نفس، و شهوات بى قيد و بند اهل گناه و معصيت، و گرفتاران فسق و فجور مى وزد و نهايتاً خرمن سعادت خود آنان را تبديل به خاكستر و باغ خوشبختى آنان را مى سوزاند.

نگاه چشم فطرت، و نظر ديده عقل هر انسانى از زمانى كه به خود مى آيد به حضرت حق به عنوان يگانه كارگردان هستى دوخته است و اين چشم و ديده با هيچ گونه بيمارى كور نمى شود، بلكه روى آن پرده غفلت، و صفحه گناه قرار مى گيرد، كه اين پرده و صفحه با بيدار شدن غافل و توبه گناهگار از گناه، و آگاه شدن ناآگاه از حقايق به يك سو مى رود، و فروغ اعتقاد به توحيد بر همه كشور وجودِ انسان نورافشانى مى نمايد و كافر و فاسق و منكر و معاند را تبديل به مؤمنى با منفعت و كارگاهى مولّد خير و بركت، و چشمه اى از فيض بخشى، و شجره اى طيبه و گلستانى متراكم از گل هاى اخلاقى و فضيلت مى كند.

پيامبران الهى نه براى اثبات وجود خدا، بلكه براى يك به يك سو زدن پرده غفلت، و از بين بردن صفحه گناه مبعوث به رسالت شدند، و براى نجات مردم از شرك كه گناهى عظيم و مفسده اى خطرناك است قدم به عرصه حيات انسان گذاردند، و از همه امت ها خواستند معبودهاى باطل را كه به نادانى در برابر معبود حق قرار داده اند، از عرصه قلب و جان و ميدان زندگى خويش بيرون بريزند و راه را براى حاكميت خواسته هاى حكيمانه حضرت حق باز كنند، و از شر اختلافات كمرشكن كه محصول اربابان متعدد و معبودهاى گوناگون است، و جز آتش خطرناكى در خيمه زندگى نيست نجات يابند.

بيدارى و توجه درون فرد فرد انسان ها نسبت به خداى يگانه در حدى است، كه همه پيامبران از امت ها پرسشى داشتند كه پاسخى جز كلمه الله نمى شنيدند:

قالَتْ رُسُلُهُمْ أَ فِي اللَّهِ شَكٌّ فاطِرِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ: «1»

پيامبر انسان گفتند: آيا در خدا كه آفريننده آسمانها و زمين است.

«در باطنتان و گارگاه عقلتان و عرصه فطرتتان» شكى هست؟!

وَ لَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ سَخَّرَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ لَيَقُولُنَّ اللَّهُ فَأَنَّى يُؤْفَكُونَ: «2»

اگر از آنان [كه اسير زنجير شرك و گرفتار معبودهاى باطل هستند] بپرسى: چه كسى آسمان ها و زمين را آفريده و خورشيد و ماه را مسخر و رام نموده، با قاطعيت خواهند گفت: الله پس چرا از حق به باطل منحرف مى شوند؟!

وَ لَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ نَزَّلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَأَحْيا بِهِ الْأَرْضَ مِنْ بَعْدِ مَوْتِها لَيَقُولُنَّ اللَّهُ قُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ بَلْ أَكْثَرُهُمْ لا يَعْقِلُونَ: «3»

و اگر از آنان بپرسى چه كسى از آسمان آب نازل كرد، و به وسيله آن زمين را پس از مردگى اش زنده ساخت؟ بى ترديد و با قاطعيت مى گويند الله بگو سپاس و ستايش ويژه الله است «و مشركان با اقرار به اين حقيقت اسير معبودهاى گوناگون و باطل اند» بلكه بيشترشان براى رسيدن به يگانه پرستى انديشه نمى كنند.

وَ لَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ خَلَقَهُمْ لَيَقُولُنَّ اللَّهُ فَأَنَّى يُؤْفَكُونَ: «4»

و اگر از آنان بپرسى چه كسى آنان را آفريده است به طور قطع و يقين مى گويند الله پس چگونه از حق به باطل مى گرايند.

آرى فطرت و عقل انسان در برابر پرسش از اين كه جهان را كه آفريده، و نظام طبيعت را كه سامان داده، و آفرينش انسان كار كيست پاسخى جز اين كه بگويد الله ندارد.

همه اديان بزرگ با همه اختلافاتى كه از لحاظ كم و كيف دارند چون آئين زردشتى، و يهوديت و مسيحيت و اسلام به ويژه از زبان پيامبرانشان زردشت، موسى، عيسى و سرور آنان محمد (عليهما السلام) ترانه «وحده لا اله الا هو» را سر داده و انسان هاى با انصاف و شوريده دل را به وجد آورده اند.

بت شكن قهرمان تاريخ گذشته هنگامى كه خط ابطال بر ربوبيت و كارگردانى ستاره و ماه و خورشيد و به اعتقاد مشركان به عنوان موجوداتى مستقل مى كشد، و نفوس و درون جامعه زمان خود را دستخوش هيجان عظيم مى گرداند، با همه وجود فرياد مى زند:

إِنِّي وَجَّهْتُ وَجْهِيَ لِلَّذِي فَطَرَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ حَنِيفاً وَ ما أَنَا مِنَ الْمُشْرِكِينَ: «5»

من به دور از هر انحرافى و با قلبى حق گرا همه وجودم را به سوى كسى كه آسمانها و زمين را آفريد متوجه نمودم، و از انتخاب كنندگان مخلوقات به عنوان معبود نيستم و هيچ شريكى براى خدا قرار نمى دهم.

پيامبر اسلام براى ابد شالوده و اساس دعوت خود را در كلمه طيبه «لا اله الا الله» قرار داد و به همه انسانها تا برپا شدن قيامت اعلام كرد:

«قولوا لا اله الا الله تفلحوا»

اگر معبودهاى باطل را از همه شئون زندگى نفى كنيد «لا اله» و حاكميت تشريعى معبود حق يعنى الله را در خيمه حيات خود استقرار بخشيد رستگار و پيروز مى شويد.

در اقرار به توحيد و نفى شريك از حضرت حق همه موجودات هستى با پيامبران و اولياء الهى و خردمندان هماهنگ هستند، و اين حقيقتى است كه قرآن مجيد در آيات متعددى به آن اشعار و اعتراف دارد:

آرى از ذره بى نهايت كوچك يعنى اتم كه قطر آن برابر با يك ده ميليونيم ميلى متر است، تا بزرگ ترين ستاره ها و كهكشان ها كه تنها كهكشان راه شيرى ما داراى قطرى به طول صد هزار سال نورى است و منظومه شمسى به فاصله سى هزار سال نورى از مركز آن قرار دارد، و يك حركت وضعى كهكشان مذكور دويست و پنجاه ميليون سال نورى طور مى كشد با همه يكتاپرستان و مؤمنان به حق هم صدا هستند «6» و بلكه هر گياهى كه از زمين رويد «وحده لا شريك له» گويد

شدت ظهور حق، و عيان بودنش تا جائى است كه راه هر گونه انكارى را به روى انسان بسته، و دليلى بر عدم وجودش در هيچ فطرت و عقلى و هيچ رشته علمى وجود ندارد.

شدت پيدائى او، و عيان بودن جمالش به صورتى است كه صديقين تنها علامت و نشانه اى كه براى حضرتش ذكر مى كنند وجود خود اوست، و از اينكه براى نشان دادن او از آثارش كمك بگيرند امتناع دارند.

به اين بخش از دعاى عرفه حضرت حسين كه سراپايش توحيد محض و محو جمال محبوب بود به دقت توجه كنيد:

«كيف يستدل عليك بما هو فى وجوده مفتقر اليك، ايكون لغيرك من الظهور ما ليس لك حتى يكون هو المظهر لك، متى غبت حتى تحتاج الى دليل يدل عليك، و متى بعدت حتى تكون الآثار هى التى توصل اليك.»

چگونه بر وجود تو به موجودى كه در ذات وجود و همه هستى اش نيازمند به توست استدلال شود، آيا براى غير تو ظهورى هست كه براى تو نيست تا آن غير وسيله و سبب ظهور تو باشد، كى و چه زمانى پنهان بوده اى تا نيازمند دليلى باشى كه بر وجود تو دلالت كند، و كى و چه زمانى دور بوده اى تا آثار واصل كننده به تو باشد؟!!

 

 

 

موضوعات مرتبط: دریچه ای به سوی مذهب
 
 
این وب سایت جهت بسط وگسترش فرهنگ قرآنی ، با لا بردن سطح آگاهیهای دینی اعتقادی تربیتی