تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان ندای وحی و آدرس nedayevahi.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 42630
بازدید دیروز : 52941
بازدید هفته : 174797
بازدید ماه : 228075
بازدید کل : 10619830
تعداد مطالب : 16946
تعداد نظرات : 80
تعداد آنلاین : 1


Alternative content


حدیث موضوعیاک مهدویت امام زمان (عج)اک آیه قرآناک
 
 
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : سه شنبه 7 / 4 / 1394

قال اباعبدالله الحسين عليه السلام: یاهذا کفّ عن الغیبة فإنها أدام کلاب النّار

شخصي نزد امام حسين  از کسي غيبت کرد، امام فرمود:

 اي فلاني دست از غيبت بردار زيرا غيبت نان و خورش سگهاي دوزخ است.[منبع :تحف العقول، صفحه ۱۷۷ ]

از سوى خدا به موسى وحى شد:

 هر غيبت كننده‏ اى كه با توبه از دنيا برود، آخرين كسى است كه به بهشت وارد مى‏شود و هر غيبت‏ كننده‏ اى كه بر آن اصرار داشته باشد، و با اين حال از دنيا برود و توبه نكند، اوّلين كسى است كه داخل دوزخ مى‏گردد      

إرشاد القلوب إلى الصواب  ، جلد‏۱  ؛صفحه ۱۱۶

آيت الله مظاهري مي فرمايند:

من سی سال با استاد بزرگوارم رهبر عظیم الشأن انقلاب بودم، به جان این شخصیت بزرگوار قسم می خورم مطلبی که شبهه غیبت باشد از ایشان ندیدم. غیبت که نه، شبهه غیبت هم ندیدم . فراموش نمی کنم یک وقت ایشان برای درس گفتن به مسجد سلماسی آمدند نفس ایشان به شماره افتاده بود، فرمودند: «والله تا حال اینقدر نترسیده ام» و افزودند: «نیامده ام که درس بگویم، آمده ام که قدری حرف بزنم.»

من که تقریبا ده پانزده سال درس ایشان می رفتم هیچ وقت یک جسارت از ایشان به طلبه ها ندیدم امام در این حالت بود که فرمودند: «اگر علم نداری، اگر عقل نداری، اگر دین نداری، عاقل باش و نخواه که هویت انسانیت را به هم بزنی» بعد هم به خانه رفتند و تب مالت ایشان عود کرد و سه روز برای تب مالت در خانه ماندند .

همه این قضایا برای این بود که شنیده بودند یک طلبه پشت سر یکی از مراجع غیبت کرده بود . امام خودش غیبت نکرده بود بلکه یک طلبه پشت سر یکی از مراجع غیبت کرده اما نفس او به شماره افتاده بود!»سرگذشت‌هاي ويژه از زندگي‌ امام خميني رحمه الله ، ج ۵، ص ۱۶۴٫

 

پاسخي عجيب به موضوع علم بهتر است يا ثروت

در اربعين جار اللّه علّامه مسطور است كه چون حديث: «انا مدينة العلم و على بابها » به گوش بعضى از خوارج رسيد، از راه حسد هيجده نفر از عالمان ايشان پيش امير المؤمنين آمده گفتند: يا على، ما هركدام از تو يك سؤال مى‏كنيم؛ اگر جواب هركدام از ما جداجدا دادى، پس مى‏دانيم كه تو به تحقيق در مدينه علم رسولى. امير المؤمنين گفت: بپرسيد آنچه به خاطر داريد. پس يكى پيش آمده سؤال نمود كه علم بهتر است يا مال؟ فرمود: علم بهتر است. گفت: به چه دليل؟

فرمود: به درستى كه علم ميراث پيغمبر است و مال ميراث قارون و هامان و فرعون.

ديگرى پرسيد،

فرمود: علم بهتر است از مال؛ زيرا كه مال را تو نگهبانى و علم نگهبان توست.

ديگرى پرسيد،

فرمود: علم بهتر است از مال؛ زيرا كه صاحب مال را دشمن بسيار است و صاحب علم را دوست.

ديگرى پرسيد،

فرمود: علم بهتر است از مال؛ زيرا كه به تصرّف كم شود و علم به تصرّف زياده.

ديگرى پرسيد،

فرمود: علم بهتر است از مال؛ زيرا كه صاحب مال را بخيل خوانند و صاحب علم را كريم.

ديگرى پرسيد،

فرمود: علم بهتر است از مال؛ زيرا كه مال را از دزد بايد محافظت كرد و علم را حاجت به محافظت نيست.

ديگرى پرسيد،

فرمود: علم بهتر است از مال؛ زيرا كه از صاحب مال فردا حساب بطلبند و از صاحب علم نه

ديگرى پرسيد،

فرمود: علم بهتر است از مال؛ زيرا كه مال به طول زمان كهنه مى‏شود و علم نه.

ديگرى پرسيد،

فرمود: علم بهتر است از مال؛ زيرا كه از علم دل روشن مى‏شود، از حبّ مال سياه.

ديگرى پرسيد،

فرمود: علم بهتر است از مال؛ زيرا كه صاحب مال همچو فرعون دعوى خدايى كند و صاحب علم گويد: «ما عبدناك حقّ عبادتك

و بعد از اداى جواب سؤالات فرمود: به خدايى كه جان على بن ابى طالب در قبضه قدرت اوست، اگر شما سؤال كنيد تا مادامى كه من زنده باشم، هر آينه جواب غير مكرّر دهم. چون آن خوارج اين‏چنين علم و دانايى از امير المؤمنين- كرّم اللّه وجهه- مشاهده كردند، هيجده نفر با جمعى از تابعان خود زبان به استغفار گشاده، تائب و مؤمن شدند

مناقب مرتضوى، كشفى ؛ صفحه:۲۶۲

بيشترين دعايي كه آيت الله بهجت توصيه مي فرمودند چه دعايي است

در كتاب برگى از دفتر آفتاب آمده است: زماني كه نابغه قرن؛ سيد محمد حسين طباطبايي ؛حافظ معروف قرآن در ۳ سالگي؛ از آيت الله بهجت سفارش دعا كرد، آقا فرمودند: «اين دعايى را كه مىخوانم شما و هر كس كه خواهان تحفّظ است در هر صبح و شب سه مرتبه بخواند، سپس در حالى كه روى سر محمّد حسين دست مىكشيدند اين دعا را خواندند كه : …

آيت الله ري شهري در كتاب زمزم عرفان صفحه ۳۰۳ مي فرمايند: يكي از دعاهايي كه آيت الله بهجت بسيار سفارش مي فرمود …

دكتر احمدي نژاد؛ رييس جمهور وقت ؛ در اولين ديدارش با آيت الله بهجت در خواست دعا مي كند و آيت الله بهجت مي فرمايند: اين دعا را زياد بخوانيد كه …

و آن دعا عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام قَالَ: لَا تَدَعْ أَنْ تَدْعُوَ بِهَذَا الدُّعَاءِ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ إِذَا أَصْبَحْتَ وَ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ إِذَا أَمْسَيْتَ

اللَّهُمَّ اجْعَلْنِي فِي دِرْعِكَ الْحَصِينَةِ الَّتِي تَجْعَلُ فِيهَا مَنْ تُرِيدُ

فَإِنَّ أَبِي ع كَانَ يَقُولُ هَذَا مِنَ الدُّعَاءِ الْمَخْزُونِ.

از امام صادق (عليه السلام) فرمود: اين دعا را فراموش نكن كه سه بار در آغاز صبح و سه بار در آغاز شب بخوانى زيرا پدرم مى‏فرمود: اين از دعاهاي گنجينه است( و نااهلان به آن دسترسي ندارند)         الكافي (ط – الإسلامية)، ج‏۲، ص: ۵۳۴

 

عملي بعد از سجده شكر

در مطلب قبل به چگونگي سجده شكر اشاره شد و كلامي از خداوند به حضرت موسي بيان شد ، حال روايت ديگري مشابه همان روايت با اندكي تغيير و مفصل تر.

روايت : عملي بعد از سجده شكر

امام صادق عليه السلام مي فرمايند: خداوند به موسى وحى كرد: اى موسى، آيا مى‏دانى كه چرا تو را از ميان خلقم انتخاب كردم تا با تو حرف بزنم؟

موسى گفت: نه خداوندا.

خداوند فرمود: من در همه روى زمين از تو متواضع‏تر نسبت به خودم نديدم.

در اين هنگام موسى سر به سجده گذاشت و دو قسمت رويش را به زمين ماليد، براى ابراز تذلل به خداوند. پس خداوند به وى وحى فرمود:

اى موسى، سرت را از خاك بردار و دستت را به روى زمين كه سجده كرده‏اى بكش و با آنها صورتت و آنچه به بدنت مي رسد رامسح كن. چون اين كار دواى هر درد و آفت مى‏باشد [ وسائل الشيعة، جلد ‏۷، صفحه: ۱۴]

خندهبوسهلبخند

شخصي نامه اي به شيخ حسنعلي نخودكي اصفهاني مي نويسد كه: چه چیزی تعلیم می‌دهید که برای درمان درد قلب مفید باشد؟

شيخ حسنعلي، اينگونه پاسخ مي دهد: نمازت را اول وقت بخوان و بعد از نماز، دستت را روی مهر بگذار و سه مرتبه، سوره توحید را بخوان و سه صلوات بفرست و بعد دستت را روی قلبت بگذار. [آثار و برکات نماز اول وقت، ص ۴۵٫و داستانهایی از نماز اول وقت، ص ۱۱۹ و ص ۱۲۰٫]

پس يكي ديگر از اعمال بعد از نماز ؛ كشيدن دست به موضع سجده و بعد ، كشيدن آن به بدن است

 

شيعه ما نيست كسي كه …

عَنْ أَبِي الْحَسَنِ الْأَوَّلِ ع قَالَ كَثِيراً مَا كُنْتُ أَسْمَعُ أَبِي يَقُولُ

  1. لَيْسَ مِنْ شِيعَتِنَا مَنْ لَا تَتَحَدَّثُ الْمُخَدَّرَاتُ بِوَرَعِهِ فِي خُدُورِهِنَّ …

امام موسى بن جعفر عليهما السّلام فرمود: بسيارى از مواقع از پدرم مى‏ شنيدم كه مى‏فرمود:

  1. شيعه ما نيست كسى كه سخن گفتنش با زنان پرده ‏نشين از روى پارسايى (يعنى همراه با اجتناب از گناه) نباشد …

اين نكته بسيار مهم است، كه رئيس مذهب تشيع ، مي فرمايد شيعه ما نيست كسي كه در صحبت با نامحرم دقت نداشته باشد

ايشان در جاي ديگري مي فرمايند:

وَ نَهَى أَنْ تَتَكَلَّمَ الْمَرْأَةُ عِنْدَ غَيْرِ زَوْجِهَا أَوْ غَيْرِ ذِي مَحْرَمٍ مِنْهَا أَكْثَرَ مِنْ خَمْسِ كَلِمَاتٍ مِمَّا لَا بُدَّ لَهَا مِنْه‏ [من لا يحضره الفقيه؛جلد ‏۴ ؛صفحه ۶ ]

پيامبر نهى فرمود كه زن نزد غير همسرش يا خويشان محرمش بيش از پنج كلمه صحبت كند ، آن هم در صورت ضرورت

اين روايت براي صحبت كردن معمولي بود ، خدا نكند كسي با نا محرم شوخي كند كه در روايتي از پيامبر اسلام آمده است :

هر كس با نامحرم شوخى كند، براى هر كلمه‏ا ى كه در دنیا با او سخن گفته است هزار سال او را در دوزخ زندانى مى‏كنند. [ثواب الاعمال وعقاب الاعمال -ترجمه انصارى،صفحه ۵۶۷ ]

داستانك:

یکی از راویان می‌گوید در کوفه به زنی قرآن می‌آموختم، روزی با او شوخی کردم، بعد به دیدار امام باقر (علیه‌السلام) شتافتم،

امام باقر (علیه‌السلام) فرمود: آن که (حتّی) در پنهان مرتکب گناه شود خداوند به او اعتنا و توجّهی ندارد، به آن زن چه گفتی؟ از شرمساری چهره‌ام را پوشاندم و توبه کردم، امام فرمود: تکرار نکن.   [منبع:بحار الأنوار ، جلد ‏۴۶، صفحه: ۲۴۷]

 

 

از دوستان ما نيست كسي كه …

عَنْ أَبِي الْحَسَنِ الْأَوَّلِ ع قَالَ كَثِيراً مَا كُنْتُ أَسْمَعُ أَبِي يَقُولُ

…   ۲٫ وَ لَيْسَ مِنْ أَوْلِيَائِنَا مَنْ هُوَ فِي قَرْيَةٍ فِيهَا عَشَرَةُ آلَافِ رَجُلٍ فِيهِمْ خَلْقُ اللَّهِ أَوْرَعُ مِنْهُ.

امام موسى بن جعفر عليهما السّلام فرمود: بسيارى از مواقع از پدرم مى‏ شنيدم كه مى‏فرمود:

…   ۲٫ و از دوستان ما شمرده نمى‏شود كسى كه در قريه ‏اى كه ده هزار نفر در آن زندگى مى‏كنند باشد و در بين آنان پارساتر از او هم وجود داشته باشد.

ورع يعني نه تنها خودداري از حرام ؛ بلكه دوري كردن از شبه گناه

****************

آيت الله سيدمحمدباقر درچه اي که از اساتيد مرحوم آيت الله بروجردي بودند، روزي به همراه تعدادي از علماء ميهمان يکي از بازرگانان بود. بعد از صرف مقدار کمي غذا، ميزبان قباله اي را براي گرفتن امضاء خدمت سيد آورد. آن قباله مشکلي داشت که با نظر و فتواي سيد، حرام تلقي مي شد. سيد دانست که آن ميهماني مقدمه اي براي امضاء بوده و لذا شبهه رشوه دارد. رنگ صورتش تغيير کرد و تنش به لرزه افتاد و فرمود: من به تو چه بدي کرده بودم که اين زقوم را به حلق من ريختي؟ چرا اين نوشته را پيش از ناهار نياوردي تا دست به اين غذا آلوده نکنم. سپس دوان دوان به مدرسه آمد و کنار باغچه مقابل حجره اش نشست و با کوشش همه آنچه را که خورده بود استفراغ کرد و پس از آن نفس راحتي کشيد. [اسلام مجسم ص ۵۴۲]

***************

حجت الاسلام مسعودي خميني مي فرمود:

فردي خدمت حضرت امام خميني (رحمت الله عليه) آمد و شصت هزار تومان(با پول آن زمان كه بسيار زياد بود)سهم امام داد و بعد يك رساله خواست.

امام فرمودند: رساله را از كتابفروشي تهيه كنيد [هزار و يك نكته اخلاقي از دانشمندان صفحه ۴۳]

 

موضوعات مرتبط: لحظه ای تامل
 
 
این وب سایت جهت بسط وگسترش فرهنگ قرآنی ، با لا بردن سطح آگاهیهای دینی اعتقادی تربیتی