تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان ندای وحی و آدرس nedayevahi.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 7321
بازدید دیروز : 223
بازدید هفته : 7544
بازدید ماه : 38055
بازدید کل : 10429810
تعداد مطالب : 16946
تعداد نظرات : 80
تعداد آنلاین : 1


Alternative content


حدیث موضوعیاک مهدویت امام زمان (عج)اک آیه قرآناک
 
 
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : چهار شنبه 11 / 2 / 1396








1- كرامت نفس سيد الشهداء

اين اصل بزرگ اسلامى در وجود ابا عبدالله عليه السلام تجسم پيدا كرد و تمام حيات آن حضرت پر است از شعارهاى كرامت نفس .(1)

2- اوج كرامت و عزت نفس

در كلماتى از امام حسين عليه السلام رسيده است عزت و شرافت و كرامت انسانى موج مى زند و راز اين كه اينگونه كلمات از ايشان به نسبت بيشتر از ائمه رسيده اين است كه داستان كربلا، زمينه اى بود براى اينكه روح امام حسين در اين قسمت تجلى خودش را ظاهر كند به صورت اين كلمات . نوشته اند، در وقتى كه حضرت سيد الشهداء مى آمدند به طرف كربلا، مكرر افراد به ايشان برخورد مى كردند و هر كس هم بر خورد مى كرد مى گفت : آقا نرو خطر جانى دارد. حضرت هم به هر يك از اين‌ها جوابى مى داد، و البته جواب‌ها همه در همين حدود بود كه نه ، من بايد بروم . يكى از آن‌ها وقتى كه با حضرت ملاقات كرد گفت : مصلحت نيست ، نرويد. فرمود: من به تو همان جوابى را مي‌دهم كه يكى از صحابه رسول خدا صلى‌الله‌عليه‌وآله به شخصى كه مى خواست او را از شركت در جهاد اسلامى منع كند داد. آن وقت حضرت سيد‌‌الشهداء اين شعرها را براى او خواندند:

سامضى و ما بالموت عار على الفتى

اذا ما نوى حقا و جاهد مسلما

و واسى الرجال الصالحين بنفسه

و فارق مثبورا و خالف مجرما

امام حسين عليه السلام مى فرمايد: موت فى عز خير مت حياه فى ذل ؛(5) مردن در سايه عزت بهتر است از زندگى با ذلت

خواهم رفت . مرگ براى انسان جوانمرد ننگ نيست ، اگر در راه حق جهاد كند و در حالى كه مسلم است كوشش به خرج بدهد (نيتش حق باشد و در حالى كه مسلم است مجاهده و جهاد كند) و با مردان صالح ، مواسات و همگامى و همدردى نمايد، و بر عكس ، راه خودش را از مردم بد بخت هلاك شده و مجرم گناهكار جدا كند.

فان عشت لم اندم و ان مت لم الم

كفى بك ذلا ان تعيش و ترغما(2)

من يا زنده مى مانم يا مى ميرم . از اين دو خارج نيست . اين راهى كه من مى روم هر دو طرفش براى من خير و سعادت است . اگر زنده بمانم مورد مذمت نيستم ؛ چون از مرگ فرار نكردم و از اين آزمايش موفق بيرون آمدم تاز مرگ نترسيدم و زنده ماندم . چنين زندگى براى من ننگ و مذموم نيست . اگر هم بميرم مورد ملامت نيستم . كفى بك ذلا ان تعيش و ترغما(3) (همه اين سه شعر براى اين مصراع آخر است ) براى تو اين ذلت و بدبختى بس كه زنده بمانى و دماغت به خاك ماليده باشد. ديگر بدبختى و ذلتى بالاتر از اين زندگى نيست .(4)

 

موضوعات مرتبط: ویژه نامه ها
 
 
این وب سایت جهت بسط وگسترش فرهنگ قرآنی ، با لا بردن سطح آگاهیهای دینی اعتقادی تربیتی