شاگردی بزرگ در پای درس استادی بزرگ
قال رسول الله صلی الله علیه و آله :« أَنَا أَدِیبُ اللَّهِ وَ عَلِیٌّ أَدِیبِی .» (1)
من تربیت یافته خدایم و علی تربیت یافته من.
یکی از افتخارات امیرالمۆمنین صلوات الله علیه که از جمله فضائل حضرت می باشد بهره بردن از وجود نازنین حضرت رسول اعظم صلی الله علیه و اله است. همو که خداوند از او تمجید کرده و او را لایق مقام خاتمیت قرار داده است. علی علیه السلام پای درس چنین استاد با عظمتی سالیان سال نشسته است. علی علیه السلام کسی است که در مکتب نبوی بزرگ شده است و کسب معارف نموده است. در این که کسی از کودکی تحت تعلیم و تربیت خصوصی پیامبر عظیم الشأن، با این وسعت، از جهت کمی و کیفی بوده باشد، از احدی جز ایشان نامی نتوان برد. هم از این جهت که طولانی ترین زمان در حضور رسول الله بودن از مختصات اوست یعنی هیچ کس به اندازه او در محضر رسول الله شاگردی ننموده است و هم از جهت کیفیت تزکیه و یادگیری علوم الهی. این کلام حضرت رسول صلی الله علیه و آله است که می فرماید: أَنَا مَدِینَةُ الْعِلْمِ وَ عَلِیٌّ بَابُه.(2) علی دروازه علم است.
مولودی مبارک در کعبه
قَالَ یَزِیدُ بْنُ قَعْنَبٍ كُنْتُ جَالِساً مَعَ الْعَبَّاسِ بْنِ عَبْدِ الْمُطَّلِبِ وَ فَرِیقٍ مِنْ عَبْدِ الْعُزَّى بِإِزَاءِ بَیْتِ اللَّهِ الْحَرَامِ إِذْ أَقْبَلَتْ فَاطِمَةُ بِنْتُ أَسَدٍ أُمُّ أَمِیرِ الْمُۆْمِنِینَ ع وَ كَانَتْ حَامِلَةً بِهِ ...(3)
ابن بابویه از على بن احمد بن موسى دقاق از محمد بن جعفر اسدى از موسى بن عمران از حسین بن یزید از محمد بن سنان از مفضل بن عمر از ثابت بن دینار از سعید بن جبیر از یزید بن قعنب، نقل كرده كه گفت:
من با عباس و عدهاى از بت پرستان (پیروان بت عزى) در بیت اللَّه الحرام نشسته بودیم. در آن هنگام فاطمه بنت اسد على علیه السلام را حامله بود و مدت حملش نه ماهه بود، در مقابل كعبه ایستاده فرمود: اى خداوند بزرگ! من به تو ایمان دارم. پس دیدیم دیوار كعبه از هم باز شد، از سمت پشت فاطمه داخل كعبه شد. ما تصمیم گرفتیم كه در خانه كعبه را كسى باز كند، در باز نشد. لذا فهمیدیم كه این كار از جانب خداوند بوده است.
همه شما از موقعیت و نزدیكى من با رسول گرامى آگاهید. او مرا در آغوش خود بزرگ كرد و من خردسالى بودم كه مرا به سینه خود مىچسباند و رختخواب مرا در كنار خود پهن مىكرد. من بوى خوش آن حضرت را استشمام مىكردم و هر روز از اخلاق او چیزى مىآموختم
بعد از چهار روز فاطمه علیهما السلام از كعبه خارج شد، در حالى كه قنداق حضرت على علیه السلام در بغلش بود. پس فرمود: من از همه زنان گذشته افضل شدم. زیرا من داخل خانه خدا شدم و از میوههاى بهشت خوردم و از غذاهاى آن ارتزاق كردم. وقتى كه مىخواستم بیرون بیایم، ندایى غیبى گفت: اى فاطمه، این كودك را على نام گذار و خداوند اعلى مىفرماید: من نام او را از نام خودم مشتق كردم، و با ادب خودم او را تربیت نمودم و او را به مشكلترین علوم خود آگاه نمودم. پس اوست كه بتها را در خانه من مىشكند (در كعبه) و اوست كه در پشت بام خانه من اذان مىگوید و مرا تمجید مىكند. خوشا به حال كسى كه او را دوست بدارد و از او اطاعت كند، و واى بر حال كسى كه دشمن او باشد و بر وى عصیان كند .(4)
دست پرورده رسول وحی
رسول الله محبت ویژه ای به علی علیه السلام از همان زمان که در گهواره بود، داشت:
قالت فولدت علیا و لرسول الله ثلاثون سنة فأحبه رسول الله حبا شدیدا و قال لها اجعلی مهده بقرب فراشی و كان ص یلی أكثر تربیته و ...(فاطمه مىگوید: على را زاییدم در حالى كه از عمر رسول خدا سى سال مىگذشت و پیامبر او را به شدّت دوست مىداشت و به من مىفرمود: گهواره او را نزدیك بستر من قرار ده. پیامبر اکرم، بیشتر تربیت على را عهدهدار بود و به هنگام شستشو على را پاكیزه مىگرداند و هنگام آشامیدن شیر، آن را جرعه جرعه در كام على مىریخت و به گاه خواب گهوارهاش را آرام تكان مىداد و در بیدارى با او كودكانه سخن مىگفت و بر سینه حملش مىكرد و مىفرمود: این برادر، ولىّ، یار، برگزیده، اندوخته، پناهگاه، خویش، وارث، همسر دختر من، امین من در وصیّتم و جانشین من است. پیامبر پیوسته او را در آغوش خود داشت و او را در كوهها و درّههاى كوچك و بزرگ مكّه مىگرداند. (6)
اوست كه بتها را در خانه من مىشكند (در كعبه) و اوست كه در پشت بام خانه من اذان مىگوید و مرا تمجید مىكند. خوشا به حال كسى كه او را دوست بدارد و از او اطاعت كند، و واى بر حال كسى كه دشمن او باشد و بر وى عصیان كند
ورود به خانه وحی
تاریخ نویسان شیعه و سنی به این نکته تصریح کرده اند که علی علیه السلام از کودکی در تحت تکفل رسول الله بوده است و ایشان علی صلوات الله علیه را بزرگ کرده است؛ به عنوان نمونه از علمای اهل سنت ابن کثیر در کتابش می نگارد:
«...و كان فی حجر رسول الله صلّى الله علیه و سلّم قبل الإسلام.» (7)؛ قبل از اسلام علی بن ابی طالب در دامان رسول خدا بود.
و اما داستان ورود امیرالمۆمنین صلوات الله علیه به خانه رسول خدا از کتاب ارزشمند عالم معاصر آیت الله سبحانی چنین است:
«در یكى از سالها كه قحطى و كم آبى، مكّه و نواحى آن را در برگرفته بود؛ رسول گرامى تصمیم گرفت كه به عموى بزرگوار خود ابو طالب كمك كند و هزینه زندگى او را پایین آورد. از این رو، با عموى دیگر خود به نام «عباس» موضوع را در میان گذاشت. قرار شد هر كدام، یكى از فرزندان ابو طالب را به خانه خود ببرند: رسول گرامى، على علیه السّلام را و عباس «جعفر» را به خانه خود بردند.
ابو الفرج اصفهانى، مورّخ معروف مىنویسد: عباس، طالب را و حمزه، جعفر را و رسول خدا، على علیه السّلام را، به خانههاى خود بردند. آنگاه رسول خدا گفت: من همان را برگزیدم كه خدا او را برایم برگزیده است.
اگر چه ظاهر جریان این بود كه به زندگى ابو طالب در سال قحطى كمك كند، ولى هدف نهایى چیز دیگرى بود و آن اینكه على علیه السّلام در دامان پیامبر تربیت و پرورش پیدا كند و از اخلاق كریمه او پیروى نماید.
امیر مۆمنان، در نهج البلاغه در این مورد مىفرماید: همه شما از موقعیت و نزدیكى من با رسول گرامى آگاهید. او مرا در آغوش خود بزرگ كرد و من خردسالى بودم كه مرا به سینه خود مىچسباند و رختخواب مرا در كنار خود پهن مىكرد. من بوى خوش آن حضرت را استشمام مىكردم و هر روز از اخلاق او چیزى مىآموختم.» (8)
پی نوشت:
1.بحار الأنوار، المجلسی،ج16 ص : 231
2. الإرشاد فی معرفة حجج الله على العباد،شیخ مفید، ج1، ص: 33
3. أمالی الصدوق ،ص132
4. الجواهر السنیة-كلیات حدیث قدسى ،محدث عاملى- زین العابدین كاظمى خلخالى، صص 454 تا 455 ، انتشارات دهقان-تهران، چاپ: سوم 1380 ش
5. كشف الغمة فی معرفة الأئمة، محدث اربلی، ،ج1،ص 60 ،چاپ:بنى هاشمى تبریز، چاپ: 1381 ق
6. كشف الیقین-ترجمه آژیر،ص 58 تا ص60
7 .البدایةوالنهایة،ابن كثیر؛ج3،ص:26؛بیروت، دار الفكر، 1407/ 1986.7
8. فروغ ابدیت، جعفر سبحانى،ص204 ،بوستان کتاب قم
سید روح الله علوی