تو آمدی ستایش بت بی اثر شود
با نام تو زمین و زمان شعله ور شود
رویای مکیان همه زیر و زبر شود
حق است در مدیحت تو مکه کر شود
تمثال دلربای تو تندیس زر شود
باید که چشم باز کند بازتر شود
هرکس که خواست در صف اهل نظر شود
هو یاعلی بگوید و جوری دگر شود
عالم غلام فاطمه ی شیرزاده است
شیرانگی، اصالت این خانواده است
طفلی به راه بود، که “روزی گشاده” است