چکیده
آیا در قرآن به عنوان یک سامانه ی تربیت و ارتباط دینی مطالب مصرّحی در خصوص اصول بنای این سامانه می توان یافت؟ یا اینکه باید این اصول را کشف و استنباط کرد؟ این مقاله در پاسخ به این پرسش به لحاظ روش شناختی بر سنت مطالعات روایت(1) و معنی شناسی(2) ساختاری و تحلیل استعارات(3) مبتنی است و می کوشد منظومه ی تربیت و ارتباط دینی در قرآن را در چارچوب کلان روایت حاکم بر آن در سنت اسلامی بفهمد و مفاهیم اساسی این منظومه را از طریق تحلیل استعارات به کار رفته در آن روایت بکاود و پیوند معناشناختی این استعارات را با ساختمان دیگر مفاهم قرآنی دریابد. در این مقاله «میثاق الست» و تفاسیر آن به عنوان کلان روایت حاکم بر گفتمان قرآنی تربیت و ارتباط دینی معرفی شده است و استعارات ارتباط به مثابه ی یادآوری و انسان به مثابه ی بنده در این روایت کلیدی تلقی شده اند.
کلید واژه ها
استعاره، الگو، روایت، ارتباط دینی، تربیت دینی، ذکر (یادآوری)، قلب، الست.
مقدمه
ایضاح معنای تربیت و ارتباط دینی از آن سهل و ممتنع هایی است که در بیست و اندی سال گذشته آنقدر دستکاری شده و پرداختن به آن آنقدر رنگ کهنگی دارد که حتی اگر به گونه ای متفاوت به آن نگریسته شود توجهی حاکی از تازگی را بر نمی انگیزد. پرسش از تربیت و ارتباط دینی در قرآن به لحاظ محتوا و مضمونی که در تعقیب آن است با پرسش از موضوعاتی نظیر ایمان در قرآن یا اسراف و عمل صالح در قرآن متفاوت است. کسی که به دنبال موضوع خاص تعلیم و تربیت و ارتباط دینی در قرآن کریم است نخست باید به این پرسش پاسخ دهد که مگر هر آنچه در قرآن کریم اتفاق افتاده خود تربیت و ارتباط دینی نیست؟ به نظر می آید جستجوی تربیت و ارتباط دینی در قرآن به همان میزان سهل و ممتنع است که جستجوی چیزی در خودش. شاید پرسش را بتوان این گونه سامان داد که آیا در قرآن به عنوان یک سامانه ی تربیت و ارتباط دینی مطالب مصرّحی در خصوص اصول بنای این سامانه می توان یافت؟ یا اینکه بایستی این اصول را کشف و استنباط کرد؟
پس از این، پرسش دیگری اهمیت افزونتری می یابد آن اینکه استعاراتی که در قرآن درباره ی ارتباط و تربیت دینی به کار گرفته شده تا چه میزان ناظر و اوضاع و شرایط تاریخی جغرافیایی شبه جزیره است و تا چه میزان فرازمانی و فرامکانی است؟ چگونه می توان این ها را از یکدیگر تفکیک کرد؟