در فرهنگ اصطلاحات دینی به مجموعه اعتقاداتی که شامل اعتقاد به توحید، نبوت، معاد و امامت میشود «اصول دین» و به اعمالی که هر کس بر اساس اعتقادت خود انجام میدهد«فروع دین» گفته میشود.
آدمی باایمان و اعتقاد به معارف ضروری یک دین، در زمره پیروان آن دین قرار میگیرد، و درصورتیکه برخی از اعتقادات پایهای دین را منکر شود، از دین خارج میشود و اعمال او مقبول نخواهد بود.[۱]از سوی دیگر، انسانها به میزان معرفت و ایمانشان نسبت به اعتقادات، به دستورات دینی عمل میکنند و درجه قبولی اعمال در پیشگاه خداوند نیز به معرفت و ایمان شخص وابسته است.ازاینرو همواره علماء و مراجع تقلید تأکید میکنند که اصول دین تحقیقی است [۲]؛ به این معنا که هر کس در حد توان و فهم خود به اعتقاد صحیح درباره آنها برسد، تا هم از انحراف در اعتقادات در امان بماند و هم با کمترین شبههای که از سوی دشمنان ایجاد میشود، عقیده خود را از دست ندهد. لذا با توجه به اینکه ممکن است انسان در هنگام آموزش و یادگیری مسائل اعتقادی و یا در خلال معاشرتهای اجتماعی، انحرافی در مجموعه عقاید او ایجادشده باشد ضروری است تا هر از چند گاهی به شخصی که اسلامشناس و مورد اعتماد است و در عقاید دینی او انحرافی وجود ندارد مراجعه کرده و اعتقادات خود را در حضور وی مطرح نماید تا در صورت انحراف و اشتباهی در آنها، به تصحیح عقاید خود اقدام نماید.بررسی تاریخی نیز نشان میدهد که در عصر ائمه اطهار (علیهم السلام) شیعیان به حضور ایشان میرفتند و عقاید خود را به آن حضرات عرضه میکردند تا از صحیح بودن آنها و درست بودن دین خویش مطمئن شوند و تا پایان عمر بر همان اعتقاد، ثابتقدم بمانند. [۳] حضرت عبدالعظیم حسنی (علیهالسلام) ازجمله افرادی است که علیرغم آنکه خود از افراد مورد اعتماد ائمه اطهار (علیهمالسلام) است و از دانشمندان و محدثان بزرگ شیعه، به حضور امام هادی (علیهالسلام) میرود و عقاید خود را به آن حضرت عرضه میدارد تا از صحیح بودن آنها اطمینان یابد.
این دانشمند بزرگ در حضور امام، به بیان اصول اعتقادی خود و مسایلی در باب توحید، نبوت، امامت و معاد پرداخت و امام هادی (علیهالسلام) خطاب به او فرمودند: «ای اباالقاسم! قسم به خدا، مطالبی که گفتی، دین خدا است که برای بندگانش برگزیده است، پس بر آن پایدار باش! خداوند تو را بر اعتقاد ثابت در دنیا و آخرت پایدار کند.»[۴]