عِبَادُ الرَّحْمنِ الَّذِینَ یمْشُونَ عَلَی الْارْضِ هَوْناً وَ اذَا خَاطَبَهُمُ الْجَاهِلُونَ قَالُوا سَلَاماً(سوره فرقان، آیه 63) بندگان(خاصّ خداوند) رحمان، کسانی هستند که با آرامش و بی تکبّر بر زمین راه می روند؛ و هنگامی که جاهلان آنها را مخاطب سازند(و سخنان نابخردانه گویند)، به آنها سلام می گویند(و با بی اعتنایی و بزرگواری می گذرند).
تواضع و فروتنی
ناگفته پیداست که تواضع و فروتنی نقطه مقابل تکبّر و فخرفروشی است و جدا سازی بحثهای کامل این دو از یکدیگر مشکل یا غیر ممکن است و لذا هم در آیات و روایات اسلامی و هم در کلمات بزرگان اخلاق این دو به یکدیگر آمیخته شده است، نکوهش از یکی ملازم تمجید و ستایش از دیگری است و ستایش از یکی همراه با نکوهش از دیگری می باشد، درست مثل اینکه بحث های مربوط به ستایش و تمجید از علم جدای از نکوهش از جهل نیست و نکوهش از جهل همراه ستایش علم است. با این حال مفهوم این سخن آن نیست که ما بحث های مربوط به تواضع را نادیده گرفته و به آنچه در بحث زشتی تکبّر و استکبار گفته شده بسنده کنیم. بخصوص اینکه نسبت بین تکبّر و تواضع به اصطلاح نسبت میان ضدّین است نه وجود و عدم. هم تکبّر یک صفت وجودی است و هم تواضع و هر دو در مقابل یکدیگر قرار دارند، نه از قبیل وجود و عدم که سخن از یکی الزاماً همراه با نفی دیگری باشد. در روایات اسلامی نیز به این معنی اشاره شده است از جمله از علی علیه السلام می خوانیم: «ضَادُّوا الْکبْرَ بِالتَّواضُعِ؛ به وسیله تواضع با تکبّر که ضدّ آن است مقابله کنید».[1]
فضائل اخلاقی بندگان خاص
در آیه 63 سوره مبارکه فرقان اشاره به اوصاف برجسته و فضائل اخلاقی گروهی از بندگان خاصّ خداست که در طی آیات سوره فرقان از آیه 63 تا آیه 74 دوازده فضیلت بزرگ برای آنها ذکر شده است و جالب اینکه نخستین آنها همان صفت تواضع است، این نشان می دهد همان گونه که «تکبّر» خطرناک ترین رذایل است، تواضع مهم ترین یا از مهمترین فضائل می باشد، می فرماید: «بندگان خاص خداوند رحمان کسانی هستند که با آرامش و بی تکبّر بر زمین راه می روند»(وَ عِبَادُ الرَّحْمنِ الَّذِینَ یمْشُونَ عَلَی الْارْضِ هَوْناً). «هون» به معنی نرمی و آرامش و تواضع است... یعنی آنها چنان آرام و متواضعند که گویی عین تواضع شده اند و به همین دلیل در ادامه آیه می فرماید: «وَ اذَا خَاطَبَهُمُ الْجَاهِلُونَ قَالُوا سَلَاماً؛ و هنگامی که جاهلان آنها را مخاطب سازند(و سخنان نابخردانه گویند)، به آنها سلام می گویند(و با بی اعتنایی و بزرگواری می گذرند)». و در آیه بعد از آن سخن از تواضع آنها در برابر ذات پاک خداست می فرماید: «وَ الَّذِینَ یبِیتُونَ لِرَبِّهِمْ سُجَّداً وَ قِیاماً؛ آنها کسانی هستند که شبانگاه برای پروردگارشان سجده و قیام می کنند(و به بندگی و عبادت می پردازند)»...ناگفته پیداست که منظور از الَّذِینَ یمْشُونَ عَلَی الْارْضِ هَوْناً این نیست که فقط راه رفتن آنها متواضعانه است، بلکه منظور نفی هرگونه کبر و خودخواهی است که در تمام اعمال انسان و حتّی در کیفیت راه رفتن که ساده ترین کار است آشکار می شود، زیرا ملکات اخلاقی همیشه خود را در لابه لای گفتار و حرکات انسان نشان می دهند تا آنجا که در بسیاری از مواقع از چگونگی راه رفتن انسان می توان به بسیاری از صفات اخلاقی او راه برد. آری عِبَادُ الرَّحْمنِ(بندگان خاص خدا) نخستین نشانشان همان تواضع است، تواضعی که در تمام ذرّات وجودشان نفوذ کرده و حتّی در راه رفتن آنها آشکار است و اگر می بینیم خداوند در آیه 37 سوره اسراء به پیامبرش دستور می دهد «وَ لَاتَمْشِ فِی الْارْضِ مَرَحاً؛ روی زمین با تکبّر راه مرو» منظور فقط راه رفتن نیست بلکه هدف، تواضع در همه کار است که نشانه بندگی و عبودیت خداست.
پی نوشت ها:
[1] . تصنيف غررالحكم، حديث 5148، صفحه 249، و شرح غررالحكم، صفحه 232، شماره
موضوعات مرتبط: گونان گون
برچسبها: تواضع و فروتنی
دعای حضرت امام خمینی(ره) در سفره افطار
حاج عیسی جعفری، خادم امام خمینی(ره): امام(ره) افطار بسیار ساده ای
داشتند. و افطار حضرت امام(ره) کمی نان و انگور و یا نان و پنیر بود،
همین! و همیشه سر سفره افطار برای ملت ایران و مظلومان و مستضعفان
عالم دعا می کردند.
افطاری در کنار همسر مومنه
وی که به علت کهولت سن، خاطرات چندانی از ماه رمضان حیات
امام (ره) به خاطر نمی آورد، اما با این حال گفت: یادم هست یک
روز حاج احمد آقا حدود ۲۰۰ نفر از مسئولان از جمله حضرت
آیت الله خامنه ای را دعوت کرده بود که امام خمینی(ره) در
آن جمع نماز خوانده و همه به ایشان اقتدا کردند. بعد از اقامه
نماز برخی مسئولان به ایشان گفتند اگر تمایل دارید با ما
شام را میل بفرمایید که امام(ره) فرمود: من باید شام را با
حاج خانم بخورم.
شکرانه سلامتی همسر مکرمه
وی اضافه کرد: خلاصه این که ایشان یک احترام ویژه ای
برای همسرشان قائل بودند واقعاً بی نظیر بود، یک بار
که خانم ایشان به دلیلی به بیمارستان رفته بود امام(ره)
به من گفت؛ حاج عیسی، خانم به بیمارستان رفته،
لحظه به لحظه از حال ایشان برایم خبر بیاور. من هم
وقتی به بیمارستان رسیدم لحظه به لحظه از رفتن ایشان
به اتاق عمل و خروج از آن و خبر سلامتی را به امام(ره)
عرض کردم که ایشان پس از هر مرحله به من می فرمود
، به شکرانه سلامتی حاج خانم مبلغی پول را برای مردم
محروم جنوب تهران مصرف کنید.
موضوعات مرتبط: گونان گون
برچسبها: افطار ساده امام خمینی رحمة الله علیه
سه شرط حضرت علی علیه السلام برای مهمانی رفتن
امام رضا علیه السلام می فرماید: روزی شخصی حضرت علی علیه السلام را دعوت کرد تا برای ناهار به منزل او برود. حضرت فرمود: به شرطی که سه خصلت را برای من ضمانت کنی، می آیم:
1.این که از بیرون چیزی نخری؛
2.هر چه در خانه حاضر داشتی، بیاوری؛
3.بر عیال خود سخت نگیری[1]
چه خوب است تمامی مهمان ها این طور باشند؛ یعنی قبلا با میزبان و برادر دینی خود شرط کنند در پذیرایی خود را به زحمت نیندازد؛ هر چه حاضر بود، بیاورد تا دیگر لزومی به قرض گرفتن و به رهن گذاشتن لوازم خانه نباشد. تمام دردسرهای مهمانی و مخارج بیهوده و اضافی از قانع نبودن مهمان است.
شرط حضور مهمانی
روزی حرث اعور پیش حضرت علی علیه السلام آمد و عرض کرد: یا امیرالمؤمنین! دوست دارم بر من منت گذاشته و مهمانم شوی. حضرت علی علیه السلام فرمود: به شرطی که خود را به خاطر من به زحمت نیندازی. با این شرط حضرت وارد منزل او شد. حرث دست در جیب کرد و چند درهم پول در آورد و آن را به حضرت نشان داد و گفت: اگر اجازه می دادی، چیز بهتری خریداری می کردم. حضرت فرمود: همین که در خانه تو موجود است، کافی است و لازم نیست بیشتر از این خود را به زحمت بیندازی.[2]
پی نوشت ها:
[1] حر عاملی، وسائل الشیعه، ج 16، ص 433، ح 13.
[2] همان، ص 431، ح 1
موضوعات مرتبط: گونان گون
برچسبها: آداب مهمانی رفتن و مهمانی دادن
عالمان ربانی، چلچراغ های پر فروغی هستند که در هر عصری، در آسمان علم و عمل می درخشند، و با کسب نور و گرما از خورشید رسالت و امامت، بر زمینیان تجلی می کنند و آنان را به سوی منابع نور و برکت دودمان وحی، رهنمون می سازند، و بر بال عرفان ناب محمدی صلی الله علیه و آله نشانده، بر مشکات ملکوت، عروج می دهند.
علامه عارف و صاحی تفسیر المیزان، در مراتب عرفان و سیر و سلوک معنوی مراحلی را پیموده بود. اهل ذکر و مناجات بود. در بین راه که او را می دیدیم غالبا ذکر خدا را برلب داشت. در جلساتی که در محضرشان بودیم، وقتی جلسه به سکوت می کشید، دیده می شد که لب های استاد به ذکر خدا حرکت می کرد. به نوافل مقیّد بود و حتی گاهی دیده می شد که در بین راه مشغول خواندن نمازهای نافله است. شب های ماه رمضان تا صبح بیدار بود، مقداری مطالعه می کرد و بقیه را به دعا و قرائت قرآن و نماز و ذکر مشغول بود. در قم هفته ای حداقل یک بار به حرم حضرت معصومه علیها السلام مشرف می شد و یا در ایام تابستان غالبا به زیارت حضرت رضا علیه السلام می شتافت. شب ها به حرم مطهر مشرف می شد و در بالای سر می نشست و با حال خضوع به زیارت و دعا می پرداخت
موضوعات مرتبط: گونان گون
برچسبها: سبک زندگی علامه طباطبایی
در میان دین باوران کفر ستیز، چهره محبوب قرن، فقیه تیزبین سیاست مدار، فیلسوف، عارف ژرف نگر، عالم متخلق و رهبر و بنیان گذار جمهوری اسلامی، حضرت امام خمینی رضوان الله علیه، از موقعیتی والا و ویژه برخودار است، زیرا روزها و ساعت ها و لحظه های عمر او، با مراقبه و محاسبه سپری شد و صدها آیه قرآن را مجسم ساخت و عینیت بخشید. در این مبحث به سیره عملی امام می پردازیم تا ره توشه ای برای عاشقان ماه رمضان باشد.
ماه رمضان ملاقات ممنوع
حضرت امام (ره) توجه ویژه ای نسبت به ماه رمضان داشته و بدین جهت، ملاقات های خودشان را در ماه رمضان تعطیل می کردند و به دعا و تلاوت قرآن و...می پرداختند. خودشان می گفتند: «خود ماه مبارک رمضان، کاری است ».[1]
تمام وقت در محضر قرآن و نیایش با معبود
یکی از یاران امام، در این باره گفته است: در این ماه، ایشان شعر نمی خواندند و نمی سرودند و گوش به شعر هم نمی دانند. خلاصه، دگرگونی خاصی متناسب با این ماه در زندگی خود ایجاد می کردند، به گونه ای که این ماه را، سراسر، به تلاوت قرآن مجید و دعا کردن و انجام دادن مستحبات مربوط به ماه رمضان سپری می کردند.[2]ایشان، به هنگام سحر و افطار، بسیار کم می خوردند، به گونه ای که خادمشان فکر می کردند که امام، چیزی نخورده است! [3]حضرت امام رحمة الله علیه درباره رمضان چنین می سرایند:
ماه رمضان شد، می و میخانه بر افتاد |
|
عشق و طرب و باده، به وقت سحر افتاد |
افطـار بــه می کرد بــرم پیر خرابات |
|
گفتــم کـه تـو را روزه، به برگ و ثمر افتاد |
بـا بــده، وضو گیـر که در مـذهب رندان |
|
در حضــرت حـــق ایــن عملت بارور افتاد |
پی نوشت ها:
[1] پا به پای آفتاب، ج 1، ص 286
[2] برداشت هایی از سیره امام خمینی( ره)، ج 3، ص 90
[3] همان، ص 89
[4] روزنامه جمهوری اسلامی، 20 / 11 / 64
[5] امام در سنگر نماز، ص 83 / هزار و یک نکته، حسین دیلمی، نکته 129
[6] هزار و یک نکته، حسین دیلمی، حبیب و محبوب، ص 53 / سیمای فرزانگان، ص 180
[7] سیمای فرزانگان، ص 159/ برداشت هایی از سیره امام خمینی(ره)، ج 3، ص 99
[8] برداشت هایی از سیره امام خمینی (ره)، ج 3، ص 132
[9] همان، ص 286
[10] هزار و یک نکته، حسین دیلمی، نکته 104 / جلوه ای از خورشید، ص 90
[11] برداشت هایی از سیره امام خمینی، ج 3، ص 126
[12] پا به پای آفتاب، ج 1، ص 270
[13]برداشت هایی از سیره امام خمینی، ج 3، ص 198
[14] همان، ص 7
[15] همان.
[16] پا به پای آفتاب، ج 1 ص 181
موضوعات مرتبط: گونان گون
برچسبها: سبک زندگی امام خمینی(ره)
درخواست فرزند صالح
«وَ الَّذِینَ یقُولُونَ رَبَّنا هَبْ لَنا مِنْ أَزْواجِنا وَ ذُرِّیاتِنا قُرَّةَ أَعْینٍ[1]؛ پروردگارا، برای ما از همسران ما و نسل خویش، فرزندانی عطا فرما که مایه چشم روشنی ما باشد.» یکی دیگر از نشانه های بندگان خدا، این است که پیوسته خواهان خلف صالح و فرزندان پاک از همسران و ذرّیه خویش می باشند؛ نه تنها خواهان خلف صالح از همسران خود می گردند، بلکه خواهان پاکی نسل خویش که از فرزندان آنان به وجود می آید نیز می باشند.
هر فردی پس از ازدواج و انتخاب همسر، تمایل به داشتن فرزند پیدا می کند، تو گویی حسّ «اولادخواهی» در این مرحله از عمر، شکوفا گردیده و خود را نشان می دهد. انسان از دو نظر به داشتن فرزند، علاقه مند می باشد:
1.فرزندخواهی از شاخه های خویشتن خواهی و به اصطلاح «حب ذات» است، زیرا ذات خویش را در وجود فرزند می بیند، طبعا به وی علاقه مند می گردد و به عبارت روشنتر، هر فردی خواهان بقا و ادامه زندگی می باشد و وجود فرزند، یک نوع بقای وجود والدین و ادامه حیات آنها به شمار می رود.
2.فرزند در دوره های مختلف زندگی می تواند بسیاری از گره ها را از کار والدین بگشاید، پدر را در امور مادی کمک کرده و از نظر افراد با ایمان، پس از درگذشت وی می تواند در حقّ وی طلب مغفرت کند و مبدأ خیراتی گردد که سهمی از این پاداش به والدین می رسد. بنابراین، فرزند در نظر والدین، عصای زندگی و مایه آسایش او در دوره پیری و فرتوتی و سبب مغفرت او پس از مرگ است؛ به همین جهت، امام هشتم علیه السّلام می فرماید: «إنّ اللّه إذا أراد بعبد خیرا لم یمته حتّی یریه الخلف؛[2]هرگاه خداوند برای بنده خود خیر و صلاحی را بخواهد، پیش از آنکه اجل او فرا رسد، فرزند او را به او نشان می دهد». امام عسکری علیه السّلام به دستور خلیفه عباسی، مدتی زندانی گردید؛ روزی به یکی از همزندانیان خود به نام عیسی گفت: تو دارای فرزند هستی؟ گفت: نه. در این لحظه، امام در حق او دعا کرد و گفت: پروردگارا، به او فرزندی عنایت فرما تا کمک او گردد. سپس فرمود: «فنعم العضد الولد[3]».امام صادق علیه السّلام می فرماید: هیچ فردی پس از مرگ از کارهای پیشین خود بهره ای نخواهد برد، جز از سه چیز:
1.در دوران حیات خود، کار نیکی را پایه گذاری کند که پس از مرگ وی نیز به کار خود ادامه دهد و تا این کانون خیر برپاست، پاداشی از آن به روح وی می رسد؛
2.عمل نیکی را در میان مردم رواج دهد و تا مردم بر آن سنت عمل می کنند، ثوابی عاید او می گردد؛
3.فرزند صالحی که پس از مرگ وی در حق او استغفار کند[4]. بنابراین، چه از نظر روانی که فرزند انسان، مایه گسترش شخصیت و مایه بقای وجود او پس از مرگ وی می باشد و چه از نظر این که فرزند، کمک و معاون انسان در این جهان و مایه مغفرت و آمرزش پس از رحلت اوست، حس فرزند خواهی به صورت یک امر غریزی و ذاتی در عمق نهاد انسان وجود دارد. کسانی که پس از گزینش همسر از نعمت فرزند محروم می گردند، رشته حیات و زندگی خویش را با فرارسیدن مرگ مقطوع و بریده می دانند و پیوسته چراغ زندگانی خود را در حال خاموشی می اندیشند؛ از طرف دیگر، اندیشه دوران پیری و تنهایی که پیوسته با مرارت و تلخی همراه است، روح آنان را بیش از پیش فشار داده و هاله ای از یأس و نومیدی در آسمان زندگی آنان پدید می آورد.
خواستار فرزندان صالح
علاقه به فرزند و فرزندخواهی، یک خواست طبیعی و فطری است که در تمام افراد بشر اعم از مؤمن و کافر وجود دارد، از این جهت، تنها فرزند خواهی نمی تواند نشانه بندگان خدا باشد، بلکه آنچه که می تواند نشانه چنین کسانی گردد، این است که خواستار فرزندان پاک و صالح که نه تنها مایه گسترش شخصیت جسمی و مادی انسان گردد، بلکه به وسیله آنها معنویت و پاکی انسان نیز گسترش پیدا کند و مایه بقای معنوی پدر، وسیله آمرزش او و چشم روشنی خانواده شمرده شود. هرچند که در نظر مردم، پیوند جسمی به پدر، مایه انتساب اوست، از نظر قرآن، پیوند معنوی پدر، قوی تر و نیرومندتر است تا آنجا که اگر پیوند ایمانی و معنوی فرزند از پدر گسسته گردد، پیوند او به گونه ای از پدر سلب می گردد. خداوند به حضرت نوح وعده داده بود که در حادثه طوفان، خاندان او صدمه ای نخواهند دید (زیرا غالبا خاندان نوح به وی ایمان آورده و از او پیروی می کردند) هنگامی که طوفان آغاز گردید و آبهای زیر زمینی از دل زمین جوشید و آسمان، باران شدید خود را فروریخت، فرزند نوح که از کشتی فاصله گرفته بود، مورد مهر پدر قرار گرفت و به او گفت: گام در کشتی بگذار! او به درخواست پدر، احترامی نگذاشت و گفت: «سَآوِی إِلی جَبَلٍ یعْصِمُنِی مِنَ الْماءِ[5]؛بالای کوهی می روم، تا مرا از آب و طوفان صیانت بخشد». چیزی نگذشت که آب به دامنه کوه و قله آن رسید و امواج آب، فرزند نوح را بلعید، نوح از این جریان سخت ناراحت شد و گفت:«إِنَّ ابْنِی مِنْ أَهْلِی وَ إِنَّ وَعْدَک الْحَقُّ وَ أَنْتَ أَحْکمُ الْحاکمِینَ [6]؛ بارالها، فرزند من از خاندان من است و وعده تو تخلف ناپذیر می باشد و تو به حق داوری». در این لحظه خطاب آمد: «إِنَّهُ لَیسَ مِنْ أَهْلِک إِنَّهُ عَمَلٌ غَیرُ صالِحٍ [7]؛او فرزند تو نیست، او دارای عمل نازیباست». بنابراین از نظر قرآن، تنها ارتباط جسمی و مادی کافی نیست که کسی فرزند واقعی پدری محسوب شود، بلکه باید فرزند، وارث روحیات و معنویات و راه و رسم او نیز باشد. از این جهت، یکی از نشانه های مردان خدا، این است که پیوسته از خداوند می خواهند که نسل آنان، مایه چشم روشنی آنان باشد، چنان که قرآن می فرماید: «قُرَّةَ أَعْینٍ». این درخواست نیز بسان دیگر درخواست ها از طریق زبان عملی نمی گردد، بلکه باید به موازات درخواست، عمل های ارزنده ای انجام بگیرد که آنان را برای داشتن نسل صالح موفق سازد. هیچ دعایی بدون قیام به وظایف ممکن که در اختیار بنده است به هدف نمی رسد، بلکه باید به همراه ادعا به مسؤولیت سنگین پدری و مادری نیز توجه نمود و به خاطر این هدف به پرورش فرزند پرداخت.
دومین شخصیت جهان اسلام، امیر مؤمنان می فرماید: «ما نحل والد ولدا نحلا أفضل من أدب حسن؛ بهترین هدیه ای که پدر می تواند به فرزند خود بدهد، همان تربیت پسندیده است». مسؤولیت پدران و مادران در این باره به حدی سنگین و قابل توجه است که امام سجاد علیه السّلام در انجام دادن این وظیفه خطیر از خداوند استمداد می کند و در ضمن راز و نیاز خود، چنین عرض می کند: «و أعنّی علی تربیتهم و تأدیبهم و برّهم؛
بارالها، مرا در تربیت و تأدیب فرزندان و نیکی به آنها یاری فرما!» اگر والدین حق اطاعت بر گردن فرزندان دارند، فرزندان نیز حق بزرگ تری بر گردن آنها دارند و آن حق تربیت، یعنی آموختن راه و رسم زندگی از طریق صحیح و پرورش دادن سجایای انسانی که در فطرت او وجود دارد. اگر دانشمندان امروز به اهمیت کودکان و پرورش مردان آینده کشور پی برده اند و با تشکیل کنفرانس ها و نوشتن کتابها و جزوه ها و نشان دادن فیلمهای اخلاقی و علمی، گامهای بلندی در این راه برداشته اند، رهبران عالی قدر اسلام و پیشوایان مذهبی ما از چهارده قرن پیش با دادن دستورات لازم و ارشاد و راهنماییهای سودمند، با پرورش دادن کودکان و فرزندان خود، گام مؤثری در این راه برداشته اند. اگر دانشمندان روان شناسی، استادان آموزش و پرورش، برنامه های تربیتی خود را از دورانی شروع می کنند که کودک چشم و گوش خود را باز کرده، در آستانه درک مسائل و واقعیات زندگی قرار می گیرد، ولی اسلام برنامه وسیع خود را برای تحقق یافتن سعادت کودک، پیش از انعقاد نطفه او آغاز می نماید، زیرا اسلام درباره پیوند زناشویی دستورات کافی و لازم دارد و در پیوند نخستین به کلیه جهات توجه نموده و از ازدواج با دیوانگان و ابلهان و میگساران به شدت جلوگیری نموده و در انتخاب همسر به ریشه خانوادگی و شرافت موروثی اهمیت فوق العاده داده است.
پی نوشت ها:
[1] فرقان، آیه 74
[2] سفينة البحار، ج 2، ص 684.
[3] همان
[4] سفينة البحار، ج 2، ص 684.
[5] هود، آيه 43.
[6] همان، آيه 45.
[7] همان آيه 46.
موضوعات مرتبط: گونان گون
برچسبها: درخواست فرزند صالح
داستان عبرت انگیز توبه نصوح...
نَصوح مردى بود شبيه زنها و در حمام زنانه كار مى كرد. او سالیان متمادی بر این کار بود و از این راه هم امرار معاش میکرد .گرچه چندین بار به حکم وجدان توبه کرده بود اما هر بار اخگر شهوت، او را به کام خود اندر میساخت و كسى از وضع او خبر نداشت و آوازه تميزكارى و زرنگى او به گوش همه رسيده و زنان و دختران رجال دولت و اعيان و اشراف دوست داشتند كه وى آنها را دلاكى كند و از او قبلاً وقت مى گرفتند تا روزى در كاخ شاه صحبت از او به ميان آمد..
دختر شاه مايل شد كه به حمام آمده و كار نَصوح را ببيند. نصوح جهت پذيرايى و خدمتگزارى اعلام آمادگى نمود ، سپس دختر شاه با چند تن از خواص نديمانش به اتفاق نصوح به حمام آمده و مشغول استحمام شد . از قضا گوهر گرانبهاى دختر پادشاه در آن حمام مفقود گشت ، از اين حادثه دختر پادشاه در غضب شده و به دو تن از خواصش دستور داد كه همه كارگران را تفتيش كنند تا شايد آن گوهر ارزنده پيدا شود . طبق اين دستور مأمورين ، كارگران را يكى بعد از ديگرى مورد بازديد خود قرار دادند، همين كه نوبت به نصوح رسيد با اينكه آن بيچاره هيچگونه خبرى از آن نداشت ، ولى از ترس رسوايى ، حاضر نـشد كه وى را تفتيش كنند، لذا به هر طرفى كه مى رفتند تا دستگيرش كنند، او به طرف ديگر فرار مى كرد و اين عمل او سوء ظن دزدى را در مورد او تقويت مى كرد و لذا مأمورين براى دستگيرى او بيشتر سعى مى كردند. نصوح هم تنها راه نجات را در اين ديد كه خود را در ميان خزينه حمام پنهان كند، ناچار به داخل خزينه رفته و همين كه ديد مأمورين براى گرفتن او به خزينه آمدند و ديگر كارش از كار گذشته و الان است كه رسوا شود به خداى تعالى متوجه شد و از روى اخلاص توبه كرد در حالی که بدنش مثل بید میلرزید با تمام وجود و با دلی شکسته خدا را طلبید و گفت: خداوندا گرچه بارها توبهام بشکستم، اما تو را به مقام ستاری ات این بار نیز فعل قبیحم بپوشان تا زین پس گرد هیچ گناهی نگردم و از خدا خواست كه از اين غم و رسوايى نجاتش دهد . به مجرد اين كه نصوح توبه كرد، ناگهان از بيرون حمام آوازى بلند شد كه دست از اين بيچاره برداريد كه گوهر پيدا شد . پس از او دست برداشتند. و نصوح خسته و نالان شكر خدا به جا آورده و از خدمت دختر شاه مرخص شد و به خانه خود رفت . او در این واقعه عیاناً لطف و عنایت ربانی را مشاهده کرد. این بود که بر توبهاش ثابتقدم ماند و فوراً از آن کار کناره گرفت. چند روزی از غیبت او در حمام سپری نشده بود که دختر شاه او را به کار در حمام زنانه دعوت کرد، ولی نصوح جواب داد که دستم علیل شده و قادر به دلاکی نیستم، و دیگر هم نرفت.
هر مقدار مالى كه از راه گناه تحصيل كرده بود در راه خدا به فقرا داد و چون زنان شهر از او دست بردار نبودند ، ديگر نمى توانست در آن شهر بماند و از طرفى نمى توانست راز خودش را به كسى اظهار كند، ناچار از شهر خارج و در كوهى كه در چند فرسخى آن شهر بود، سكونت اختيار نمود و به عبادت خدا مشغول گرديد . اتفاقاً شبى در خواب ديد كسى به او مى گويد : « اى نصـــوح ! چگونه توبه كرده اى و حال آنكه گوشت و پوست تو از فعل حرام روئيده شده است ؟ تو بايد چنان توبه كنى كه گوشتهاى حرام از بدنت بريزد . »
همين كه از خواب بيدار شد با خودش قرار گذاشت كه سنگهاى گران وزن را حمل كند و به اين ترتيب گوشتهاى حرام تنش را آب كند . نصوح اين برنامه را مرتب عمل مى كرد تا در يكى از روزها همانطورى كه مشغول به كار بود، چشمش به ميشى افتاد كه در آن كوه چرا میكرد. از اين امر به فكر فرو رفت كه اين ميش از كجا آمده و از كيست ؟ تا عاقبت با خود انديشيد كه اين ميش قطعاً از شبانى فرار كرده و به اينجا آمده است ، بايستى من از آن نگهدارى كنم تا صاحبش پيدا شود و به او تسليمش نمايم . لذا آن ميش را گرفت و نگهدارى نمود و از همان علوفه و گياهان كه خود مى خورد ، به آن حيوان نيز مى داد و مواظبت مى كرد كه گرسنه نماند.
خلاصه ميش زاد ولد كرد و نصوح از شير و عوائد ديگر آن بهره مند مى شد تا سرانجام كاروانى كه راه را گم كرده بود و مردمش از تشنگى مشرف به هلاكت بودند عبورشان به آنجا افتاد، همين كه نصوح را ديدند از او آب خواستند و او به جاى آب به آنها شير مى داد به طورى كه همگى سير شده و راه شهر را از او پرسيدند. وى راهى نزديك را به آنها نشان داده و آنها موقع حركت هر كدام به نصوح احسانى كردند و او در آنجا قلعه اى بنا كرده و چاه آبى حفر نمود و كم كم در آنجا منازلى ساخته و شهركى بنا نمود و مردم از هر جا به آنجا آمده و رحل اقامت افكندند و نصوح بر آنها به عدل و داد حكومت نموده و مردمى كه در آن محل سكونت اختيار كردند، همگى به چشم بزرگى به او مى نگريستند.
رفته رفته ، آوازه خوبى و حسن تدبير او به گوش پادشاه آن عصر رسيد كه پدر آن دختر بود . از شنيدن اين خبر مشتاق ديدار او شده ، دستور داد تا وى را از طرف او به دربار دعوت كنند. همين كه دعوت شاه به نصوح رسيد، نپذيرفت و گفت : من كارى و نيازى به دربار شاه ندارم و از رفتن نزد سلطان عذر خواست . مأمورين چون اين سخن را به شاه رساندند، بسيار تعجب كرد و اظهار داشت حال كه او براى آمدن نزد ما حاضر نيست ما مى رويم كه او را و شهرك نوبنياد او را ببينيم .
پس با خواص درباريانش به سوى محل نصوح حركت كرد، همين كه به آن محل رسيد به عزرائيل امر شد كه جان پادشاه را بگيرد، پس پادشاه در آنجا سكته كرد و نصوح چون خبردار شد كه شاه براى ملاقات و ديدار او آمده بود ، در مراسم تشييع او شركت و آنجا ماند تا او را به خاك سپردند و چون پادشاه پسرى نداشت ، اركان دولت مصلحت ديدند كه نصوح را به تخت سلطنت بنشانند. چنان كردند و نصوح چون به پادشاهى رسيد، بساط عدالت را در تمام قلمرو مملكتش گسترانيده و بعد با همان دختر پادشاه كه ذكرش رفت ، ازدواج كرد و چون شب عروسى رسيد، در بارگاهش نشسته بود كه ناگهان شخصى بر او وارد شد و گفت چند سال قبل ، ميش من گم شده بود و اكنون آن را نزد تو يافته ام ، مالم را به من رد كن . نصوح گفت : چنين است . دستور داد تا ميش را به او رد كنند، گفت چون ميش مرا نگهبانى كرده اى هرچه از منافع آن استفاده كرده اى ، بر تو حلال ولى بايد آنچه مانده با من نصف كنى . گفت : درست است و دستور داد تا تمام اموال منقول و غير منفول را با او نصف كنند.
آن شخص گفت : بدان اى نصوح ، نه من شبانم و نه آن ميش است بلكه ما دو فرشته براى آزمايش تو آمده ايم . تمام اين ملك و نعمت اجر توبه راستين و صادقانه ات بود كه بر تو حلال و گوارا باد ، و از نظر غايب شدند .
در خاتمه اين بحث نيز به روايتى از امام جعفر صادق عليه السلام اشاره مى شود كه به اهميت و اثرات توبه نصوح تأكيد دارد . معاوية بن وهب گويد ، شنيدم حضرت صادق (ع) مى فرمود :
چون بنده ، توبه نصوح كند، خداوند او را دوست دارد و در دنيا و آخرت بر او پرده پوشى كند.
من عرض كردم : چگونه بر او پرده پوشى كند؟
حضرت عليه السلام فرمود : هر چه از گناهان كه دو فرشته موكل بر او نوشته اند، از يادشان ببرد و به جوارح و اعضاى بدن او وحى فرمايد كه گناهان او را پنهان كنيد و به قطعه هاى زمين كه در آنجاها گناه كرده وحى فرمايد كه پنهان داريد، آنچه گناهان كه بر روى تو كرده است . پس ديدار كند خدا را هنگام ملاقات او و چيزى كه به ضرر او بر گناهانش گواهى دهد، نيست ...
چون بنده اى توبه نصوح كند، خدا دوستش دارد و گناهانش را در دنیا و آخرت بپوشاند...
آمده است که کفار مکه از پیامبر برای صدق دعوی خود خواستند ماه را به دو نیم بشکافد و به او قول دادند که اگر چنین نماید به دین اسلام ایمان می آورند... ماه کامل بود، پیامبر از خدا خواست تا آنچه را که کفار مکه از او خواسته اند به آنها نشان بدهد تا ایمان بیاورند. خداوند دعای پیامبرش را اجابت کرد و ماه به دو نیم شکافته شد.
کفار مکه که در حال مشاهده این واقعه بودند گفتند که محمد (ص) ما را سحر کرده است، سپس گفتند اگر او ما را سحر کرده باشد نمی تواند همه مردم را سحر کند، ابوجهل گفت: "صبر کنید تا یکی از اهل بادیه بیاید و از او سئوال کنیم که آیا انشقاق ماه را دیده است یا نه، اگر تایید کرد ایمان می آوریم و اگر نه معلوم می شود که محمد (ص) چشمان ما را سحر کرده است." بالاخره یکی از اهالی بادیه به مکه آمد و این خبر را تصدیق کرد و آنگاه ابو جهل و مشرکان گفتند: "این سحر مستمر است" و آنگاه این آیات مبارک نازل شد ... "اقتربت الساعه وانشق القمر ..." این موضوع پایان یافت و مشرکان ایمان نیاوردند.آری این معجزه اسلام است و پیامبرمان که رنج های زیادی کشید تا نام اسلام باقی بماند.اکنون که قرنها از آن موضوع گذشته به تازگی دانشمندان به چیزی دست یافته اند که 1400 سال پیش در قرآن آمده بود.چیزی که بدان دست یافته اند اینست: کمر بندی از سنگها و صخره های تغییر شکل یافته که سطح کره ماه را به طرف عمق و به طرف سطح دیگر آن پوشانده وچنین چیزی امکان ندارد مگر آنکه ماه در مرحله ای از حیات خود به دو نیم تقسیم شده و سپس دوباره جمع شده باشد و به شکل اول بازگشته باشد و این نوار از صخره های تغییر شکل یافته نتیجه برخورد دو نیمه ماه در لحظه جمع شدن و به هم پیوستن دو نیمه آن می باشد."
قرآن در موارد متعددی شامل اخبار غیبی است که بعدا به وقوع پیوسته است. این امر حاکی از آن است که قرآن از طرف کسی نازل شده است که میتواند خبر از غیب بدهد و او کسی نیست جز خدای متعال که تنها داننده غیب به صورت مطلق اوست. آیاتی که قرآن در آنها به ذکر پیشگوییهایی پرداخته است، بسیار زیاد است که ما در اینجا به چند مورد اشاره میکنیم:
1) قبل از آنکه مکه توسط مسلمین فتح شود پیامبر در عالم رؤیا دیدند که به نشانه خروج از احرام موهای سر خود را تراشیدهاند و از آنجا که رؤیای انبیاء رؤیای صادقه است به اصحاب خویش وعده دادند که بهزودی وارد مسجد الحرام میشوند. در سال ششم هجری آن حضرت به همراه جمعی از اصحاب به قصد زیارت خانه خدا راهی مکه شدند که در بین راه مشرکین در منطقه حدیبیه از حرکت آنان جلوگیری کردند و کار به صلح حدیبیه انجامید و قرار شد مسلمانان برگردند و سال بعد برای انجام مراسم حج عازم شوند. پس از انعقاد پیمان صدای اعتراض بعضی از اصحاب برخاست و صدق رؤیای پیامبر را مورد تردید قرار دادند در چنین شرایطی آیه زیر نازل گردید:
"لقد صدق الله رسوله الرؤیا بالحق لتدخلن المسجدالحرام ان شاءالله آمنین محلقین رؤسکم و مقصرین لا تخافون فعلم ما لم تعلموا فجعل من دون ذلک فتحا قریبا"
"خداوند صدق خواب رسولش را آشکار خواهد ساخت که شما مسلمانان با دل ایمن به مسجد الحرام وارد شوید و سرها بتراشید و تقصیر کنید بدون ترس و هراس. پس خداوند آنچه را شما نمیدانستید مقرر داشت و از پس آن فتحی نزدیک قرار داد."
در این آیه ضمن تأیید رؤیای پیامبر فتح مکه را نیز به مسلمین نوید داده شده است. در سال هفتم هجرت بود که درستی خواب آن حضرت تحقق یافت و مسلمانان به زیارت خانه خدا نایل شدند و یک سال بعد نیز دومین وعده قرآن به وقوع پیوست و در پی شکستن صلح توسط کفار، مکه توسط مسلمین فتح شد.
2) جنگ بدر نخستین جنگ مسلمانان با کفار قریش بود. کاروانی از کفار مکه با مال التجاره فراوان از نزدیکیهای مدینه عبور میکردند. مسلمین از پیامبر اجازه گرفتند تا به جبران اموال و منازل آنها که در مکه به غارت رفته بود به کفار حمله کنند و اموال آنها را بگیرند. پیامبر اجازه فرمودند و در این هنگام آیه ذیل نازل شد:
"و اذ یعدکم الله احدی الطائفتین انها لکم و تودون ان غیر ذات الشوکه تکون لکم و یرید الله ان یحق الحق بکلماته و یقطع دابر الکافرین"
"و هنگامی که خداوند به شما وعده داد که یکی از دو گروه برای شما خواهد بود و شما دوست میداشتید که آن یکی که خالی از رنج بود برای شما باشد و خداوند میخواهد که حق را با کلمات خود تقویت و ریشه کافران را قطع نماید."
این آیه نتیجه وقایع جنگ بدر را بیان میفرماید. با وجودی که تعداد نفرات دشمن چند برابر نفرات مسلمین بود و نگرانی در بین بعضی مشاهده میشد ولی قرآن صریحاً بشارت داد که یا پیروزی در جنگ و یا مال التجاره از آن مسلمین شود.
3) هنگامی که فرزند پیامبر از دنیا رفت شخصی به نام عاص بن وایل گفت: "همانا محمد ابتر است. پسری ندارد که قائم مقام او باشد و وقتی مرد یاد او منقطع خواهد شد. در این هنگام آیات سوره کوثر بر پیامبر نازل شد:
"انا اعطیناک الکوثر فصل لربک وانحر ان شانئک هو الابتر"
"ما به تو خیر بسیار دادیم پس برای پروردگارت نماز بخوان و قربانی کن همانا آن کس که تو را سرزنش میکند همان ابتر است."
در این آیات خبر داده میشود که آن کسی که آن حضرت را ابتر خواند نسلش منقرض و نسل آن حضرت باقی خواهد بود.
یکی از مسایل مسلم در زندگی رسول اکرم (ص) که بسیار روشن است "اُمی" بودن آن حضرت است. بدین معنا که آن حضرت نه خوانده بودند و نه نوشته بودند و نه اساسا معلمی دیده بودند. این مسأله آنقدر مسلم است که خاورشناسان معروف غربی نیز در کتب خویش به این حقیقت اعتراف دارند. بر این اساس صدور الفاظی مانند کلمات قرآن کریم که آن همه جنبههای اعجازی اعم از فصاحت و بلاغت و اسرار خلقت و اخبار غیبی و… در آن نهفته است از یک چنین شخصی، قطعا دلیل آن خواهد بود که این کار خدایی است و این علم علمی است که از طریق وحی کسب شده است. قرآن کریم خود در این مورد میفرماید:
"تو ای پیامبر، پیش از نزول قرآن کریم هیچ کتابی را نمیخواندی و هیچ نوشتهای را نمیانگاشتی که در آن صورت، افراد وسوسهگر در مورد صحت رسالت تو به تردید میافتادند."
روزى حضرت عیسى (ع) از صحرایى مىگذشت. در راه به عبادتگاهى رسید كه عابدى در آنجا زندگى مىكرد. حضرت با او مشغول سخن گفتن شد. در این هنگام جوانى كه به كارهاى زشت و ناروا مشهور بود از آنجا گذشت.
وقتى چشمش به حضرت عیسى (ع) و مرد عابد افتاد، پایش سست شد و از رفتن باز ماند و همانجا ایستاد و گفت: خدایا من از كردار زشت خویش شرمندهام. اكنون اگر پیامبرت مرا ببیند و سرزنش كند، چه كنم؟ خدایا! عذرم را بپذیر و آبرویم را مبر.
مرد عابد تا آن جوان را دید سر به آسمان بلند كرد و گفت:
خدایا! مرا در قیامت با این جوان گناهكار محشور مكن.
در این هنگام خداى برترین به پیامبرش وحى فرمود كه به این عابد بگو:
ما دعایت را مستجاب كردیم و تو را با این جوان محشور نمىكنیم، چرا كه او به دلیل توبه و پشیمانى، اهل بهشت است و تو به دلیل غرور و خودبینى، اهل دوزخ...
کیمیای سعادت
ویژگی های افراد با تقوا
افراد با تقوا خصوصیات و ویژگی هایی دارند، از جمله:
1.صبر در برابر مشکلات، صبر بر ترک گناهان و صبر بر انجام واجبات.
2.صداقت در گفتار و رفتار.
3.خضوع و فروتنی در انجام دستورات و دوری از غرور و خود برتربینی.
4.انفاق از هر چه خداوند به آنان روزی کرده است.
5.شب زنده داری و مناجات سحر و آمرزش خواهی از خداوند. آری! سحر، مناسب ترین زمان برای دعاست.[1]
امام صادق علیه السلام فرمود: «مراد از استغفار در سحر، نماز در آن وقت است».
در برخی روایات آمده است: «اگر کسی یکسال به طور مداوم، در قنوت نماز شب هفتاد مرتبه استغفار کند، مشمول این آیه می شود».[2]
ابی بصیر از امام صادق علیه السلام درباره «المُستَغفِرینَ بِالأسحار» پرسید، حضرت فرمودند:
«رسول خدا صلی الله علیه و آله در نماز وتر، هفتاد مرتبه استغفار می کرد».[3]
مفضل بن عمر می گوید به امام صادق علیه السلام عرض کردم: نماز شب من فوت می شود و من بعد از نماز صبح آن را قضا می کنم؟ حضرت فرمودند: «اشکالی ندارد، ولی آن را برای خانواده ات آشکار نکن، چون آن را سنّت می پندارند و در این صورت عمل به گفتار خداوند: «المُستَغفِرینَ بالأسحار» را ترک می کنند».[4]
پی نوشت ها:
[1] طبرسی، مجمع البيان.
[2] تفسير اطيب البيان؛ من لايحضر، ج 1، ص 309.
[3] طوسی، تهذيب الاحكام، ج 2، ص 120.
[4] مستدرك الوسائل، حديث 3259.
گفتگوی فرشتگان و جهنمیان
1.ملاقات اولیه
اول بار که فرشتگان با جهنمیان برای قبض روح ایشان روبه رو می شوند، می گویند چرا چنین؟«إِنَّ الَّذینَ تَوَفَّاهُمُ الْمَلائِکةُ ظالِمی أَنْفُسِهِمْ قالُوا فیمَ کنْتُمْ قالُواکنَّا مُسْتَضْعَفینَ فِی الْأَرْضِ قالُوا أَ لَمْ تَکنْ أَرْضُ اللَّهِ واسِعَةً فَتُهاجِرُوا فیها فَأُولئِک مَأْواهُمْ جَهَنَّمُ وَ ساءَتْ مَصیرا»؛[1]کسانی که فرشتگان(قبض ارواح)، روح آنها را گرفتند در حالی که به خویشتن ستم کرده بودند، به آنهاگفتند: «شما در چه حالی بودید؟ (و چرا با اینکه مسلمان بودید، در صف کفار جای داشتید؟!)» گفتند: «ما در سرزمین خود، تحت فشار و مستضعف بودیم.» آنها(فرشتگان)گفتند: «مگر سرزمین خدا، پهناور نبود که مهاجرت کنید؟!» آنها(عذری نداشتند، و)جایگاهشان دوزخ است، و سرانجام بدی دارند.
2. مگر پیامبر برای شما نیامد؟
«تَکادُ تَمَیزُمِنَ الْغَیظِ کلَّما أُلْقِی فیها فَوْجٌ سَأَلَهُمْ خَزَنَتُها أَ لَمْ یأْتِکمْ نَذیر؛ قالُوا بَلی قَدْ جاءَنا نَذیرٌ فَکذَّبْنا وَ قُلْنا مانَزَّلَ اللَّهُ مِنْ شَی ءٍ إِنْ أَنْتُمْ إِلاَّ فی ضَلالٍ کبیر؛ وَ قالُوالَوْ کنَّا نَسْمَعُ أَوْ نَعْقِلُ ما کنَّا فی أَصْحابِ السَّعیر»؛[2]نزدیک است(دوزخ) ازشدت غضب پاره پاره شود؛ هر زمان که گروهی در آن افکنده می شوند، نگهبانان دوزخ ازآنها می پرسند: «مگر بیم دهنده الهی به سراغ شما نیامد؟! می گویند: «آری، بیم دهنده به سراغ ما آمد، ولی ما او را تکذیب کردیم و گفتیم: خداوند هرگز چیزی نازل نکرده، و شما در گمراهی بزرگی هستید! و می گویند: «اگر ما گوش شنوا داشتیم یا تعقل می کردیم، در میان دوزخیان نبودیم!»
3. همه کافران را به جهنم ببرید!
«وَ سیقَ الَّذینَ کفَرُوا إِلی جَهَنَّمَ زُمَراً حَتَّی إِذا جاؤُها فُتِحَتْ أَبْوابُها وَ قالَ لَهُمْ خَزَنَتُها أَ لَمْ یأْتِکمْ رُسُلٌ مِنْکمْ یتْلُونَ عَلَیکمْ آیاتِرَبِّکمْ وَ ینْذِرُونَکمْ لِقاءَ یوْمِکمْ هذا قالُوا بَلی وَ لکنْ حَقَّتْ کلِمَةُ الْعَذابِ عَلَی الْکافِرین؛ قیلَ ادْخُلُوا أَبْوابَ جَهَنَّمَ خالِدینَ فیها فَبِئْسَ مَثْوَی الْمُتَکبِّرین»؛[3]و کسانی که کافر شدندگروه گروه به سوی جهنم رانده می شوند؛ وقتی به دوزخ می رسند، درهای آن گشوده می شودو نگهبانان دوزخ به آنها می گویند: «آیا رسولانی از میان شما به سویتان نیامدند که آیات پروردگارتان را برای شما بخوانند و از ملاقات این روز شما را بر حذر دارند؟!»می گویند: «آری، (پیامبران آمدند و آیات الهی را بر ما خواندند، و ما مخالفت کردیم!) ولی فرمان عذاب الهی بر کافران مسلم شده است. به آنان گفته می شود: «از درهای جهنم وارد شوید، جاودانه در آن بمانید؛ چه بد جایگاهی است جایگاه متکبران!».
4. عذاب ما را تخفیف دهید!
«وَ قالَ الَّذینَفِی النَّارِ لِخَزَنَةِ جَهَنَّمَ ادْعُوا رَبَّکمْ یخَفِّفْ عَنَّا یوْماً مِنَ الْعَذاب؛ قالُوا أَ وَ لَمْ تَک تَأْتیکمْ رُسُلُکمْ بِالْبَیناتِ قالُوا بَلی قالُوا فَادْعُوا وَ ما دُعاءُ الْکافِرینَ إِلاَّ فی ضَلال»؛[4]و آنها که در آتشندبه ماموران دوزخ می گویند: «از پروردگارتان بخواهید یک روز عذاب را از ما بردارد! آنهامی گویند: «آیا پیامبران شما دلایل روشن برایتان نیاوردند؟!» می گویند: «آری!»آنها می گویند: «پس هر چه می خواهید(خدا را) بخوانید؛ ولی دعای کافران(به جایی نمی رسد و) جز در ضلالت نیست!».
5. خشم خدا بزرگ است!
«إِنَّ الَّذینَ کفَرُوا ینادَوْنَ لَمَقْتُ اللَّهِ أَکبَرُ مِنْ مَقْتِکمْ أَنْفُسَکمْ إِذْ تُدْعَوْنَ إِلَی الْإِیمانِ فَتَکفُرُون»؛[5]همانا کسانی را که کافر شدند روز قیامت ایشان را صدا می زنند که عداوت و خشم خداوند نسبت به شما ازعداوت و خشم خودتان نسبت به خودتان بیشتر است، چرا که بسوی ایمان دعوت می شدید، ولی انکار می کردید.
6. ما را بکُشید تا راحت شویم!
«وَ نادَوْا یامالِک لِیقْضِ عَلَینا رَبُّک قالَ إِنَّکمْ ماکثُون»؛[6]آنها فریاد می کشند: «ای مالک دوزخ!(ای کاش) پروردگارت ما را بمیراند(تا آسوده شویم)! می گوید: «شمادر این جا ماندنی هستید».
پی نوشت ها:
[1] نسا، آیه 97.
[2] ملک، آیات 8 تا 10.
[3] زمر، آیه 71 و 72.
[4] غافر، آیه 49 و50.
[5] غافر، آیه 10.
[6] زخرف، آیه 77.
ایمان چیست؟ اسلام چیست؟
جاءَ جَبْرَئیلُ علیه السلام إلَی النَّبِی صلی الله علیه و آله فِی صُورَةِ أَعْرابِی وَ النَّبِی صلی الله علیه و آله لا یعْرِفُهُ فَقال: یا مُحَمَّدُ! مَا الْإیمانُ؟ قالَ النَّبِی صلی الله علیه و آله: أَنْ تُؤْمِنَ بِاللَّهِ وَ الْیومِ الآخِرِ وَ الْمَلائِکةِ وَ الْکتابِ وَ النَّبِیینَ وَ الْبَعْثِ بَعْدَ الْمَوْتِ. قالَ: صَدَقْتَ یا مُحَمَّدُ! فَما الْإسْلامُ؟ قالَ صلی الله علیه و آله: اشْهَدْ أَنْ لا إلهَ إلّااللَّهُ وَ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ وَ تُقِیمُ الصَّلاةَ وَ تُؤْتِی الزَّکاةَ وَ تَصُومُ رَمَضانَ وَ تَحِجُّ الْبَیتَ. قالَ: صَدَقْتَ[1].
جبرئیل به شکل عربی بادیه نشین به حضور پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله رسید و این در حالی بود که پیامبر صلی الله علیه و آله او را نمی شناخت؛ او گفت: یا محمد! ایمان چیست؟
رسول اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: اینکه به خدا و روز قیامت و فرشتگان و کتاب و پیامبران و زنده شدن بعد از مرگ، اعتقاد داشته باشی.
جبرئیل گفت: راست گفتی ای محمد! بگو اسلام چیست؟
حضرت صلی الله علیه و آله فرمود: اینکه شهادت بدهی که خدائی جز اللَّه نیست و اینکه محمّد، بنده و پیامبر او است و اینکه نماز بخوانی و زکات بدهی و در ماه رمضان روزه بگیری و به حجّ خانه خدا بروی.
جبرئیل عرض کرد: راست گفتی.
پی نوشت:
[1] جامع الأخبار، ص 36.
آیا می دانید چرا حجاج خلاف جهت عقربه های ساعت طواف می کنند؟
احکام و دستورهای اسلامی هر یک راز و رمزهایی دارد که دستیابی به آنها انسان را در اعتقادات دینی قوی تر و راسخ تر می سازد. بسیاری از این اسرار و معارف از زبان معصومین علیهم السلام در روایات و احادیث دینی نقل شده و برخی نیز به تدریج با گسترش علم و دانش بشری کشف گردیده است.
در این میان مناسک و اعمال حج یک مجموعه رمز آلود است که هر یک از فروع آن دارای اسرار نهفته ای است. یکی از احکام حج آن است که حاجی باید در هنگام طواف جانب چپ بدنش به سمت کعبه باشد. سمت چپ قرار دادنِ کعبه یکی از واجبات طواف است که ترک عمدی یا سهوی آن موجب باطل شدن طواف می شود.
عالمان علوم دینی و تجربی هر یک فلسفه و اسرار خاصی را برای آن برشمرده اند که ذیلا برخی از آنها را ملاحظه می کنید:
برخی گفته اند: علت این که کعبه باید در جانب چپ طواف کننده باشد آن است که این حالت ناظر به این حقیقت است که فرد می باید با توجه به معنا و حقیقت طواف، سمت چپ بدن خویش را که نماد اعتقاد و عملکرد اصحاب شمال(یسار) است، به طرف کعبه محصور و محدود کند و راه را بر بینش و روش باطل شیطان ببند.[1]
چرا که از برخی احادیث استفاده می شود که سمت چپ، نماد دشمنی و مخالفت با ولایت اهل بیت محسوب می شود. مانند این حدیث که که در ذیل آیه« هُمْ أَصْحابُ الْمَشْأَمَةِ»(سوره بلد، آیه 19) بیان گردیده که می فرماید: «الْمَشْأَمَةُ أَعْدَاءُ آلِ مُحَمَّد: اصحاب شمال، دشمنان آل محمّد می باشند»(تفسیر القمی، ج 2، ص 423) و نیز روایت شده است که رسول خدا خطاب به نقض کنندگان عهد فرمودند:«أَخَذْتُمْ بَعْدِی ذَاتَ الشِّمَالِ وَ ارْتَدَدْتُمْ عَلَی أَعْقَابِکمْ الْقَهْقَری: شما بعد از من به سمت چپ منحرف شده و با سیر قهقرایی، به بینش قبل از هدایت خود بازمی گردید.»(امالی، شیخ طوسی، ص 94)
برخی دیگر گفته اند: علت آن که سمت چپ باید به سمت کعبه باشد آن است که: طواف ملائکه در بیت المعمور به سمت چپ است. یا به این دلیل است که گردش اجزای تمام اشیا و اجرام آسمانی به سمت چپ است و یا این که جهت طواف به سمتی است که قلب انسان در آن سمت است؛ چون کعبه قلب زمین است.[2]
برخی محققان: با بررسی عوامل فیزیکی علل دیگری را در این باره طرح کرده اند از جمله این که دکتر حسین اردکانی، دکترای علم فیزیک و از شاگردان پروفسور حسابی می گوید: هر آنچه در شارع مقدس وجود دارد دارای مبنای علمی است به طوری که در اعمال حج آمده است که جهت حرکت برای طواف به سمت چپ و خلاف جهت عقربه های ساعت باشد یا اینکه اکثر مراجع تقلید می گویند که بهتر است در ناحیه در خانه خدا تا مقام ابراهیم طواف انجام شود.
تمام اینها از نظر علم فیزیک قابل اثبات است. در نیمکره شمالی که خانه خدا واقع شده است وقتی هر ذره یا جسمی خلاف جهت عقربه های ساعت بچرخد، پنج نیرو به آن وارد می شود که جمع این نیروها و انرژی ها به سمت داخل است. در بحث طواف هم همین است، ذرات در اینجا انسان ها هستند و مجموع این نیروها نیز به سمت مرکز که همان خانه خداست هدایت می شود.
اگر در طواف، چرخش به سمت راست انجام می شد در علم فیزیک آمده است که گریز از مرکز رخ می داد و طبق قانون فیزیک ذرات که در اینجا انسان ها هستند به سمت بیرون پرتاب می شدند و نیروی آنها به سمت مرکز که همان خانه خداست هدایت نمی شد.
حالا اگر خانه خدا در نیمکره جنوبی واقع می شد حتماً در دین ما تأکید بر این می شد که باید در جهت عقربه های ساعت یعنی به سمت راست، طواف خانه خدا انجام شود.
درباره تأکید بر طواف بین در خانه خدا و مقام ابراهیم باید گفت هر جسم متحرکی که حرکت دورانی دارد اگر شعاع کم شود، سرعت آن به طور ناخودآگاه زیادتر می شود و تمایل و تمرکز آن به سمت داخل و مرکز بیشتر می شود به همین دلیل اکثر مراجع می گویند که در این فاصله طواف خانه خدا انجام شود چون با این تمرکز، صعود و عروج رخ می دهد.
پی نوشت:
[1] نمادها و رمزواره های حج (نشانه های الهی در سرزمین وحی)، مجتبی شریفی.
[2] چهار صد و شصت نکته نورانی درباره حج، رحمان یوسف پور.
موضوعات مرتبط: گونان گون
برچسبها: گوناگون
شگفتی های آفرینش در حیوانات
نوزادان گربه، چشم بسته به دنیا می آیند و مدتی نیز در این حالت زندگی می کنند، ولی نوزادان سگ برعکس گربه ها، در لحظه تولد چشم شان باز است. این مسئله حکایت از سنجش و حسابگری خاصی دارد. زیر شکم گربه پر از موست که لوله های پستان در بین این موها نهفته است. پس اگر چشم بچه گربه در نوزادی باز می شد، هنگام شیر خوردن، این موها به چشم هایش آسیب می رساند. در حالی که زیر شکم سگ در قسمت پستان، خالی از مو است و بچه سگ برای استفاده از آن با چشم باز مشکلی ندارد.
نکته دیگر اینکه بدن حیوانات سُم دار مانند گاو، گوسفند و اسب از نوک گوش تا بالای سم و انتهای دمشان از مو و پشم پوشیده شده است، مگر دو نقطه بغل دست آنها در (انتهای بازو) که به اندازه یک پنج ریالی خالی از پشم و موست؛ ولی در شتر و زرافه آن دو نقطه هم مو دارد. رمز این حسابگری و حکمت کار را چنین گفته اند: هنگامی که بچه های این حیوانات در شکم مادر هستند، دست ها به جلو کشیده شده و سر در بین دست ها افتاده است و درست آن دو نقطه ای که در آنها مو نمی روید، موازی با دو گوشه دو چشم آنهاست که مو ندارد و اگر مو می داشت، باعث آزار و اذیت چشم ها می شد. به همین خاطر، خداوند آن دو نقطه را از مو نپوشانده است. ولی در شتر و زرافه به حساب طول گردن آنها، سرشان مقداری جلوتر از دست ها قرار دارد و موازی بغل دست شان نیست و چون به چشم شان آسیبی نمی رسد، زیر بغل آنها پوشیده از مو است. با این حساب، آیا شایسته نیست ما نیز از سویدای جان بگوییم: «فَتَبارَکَ اللّه ُ اَحْسَنُ الْخالِقین».
پیام متن:
1. نوزادان گربه چشم بسته به دنیا می آیند، تا به هنگام شیرخوردن، به خاطر موی زیر شکم مادر آسیب نبیند. ولی نوزادان سگ با این مشکل روبه رو نیستند.
2. برای حفاظت از چشم های گاو و گوسفند، بغل دست های آنها موازی با چشم شان مو نمی روید
خلقت مرغان
درون تخم مرغانی که از راه تخم گذاری به دنیا می آیند، سه مایع وجود دارد: سفیده، زرده و نطفه. نطفه باعت پیدایش جوجه می شود و زرده خوراک اوست تا بتواند بیست و یک روز ارتزاق کند. مقدار این مایع خوراکی به گونه ای تنظیم شده است که در طی این مدت، جوجه دقیقه ای گرسنه نمی ماند و ذره ای از زرده تخم مرغ نیز باقی نمی ماند. در قسمت انتهای تخم، یک قسمت خالی به چشم می خورد که در آن هوایی برای تنفس جوجه ذخیره شده است. به راستی کدام قدرت است که آن مقدار هوا را درون تخم نهاده است تا جوجه برای ادامه حیات از آن استفاده کند؛ جز قدرت خداوند حکیم.
نکته دیگر اینکه، جوجه های مرغان خانگی، هنگام خارج شدن از تخم، با پر و بال روییده بیرون می آیند، ولی جوجه های دیگر پرندگان مثل کبوتر، بلبل و گنجشک و به طور کلی مرغانی که در هوا پرواز می کنند، همچون قطعه گوشت قرمزی بدون پر و بال از تخم خارج می شوند و پدر و مادر باید مدتی غذای مخصوص به آنها بدهند و از آنها مراقبت کنند، تا پر و بالشان بروید و قدرت پرواز بیابند. این خود، از نظم و حسابی حکایت می کند و آن اینکه مرغان خانگی نیاز به پرواز ندارند، ولی مرغان دیگر باید نیروی پرواز را به تدریج به دست آورند. بر این اساس، خداوند حکیم هم تهیه غذای آنها را به عهده پدر و مادر نهاده و هم ابزار پرواز را از ابتدا به آنها نداده است که خود را به رنج و زحمت بیندازند. پس آنها باید مدتی صبر کنند تا ابزار و توان کافی برای پرواز را به دست آورند.
پیام متن:
1. قدرت خداوند حکیم، در تخم حیوانات به خوبی دیده می شود؛ زیرا در تخم مرغ غذا و هوا برای مدت بیست و یک روز پیش بینی شده است.
2. پر و بال داشتن جوجه مرغان زمینی.
3. پر و بال نداشتن جوجه مرغان هوایی، برای آماده کردن آنها برای پرواز
کنترل مرموز تولید مثل
یکی از موضوع های تأمل برانگیز هستی، کنترل تولیدمثل و جلوگیری از ازدیاد نسل در برخی حیوانات و از سویی کمک به ازدیاد نسل در بعضی دیگر است. این مسئله، خود شاهدی است بر اثبات یگانگی و حکمت بی نظیر آفریدگار توانا و برهانی است بر نظم و حساب دقیق در عالم موجودات. این نکته مهم را می توان در تکثیر ماهیان به خوبی بررسی کرد. نوعی از ماهی ها در حدود سه میلیون بچه به دنیا می آورند که با توجه به مصرف زیاد ماهی در میان مردم، از همه آنها استفاده می شود، ولی از ازدیاد نسل حیوانات و حشراتی که تولیدمثل آنها بالاست و فایده چندانی برای بشر و محیط زیست ندارند، جلوگیری می شود.
در این باره به خلقت عجیب مگس ها توجه کنیم. گفتنی است از مگس ماده، چهار بسته و کیسه خارج می شود و در هر بسته سی عدد تخم است که از هر تخم نیز باید مگسی متولد شود. با این حال، بنابر تدبیر خداوندی در خلقت، هم تعداد مگس ها به شدت کنترل می شود و هم طول عمر مگس چندان زیاد نیست. مصداقی عجیب تر در هستی موجودات اینکه، مرغی به نام آکسیکلوب هنگامی که احساس تخم گذاری می کند، در شاخه درختی شکافی عمیق ایجاد می کند و سپس به جمع آوری آذوقه می پردازد. بدین گونه که از برگ ها و شکوفه هایی که برای تغذیه نوزادن به کار می آید، به اندازه آذوقه یک سال آنها تهیه می کند و در انتهای شکاف قرار می دهد. سپس یک تخم روی آن می گذارد و سقف نسبتا محکمی نیز از خمیرهای چوب بر بالای آن می سازد. باز مشغول جمع آوری آذوقه و تأمین احتیاج برای نوزاد دیگر به مدت یک سال می شود و آن را روی سقف اتاق اول قرار می دهد و تخم دیگری بر آن می گذارد و بدین ترتیب، چندین طبقه را می سازد. و بعد از پایان کار، خود می میرد.
هنگامی که جوجگان از تخم بیرون می آیند، در حالی که مادر خود را قبلاً از دست داده اند، غذای یکسال آنها موجود است و از آن استفاده می کنند. پس از یک سال که قدرت پرواز و زندگی مستقل را می یابند، اولی سقف خانه خود را می شکافد و از آن خارج می شود، سپس دومی، سومی، چهارمی و به همین ترتیب، بقیه نیز عمل می کنند.
این پرنده موجودی است که نه او مادر را دیده و نه مادر موفق به دیدن او شده است و سؤال اصلی و عجیب اینجاست که این حیوان ضعیف از کجا می داند که نوزادان او چنین احتیاجی را دارند و این آموزش ها را چه کسی به او داده است؟ آیا از مادر آموخته، مادری که هرگز او را ندیده و یا به تجربه دریافته است، با اینکه این عمل در طول زندگی او یک بار بیشتر اتفاق نمی افتد؛ زیرا پس از تخم گذاری می میرد؟!
آیا جز این است که این کار تنها به یک الهام غیبی و غریزی متکی است که دست قدرت خداوند بنابرحساب و میزان و آینده نگری دقیق، به مرغ آکسیکلوب عطا کرده است. همان خداوند حکیمی که به هر جانداری غریزه ای خاص بخشیده است تا نیازهای خود را به خوبی تأمین کند؛ همان مبدأ فیاضی که «قَدَّرَ فَهدی».
پیام متن:
1. کنترل تعداد تخم مگس ها برای کاهش آنها.
2. توجه به زندگی و مرگ عجیب پرنده ای به نام آکسیکلوب، در شیوه آماده سازی تغذیه سالانه برای فرزندی که هیچ گاه او را نمی بیند.
نظم پس از تولد
زندگی حیوانات در مراحل پس از تولد نیز سراسر آمیخته با نظم و حساب است. برای مثال، گاهی مرغان خانگی منقار خود را در دهان جوجه های نوزاد خویش می نهند و مدتی همچنان بدون حرکت می مانند. بیننده می پندارد که این حیوان کاری بی فایده انجام می دهد، در حالی که این کار او از روی حساب و نقشه مهمی است. در این حالت، مادر به چینه دان جوجه می دمد تا گشاد شود و دانه های بیشتری را در خود جای دهد. بر این اساس، احتمال می رود نوزادانی که به وسیله ماشین های جوجه کشی به عمل می آیند، بر اثر نبود رسیدگی مادرانه، قدرت هضم هر دانه ای را ندارند.
پیام متن:
مادر به چینه دان جوجه می دمد تا گنجایش آن برای جذب دانه بیشتر شود.
گوارش
هنگام بلعیدن غذا و یا نوشیدن مایعات، نوک زبان به پشت دندان های بالا و کمی از سقف دهان می چسبد، تا به راحتی، غذا یا نوشیدنی از راه گلو به طرف لوله مری کشیده شود. البته پیش از این کار، دو عضو از دهان، مأمور زمینه سازی برای این مرحله هستند. از آن دو مأمور، یکی زبان کوچک یعنی همان پرده مخروطی شکل است که در انتهای حلق قرار دارد و به هنگام خوردن و آشامیدن، آن پرده از بالا به در مجرایی که به بینی راه دارد محکم می چسبد. دیگری پرده ای است که روی دریچه مجرای تنفس می افتد و آن را محکم می بندد تا چیزی از غذا و آب به مجرای بینی یا هوا وارد نشود. چنانچه با پدید آمدن عارضه ای مانند خنده ناگهانی، یکی از آن دو عضو مأمور کنار رود و کمی از غذا یا آب به مجرای هوا و بینی وارد شود، دو مأمور ذخیره به سرعت دست به کار می شوند تا آن ذره غذا یا آب را خارج کنند. این دو مأمور ذخیره، یکی سرفه و دیگری عطسه است. اولی حنجره و هوا و دومی محافظ مجرای بینی است.
پس از ورود غذا به معده و شروع فعالیت های لوزالمعده، کیسه صفرا به تراوش می افتد و میلیون ها غدد موجود در جدار معده و ده ها عوامل همآهنگ دیگر به وظیفه خود می پردازند و بدین ترتیب، غذا رقیق می گردد. در بخش انتهایی و پایین معده نیز دریچه ای است که مرتب باز و بسته می شود و هنگام باز شدن، مقداری از غذای هضم شده به روده کوچک ریخته می شود.
علت ورود تدریجی غذا به روده کوچک؛ فشار نیامدن به روده باریک و جلوگیری از پارگی آن است. پس روده کوچک با پیچ و خم های خود به همراه 2500 برجستگی به نام خمل در جداره خود، غذای وارد شده را از راه روزنه های بسیارریزی، به خارج می فرستد و دیگر مأموران نیز پس از تحویل، آن را در اختیار کبد قرار می دهند.
کبد آن را به صورت خون درمی آورد و به مأمورانی می سپارد تا آنها آن را به قلب منتقل کنند. سپس قلب با یک پمپاژ قوی آن را به تمام قسمت های بدن آدمی می رساند و همه اعضا و جوارح از جیره ای عادلانه بهره مند می شوند تا با سلامتی کامل به حیات خود ادامه دهند.
این توزیع، در هر دقیقه 24 بار انجام می شود و مجموع سلول های بدن که از این عمل سود می برند، بیش از ده میلیون میلیارد عددند. گفتنی است اگر کسی این عدد را بشمارد، سیصد هزار سال طول می کشد، با این حال تعجب آورتر این است که بندگان از قدرت و نعمت الهی سربپیچند و غافل بمانند.
خداوند در قرآن مجید، در هشداری به آدمی فرموده است:
ای انسان چه چیز تو را در مقابل پروردگار بزرگت فریفته است که او را نافرمانی می کنی؛ آن چنان پروردگاری که از ذره غیرمحسوسی تو را آفرید. پس اجزا و اعضای تو را در حد و اندازه ای مناسب قرار داد و آن گاه اندامی معتدل به تو عطا کرد و به صورت و شمایلی تو را ترکیب ساخت که مشیت حکیمانه اش بدان تعلق گرفته بود. (انفطار: 6 ـ 8)
ای نسخه اسرار الهی که تویی |
وی آینه جمال شاهی که تویی |
بیرون زتو نیست هر چه در عالم هست |
از خود بطلب هر آنچه خواهی که تویی |
مجدالدین بغدادی
پیام متن:
عملیات عجیب جذب غذا و نیز مأمورانو بخش هایی که در دستگاه گوارش فعالیت دارند، همه نشانه قدرت و حکمت الهی اندو بخش هایی که در دستگاه گوارش فعالیت دارند، همه نشانه قدرت و حکمت الهی اند.
شگفتی های چشم
چشم انسان را از دو نظر، هم از نظر ساختمان و اعضای ریز آن و هم از نظر روان شناسی می توان بررسی کرد.
از دیدگاه روان شناسی، حالت های مختلف چشم، بیماری و تندرستی فرد را بازمی گوید. چشم هم درون را می بیند و هم بیرون را، یعنی وقتی با چشم به چیزی نگاه می کنیم، از ظاهرش آگاه می شویم، ولی اگر به چشم کسی نگاه کنیم، از درونش با خبر می شویم. چشم، دوستی و دشمنی را نشان می دهد و بیننده را از نیت شوم یا قصد خیر صاحب آن آگاه می سازد. چشم هم گوینده است و هم شنونده. چشم از رضایت و خشم و نیز از قوت و ضعف خبر می دهد و از آسودگی و دلهره پرده برمی دارد. از امید و ناامیدی می گوید، درستی و نادرستی را روشن می سازد، از راستگویی و دروغگویی و از سیری و گرسنگی فرد حکایت می کند.
قاضی تیزبین، از چشم متهم نکته های فروانی به دست می آورد و بازپرس، پاسخ بسیاری از پرسش های خود را از چشم متهمان می گیرد و پلیس با کلید چشم، رازهای نهفته در دل مظنون به جرم را می گشاید.
پزشک با دقت به وضعیت چشم، به نوع بیماری انسان پی می برد. چشم، سخن می گوید و سخن می شنود. گرچه وظیفه اصلی چشم ها این نیست و بشر به وسیله زبان و سخن می تواند آن کارها را انجام دهد، ولی چشم با پذیرفتن این همه مسئولیت، بزرگ ترین خدمت ها را به بشر می کند. پدیدآورنده بشر، از روی لطف و مهر به او، چنین ویژگی هایی را در چشم نهاده است تا آدمی در گشایش و آسایش باشد!
و اما آیا تاکنون به ساختمان چشم خود دقت کرده اید؟
سازندگان دوربین های فیلمبرداری برای نشان دادن دقیق رنگ ها، رنج ها برده اند و کوشش ها کرده اند، ولی هنوز آن گونه که چشم رنگ ها را می بیند، نتوانسته اند تصویرها را با رنگ های واقعی خود ثبت کنند. در حالی که چشم انسان همواره در نگاه به اشیای هستی، همه رنگ ها را با کیفیتی بی نظیر دریافت می کند.
هرچند چشم های افراد بشر از لحاظ برخی ویژگی های ظاهری متفاوتند، برای مثال چشم زاغ با چشم میشی فرق دارد و کبود چشم از سیاه چشم جداست، او همه را چنان ساخته است که از نظر دید رنگ ها، هیچ گونه تفاوتی با هم ندارند و همه چشم ها و همه رنگ ها را به یک نوع می بینند!
دوربین های عکاسی در عکس برداری از فاصله های دور و نزدیک تنظیم خاصی دارند تا وضوح موضوع ها رعایت شود، ولی چشم در سریع ترین حرکت می تواند دور و نزدیک را واضح ببیند! چشم نه تنها در نور سفید می بیند، بلکه در نور زرد، سرخ، بنفش و همه رنگ ها قدرت دید دارد، ولی دوربین های عکاسی از عکس برداری در همه نورهای رنگین ناتوانند و این به دلیل ناتوانی سازنده آنهاست. عدسی دوربین عکاسی با قدرت محدود خود، نشانه سازنده ای داناست، پس عدسی چشم با داشتن قدرتی نامحدود، از پدیدآورنده ای بسیار دانا و توانا سخن می گوید. دوربین عکاسی همه چیز را معکوس می بیند، بالا را پایین و ایستاده را واژگون می بیند، ولی چشم ما هر چیزی را همان گونه که هست می بیند. آیا به این فکر کرده ایم آبی که در چشمان ماست، چگونه مایعی است که در درجه های گوناگون دما، وضع خود را حفظ می کند؛ در حرارت بالا تبخیر نمی شود و در حرارت پایین یخ نمی بندد. چه قدرت عظیمی توانسته است برخلاف قانون طبیعت و مایعات، چنین آبگونی را ایجاد کند که در حرارت های گوناگون وضع خود را حفظ کند!؟
پیام متن:
چشم، افزون بر ریزه کاری هایی موجود در ساختمان آن، از نظر آگاه ساختن فرد از درون و برون آدمی نیز کمک کننده است. بیماری ها، خشم، شهوت، دوستی و محبت را می توان از راه چشم فهمید.
شگفتی در کار قلب و کبد
آن گاه که خون از قلب خارج می شود، همه سلول های بدن از آن تغذیه می کنند و مقدار باقی مانده با رنگی تیره، از رهگذر دیگری به جانب قلب حرکت می کند. تیرگی رنگ آن به این علت است که در راه بازگشت، کثیفی ها، سم ها و گازهای کربنیک را نیز جمع آوری می کند. این خون ها پیش از رسیدن به قلب، در حفره های شش ها ریخته می شوند. شش ها نیز در اندک زمانی با یک فشار و انقباضی و انبساط، خون آلوده را تصفیه و آن را شفاف و خالصمی سازند و آن را به قلب می دهند و مواد کثیف و گازهای کربنیک را از مجرای دهان و بینی به وسیله بازدم خارج می کنند و چه شگفت آور است اگر بدانیم، در هر 24 ساعت شش ها حدود ده هزار لیتر خون را تصفیه می کنند و به قلب می رسانند. البته بدن آدمی به طور متوسط بیشتر از پنج یا شش ها لیتر خون ندارد، ولی بر اثر گردش مداوم و تصفیه پیوسته آن است که در یک شبانه روز کار شش ها به تصفیه ده هزار لیتر خون می رسد.
راستی اگر بنا باشد در جهان کارخانه ای تأسیس شود که عملیات دهان، مری، معده روده، کبد، قلب، شش، کلیه ها و دیگر عضوها را که همه در حجمی بسیار کوچک قرار گرفته اند انجام دهد، به چه مقدار حجم و مساحت نیاز دارد؟!
هر جا که روم روی دل آرای تو بینم |
هر سو نگرم قامت رعنای تو بینم |
در شمع و گل و بلبل و پروانه و گلزار |
مهر و مه و اختر، رخ زیبای تو بینم |
مهر تو نه مهری است که از دل بتوان برد |
من خلق جهان عاشق و شیدای تو بینم |
مشتاق جمال تو نه تنها شده موسی |
کاندر دل هر ذره تمنای تو بینم |
ذات تو چه مرموز و عجیب است و پر اسرار |
عالم همه را غرق تماشای تو بینم |
یک بیش نباشی و نداری تو سرایی |
با این همه هر جا نگرم جای تو بینم |
پیام متن:
کار شگفت انگیز قلب و کبد، نشان از حکمت بی مانند آفریدگار آن دارد.
شگفتی های گل ها و گیاهان
قانون وراثت، در عالم گیاهان نیز حاکم است. در هسته سلول های جنسی گیاهان، عاملی هست که حفاظت ویژگی های هر نوع گیاه را در طول قرن های بسیار و در محیط های گوناگون برعهده دارد. مثلاً اگر یک دانه جوی معمولی را سال اول در منطقه گرم و در سال دوم در منطقه سرد و سال سوم در منطقه معتدل بکارند، استعداد نهانی و توارثی آن با کشت در قسمت های مختلف فرقی نخواهد کرد.
توجه به وجود جنس نر و ماده در عالم حیوان و گیاه، به منظور تولید مثلی هماهنگ با ویژگی ها و استعدادهای ذاتی آن و سپس ادامه یافتن نسل آنها بدین شیوه، یکی از راه های آسان خداشناسی است.
نکته ها و لطایفی که در وجود گل های رنگارنگ و زیبا به کار رفته است، بسی بیشتر و جالب تر از زیبایی ظاهری آنهاست. آری نقش هایی که در وجود گل اطلسی و ارغوان و نیلوفر جلوه گر است، لطایفی که در گل مینا و سنبل به کار رفته، حقایقی که از دهان غنچه سیراب سرچشمه می گیرد و این رنگ های شاخه رنگین مرجان، دیده ها را به تماشای هستی زیبا خیره می سازد و عقل ها را به تحسین آفریدگار و خضوع در برابر او وامی دارد.
پیشوایان اسلام، همواره می کوشیدند بشر را به رازها و ناگفته های آفرینش آگاه سازند تا از این رهگذر، معرفت خدا را که مهم ترین سرمایه بشر در زندگی اوست، نصیب آنان کنند.
امام صادق علیه السلام در توحید مفضل می فرماید:
فکر کن که خداوند در هر برگی، رشته هایی مانند رگ های بدن از هر طرف کشیده و فایده ها و مصلحت هایی در آنها قرار داده است. اگر انسان بخواهد یکی از این برگ ها را بسازد، در صورتی که وسایل و اسباب کار هم داشته باشد، با تحمل زحمت ها و صرف وقت زیاد از عهده ساختن یک برگ برنمی آید ولی خداوند حکیم در اندک وقتی، در فصل بهار آن قدر گل و برگ و درخت و سبزه و شکوفه پدید می آورد که وصف ندارد.
به راستی، هر صاحب دلی که در موسم بهار به دامن صحرا و دشت بنگرد، بالحن اعجاب آمیزی خواهد گفت:
«چمن سبز جهان را چمن آرایی هست».
آدمی با آگاهی از اسرار سلسله گیاهان به ویژه گل ها، در پیشگاه خداوند خاضع می شود و آن گاه با ترنمی خوش این گونه می سراید:
یار بی پرده از در و دیوار |
در تجلی است یا اولی الابصار |
شمع جویی و آفتاب بلند |
روز بس روشن و تو در شب تار |
گر ز ظلمات خود رهی بینی |
همه عالم مشارق الانوار |
چشم بگشا بگلستان و ببین |
جلوه آب صاف در گل و خار |
ز آب بیرنگ صد هزاران رنگ |
لاله و گل نگر در این گلزار |
هاتف اصفهانی
پیام متن:
وجود نقش و نگارهای بی مانند در طبیعت، نشان از خالقی بی همتا و قدرت مند و
حکیم است
شعاع خورشید (فاصله بین مرکز تا سطح آن) حدود 695.500 کیلومتر، تقریبا 109 برابر شعاع زمین است. قسمتی از خورشید که ما می بینیم دمایی حدود 5500 درجه سانتیگراد دارد. ستاره شناسان دمای ستارگان را با واحدی به نام کلوین (Kelvin) اندازه گیری می کنند و به طور خلاصه آن را K می نویسند. یک کلوین دقیقا برابر با 1 درجه سلسیوس یا 1.8 درجه فارنهایت است، اما تفاوت واحد کلوین با واحد سلسیوس در نقطه شروع آنهاست. مقیاس واحد کلوین از صفر مطلق که برابر است با 273.15 – درجه سانتیگراد آغاز می شود. بنابراین دمای سطح خورشید 5800K و دمای هسته خورشید بیش از 15میلیونK می باشد. انرژی خورشید به واسطه واکنش های ترکیبی اتمی در اعماق هسته آن تامین می شود. در یک واکنش ترکیبی دو هسته اتم با یکدیگر همراه شده و هسته ای جدید را به وجود می آورند. این ترکیب با تبدیل اجزای هسته به انرژی، تولید انرژی می کند. خورشید مانند زمین مغناطیسی است. دانشمندان با در نظر گرفتن میدان مغناطیسی یک جرم، خاصیت مغناطیسی آن جرم را تشریح می کنند. میدان مغناطیسی محدوده ای است که از همه فضای اشغال شده توسط یک جرم و بیشتر فضای پیرامون آن شامل می شود. دانشمندان محدوده ای که در آن نیروهای مغناطیسی شناسایی می شوند(مثلا به وسیله قطب نما) را میدان مغناطیسی می نامند. فیزیکدانان خاصیت مغناطیسی یک جرم را بر اساس قدرت میدان مغناطیسی آن توصیف می کنند. این قدرت برابر است با نیرویی که یک میدان مغناطیسی بر یک جسم مغناطیسی مانند سوزن قطب نما اعمال می کند. قدرت میدان مغناطیسی عمومی خورشید تنها دو برابر قدرت میدان مغناطیسی زمین می باشد. ولی میدان مغناطیسی خورشید در مناطق کوچکی به شدت متمرکز است، با قدرتی معادل 3000 بار بیشتر از اندازه میدان مغناطیسی عمومی آن. این مناطق شکل دهنده ساختمان خورشید و به وجود آورنده ترکیبات سطح و اتمسفر آن یعنی منطقه ای که ما می بینیم می باشند. مناطق نسبتا سرد و لکه های خورشیدی، فوران های بسیار دیدنی که به آنها زبانه های خورشیدی می گویند و شعله های تاج خورشید، شکل کلی سطح خورشید را ایجاد می نمایند. زبانه های خورشیدی شدیدترین انفجار و فوران در منظومه شمسی می باشند. سپس شعله های تاج خورشید که دارای شدتی کمتر از زبانه ها و محتوی مقدار بسیار زیادی ماده می باشند. تنها یک فوران در تاج خورشید می تواند حدود 20 بیلیون تن ماده را در فضا پخش کند. یک مکعب از جنس سرب که هر ضلع آن برابر با 1.2 کیلومتر است می تواند چنین جرمی داشته باشد. خورشید 4.6 بیلیون سال پیش متولد شد و سوخت لازم برای اینکه تا 5 بیلیون سال دیگر به همین صورت باقی بماند را دارد. پس از آن اندازه خورشید آنقدر بزرگ می شود تا اینکه به نوعی از ستاره به نام غول سرخ تبدیل می شود. در آن هنگام لایه های بیرونی خود را با فراافکنی از دست می دهد. با فرو ریختن آنچه از خورشید باقی می ماند، به جرمی با نام کوتوله سفید تبدیل می شود و آرام آرام روشنایی خود را از دست می دهد و سرانجام وارد دوره جدید زندگی خود، به شکل یک جرم کم نور و سرد که گاهی به آن کوتوله سیاه می گویند، می شود. وَالشَّمْسُ تَجْرِی لِمُسْتَقَرٍّ لَّهَا ذَلِکَ تَقْدِیرُ الْعَزِیزِ الْعَلِیمِ و خورشید (نیز براى آنها آیتى است) که پیوسته بسوى قرارگاهش در حرکت است؛ این تقدیر خداوند قادر و داناست. وَالْقَمَرَ قَدَّرْنَاهُ مَنَازِلَ حَتَّى عَادَ کَالْعُرْجُونِ الْقَدِیمِ و براى ماه منزلگاههایى قرار دادیم، (و هنگامى که این منازل را طى کرد) سرانجام بصورت «شاخه کهنه قوسى شکل و زرد رنگ خرما» در مىآید. لَا الشَّمْسُ یَنبَغِی لَهَا أَن تُدْرِکَ الْقَمَرَ وَلَا اللَّیْلُ سَابِقُ النَّهَارِ وَکُلٌّ فِی فَلَکٍ یَسْبَحُونَ نه خورشید را سزاست که به ماه رسد، و نه شب بر روز پیشى مىگیرد؛ و هر کدام در مسیر خود شناورند.(38-40 یس)خورشید
خورشید، گوی غول پیکر درخشانی در وسط منظومه شمسی و تامین کننده نور، گرما و انرژی های دیگر زمین است. این ستاره به طور کامل از گاز تشکیل شده است. بخش بشتر این گاز از نوعی می باشد که به نیروی مغناطیسی حساس است. این نوع از گاز به خاطر همین حساسیت، بسیار خاص می باشد. دانشمندان به آن پلاسما می گویند. 8 سیاره و قمرهایشان، ده ها هزار خرده سیاره و چندین تریلیون شهاب سنگ به دور خورشید در گردشند. خورشید و همه این اجرام در منظومه شمسی می باشند. زمین با میانگین فاصله تقریبی 149.600.000 کیلومتر از خورشید در حرکت است.
موضوعات مرتبط: گونان گون
برچسبها: شگفتی های آفرینش
"به این هم شیعه توجه کند هم سنی. بازی دشمن را نخورند. آن تسننی که آمریکا از آن حمایت کند و آن تشیعی که از مرکز لندن صادر شود به دنیا، اینها مثل هم هستند. هر دو برادران شیطان هستند و هر دو عوامل آمریکا و غرب و استکبار هستند."




تصاویری از هفته وحدت سال گذشته که «تشیع انگلیسی» را بسیار عصبانی کرده است
حسن رحیمپور ازغدی، عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی، از جمله افرادی بودند که روشنگری درباره "شیعه انگلیسی" را آغاز کردند. اوج تبیین این جریان، چند هفته قبل در سخنرانی پیش از خطبههای نماز جمعه تهران صورت گرفت. در این سخنرانی، رحیمپور از بدعتهای جریان موسوم به "تشیع لندنی" در کشور پرده برداشت و هدف این جریان را "احمق نشاندادن شیعه" عنوان کرد.
عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی با بیان اینکه ما دو نوع عزاداری و محرم داریم گفت: اولین روضه رسمی برای امام حسین(ع) را یزید خواند و اولین روضه حقیقی را زینب(س) خواند؛ امروز در جامعه شیعه هم دو تیپ عزاداری و مداح داریم؛ ما هم روضه زینبی داریم و هم روضه یزیدی. از نگاه امام و رهبری، ماکسانی داریم که به تعبیر امام(ره) اسلام آمریکایی و به تعبیر رهبر معظم انقلاب تشیع انگلیسی دارند.
سخنرانی رحیمپور ازغدی در نماز جمعه تهران پیرامون مخالفان وحدت اسلامی و تفرقهافکنان
فرقهسازی و ایجاد انشعاب در ادیان از جمله دستورکارهای سرویس اطلاعاتی در جهان اسلام بوده است؛ پیدایش فرقههای وهابیت و بهاییت از جمله طرحهای سرویس اطلاعاتی انگلیس برای ممانعت از اتحاد جهان اسلام بود که گرفتارشدن برخی کشورهای اسلامی در این دام، آنچه امروز - نه تنها در دنیای اسلام - بلکه در سراسر جهان با عناوینی چون افراطگرایی و ... از آن یاد میشود را رقم زده است. (گزارش ویژه مشرق از سرویس اطلاعاتی انگلیس)

محمد بن عبدالوهاب با هدایت سرویس اطلاعاتی انگلیس در سال 1143 قمری مذهب یا فرقهای تازه تاسیس کرد که امروز "وهابیت" نامیده میشود.
(گزارش ویژه مشرق از ریشههای شکلگیری وهابیت)
از دیگر تلاشهای استعمار بریتانیا برای انشعاب در دین اسلام، حمایت از فرقههای بابیه و بهائیه بود که در قرن 18 و 19 با سرمایهگذاری بر افراد متشرع اما نادان که از اسلام تنها گوشهنشینی و عبادت بدون تفکر را برگزیده بودند، انجام شد. این افراد نیز با تحریک عوامل سرویس اطلاعاتی انگلیس تا ادعای پیامبری پیش رفتند. سید محمد علی شیرازی ملقب به محمد علی باب که از نوجوانی به عبادات طولانی و راز و نیازهای غیرعادی مشهور بود، پس از سالها ریاضت، به ناگاه با رها کردن درس و عبادت برای انجام کارهای اقتصادی به بوشهر رفت. در بوشهر با خانوادههای تاجران انگلیسی یهودی در این شهر همکاری میکرد تا اینکه در سال 1260 قمری ادعای بابی (دروازه ارتباط با امام زمان عج) کرد و با حمایت همان کانونهای با نفوذ انگلیسی به سرعت شهرت یافت و اینگونه به مردم القاء شد که علم او - که حاصل چندسال عبادت و ریاضت بود - لدنی و الهی است و لذا محمد علی در سن 24 سالگی ادعای بابیت و سپس ادعای مهدویت کرد و پس از آن، همان شد که انگلیسیها بدنبال آن بودند. قائلههای متعدد در نقاط مختلف کشور بر سر ادعای امامت جوانکی که چند صباحی ادعیه و متون دینی را تورق کرده بود، شکل گرفت و حکومت وقت ایران برای خواباندن این شورشها که عمدتا از سوی هواداران او در مقابله با مخالفان این مدعی دروغین بود، مجبور به تبعید چندباره او و در نهایت به جرم ادعای دروغین، به فرمان شهید میرزا تقیخان امیرکبیر اعدام شد.

دولت عثمانی این دو را به ترتیب به قبرس و فلسطین تبعید کرد و هردو در همان تبعیدگاههایشان مُردند. فرزند حسنعلی به نام میرزا عباس (عباس افندی) معروف به عبدالبهاء با حمایت دولت انگلیس اعلام جانشینی کرد و از طرف دولت این کشور نیز نشان و لقب عالی "سِر" (Sir) را دریافت کرد. جدا از فراز و فرودهای فرقههای ضالهای چون بابیه و بهائیه و حتی وهابیت، این روند تفرقهافکنانه با حمایت انگلیس و رژیم اسرائیل تا به امروز ادامه پیدا کرده است و اکنون اوج آن را در سرزمینهای اسلامی شاهد هستیم. اکنون مرکز اصلی بهائیت نیز در بندر حیفا در فلسطین اشغالی واقع شده است.

مراسم اعطای نشان دولتی انگلیس به عبدالبهاء
موضوعات مرتبط: گونان گون
برچسبها: گزارش ویژه (رهبرانقلاب کدام تشیع رابرادرشیطان خواندند؟)
ریابکوف از نهایی شدن قرارداد تحویل اس300 به ایران خبر داد
به گزارش خبرگزاری اسپوتنیک، سرگئی ریابکوف، معاون وزیر امور خارجه روسیه اظهار کرد: کارشناسان ایرانی و روسی در حال نهایی کردن قراردادی هستند که بر اساس آن روسیه سامانه دفاعی موشکی اس - 300 را به تهران تحویل میدهد.
ریابکوف تصریح کرد: همکاران ما و کارشناسان خبره در این زمینه هماکنون در حال نهایی کردن این قرارداد هستند.

به گزارش مشرق، چند روز پیش روزنامه کویتی الجریده در خبری دروغین و در جهت شایعهپراکنی، مدعی شده بود که پوتین بعد از ملاقات محرمانه با نتانیاهو، تصمیم به لغو ارسال سامانه اس300 به ایران گرفته و این موضوع را به اطلاع تهران رسانده است. اکنون اما با اخبار موثقی که از دیروز تا کنون درباره نهایی شدن قرارداد تحویل اس300 به ایران در رسانهها منتشر شده، کذب بودن خبر روزنامه کویتی نمایانتر گشته است.
سرزمین فراموششده رنگها: سفری از میان خلیج فارس ایران
روزنامه گاردین در یکی دیگر از گزارشاتش درباره ایران، این بار به سراغ جزیره هرمز رفته و در گزارشی درباره جاذبههای گردشگری این جزیره مینویسد: ما در سرزمین هرمز در خلیج فارس هستیم، سرزمین فراموششده رنگها در تنگه هرمز در جنوب شرقی بندرعباس. این جزیره جزو جزایری بود که مارکوپولو از آن بازید کرد. ابن بطوطه که دوبار بین سالهای 1330 و 1340 به این جزیره آمده بود شهر این جزیره را زیبا و بزرگ با بازارهای مجلل توصیف کرده است.

این جزیره که زمانی دهها هزار سکنه داشت امروزه کمتر از 10000 نفر در آن زندگی میکنند. بسیاری به سبب تیره و تار شدن روابط کشور با عمان در زمان ریاست جمهوری محمود احمدینژاد بیکار شدند.
یکی از ساکنان این جزیره گفت: قبلاً، اکثر مردان جزیره با شهر ساحلی خصب در عمان تجارت میکردند. ما صبحها به آنجا میرفتیم و شبها برمیگشتیم. اما بعد از مدتی به ما دیگر اجازه ورود داده نشد.
محلیها کالاهایی را از عمان به هرمز میآوردند و سپس آنها را در جزایر مجاور بندرعباس و قشم به فروش میرساندند. به گفته محلیها این کار قاچاق است. اما از زمان قطع شدن ارتباط آنها با این کشور عربی، آنها زندگی را به سختی میگذرانند.
از برخی جهات، این جزایر از بقیه ایران مجزا هستند. بادگیرها در این مناطق به نسبت آنهایی که در یزد میبینیم پیچیدهتر هستند.
برخلاف بسیاری از مناطق کشور که زنان لباسهای منطقهای سنتی خود را کنار گذاشتهاند، زنان در قشم و هرمز اکثراً شلوار رنگارنگ بندری میپوشند. محلیها هر چند که روابط فرهنگی و تجاری عمیقی با هند و پاکستان دارند، اما همچنان خود را ایرانی میدانند. برنج به روش ایرانی در اینجا طبخ میشود: برنج دم میشود و تهدیگ میبندد.
غذاهای محلی خصوصاً در قشم فراوان و خوشمزه است. هشتپا، ماهی و میگو با پیاز، گوجه و ادویههای محلی سرخ میشوند و به همراه خیارشور و کلم داخل نان ساندوچی گذاشته میشوند. مجموعهای محلی از ده ادویه و گیاه شامل زردچوبه، میخک، گلبرگ خشکشده گل رز و دارچین طعم غذاها را منحصربفرد میکند.
در سالهای اخیر به علت کمبود هتل در این جزایر، مردم خانه هایشان را به رستوران و هتل تغییر دادهاند. یکی از معروفترین این رستورانها، رستوران ناخدا امیری در روستای طبل در جزیره قشم است. او چند اتاق دارد و خانوادهاش با هم در آنجا کار میکنند: همسرش غذا میپزد، ناخدا مدیریت میکند، بچهها و نوهها هم دیگر کارها را انجام می دهند.
به میهمانها دفتری داده میشود که آن را امضا نمایند. ناخدا امیری میگوید که ساکی پر از این مطالب دارد و می خواهد پس از 20 سال آنها را منتشر نماید.
به صورت سنتی، تمامی خانه های این جزایر بادگیر دارند. اما امروزه، این بادگیرها را فقط میتوان در روستای لافت در جزیره قشم پیدا کرد. پس از زلزله سال 2005، خانهها با سیمان و تهویه هوا ساخته شدند.
روستای لافت به خاطر منظرهاش از خلیج فارس معروف است. زمانیکه بعدازظهر در کنار ساحل قدم میزنید، اروپاییهای بسیاری را میبینید که بر فراز تپهها مشغول تماشای غروب خورشید هستند.
با افزایش تحریمها علیه ایران، قاچاق کالا سبب شده است که بازارهایی به سبک دوبی در جزیره به وجود آید. اکثر کالاها به این شکل این جا میآید.
قشم در زمان ریاست جمهوری آیتالله هاشمی رفسنجانی منطقه آزاد تجاری شد. البته سابقه ایجاد این نوع مناطق در خلیج فارس به زمان رژیم سابق برمیگردد. در آن زمان بسیاری از روستاها ویران شدند تا پروژههای وسیعی راهاندازی شوند. پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران و وقوع جنگ تحمیلی، این برنامهها به رغم تحریمهای اقتصادی ادامه پیدا کردند. در حال حاضر مناطق آزاد تجاری بسیاری در ایران وجود دارند: قشم و کیش، چابهار در سیستان و بلوچستان و اخیراً اروند در خوزستان.
آنچیزی که قشم را از کیش متفاوت میسازد این است که بسیاری از محلیها صاحب مغازهها و فروشگاهها هستند. درحالیکه این دست از محلیها توانستهاند زندگی مرفهی را برای خود درست کنند، اما آنهایی که به شیوه سنتی همچنان چوپانی میکنند بسیار فقیر هستند. در کیش مردم در کنار برجها و فروشگاههای بزرگ مثل زاغهنشینها زندگی میکنند.
برخی در قشم سوخت قاچاق میکنند. از سال 2014 تا 2015 تعداد قاچاقچیان سوخت کاهش یافته است. به گفته این قاچاقچیان، تا پیش از این، شغل آنها بسیار پردرآمد بوده است.
در این جزیره تعداد زیادی ماشین دوکابینه تویوتا هایلوکس وجود دارد که بیشتر آنها برای حمل کالاهای قاچاق استفاده میشوند.
ماهیگیری منبع اصلی درآمد در سراسر جزایر خلیج فارس محسوب میشود، اما این سبک زندگی همیشه با محقر بودن همراه بوده است. اگر در اطراف جزیره قشم دوری بزنیم میبینیم که روستاهایی که در آنجا بیشتر ماهیگیری انجام میشود از روستاهایی که قاچاق، تجارت و ساختوساز در آنجا انجام میشود محقرتر هستند.
سرمایههای خارجی باعث برهم خوردن زندگی آرام مردم در این جزایر شده است. در شهر قشم، یک ساحل بزرگ توسط برخی از سرمایهداران و برغم مخالفتهای مردمی ساخته شده است.
جزیره کوچکتر هرمز با مشکلات اقتصادی بزرگتری مواجه است. اگرچه ایران و عمان روابط دیپلماتیک خود را از سر گرفتهاند، اما بندر خصب همچنان بر روی ایرانیها بسته است. بیکاری در این جزیره زیاد است. همچنین، تعداد ماشینها در این جزیره بسیار کم است. این جزیره تنها یک مرکز پزشکی دارد که در آن دکترهای عمومی تنها برای چند ساعت در روز کار میکنند. مریضها و خانمهای باردار باید به بندرعباس فرستاده شوند.
هرمز به خاطر خاک قرمزش بسیار معروف است. در گذشته از این خاک قرمز در هرچیز از کالاهای تزئینی گرفته تا جشنهای عروسی و حتی برای تهیه ادویه استفاده میشد. امروزه، این خاک قرمز با کامیون حمل و صادر میشود.
برخلاف ساکنان جزیره قشم، ساکنان جزیره هرمز اصلاً ثروتمند نیستند و بنابراین پولی که از خارج جزیره میآید همه چیز را تعیین میکند.
مثلث ناجور: آمریکا، خلیج فارس و ایران
روزنامه گالف نیوز چاپ امارات با نگاه منفی همیشگی خود به توافق هستهای ایران با شش قدرت بزرگ دنیا مینویسد: اجلاس کمپ دیوید همانطور که انتظار میرفت به خوبی پایان یافت. انتظارات به خوبی مدیریت شد. سران عرب به حداکثر چیزی که میخواستند رسیدند و اوباما هم در عوض توانست موافقت آنها را با توافق هستهای با ایران جلب نماید.

به نظر میرسد که سیاست خارجی اوباما به جای آنکه مشکلات پیچیدهتری مثل موضوع فلسطین، رابطه با روسیه و ایجاد ثبات در عراق و بحران سوریه بپردازد بیشتر به ایجاد رابطه با کشورهای متخاصم فکر میکند. باید به همین روش هم به توافق هستهای با ایران نگاه کرد.
این مساله بدین معنا نیست که ایران به سوی آمریکا متمایل شده است، بلکه به این معناست که اوباما معتقد است که میتواند به ایران نزدیک شود. به علاوه، اوباما همان کسی است که ایران را کشوری راهبردی خواند که منافع خود را بر اساس هزینه - فایده ارزیابی میکند. بحث در اینجا این است که ایران بازیگری منطقی است و اوباما دارد هزینه و فایده نزدیکی به ایران را بررسی میکند.
اما واقعیت این است که ایران خود را نه شکست خورده بلکه انعطاف پذیر میداند. مردم ایران بدون توجه به میزان فشار تحریمها شورش به پا نمیکنند. آنها به وقایع سوریه نگاه میکنند.
به علاوه، فرقی نمیکند که کشورهای حاشیه خلیج فارس آمریکا را هم پیمان خود بدانند یا خیر. سیاستهای این کشورها تغییر نمیکند. کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس اختلافات اساسی و طولانیمدتی با ایران حتی قبل از پیروزی انقلاب اسلامی در این کشور داشتهاند.
مشاجرات کشورهای حاشیه خلیج فارس با ایران چندان به مسائل ایدئولوژیک برنمیگردد بلکه بیشتر به قدرت مرتبط میباشد. ایران همیشه امپراطوری بوده است که اهمیت چندانی برای مکانهای غیر راهبردی قائل نبوده است. اما این مساله با کشف ذخائر انرژی در جنوب در اوایل قرن گذشته تغییر کرد. بنابراین، نمیتوان فهمید که چطور این توافق هستهای میتواند طرز تفکر ایران در منطقه را تغییر دهد.
چطور میشود فهمید که ایران زیر قولش زده است: نظارت مالی
پایگاه بولتن دانشمندان هستهای در گزارشی به توافق هستهای ایران و نحوه نظارت بر حسن اجرای این توافق پرداخته و مینویسد: اخبار ماه گذشته مبنی بر اینکه مذاکرهکنندگان به چارچوب توافقی دست پیدا کردهاند باعث تعجب بسیاری شد. این باعث شد که امید در دل افرادی ایجاد گردد که فکر میکردند مذاکرات در آستانه شکست است. اگرچه طرفین در حال حاضر همچنان مشغول مذاکره در خصوص جزئیات میباشند، اما مهمترین مولفههای چارچوب توافقی اولیه کاملاً مشخص هستند. غرب تحریمهای ایران را در ازای چند اقدام از جانب ایران برمیدارد، اقداماتی نظیر محدودسازی سطح غنیسازی، کاهش تعداد سانتریفیوژها، کاهش ذخائر اورانیوم با غنای پایین و برچیدن راکتور آب سنگین اراک.

همانگونه که مقامات هر دو طرف اشاره کردهاند این توافق تنها بر اساس اعتماد نخواهد بود. بازرسان علاوه بر دسترسی به تمامی سایتهای هستهای ایران به زنجیره تامین هستهای نیز دسترسی خواهند داشت. به منظر تضمین شفافیت، چارچوب توافقی خواستار تعیین کانال مشخصی برای تهیه و خرید نیز شده است تا بتوان تامین، فروش، انتقال قطعات با کاربرد دوگانه و مرتبط با مسائل هستهای، فناوریها و مواد را به صورت مورد به مورد تایید کرد.
البته این یکی از حوزههای حساس میباشد. بارها ایران توانسته است با استفاده از شبکه جهانی و شرکتهای پوششی تحریمها را دورد بزند. در چارچوب توافقی بر نظارت و رژیم راستیآزمایی تاکید شده است. اما چه کسی بر تراکشنهای مالی مرتبط با تکثیر ایران نظارت خواهد کرد؟ و دقیقاً چطور این کار انجام خواهد شد؟ لازم است به نقشی که بانکها در رژیم نظارت و راستیآزمایی و همچنین چالشهای پیش روی آنها توجه کرد.
سامانه مالی جهانی نقش کلیدی را در حفظ هوشیاری ایفاء میکند. مطمئناً بررسی جریانهای مالی تنها یکی از راهها برای شناسایی فعالیتهای سوالبرانگیز مرتبط با تکثیر تسلیحات هستهای است. نظارت بر خرید و ارسال فناوریهای صادراتی شکل مطلوبی از تایید حسن اجرای توافق توسط ایران است. ناظران نباید تنها به بررسی یک فهرست از قبل مشخص شده اکتفاء نمایند. بلکه آنها باید بر دیگر جریانهای داد و ستد و مسائل مالی به همراه تراکشنهای مشکوک مالی نظارت نمایند. بعلاوه، تحلیل مالی زمانیکه با دیگر منابع اطلاعاتی و اطلاعات عمومی تجمیع میشود میتواند ابزار مناسبی برای نشان دادن رابطه بین تامینکنندگان، واسطهها و کاربران نهایی در شبکههای تهیه باشد.
اما حمایت مالی از تکثیر به چه معناست؟ اگرچه هیچگونه تعریف حقوقی رسمی وجود ندارد، اما کارگروه اقدام مالی به عنوان گروهی که استانداردهای مبارزه با پولشویی را مشخص میکند حمایت مالی از تکثیر را اینگونه تعریف می کند: ارائه خدمات مالی برای انتقال یا صادرات تسلیحات هستهای، شیمیایی یا بیولوژیکی، تجهیزات مرتبط با پرتاب آنها و مواد مرتبط.
در خصوص ایران، قطعنامههای شورای امنیت در سالهای 2006 و 2010 تحریمهایی را علیه این کشور تصویب کردند و از کشورهای عضو خواستند تا بر بخش مالی خود به منظور مقابله با فعالیتهای مرتبط با تکثیر نظارت داشته باشند. این قطعنامهها همچنین از اعضاء میخواهند تا از ارائه خدمات مالی به اشخاص یا نهادها جلوگیری کنند، اگر آن خدمات به فعالیتهای ایران در زمینه توسعه تسلیحات هستهای، سیستمهای پرتابی یا دیگر فعالیتهای مرتبط با تکثیر هستهای مرتبط میباشد. برخلاف تحریمهای هدفمند که برای اشخاص و نهادهای خاصی اعمال میشوند، این تحریمهای جدید عامترو فعالیت محورتر هستند و از بانکها و دیگر موسسات مالی میخواهند تا تلاشهای خود را برای شناسایی مشتریان و تراکنشهای پرخطر افزایش دهند.
مذاکرات بین ایران و گروه 5+1 فرصتی بسیار مناسبی برای پرداختن به این دغدغهها و شکافهاست. حفظ هوشیاری در رابطه با هر فعالیتی که به حمایت مالی از تکثیر کمک میکند باید یکی از دغدغهها بوده و در نتیجه بخشی از توافق نهایی باشد. طبق بیانیه مشترکی که در لوزان سوئیس توسط فدریکا موگرینی و محمد جواد ظریف قرائت شد: یک قطعنامه جدید شورای امنیت سازمان ملل برنامه اقدام مشترک را تایید کرده و به تمامی تحریمهای مرتبط با مسائل هستهای قبلی خاتمه داده و اقدامات محدودکنندهای را هم با توافق دو طرف برای مدت زمان معینی شامل میشود.
این قطعنامه شورای امنیت باید به معیارهای مشخصی بپردازد که از کشورهای عضو بخواهد تا تعهد خود را به حفظ هوشیاری درباره بخش مالی مرتبط با فعالیتهای تکثیر مجدداً تایید کنند.
ایران هم باید تعهد دهد که به کارگروه اقدام مالی میپیوندد و اقدماتی را برای ترمیم نقاط ضعف راهبردی در بخش مالی خود انجام میدهد. در بیانیه اخیر خود، این کارگروه از کشورهای عضو خواسته است تا اقدمات موثری را برای حفاظت از بخشهای مالی در برابر پولشویی و حمایت مالی از تروریسم مرتبط با ایران انجام دهند. این مساله نه تنها باعث افزایش شفافیت مالی و تقویت یکپارچگی سیستم مالی بینالمللی میشود، بلکه مسیر رفع محدودیتهای مالی آمریکا و دیگر کشورها که با برنامه هستهای ایران مرتبط نیست را هموار میسازد.
بهایسنگینسیاستایراناوباما
نشریه «فرانکفورتر آلگماینه تسایتونگ» چاپ آلمان مینویسد: یادماننرود کهباراکاوبامارییسجمهورآمریکاهشتماهپیشنابودکردن «دولتاسلامی» راهدفقرارداد.گرچهشصتکشوربهائتلافضدداعشپیوستنداماتاکنوننتوانستهاندکاریبهپیش ببرند.جنگجویانسیاهپوشداعشچندشکسترامتحملشدند.آنهاازکوبانیدرسوریهوازتکریتدرعراقراندهشدند.داعش در هر کجا کهبا فشار نظامی شدید روبرو شد، خود را عقب کشید، اما در هر منطقه ای که مقاومت چندانی در آن مشاهده نمی کرد، در آنرخنه کرده است . امروز، پس از هشت ماه ازتاریخی که اوباما هدف خود را اعلام کرد، «دولت اسلامی» نیمی از خاک سوریه و بیش از نیمی از مناطق سنی نشین عراق را اشغال کرده است.
ارتش سازماندیده و دهشت برانگیز داعش شکست نخورده است، بلکه به پیشروی ادامه میدهد. داعشی ها در هفتة گذشته دو شهر مهم استراتژیکی را به تسخیر خود در آوردند . آنها از رامادی، بغداد پایتخت عراق را در تیررس دارند و با تصرف پالمیرا بر دهانة پلی تسلط یافته اند که راه رسیدن به پایتخت سوریه دمشق را به رویشان میگشاید. البته بعید است که بزودی به این دو پایتخت حمله شود، اما احتمال آن که داعش ابتدا قصد تصرف دمشق را را داشته باشد، بیشتر است. قدرتی هم در حال حاضر وجود ندارد تا بتواند جلوی این پیشروی را بگیرد.
رژیم بشارالاسد ظاهراً انگیزة خود را از دست داده است و ارتش که در حالت دفاعی قرار دارد از مناطقی که دیگر قادر به حفظ آنها نیست عقبنشینی میکند و از روی نومیدی به پرتاب بمبهای بشکه ای و بمباران های پوششی می پردازد. ارتش از چند ماه پیش از حمله به مناطقی که برای ادامة حیات رژیم خود ضروری نمیداند، خودداری میکند. حزبالله لبنان خود را روی دفاع از منطقة کوهستانی لبنانی- سوری متمرکز کرده است و ایران هم دیگر قدرت نظامی خویش را به طور کامل به کار نمی برد. ظاهراً رهبران تهران دیگر حاضر نیستند وقتی کشورهای غربی نمیخواهند در مبارزه علیه داعش کوچکترین قربانی بدهند، آنها خود را فدا سازند. علاوه بر این ایران هم در موضع دفاعی قرار دارد. در یمن هواپیماهای سعودی و امارات، حوثی ها را که متحد ایران هستند بمباران میکنند، و در سوریه همراه با پالمیرا یکی از مهمترین فرودگاههای نظامی سوریه که وسیلة رساندن اسلحه به رژیم اسد بود، سقوط کرده است. اکنون آنچه برای ایران اولویت دارد حفاظت از مرزهای زمینی خود در برابر هجوم داعش است.
بدین ترتیب بازیگران اصلی این ماجرا کنار میروند. البته این به معنای پایان کار رژیم اسد نیست. اما برای آن چندان رمقی هم باقی نمانده است. از ارتش بغداد در برابر جنگجویان داعشی که آماده اند برای برقراری «خلافت» خود جان بدهند، کاری ساخته نیست زیرا سربازان احساس ملیگرایی ندارند. کشورهای غربی هم پس از افتضاحاتی که در افغانستان و عراق به بار آوردهاند دیگر به عملیات نظامی در خاورمیانه تن نمیدهند. آنها فلج شدهاند، زیرا گرچه طالب سقوط اسد هستند، اما نمی خواهند پس از کنار رفتن او خلائی ایجاد شود. زیرا اگر او سرنگون شود ، احتمالاً داعش یا جبههالنصره که شاخهای از القاعده است جایش را خواهد گرفت.
از سوی دیگر اعراب اهل سنت مدام شکایت دارند از این که غرب با حمایت از کردها در سوریه و عراق در مبارزه با داعش، علناً به مخالفت با منافع اعراب سنی می پردازد و در نتیجه در نهایت اسد را مورد حمایت قرار میدهد. در این علاقمندی فزاینده نسبت به داعش از جانب مسلمانان سنی خطر بزرگی نهفته است. چرا که آنها اکنون داعش را که از لحاظ نظامی موفق بوده است، حربة موثری برای مقابله با شیعیان سوریه و عراق – و در نتیجه برای رو در رویی با ایران میبینند.
بدین ترتیب اوباما باید برای سیاست انعقاد معاهدة اتمی و عادی کردن روابط با ایران که تاکنون در آن پایداری نشان داده، بهای سنگینی را بپردازد. چرا که برای مسلمانان اهل سنت از عربستان سعودی گرفته تا عراق و ترکیه، خنثی کردن هژمونی ایران بیش از توسعهطلبی ارضی داعش از اولویت برخوردار است. واشنگتن خود را بدین تریب به سمتی کشانده است که باید بین عادی کردن رابطه با ایران و «نابود کردن» داعش یکی را انتخاب کند. اوباما نمی تواند به هر دو هدف برسد. کشورهای سنی هم که امروز در برابر داعش موضعی منفعل اختیار کرده اند ناچارند دیر یا زود بهای سنگینی بپردازند. چرا که ترور نه در برابر مرزهای آنها و نه در برابر کشورهای کوچک و آسیب پذیر لبنان و اردن متوقف خواهد شد . «نابودی» داعش در شرایط فعلی بیش از هشت ماه پیش دشوارتر شده است.
موضوعات مرتبط: گونان گون
برچسبها: گزارش ویژه (ایران دررسانه های دنیاشماره 11)
معضل سعودی
روزنامه تودیز زمان چاپ ترکیه درباره تحولات صورت گرفته در روابط ایران و عربستان در چند ماه گذشته مینویسد: جمعه گذشته بیش از 20 نفر در استان شرقی عربستان که مردم آن عمدتاً شیعه هستند در بمبگذاری داعش کشته شدند. این اولین مورد از اقدامات داعش در عربستان محسوب میشود.

زمانبندی این حمله با توجه به عملگرایی اخیر در سیاست خارجی عربستان در قبال سوریه حائز اهمیت میباشد. پس از مرگ ملک عبدالله و روی کار آمدن سلمان بن عبدالعزیز، عربستان از افزایش تاثیرگذاری ایران در منطقه به عنوان یک تهدید راهبردی جدی نام برد. بنابراین، ایران برای عربستان در سه حوزه تهدید محسوب میشود. حوزه اول سوریه است جایی که عربستان به شکل فعالانهای در تلاش برای شکست دادن بشار اسد است. حوزه دوم یمن میباشد. عربستان سعودی چندین حمله را برای متوقف کردن حوثیهای مورد حمایت ایران در یمن انجام داده است. حوزه سوم خلیجفارس است. به عنوان مثال، تاثیرگذاری ایران در بحرین برای عربستان بسیار حیاتی است. افزایش فعالیتهای شیعیان در بحرین میتواند به سرعت بر استان شرقی عربستان جایی که اکثریت آن را شیعیان تشکیل میدهد تاثیر گذارد.
در اولین روزهای شروع اعتراضات در جهان عرب، هزاران شیعه در عربستان علیه آل سعود اعتراض کردند. رژیم سعودی پول زیادی صرف منصرف کردن مردم از ادامه اعتراضات کرد و در این راه هم از انجام اقدامات خشونتبار خودداری نکرد.
راهبرد عربستان برای محصور کردن ایران دو جنبه دارد. بخش اول آن شامل اتخاذ یک راهبرد سیاست خارجی بسیار فعال در خصوص ایران میباشد که حتی در صورت لزوم شامل وارد شدن به جنگ نیز میشود. عربستان در یمن و سوریه درگیر این نزاع شده است. مرحله بعدی این تقابل با ایران شامل ایجاد ائتلافهایی با دیگر کشورها نظیر ترکیه و قطر برای ایجاد موازنه با ایران است. در حقیقت، ترکیه از اقدام نظامی عربستان در یمن حمایت کرده است.
با این حال، این راهبرد عربستان با معضل اساسی روبروست. تلاشهای عربستان برای متوقف کردن ایران به طور طبیعی به گروههای تندرو کمک میکند. بنابراین سوال این است: آیا این مساله در بلندمدت برای عربستان خوب است؟ منطق کشمکشها در سوریه کاملاً ساده است: هر چه حکومت بشار اسد ضعیفتر شود، گروههای تندرو از قبیل داعش قویتر میشوند.
آیا ریاض مطمئن است که داعش در بلندمدت تهدیدی برای عربستان ایجاد نمیکند؟ همین سوال را میتوان درباره ترکیه نیز پرسید. حمله روز جمله به مسجد شیعیان را میتوان به منزله اخطاری برای مقامات سعودی در نظر گرفت. ائتلاف ضد اسد نقطه اشتراکی به جز ضد اسد بودن ندارد. بنابراین، در سوریه پس از اسد، گروههای تندرویی مثل داعش احتمالاً کشورهای همسایه را هدف قرار خواهند داد.
یک نکته در اینجا فراموش شده است. گروههای تندرویی از قبیل داعش هیچگونه منافعی در سوریه ندارند. ایدئولوژی آنها جهانی است و خواستار فعالیت در همه نقاط جهان است. بررسی اسناد بدست آمده از داعش نشان میدهد که آنها برنامههایی نیز برای عربستان و ترکیه دارند.
نویسنده این مقاله در انتها مینویسد: راهبرد عربستان در برابر ایران یک معضل ذاتی دارد. با این حال، این معضل در سیاست بسیاری از کشورها در قبال سوریه نیز قابل مشاهده است. کشورهایی نظیر ترکیه دارند اشتباه بزرگی مرتکب می شوند. آنها دارند به خاطر راهبردهای موفقیتآمیز کوتاهمدت خود مشکلات بلندمدتی را ایجاد میکنند.
اصلاحطلبان ایران محتاطانه درباره احزاب جدید خوشبین هستند
روزنامه فایننشال تایمز مینویسد: پس از سالها سختگیری، دو حزب اصلاحطلب جدید در ایران کار خود را شروع کردهاند. اما میانهروهای ایران بین شک و امید گیر افتادهاند. آنها مطمئن نیستند که آیا ظهور احزاب ندای ایرانیان و اتحاد ملت ایران به معنای تغییر موضع نظام در قبال اصلاحطلبان است و یا پیشزمینهای برای فشارهای بیشتر میباشد.

یک تحلیلگر مسائل سیاسی از طیف اصلاحطلبان در این زمینه گفت: نظام به منظور جلوگیری از انفجار در پایگاه اجتماعی قوی گروههای اصلاحطلب به وضوح فهمیده است که انتخابی دیگر به جز این ندارد که به احزاب آرام و انعطافپذیر اجازه دهد تا طرفداران خود را در جایی جمع کنند تا امکان نظارت بر آنها مهیا باشد. نظام امیدوار است که این اقدام واکسنی باشد برای مقابله با احزاب تندروی اصلاحطلب که از منظر نظام مثل بیماری ابولا هستند.
به نظر میرسد دیر یا زود این دو حزب بین خواستههای مردم برای افزایش آزادیهای سیاسی و اجتماعی و مقاومت نظام گیر بیفتند.
تحلیلگران معتقدند که هر زمانی که این مساله رخ میدهد، تندروها سریعاً مداخله میکنند و سازمانهای اطلاعاتی و امنیتی را متقاعد میکنند که خواستههای طرفداران اصلاحطلبان تهدیدی برای بقای نظام محسوب میشود. همین بحث در زمان تایید صلاحیت کاندیداهای اصلاحطلب قبل از انتخابات رخ میدهد.
این احزاب جدید نسبت به ایجاد اصلاحات آرام در داخل نظام اسلامی قول دادهاند. این دو حزب از اعضای سابق حزب مشارکت تشکیل شدهاند که بزرگترین حزب اصلاحطلب محسوب میشد اما پس از اغتشاشات سال 2009 منحل شد.
به نظر میرسد که حزب اتحاد ملت ادامه حزب مجاهدین باشد. رهبر این حزب ولیالله شجاعپوریان یکی ازنمایندگان اسبق اصلاحطلب مجلس میباشد. تندورهای در ایران نسبت به تشکیل حزب اتحاد ملت انتقاد کردهاند و ادعا کردهاند که این حزب همان حزب مشارکت اما با نامی جدید است.
حزب ندای ایرانیان به رهبری صادق خرازی 2300 عضو دارد که اکثراً در دهه سوم زندگیشان قرار دارند. آقای خرازی سفیر اسبق ایران در پاریس بیش از یک دهه بیش خواستار مذاکره با آمریکا برای خاتمه دادن به خصومتهای بین دو کشور شده بود. اگرچه وی در حال حاضر بازنشسته است، اما همچنان از جایگاه ویژهای در نظام اسلامی برخوردار است.
آقای خرازی گفت: ما به فصل الخطاب بودن رهبر انقلاب اعتقاد داریم و معتقدیم که اقدامات سکولار بزرگترین ضربه به ایران در طول تاریخ بوده است. توسعه سیاسی هیچ مناسبتی با تشویق مردم برای حضور در اعتراضات خیابانی ندارد.مسابقه کاریکاتور در ایران داعش را به آمریکا و رژیم صهیونیستی مرتبط کرد
به گزارش پایگاه صهیونیستی جروزالم پست، مسابقهای درباره جرائم مرتکب شده توسط داعش توسط خانه کاریکاتور ایران برگزار شده است و کارهای هنرمندان در چند خانه فرهنگ در سطح شهر تهران به نمایش درآمده است.

برخی از این کاریکاتورها همکاری آمریکا و رژیم صهیونیستی با این سازمان تندوری اسلامگرا را به تصویر کشیدهاند.
بیش از 1000 اثر به این مسابقه فرستاده شد که از بین آنها 270 اثر توسط تیمی متشکل از کارشناسان گرافیکی انتخاب شدند.
محمد حبیبی مدیر اجرایی این مسابقه گفت که این اثرها از بیش از 40 کشور جهان از قبیل برزیل، استرالیا، مالزی و اندنزی به این مسابقه ارسال شدهاند.
حبیبی همچنین گفت که برخی از کاریکاتوریستهای خارجی به خاطر مسائل امنیتی با نام مستعار در این مسابقه شرکت کردهاند.
حبیبی افزود: امروزه همه در سراسر جهان با موجود وحشی به نام داعش و جنایاتیهایی که آنها بر علیه بشریت و فرهنگ انجام میدهند آشنا هستند. هنرمندان حالا وظیفه دارند تا سطح آگاهی مردم را درباره این گروه با شرکت در چنین رویدادهایی افزایش دهند.
بندر هندی - ایرانی چابهار تا دسامبر سال 2016 عملیاتی میشود
پایگاه اندیتیوی در گزارشی درباره توافق اخیر بین هند و ایران برای توسعه بندر چابهار مینویسد: نیتین گادکاری وزیر راه و کشتیرانی هند گفت که این کشور پیشبینی میکند که بندر راهبردی چابهار در ایران که امکان دسترسی این کشور به افغانستان بدون گذشتن از خاک پاکستان را فراهم میآورد تا دسامبر سال آینده عملیاتی شود.

اوایل این ماه، هند به رغم مخالفتهای آمریکا توافق راهبردی را با ایران برای توسعه بندر چابهار به امضا رسانید.
گادکاری گفت: مدتی است که کار در بندر چابهار آغاز شده است. ما بهرهبرداری از این بندر را ظرف یکسال یا یکسال و نیم آغاز میکنیم.
وی همچنین از امضای پیشنویس این توافق ظرف مدت یک ماه آینده خبر داد.
هند در نظر دارد با سرمایهگزاری 85.21 میلیون دلاری اسکله این بندر را به پایانه کانتینری و پایانه محمولههای چندمنظوره تغییر کاربری دهد.
قرار است که این بندر از طریق شبکه راهی کشور به بزرگراه گارلند افغانستان و جاده زرنج - دلارام که توسط هند ساخته شده است متصل شود. این مسیر امکان دسترسی مستقیم به چهار شهر اصلی افغانستان یعنی هرات، قندهار، کابل و مزارشریف را فراهم میآورد.
همچنین از این بندر برای حمل نفت و اوره استفاده میشود و در نتیجه هزینههای حمل و نقل هند کاهش مییابد.
ايران در جنگ با داعش تنها ماند
پایگاه اینترنتی اسپوتنیک نیوز sputniknews با انعکاس سخنان سردار قاسم سلیمانی فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی خبر داد ایران تنها نیروی مقابله کننده با داعش است.

«اسپوتنیک نیوز» به نقل از سردار سلیمانی نوشت : « در حالیکه آمریکا از مقابله با دولت اسلامی (داعش) عقب نشینی می کند، ایران تنها قدرتی است که با این سازمان نظامی به مقابله می پردازد.»
اسپوتنیک نیوز افزود: « ژنرال قاسم سلیمانی گفته است ارتش آمریکا و متحدانش در جنگ با دولت اسلامی (داعش) در حال شکست هستند و در نتیجه ، ایران به عنوان تنها قدرت باقیمانده در جنگ با این نظامیان در منطقه است.
اسپوتنیک نیوز افزوده است : « منابع خبری ایران به نقل از سلیمانی خبر دادند که در جنگ با گروه دولت اسلامی (داعش)، بجز جمهوری اسلامی ایران هیچ نیرویی باقی نمانده است و ملتهای مورد حمایت ایران نیز در این نبرد درگیر هستند، اما آمریکا برای متوقف کردن پیشروی دولت اسلامی (داعش) بسوی رمادی هیچ غلطی نکرد.»
سلیمانی در خصوص اتهام اشتون کارتر وزیر دفاع آمریکا به نیروهای عراقی مبنی بر اینکه این نیروها هیچ تمایلی به جنگ در رمادی نداشتند گفت :« آمریکا تمایلی ندارد از پیشروی این جنگجویان جلوگیری کند.»
سایت اسپوتنیک در ادامه این خبر ، همچنین انتقادات مقامات عراقی از سخنان اشتون کارتر در مورد بی میلی نیروهای ارتش عراق به جنگ با داعش را یادآوری کرده است.
ايران و ترکيه با وجود اختلافات زياد، منافع مشترک بسياري دارند
روزنامه لوتان چاپ سوئیس نوشت ایران و ترکیه همانند دو شیری هستند که برای هم می غرند اما به هم حمله نمی کنند.
این روزنامه فرانسه زبان در مطلبی به قلم محمد رضا جلیلی نوشت ، از زمان انقلاب اسلامی ایران در سال هزار و نهصد و هفتاد و نه، روابط میان تهران و ریاض با تنش های بسیاری روبرو شد. به طور قطع تلاشهایی برای بهبود روابط صورت گرفت اما این تلاشها بی نتیجه باقی ماند. پس از حمله نظامی آمریکا به عراق، سرنگونی صدام حسین و به قدرت رسید دولتی شیعه در این کشور، روابط جمهوری اسلامی ایران و عربستان سعودی به وضوح بدتر از قبل شد. بنابراین رقابت میان دو کشور به جنگی سرد تبدیل شد. در پی بهارهای عربی، این جنگ سرد به اوج خود رسید و دو کشور در اکثر صحنه درگیری در خاورمیانه، از بحرین تا لبنان، همچنین در عراق و سوریه و فلسطین و در نهایت در یمن برای افزایش نفوذ خود به مبارزه با یکدیگر پرداختند. از همین رو کشورهای سوم و بسیاری از ناظران سیاست منطقه ای عادت کرده اند دو کشور را به موازات هم مورد بررسی قرار دهند؛ یکی از آنها به عنوان قطب اصلی اسلام سنی و دیگر رهبر شیعیان جهان در نظر گرفته می شود. این دیدگاه مبتنی بر این واقعیت است که حاکمیت هر دو کشور ابعاد مذهبی دارد و نظام حقوقی هر دو کشور نیز بر پایه شریعت است.

در این شرایط سخن گفتن از محور ایران- عربستان سعودی همانند آنچه از برزیل و آرژانتین همواره یاد می شود بی معناست. در واقع این دو کشور از همه نظر از یکدیگر جدا هستند؛ مسیر تاریخی، وضعیت جمعیتی، هویت فرهنگی و به ویژه مذهب دو کشور کاملا متفاوت است. عمدتا نوعی بیزاری و نفرت ضد شیعه در میان وهابیون وجود دارد که در میان اهل سنت در هیچ کجای دیگر جهان دیده نمی شود. اما در خاورمیانه اگر دو کشور حضور دارند که می توانند رو در روی هم قرار بگیرند به طور قطع این کشورها ایران و عربستان سعودی نیستند بلکه ایران و ترکیه هستند. در واقع این دو کشور همسایه بقایای دو امپراطوری رقیب هستند که از قرن شانزدهم اغلب در حال جنگ هستند اما همچنین موفق شده اند زمینه های فعالیت مشترک نیز بیابند. همچنین ایران و ترکیه نخستین کشورهای مسلمانی هستند که مرزهای خود را با معاهده قصرشیرین که در سال هزار و ششصد و سی و نه امضا شد تعیین کردند. در قرن بیستم هم هر دو کشور شاهد توسعه سیاسی مشابه بودند. انقلاب مشروطه در سال هزار و نهصد و شش و انقلاب ترکان جوان در سال هزار و نهصد و هشت مشابه بودند و هر دو عرصه سیاسی دو کشور را تغییر دادند. به علاوه شباهتهایی نیز میان برنامه های مدرن سازی دو کشور وجود دارد که پس از جنگ جهانی اول آغاز شد. جمهوری ترکیه از زمان تاسیس توسط آتاتورک در سال هزار و نهصد و بیست و سه، سیاست مدرن سازی مستبدانه ای را آغاز کرد که رضا شاه از زمان تاسیس سلسله پهلوی در ایران در اواخر سال هزار و نهصد و بیست و پنج از آن بسیار الهام گرفته است. از سالهای هزار و نهصد و پنجاه تا زمان پیروزی انقلاب اسلامی ایران، آنکارا و تهران در قالب پیمان بغداد که بعدها به پیمان سنتو تغییر نام داد، همکاری نزدیکی داشتند.
در پی سرنگونی رژیم سلطنتی و استقرار جمهوری اسلامی در ایران، روابط میان دو کشور دست خوش آشفتگی ها و حوادث بسیاری شد. طی سالها، همزیستی میان جمهوری لائیک ترکیه و حاکمیت اسلامی ایران آسان نبود اما دو کشور مانع از قطع روابط می شدند و حتی تبادلات تجاری خود را توسعه می دادند. با به قدرت رسیدن حزب عدالت و توسعه در ترکیه در سال دو هزار و دو، روابط دو جانبه ایران و ترکیه نیز گسترش یافت. سفرهای رسمی افزایش یافتند، همکاری در بخش انرژی ادامه یافت و تبادلات اقتصادی دو کشور رونقی بی سابقه را تجربه کرد. در سال دوهزار و ده وزیران امور خارجه ایران، ترکیه و برزیل تلاش کردند راه حلی برای بحران هسته ای ایران بیابند. اگرچه این تلاش به نتیجه نرسید اما فضای اعتماد سیاسی را که میان دو همسایه حاکم است تایید کرد. اما متاسفانه این مرحله بسیار کوتاه بود. بهار کشورهای عربی و به ویژه جنگ داخلی در سوریه، روابط سیاسی میان ایران و ترکیه را بار دیگر تحت تاثیر قرار داد.
تهران پایبند به اتحاد دیرینه خود با دمشق، به حمایت همه جانبه از حاکمیت بشار اسد متعهد شده است. این در حالی است که آنکارا از مخالفان سوریه حمایت می کند و به عربستان سعودی و قطر نزدیک شده است که از اسلامگرایان سنی حمایت می کنند. حسن روحانی رییس جمهور ایران پس از پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری سال دوهزار و سیزده، تلاش برای بهبود روابط دو جانبه ایران و ترکیه را که به طور قابل توجهی بدتر شده بود آغاز کرد. امضای توافق موقت ژنو در مورد برنامه هسته ای ایران در نوامبر سال دوهزار و سیزده و همچنین حضور فزاینده گروه های رادیکال در سوریه که امنیت ترکیه را نیز تهدید می کردند، فرصت برای بهبود روابط را ایجاد کرد. روحانی در ماه ژوئن سال دو هزار و چهارده سفری تاریخی به آنکارا داشت. به همین مناسبت توافقات بسیاری در زمینه انرژی و اقتصاد با اهداف بلندپروازانه به امضا رسید. پیروزی رجب طیب اردوغان در انتخابات ریاست جمهوری ترکیه در ماه اوت سال دوهزار و چهارده، مورد استقبال دولت ایران قرار گرفت. اما مسائل مهمی همچون حوادث عراق، سوریه و به طور گسترده تر دیدگاه آنکارا در مورد جاه طلبی های منطقه ای ایران همچنان بر روابط دو کشور تاثیر گذار است. همین مسئله موجب شد اردوغان در پایان ماه مارس سال جاری ایران را به تلاش برای سلطه بر منطقه متهم کند.
اگرچه دو کشور همچنان از سیاست های منطقه ای یکدیگر انتقاد می کنند اما در سطوح بالا ارتباطات خود را حفظ می کنند. در همین چارچوب هفتم ماه آوریل اردوغان به تهران سفر کرد. در پی این سفر دو کشور تصمیم گرفتند مبادلات تجاری خود را افزایش دهند و برای یافتن راه حلی برای بحران یمن با یکدیگر همکاری کنند. این دو امپراطوری باستانی به خوبی می دانند از پایان جنگ جهانی اول، با یکدیگر وارد جنگ نشده اند و بیش از یک قرن است که تغییری در مرزهای دو کشور ایجاد نشده است. بنابراین هردو کشور با آگاهی از این منافع مشترک تاکنون همواره محتاط بوده اند و برای ممانعت از تبدیل شدن تنش به جنگ تمام عیار خویشتن داری کرده اند. علاوه بر این نوعی همکاری تکمیلی اقتصادی و ژئوپلتیک میان دو کشور وجود دارد. ایران ذخایر نفتی و گازی بسیاری در اختیار دارد. بنابراین ترکیه برای مصرف خود و همچنین تبدیل کردن خاکش به فضای ترانزیت انرژی میان اروپا و آسیا به ایران نیاز دارد. به علاوه ایران مشتری محصولات کشاورزی و صنعتی ترکیه است. از دیدگاه ژئواستراتژیک هم ترکیه به ایران اجازه ترانزیت به سوی اروپا را می دهد و در مقابل نیز ایران اجازه دسترسی به سرزمین های قفقاز و آسیای میانه را می دهد. در نهایت دو کشور به عنوان دو وزنه سنگین منطقه که هریک حدود هشتاد میلیون نفر جمعیت دارند، آگاهند که به عنوان دو کشور غیر عرب خاورمیانه همواره از یافتن زمینه های مشترک همکاری نفع می برند. همچنین آنها می دانند گفتگوی آنها یکی از عوامل آرامش در منطقه ای است که به شدت نیازمند آرامش است.
موضوعات مرتبط: گونان گون
برچسبها: گزارش ویژه (ایران دررسانه های دنیاشماره 12)
علی اکبرداراب کلائی
روش و ابزارهاي جاهليت مدرن در جهان اسلام
1-دروغ پراكني 2-تسخير افكار عمومي جامعه 3-ارائه چهره مخوف از جهان اسلام 4-قرائت جديد و ليبرالي از جهان اسلام و نيز تسامح و تساهل 5-تحريف مباني دين اسلام 6-پرورش افراد به نفع انديشه خود 7-وعده هاي توخالي 8-اختلاف پراكني 9-آلوه كردن فضاي جغرافيايي منطقه 10 -ايجاد رعب و وحشت
براي روشنگري مسلمانان چه رويكردي لازم است؟
1-منازعات و اختلاف موجود در كشورهاي اسلامي بخاطر مسائل مذهبي نيست بلكه عوامل سياسي امنيتي و اقتصادي است.
2-جريانات شكل گيري منازعات با پوسته و ظاهر اسلامي و برخي از محورهاي مذهبي شكل گرفته است و بزرگ نمايي در برخي مسائل مذهبي دارند.
3-بزرگان جهان اسلام به ويژه علماي فرق در خصوص مرز بين اسلام و كفر روشنگري شايسته براي آحاد مسلمانان دارند باشند تا با سلاح واحد به مقابله با تهديدات دشمنان برخيزد .
راه هاي موفقيت ملت هاي مسلمان در عصر كنوني :
1-بيداري اسلامي ، ترويج فرهنگ مقاومت ، حمايت از مظلومان
2-گسترش و تبليغ مشتركات جهان اسلام بين مسلمين
3-آگاهي و شناخت مسلمانان از خائنين به جهان اسلام
4-ايجاد شكاف و سقوط حاكمان ظالم در جهان اسلام
نمو نه اي از جنگ هاي خونين در جهان اسلام :
1- 8 سال دفاع مقدس : تجاوز حزب بعث عراق با حمايت بيش از 45 كشور و اكثر كشورهاي عربي عليه ايران اسلامي و در اين تجاوز كه به مدت 8 سال طول كشيد بيش از 22هزار نفر شهيد شدند و ده ها هزارنفر مجروح و آواره و بي خانمان شدند.
2- قتل عام صدها هزار نفر مسلمان بوسني : با صدور اعلاميه و به رسميت شمرده شدن بوسني و هرزه گوين در سال 1991 و استقلال آن و قبول مراجع بين المللي موجب شد تا صرب ها دست به تجاوز و كشتار بي رحمانه و وحشيانه بزنند و اقدام وجنايت صرب ها يكي از فجيع ترين جنايات تاريخ را به نام خودشان ثبت كرده اند.
3- راه اندازي جنگ هاي نيابتي در كشورهاي اسلامي: تشكيل داعش در عراق سوريه و نفوذ آن ها در آفريقا و يمن و برخي از كشورهاي اسلامي .
4- جنگ آمريكا عليه عراق : در سال 2003 به بهانه از بين بردن كشتارجمعي و سلاح هسته اي در عراق ، آمريكا و كشورهاي حامي آن ها در اين جنگ بيش از يك ميليون مردم مسلمان عراق را از بين بردن تا صدامي را كه خودشان به قدرت رساندن را ساقط كنند.
5- جنگ اسرائيل عليه فلسطين : اسرائيل براي دفع انتفاضه مردم مسلمان فلسطين دست به هر كاري مي زد بارها در مدت اين چند دهه مردان و زنان وكودكان را به شهادت رساندند.
6-جنگ اسرائيل عليه لبنان : در سال 2006 جنگ همه جانبه اسرائيل عليه لبنان به بهانه از بين بردن حزب الله به وقوع پيوست و هزاران نفر افراد بي گناه به شهادت رسيدند و عده اي آواره و مجروح شدند.
7-جنگ آل سعود عليه يمن: آل سعود به بهانه دفع فعاليت هاي انصارالله كه از حاميان انقلاب اسلامي ايران است با وجود جنگ نابرابر مورد هجوم حملات شبانه روزي قرار داد ، مردمي كه در اين كشور زير خط فقر زندگي مي كنند و چندين هزار نفر شهيد و آواره و ... شدند.
نتيجه گيري جنگ هاي خونين :جنگ هايي كه در نيم قرن اخير در كشورهاي اسلامي در بين مسلمانان رخ داده است ردپاي كشورهاي غربي و استعماري نمايان است . جنگ هايي كه هدف از بين رفتن و قتل عام مسلمانان است. آوارگي و از بين رفتن زيرساخت هاي اقتصادي ملت هاي اسلامي و كشتارهاي بي رحمانه و به دور از عاطفه انساني براي تضعيف روحيه مسلمانان طراحي شده است.
راه هاي هوشياري در برابر جاهليت مدرن در جهان اسلام :
4 عنصر براي هوشياري در شرايط فعلي متصور است:
1- بصيرت 2- عزم وهمت 3- دفاع از مظلوم 4- مبارزه با ظالم
در قرآن همگان را به وحدت مسلمين دعوت مي نمايد : «واعتصمو بجبل الله جميعا و لا تفرقوا.» (آل عمران /103) همگي به ريسمان الهي چنگ زنيد و پراكنده نشويد.
در تفسير اين آيه شريفه آمده:
1-رسول خدا (ص) فرمود: مومنان همچون يك روح اند.
2-رسول خدا (ص) فرمود : افراد با ايمان نسبت به همديگر هانند اجزاي يك ساختمان هستند كه هر جزئي از آن جزء ديگر را محكم نگه مي دارد.
3-رسول خدا (ص) فرمود: مثل افراد با ايمان در دوستي و نيكي به يكديگر همچون اعضاي يك پيكر است كه چون بعضي از آن رنجو شود و به درد آيد اعضاي ديگر آرامش نخواهند داشت. (تفسير نمونه ج3 ص406)
4-علي (ع) فرمود: هميشه همراه جمعيت هاي بزرگ باشيدكه دست خدا با جماعت است و از پراكندگي بپرهيزيد كه انسان تك و تنها بهره شيطان است چنانكه گوسفند تنها طعمه گرگ است. (نهج البلاغه خطبه127)
اهداف راهبردي نظام استعماري در تقويت گروه هاي تكفيري :
1- ايجاد اختلاف و منازعه تمدني در بين مذاهب و فرق اسلامي با هدف تضعيف و تخريب ظرفيت هاي جهان اسلام
2- بدل سازي براي گفتمان نيروي مقاومت در جهان اسلام نظير گروه هايي مثل داعش ، جبهه النصره و بوكوحرام و...
3- جلوگيري از رشد فزاينده اسلام در اروپا و بزرگ نمايي چهره اسلام و افزايش موج اسلام هراسي و خشونت.
مقام معظم رهبري در ديدار با شركت كنندگان كنگره جهاني در جريان هاي تكفيري از ديدگاه علماي اسلامي اوليت هاي سه گانه علماي جهان اسلام را در اين عرصه به شرح زير برشمردند :
1-ايجاد يك نهضت علمي منطقي و فراگير براي ريشه كن كردن جريان تكفيري
2- روشنگرينسبت به نقش سياست هاي استكباري در احياي اين جريان
3-اهتمام جدي و مطالبه عمومي در خصوص قضيه فلسطين به عنوان مسئله اصلي دنياي اسلام
جمع بندي بحث :
محورهاي مهم درباره جاهليت مدرن در جهان اسلام عبارتند از:
1- تبيين مفهوم جاهليت اوليه و جاهليت مدرن :
اينجا جاهليت به معني بي سوادي نيست بلكه غلبه شهوت و هواي نفس و قدرت طلبي و حاكميت پيدا كردن صفات رذيله در جامعه اسلامي است.
2- خطرناك بودن جاهليت مدرن از جاهليت گذشته :
در صدر اسلام كفار و مشركان مكه براي مقابله با اسلام و انديشه رسول خدا(ص) دست به جنايتو كشتار مي زدند اما امروز به خاطر تجهيز دشمنان به سلاح هاي پيشرفته آسيب و خسارت چند صد برابري را نسبت به صدر اسلام به وجود مي آوردند.
3- گسترش گرفتاري هاي جهان اسلام:
جهان اسلام به علت ضعف هاي دروني و عدم وفاق واحد و با وجود ظلم هاي بيروني توسط دشمنان جهان اسلام جاهليت پيشرفته امروز بر مغز و افكار آن ها حكومت مي كند گرفتاري هاي نا امني برادركشي، وابسته به استعمار شدن مشكلات زيادي را براي جهان اسلام به وجود آورده است.
4- آمريكا سرشاخه جاهليت مدرن:
آمريكا در پشت صحنه همه اتفاقات و جنايات تاريخ وجود دارد. آمريكا با فريب افكار و انديشه مردم جهان نقش بزرگي در شكست و سقوط انقلاب هاي دنيا داشته است به نام آزادي بيان و حقوق بشر بدترين جنايات تاريخ بشري را مرتكب شده اند و دشمني آمريكا با انقلاب اسلامي هرگز پايان نپذيرفت.
5- توان واحد جهان اسلام براي مقايله با ظالم:
تنها راه غلبه بر افكار و انديشه دشمنان جهان اسلام رسيدن به وحدت عملي و كلمه واحد است . جهان اسلام با استفاده از مباني و انديشه اسلام حقيقي و به كمك عقل و علم براي مقابله با سردمداري آمريكا و خيانت كاران عالم و حاكمان ظالم و فاسد بايد بسيج گردند تا سلاح آن ها به طرف دشمنان جهان اسلام باشد نه عليه مسلمانان و خودي ها.
6- بصيرت و عزم راه مبارزه با جاهليت مدرن :
بصيرت و آگاهي از شرايط و اهداف دشمنان و آگاهي از تاكتيك هاي آن ها و اراده و عزم قاطع براي مقابله عملي جاهليت مدرن در شرايط كنوني يك اصل لازم است اميد غلبه بر دشمنان و اميد نصرت الهي موجب پيشرفت جهان اسلام خواهد شد.
7- ايران اسلامي محور مقاومت :
ملت مقاوم ايران اسلامي با كسب تجربه انقلاب اسلامي 57 و امروز با گذشت نزديك به چهار دهه انقلاب اسلامي مي تواند الگو و اسوه مقاومت و حمايت از مظلوم و مقابله با ظالم و جاهليت مدرن باشد. رهبر معظم انقلاب در جمع قاريان قرآن در روز ميلاد حضرت عباس(ع) فرمودند : هر حنجره اي در جهت اختلاف بين مسلمانان حرف يزند بلندگوي دشمن است.
برای مشاهده متن بخش اول به قسمت موضوعات این سایت بخش متن سخنرانی مراجعه شود
«به اميد پيروزي جهان اسلام و شكست همه جانبه دشمنان جهان اسلام»
موضوعات مرتبط: گونان گون
برچسبها: جاهلیت مدرن درجهان اسلام (بخش دوم)
شناخت جریان انحراف مدتی است که به فراموشی سپرده شده است وهمین امر باعث گردید که انحرافیون به بازسازی درونی خود بپردازند.مشایی که به عنوان لیدر جریان انحراف نام گرفت ،پس از حکم ولایتی رهبر معظم انقلاب در رابطه با عزل نامبرده واجرا نکردن حکم ولایتی مقام معظم رهبری ،پیش از پیش باعث شناسایی چهره انحرافی نامبرده گردید.
روز گذشته با دستگیری حمید بقایی دوباره صندوقچه جریان انحراف باز گردیدوامیدها برای برخورد با این گروه در دل ها تازه شد .
قبل از نقد جریان انحراف بهتر دیدیم که اول این گروه را معرفی کنیم:
جریان انحرافی قطعهای از پازل براندازی:
به گزارش پایگاه حامیان ولایت : س از آغاز به کار دولت دهم و کلید خوردن پروژهی «حذف مخالفان مشایی» از دولت و جایگزینی مهره های وفادار به وی و همچنین تداوم طرح مسایل جنجال برانگیز و متعارض با شاخص ها و ارزشهای انقلاب اسلامی، موجبات ظهور جریان منحصر به فردی در درون دولت را فراهم آورد که اکنون تحت عنوان «جریان انحرافی» از آن یاد میشود. پیش از ورود به بحث، یادآوری این نکته ضروری می نماید که تحلیل پیش رو جریان انحرافی را موضوعی فرعی و در اقلیت می داند با این حال تجربهی تاریخی مخاطرههای نحلههای التقاطی و منحرفی را گوشزد می کند که آثار شوم و بزرگی را در برهه ای از تاریخ در مسیر اعتلای فرهنگ اسلامی بر جای نهاده اند؛ از این رو شرح و بسط و عمق یابی ریشه های فکری جریان انحرافی ضرورتی غیرقابل انکار است.
دیگر آن که علی رغم برخی تحلیل های غرض آلود یا ناآگاهانه ـ انتشار یافته ـ که این جریان را معادل کلیت دولت و هضم شده در آن معرفی می نمایند نگارنده به تباین آشکاری در روش و منش میان کلیت دولت و جریان انحرافی قایل است. همانطور که در این نوشتار خواهد آمد، اصلی ترین کار ویژه ی جریان انحراف تلاش برای تغییر گفتمان حاکم بر دولت در طول سال های گذشته است.
*ماهیت جریان انحرافی
آشکار شدن نفوذ جریان انحرافی در دولت دهم و حرکت شتابدار آن در جهت فاصلهگیری با اصول انقلاب اسلامی، گمانه های قبلی مبنی بر قرابت در هدفگذاری و حرکت روش مند در این مسیر با جریان اصلاحات را تقویت کرد. وجود قراین بسیاری در همپوشانی راهبردهای این دو جریان باعث میگردد تا بتوان اذعان داشت جریان انحراف نیز همانند جریان اصلاحات، نسبت مستقیمی با پروژهی مهار داخلی جمهوری اسلامی ایران دارد و در خوش بینانهترین حالت، پیام های مخابره شده توسط عناصر جریان انحرافی به ضد انقلاب، موجب شده است تا برای پیاده سازی برنامه ها و راهبردهای بر زمین مانده و یا به ظاهر شکست خورده در ایران، انتخاب شوند.
واکاوی ابتدایی عملکرد جریان انحراف، شکافی عمیق را با رویکردهای اعلامی دولت در حوزه های گوناگون به نمایش می گذارد. مواردی همچون: «ولایت مداری، مبارزه با استکبار، مبارزه با رانت خواری، مفاسد اقتصادی و...» که دال های گفتمانی دولت را تشکیل داده اند به وضوح با عملکرد حلقهی انحرافی نفوذ کرده در دولت، در تعارض هستند. عمق شکاف گفتمانی دولت نهم و دهم با آنچه در ویترین جریان انحراف به نمایش گذارده شده است، نوعی «این همانی» را با جریان اصلاحات تداعی میکند. برخی از ویژگی های این جریان را که با گفتمان اصلاحات هم پوشانی دارد، می توان چنین بر شمرد:
1. طرح حاکمیت دوگانه؛
2. مولوی و ارشادی دانستن فرمانهای رهبری و احکام حکومتی؛
3. ارایهی تقسیمبندی حکومتی و غیرحکومتی، از فرامین مقام معظم رهبری؛
4. تلاش برای نوعی اجتهاد و تفسیر به رأی از نظرات صریح مقام معظم رهبری در موارد مختلف (مانند اینکه شرکتکنندگان در انتخابات، منتقدین نظام بودند)؛
5. تلاش برای تضعیف و تخریب چهرهی ستون های حمایتی نظام (همچون روحانیت، بسیج، سپاه، نهادهای امنیتی و...)؛
6. تلاش برای امتیازگیری از نظام (اجرای تئوری چانهزنی از بالا و فشار از پایین)؛
7. اجرای سیاستهای متفاوت در سیاست خارجی و تلاش برای کنترل این سطح از تصمیمگیریهای نظام؛
8. رویکرد منفعلانه در قبال تحولات منطقه و مسألهی بیداری اسلامی؛
9. تخریب چهرهی نهادهای مرتبط با رهبری؛
10. ترویج تئوری توطئه برضد دولت.
نکتهی حایز اهمیت در اثبات تئوری همسانی جریان انحراف و جریان اصلاحات، سکوت معنادار در برابر فتنهی 88 و عدم محکومیت جدی آنان است. این جریان با گذشت دو سال از آشوب های پس از انتخابات در مورد سران فتنه موضعگیری شفافی نداشته و حتی پس از غائلهی 25 بهمن 89 و ترسیم جبههی انقلاب-ضدانقلاب که باعث شکسته شدن سکوت بسیاری از چهرههای سیاسی شد نیز به سکوت خود ادامه داد. اتخاذ موضع سکوت جریان انحراف در قبال مسألهی فتنه، وجوه مختلفی را در حوزهی تحلیلی در بر می گیرد:
* فرض اول اینکه، جریان انحراف قصد دارد با جدا کردن حساب دولت از نظام، به جذب بدنهی فتنه و تداوم راه اصلاحات بپردازد.
* فرض دوم این که، جریان انحراف اساساً با پیش فرض اجرای عملیاتی تئوری براندازی و با هدایت از خارج نظام، به بدنهی دولت نفوذ کرده است و از این رو نمی تواند برضد جریان فتنه موضعگیری نماید.
* سومین مفروض آن است که جریان انحرافی میان حالت اول و دوم عمل می کند.
چرا که بر اساس اسناد و گزارشهای منتشر شده از مؤسسهها و لابیهای طراح براندازی در ایران، هیچ یک از تحلیلگران به وجود گروه یا افرادی در ایران که در مقابله با نظام و به ویژه رهبری بر آنان تکیه کنند، امید نداشته اند و حتی این موضوع را آشکارا ابراز می کردند؛ اما جریان انحرافی با اتخاذ شیوه ی سکوت در برابر ضد انقلاب (تأیید تلویحی برای جذب) و نشان دادن خود به عنوان «دیگری» نظام، امیدها را افزایش داده و توانسته است به جلب نظر تئوریسین های معاند نظام –برای تکیه بر این جریان – مبادرت ورزد واز حمایت فزآینده و در عین حال پنهانی این مؤسسهها و لابیهای متبوعشان، بهرهمند گردد اگرچه رخدادهای اخیر حوزهی سیاسی و ناکامی جریان انحراف از پیشبرد اهداف طراحی شده، یأس مفرطی را به حامیان خارجی منتقل کرده است؛ با این حال، در شرایط کنونی فرض سوم از اعتبار بیشتری برخوردار است.
1. گفتمان سیاسی جریان انحراف
با گذشت دو سال از فعالیت آشکار جریان انحراف و سرعت گرفتن این فعالیت (در جهت تخریب چهرهی نظام) و با نیم نگاهی بر تئوریهای جنگ نرم و گزارشهای مؤسسههای برانداز برون مرزی از چگونگی مقابله با ایران، به روشنی میتوان دریافت برآیند حرکات جریان انحرافی هدفی جز «تغییر ساختار» در نظام جمهوری اسلامی را دنبال نمی کند. با پیشفرض قرار دادن چنین مسأله ای طبیعی خواهد بود که اهداف خردتری چون توسعهی قدرت سیاسی، در دستور کار قرار گیرد. از نگاه این جریان، در اختیار داشتن کرسی ریاست جمهوری و همچنین کرسیهای مجلس شورای اسلامی، اصلیترین ارکان برای تغییر ساختار نظام است؛ بر این اساس با اتخاذ «گفتمان دو چهره» (ژانومی) و سپس تقسیم نقش ها، هدف گذاری پیشگفته دنبال میگردد.
در گفتمان دو چهره، جریان انحراف تلاش میکند با تقسیم اقشار جامعه به دو طیف ضعیف و متوسط و نام گذاری آنان با عنوان بخش «توده ای» و «نخبگانی»، برای هریک از دو طیف، متناسب با صفات و رویکردهایشان گفتمان سازی کند.
در چهرهی اول، جریان انحرافی سعی دارد خود را از جنس مردم و آرمان های ایشان معرفی کند؛ از این رو به دنبال سرمایه گذاری بر اقشار گوناگون جامعه است و بدین منظور از تمامی ابزارهای جذب تودهای با روش های اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی -با اتخاذ سیاست تساهل و تسامح فراتر از آنچه تا پیش از این در ایران به اجرا گذاشته شده است- استفاده میکند. در این وجه، تلاش میشود تا بر تودهی مردم سرمایهگذاری مستقیم صورت پذیرد. از نگاه این جریان، مهمترین دغدغهی بخش تودهای، معیشت است و آرمانگرایی و ارزشمداری در انتخابهای این طیف (در زمان انتخابات) تأثیر کمتری نسبت به معیشت دارد از این رو استراتژی کلی خود را بر اساس «توجه به نیازهای روزمره» قشر تودهای متمرکز کرده و خواستههای آنان را بر اساس «عدالت توزیعی» پیگیری مینماید. به عبارت دیگر، وانمود میشود که نقطهی کانونی و تمرکز جریان بر مبارزه با فساد اقتصادی و اشرافیگری است و رفع مشکلات و دغدغههای معیشتی مردم اصلیترین دغدغهی آنان است و در مواردی هم که خلاف این خواسته عمل میشود، دیگران (نظام) اجازهی فعالیت به نفع مردم را ندادهاند. بر اساس این فرمول، افزون بر اینکه جریان انحرافی نفوذ کرده در دولت، خود را از اشتباهات احتمالی نظام جدا میکند، در عین حال سرمایهی اعتماد عمومی را برای آینده همچنان در دست دارد. چنانچه بخواهیم فهرستی از رویکرد ابزاری جریان انحراف نسبت به تودهها را مطرح نماییم، میتوانیم موارد زیر را برشماریم:
بعد اقتصادی:
- بزرگنمایی نیازهای روزمرهی تودههای مردم؛
- عدالت محوری با رویکرد مساوات (اتخاذ روش «عدالت توزیعی»)؛
- در اختیار گرفتن آستانهی تحمل مردم با پاداشدهی به آنان (در راستای عدالت توزیعی)؛
- تأکید بر مقابله با مفاسد اقتصادی و اتهامزنی به دیگر ارکان نظام به منظور مقصر نشان دادن آنان و تطهیر چهرهی خود؛
- معرفی خود به عنوان منجی اقتصادی و ایجاد هراس در تودهی مردم با این عنوان که در صورت عدم استمرار حیات جریان کنونی در انتخابات آینده، دچار خسران قابل توجه اقتصادی خواهند شد.
بعد فرهنگی:
- حرکت در چارچوب عرفانهای کاذب، جهت قدسیسازی از روند حرکت جریان (این مهم، به منظور پذیرش هر چه بیشتر و مطلوبتر دیدگاههای جریان انحراف صورت میپذیرد.)؛
- اتخاذ سیاست تساهل و تسامح به صورت افراطی در زمینهی فرهنگ عمومی و تلاش برای نهادینه کردن باورهای التقاطی جهت خدشهدار کردن و در نهایت حذف باورهای اصیل اسلامی در میان تودهی مردم؛
- سرمایهگذاری در پروژههای فرهنگی عامه پسند، از جمله انتشار نشریات، حمایت از برخی چهرههای شاخص هنری و ورزشی که در انظار مردم مورد پذیرش هستند و به دنبال آن، در اختیارگذاشتن امکانات و منابع مالی برای جلب توجه تودهی مردم؛
بعد سیاسی:
- تأکید ظاهری بر تداوم روحیهی استکبار ستیزی؛
- اسطورهسازی از رهبران جریان انحراف با هدف ایجاد پایگاه اجتماعی در انتخابات آینده؛
- تلاش برای به دست گیری قدرت مستقیم، از راه برقراری ارتباط بدون واسطه و مستقل با تودهی مردم؛ برای یکی کردن هویت توده با خود؛
- مظلومنمایی مبنی بر مانعتراشی دیگر قوا (به ویژه اصولگرایان)؛ در راستای شکل دهی به یک فضای دو قطبی کاذب، برای گنجاندن رقبای انتخاباتی در داخل آن و در نهایت، تخریب چهرهی رقبا.
در وجهی دوم (چهرهی دوم)، جریان انحرافی میکوشد خود را به گفتمان اصلاحات، نزدیک کند. این شیوه حتی در بسیاری از موارد، مشابه عملکرد جریان فتنه (و دقیقاً در راستای براندازی) است؛ چرا که جریان انحرافی بر این باور است که برای دستیابی به موفقیت در جهت «تغییر ساختار» حاکمیت در جمهوری اسلامی، نیازمند ایفای نقش به عنوان یک «چتر فراگیر و گسترده» است که بتواند تمامی نیروهای سیاسی- حتی با کمترین وجه اشتراک با نظام- را گردهم آورد. این چتر، طیفهایی همچون تمامی اصلاح طلبان، اپوزسیون داخلی و خارجی، روشنفکران سیاسی و حتی اصولگرایان میانهروتر که بتوان آنها را در ابعادی با جریان همسو کرد را در برمیگیرد.
فرمول قدم نهادن جریان انحراف در مسیر شیب دار تعارض رسمی با نظام، هدف گذاری چندلایه ای را در جذب دنبال می کند که خاکستری ها، سبزها و ضدانقلاب، به ترتیب لایه های آن را شکل می دهند. این فرمول، نوعی ائتلاف استراتژیک در میان گروه های مختلف را ذیل اختلافاتشان دنبال می کند. با این حال در چهرهی دوم جریان انحرافی طبقات نخبه، اعم است از نخبگان سیاسی دگراندیش، اساتید دانشگاه و سرشبکه های دانشجویی، سرمایه داران، هنرمندان، ورزشکاران و به طور کلی گروه های مرجعی که در میان تودهی مردم شاخص بوده و در رأی آنان تأثیرگذار باشد. گفتمان جریان انحرافی در چهرهی دوم خود نیز راهبردهایی را برای جذب نخبگان دنبال می کند که از آن جمله می توان به موارد زیر اشاره کرد:
- اصرار بر مخالفت با ولی فقیه و سیاستهای مورد تأیید وی و به دنبال آن فرستادن پیغام برای خارج از کشور مبنی بر مؤثر بودن جریان در این عرصه؛
- شکستن تابوی استکبار ستیزی با طرح مواردی همچون امکان برقراری ارتباط و مذاکره با آمریکا؛
- تأکید بر شونیسم (ناسیونالیسم ایرانی افراطی) برای دگرسازی؛
- تأکید بر شبه مدرنیسم کاذب؛
- به تصویر کشیدن گرایش های سکولاریستی؛
- بحرانسازی با تأکید بر سیاست هایی که موجب ناکارآمدنمایی ساختار حاکمیت شود؛
- تأکید بر حذف روحانیت از اسلام و بی نیازی به این قشر؛
- القای «یکهتازی» و «سلطه»ی جریان بر عرصهی سیاسی کشور و هراسآفرینی در میان نخبگان مبنی بر اینکه در صورت حمایت از این جریان، امکان حضور و تأثیرگذاری در عرصهی سیاسی را ندارند؛
- اتخاذ سیاستهای لیبرالیستی در حوزه های اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی.
جریان انحرافی در چهرهی دوم خود در تکاپو برای شکلدهی به یک جبههی گسترده از گرایشها و مشربهای گوناگون است. این جریان میکوشد تا با گردآوری مفسدین اقتصادی از تمامی گرایشها، در شرکتها و مؤسسههای اقتصادی وابسته به خود متعارضین نظام را حول فعالیتهای اقتصادی کنار هم نشانده و به این ترتیب از سویی درصد آسیبپذیری خود را در حوزهی مفاسد اقتصادی کاهش دهد و از سوی دیگر با بهرهگیری اهرمهای اقتصادی، ساختار خود را بیش از پیش تقویت نماید.
جریان انحرافی، نگاه ویژهای به ترکیب جمعیتی داشته و برنامههای خود را براساس آن نیز تنظیم و مدیریت میکند. این جریان با توجه به تغییر نسلی و شکلگیری نسل جدیدی که به لحاظ زمانی و ایدئولوژیکی با آرمانهای انقلاب فاصله دارد، معتقد است که به دلایل مختلف یک نوع شکاف در بدنهی اجتماعی موجود است. شکافی که به دلیل وجود خلاء در انتقال مفاهیم، ارزشها و آموزههای انقلاب به نسل جدید حادث شده و در برخی جهات نیز به «تضاد نسلی» منجر شده است. دراین راستا جریان انحراف، با استناد به فتنهی 88 و نیز ترکیب جمعیتی آینده، تلاش دارد تا پرکردن خلاءهای نسلی بهوجود آمده را با توجه به در اختیار داشتن منابع اصلی و اساسی دولت، بر عهده گرفته و به عبارت دیگر به تهیکردن مفاهیم انقلابی که بر اساس اندیشههای حضرت امام(ره) و مقام معظم رهبری و مقوّمهای اندیشههای دینی همچون روحانیت شکل گرفته است، مبادرت ورزد. در این زمینه میتوان به تلاشهای این جریان برای باز تعریف برخی مفاهیم اساسی در انقلاب اسلامی اشاره کرد.
منبع :http://mavaez.ir/post/898
موضوعات مرتبط: گونان گون
برچسبها: شناخت اولیه جریان انحرافی