لطیفه های با مزه
 

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان ندای وحی و آدرس nedayevahi.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 126225
بازدید دیروز : 63316
بازدید هفته : 339373
بازدید ماه : 661654
بازدید کل : 11053409
تعداد مطالب : 16946
تعداد نظرات : 80
تعداد آنلاین : 1


حدیث موضوعیاک مهدویت امام زمان (عج)اک آیه قرآناک

 
 
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : چهار شنبه 2 / 1 / 1400

لطیفه های با مزه

 

خنده خنده خنده

لنگه کفش

یک روز، مردی به کفش فروشی رفت تا یک جفت کفش بخرد.

فروشنده، یک جفت کفش برای مشتری آورد و گفت:"آقا! این کفش بهترین کفش است. آن قدر خوب است که لنگه اش در دنیا پیدا نمی شود."

خریدار با تعجب گفت:"کفش یک لنگه به درد من نمی خورد."

 

الاغ طلبکار

مردی الاغی داشت. الاغ او روز به  روز لاغرتر می شد. یک روز مردم از او پرسیدند:"چرا الاغ تو این قدر لاغر می شود؟ مگر به او غذا نمی دهی؟"

مرد گفت:"او هر شب دو من جو پیش من جیره دارد؟"

مردم با تعجب گفتند:"پس چرا این قدر لاغر و ناتوان شده است؟"

مرد گفت:"چون جیره ی دو ماهش را از من طلبکار است."

 

اشتباه

سه نفر با عجله وارد ایستگاه راه آهن شدند. قطار در حال حرکت بود. دو نفر از آن ها دویدند و سوار شدند.

مرد سوم که در وسط جمعیت ایستاده بود شروع کرد به خندیدن.

یکی از او پرسید:"چرا می خندی؟"

مرد سوم گفت:"چون من مسافر هستم. آن دو نفر برای خداحافظی آمده بودند."

 

صندلی خالی

پیرزنی سوار اتوبوس شد و چون جای خالی پیدا نکرد یکراست رفت روی صندلی راننده پشت فرمان نشست.

راننده که از دیدن پیرزن در جای خود تعجب کرده بود، رو به او کرد و گفت:"ببخشید مادرجان! مثل این که شما جای من نشسته اید!"

پیرزن لبخندی زد و گفت:"عیبی نداره پسرم، تو جوانی می تونی سر پا بایستی!"

 

امتحان رانندگی

افسر راهنمایی:"وقتی راننده ای به تابلوی ایست! جاده در دست تعمیر است می رسد، چه باید بکند؟"

راننده:" خوب معلوم است، باید بیل و کلنگ بردارد و جاده را صاف کند."

خنده خنده خنده

راننده اتوبوس

اتوبوسی با سرعت از پیچ و خم دره ها می گذشت. مسافری رو به راننده ی اتوبوس گفت:"آقای راننده! من خیلی می ترسم. تو را به خدا سر پیچ ها، کمی آهسته تر بپیچید."

راننده ی اتوبوس با خونسردی گفت:"عیبی ندارد، شما هم مثل من سر پیچ ها چشمتان را ببندید."


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





موضوعات مرتبط: خنده های حلال
برچسب‌ها: خنده های حلال
 
 
این وب سایت جهت بسط وگسترش فرهنگ قرآنی ، با لا بردن سطح آگاهیهای دینی اعتقادی تربیتی