غسل نيز همانند وضو داراى فوايد فراوانى است كه مى توان آن را به فوايد معنوى و بهداشتى تقسيم كرد.
برخى فوايد معنوى غسل عبارتند از:
1. نزديكى به خدا: غسل يكى از عبادات است و مانند ساير عبادات باعث نزديكى انسان به خداى متعال مى شود. چنانكه آلودگى جسمى مانع تقرب به خدا است.[13]
2. طهارت و پاكى روح: خداوند مى فرمايد: ( ... و اِن كُنتُم جُنُبـًا فَاطَّهَّروا ؛[14]اگر جنب هستيد غسل كنيد) از اين آيه فهميده مى شود كه كسى كه غسل بر او واجب مى شود، در روحش ناپاكى بوجود مى آيد كه پس از غسل اين ناپاكى از بين مى رود.[15]
پرسمان قرآنى فلسفه احكام، صفحه 33
بسيارى از فوايد بهداشتى كه براى وضو يادآور شديم براى غسل نيز وجود دارد؛ در ادامه به برخى فوايد بهداشتى غسل اشاره مى كنيم:
1. نشاط بخشيدن به بدن و ورزيده شدن آن از طريق تحريك پايانه هاى عصبى.
2. تسهيل در امر گردش خون با ايجاد نشاط در قلب و عروق.
3. تأمين سلامتى پوست بدن؛
4. زدودن آلودگى هايى كه بر روى پوست قرار گرفته مانند سلول هاى مرده، مواد چربى زائد، گرد و غبار، و ... .[16]
ممكن است كسى بپرسد در غسل جنابت، مكان نجس شده، و شستن همان موضع بايد كافى باشد، پس چرا همه بدن را بايد شست؟
پاسخش اين است كه، از نكاتى كه دانشمندان گفته اند و هم چنين روايتى كه از امام رضا(عليه السلام) نقل شده است استفاده مى شود كه جنابت، همه بدن را تحت تأثير قرار مى دهد، نه موضع خاصى را،لذا شستن همه بدن لازم است.[17]
از ديگر حكمت هاى وجوب غسل جنابت اين است كه جنبه ممانعت قانونى دارد، تا براى هر كس آميزش آسان نباشد، در نتيجه غسل از كنترل كننده هاى آميزش زياد قلمداد مى گردد.[18]
همچنين انسان وقتى در محضر بزرگى قرار مى گيرد،خود را آراسته و نظيف مى نمايد و حضور در محضر خدا به طهارت و نظافت نياز دارد كه با غسل و وضو به دست مى آيد.
پرسمان قرآنى فلسفه احكام، صفحه 34
پرسش 11: چرا قرآن تيمم را با توجه به احتمال آلوده بودن خاك، بدل از وضو و غسل قرار داده است؟
پاسخ: بسيارى مى پرسند دست زدن به روى خاك و به پيشانى و پشت دست ها كشيدن چه فايده اى مى تواند داشته باشد؟ به خصوص اين كه مى دانيم بسيارى از خاك ها آلوده اند و ناقل ميكروب ها مى باشند.
براى روشن شدن پاسخ بايد به دو نكته توجه داشت:
الف) فايده اخلاقى؛ تيمم يكى از عبادات است و روح عبادت به معنى واقعى كلمه در آن منعكس مى باشد، زيرا انسان پيشانى خود را كه شريف ترين عضو بدن او است با دستى كه بر خاك زده، لمس مى كند تا فروتنى و تواضع خود را در پيشگاه خداى متعال آشكار سازد؛ يعنى پيشانى من و هم چنين دست هاى من در برابر تو تا آخرين حد، خاضع و متواضعند و به دنبال اين كار به نماز و يا ساير عباداتى كه مشروط به وضو و غسل است مشغول مى شود و به اين ترتيب تيمم در پرورش روح تواضع و عبوديت و شكرگزارى در بندگان اثر مى گذارد.
ب) فايده بهداشتى؛ امروزه ثابت شده كه چون خاك داراى باكترى هاى فراوان است مى تواند آلودگى ها را از بين ببرد. اين باكترى ها كه كار آن ها تجزيه كردن مواد آلى و از بين بردن انواع عفونت ها است معمولا در سطح زمين و اعماق كم ـ كه از هوا و نور آفتاب بهتر مى توانند استفاده كنند ـ فراوانند، به همين دليل هنگامى كه لاشه هاى حيوانات ويا بدن انسان پس از مردن زير خاك دفن شود و هم چنين مواد آلوده گوناگونى كه روى زمين ها مى باشد، در مدت نسبتاً كوتاهى تجزيه شده و بر اثر حمله باكترى ها كانون عفونت از هم متلاشى مى گردد، مسلم است كه اگر اين خاصيت در خاك نبود كره زمين در مدت كوتاهى مبدل به يك كانون عفونت مى شد، اصولا خاك خاصيتى شبيه مواد آنتى بيوتيك دارد و تأثير آن در كشتن ميكرب ها فوق العاده بالا است.
پرسمان قرآنى فلسفه احكام، صفحه 35
بنابراين خاك پاك نه تنها آلوده نيست، بلكه از بين برنده آلودگى ها است و مى تواند از اين نظر تا حدودى جانشين آب شود، با اين تفاوت كه آب حلّال است، يعنى ميكرب ها راحلّ كرده، با خود مى برد، ولى خاك ميكرب كش است. بايد توجه داشت كه لازم است خاك تيمم كاملا پاك باشد، همان طور كه قرآن در تعبير جالب خود «طيباً» به اين نكته اشاره دارد.قابل توجه اين كه تعبير به صعيد در قرآن ـ كه از ماده صعود گرفته شده ـ اشاره به اين است كه بهتر است خاك هاى سطح زمين براى اين كار انتخاب شود، همان خاك هايى كه در معرض تابش آفتاب قرار گرفته و مملو از هوا و باكترى هاى ميكرب كش است. اگر چنين خاكى طيب و پاكيزه نيز بود، تيمم با آن اثرات فوق را دارد بدون اين كه كم ترين زيانى داشته باشد.[19]
پرسش 12: از آن جا كه قرآن كريم براى انسان ارزش فراوانى قائل است چرا بايد مردگان را دفن كرد؟
پاسخ: يكى از احترامات خداوند نسبت به نوع بشر برنامه دفن اجساد آنان است، چرا كه اگر راهى براى دفن وجود نداشت و يا دستورى در اين زمينه صادر نشده بود و جسد آدمى روى زمين مى ماند و متعفن مى گشت و سپس طعمه حيوانات درنده و پرندگان مى شد، براى آدمى ذلت و خوارى عجيبى بود، بنابراين الطاف الهى نه تنها در حيات دنيا انسان را فرا مى گيرد كه بعد از مرگ نيز مشمول الطاف او مى شود.
از اين گذشته دستور به دفن كردن بدن مردگان (بعد از غسل و كفن و نماز) دستورى است الهام بخش كه مرده انسان ها بايد از هر نظر پاك و محترم باشد تا چه رسد به زنده آن ها. گر چه در قرآن كريم به صراحت، به وجوب دفن مردگان اشاره نشده، بلكه در ماجراى هابيل و قابيل، وقتى قابيل هابيل را كشت، جسد او را نمى دانست چكار كند كه خداوند كلاغى را براى راهنمايى او فرستاد و غير مستقيم به او نشان داد كه جسد
پرسمان قرآنى فلسفه احكام، صفحه 36
را بايد دفن كند قرآن كريم در اين باره مى فرمايد: (فَبَعَثَ اللّهُ غُرابـًا يَبحَثُ فِى الاَرضِ لِيُرِيَهُ كَيفَ يُوارى سَوءَةَ اَخِيهِ قالَ يا وَيلَتى اَعَجَزتُ اَن اَكونَ مِثلَ هـذا الغُرابِ ...؛[20]سپس خداوند زاغى را فرستاد كه در زمين، جستجو [و كند و كاو]مى كرد؛ تا به او نشان دهد چگونه جسد برادر خود را دفن كند. او گفت: «واى بر من! آيا من نتوانستم مثل اين زاغ باشم و جسد برادرم را دفن كنم؛! ...)
در روايات اسلامى نيز به برخى از حكمت هاى دفن اجساد مردگان اشاره شده است:
امام هشتم(عليه السلام) در اين باره مى فرمايد: همانا به دفن ميت امر شده، تا اين كه فساد جسد او و زشتى قيافه اش براى مردم ظاهر نشود و افراد جامعه از بوى بد او اذيّت نشوند و نيز از بيمارى و آفت و فسادى كه جنازه ميت چه بسا در پى داشته باشد، متأذى نگردند، و براى اين كه، بدن ميّت از ديد دوستان و دشمنان وى مخفى باشد، تا دوستان محزون نشوند و دشمنان، شماتت و خوشحالى نكنند.[21]
از اين حديث، حكمت هاى فراوانى براى دفن ميت استفاده مى شود:
1. حفظ احترام ميّت ؛
2. جلوگيرى از آلودگى جامعه به ميكروب؛
3. جلوگيرى از بوى متعفن ميت؛
4. آزرده خاطر نشدن دوستان؛
5. دشمن شاد نشدن ميت وبستگان او.
نظرات شما عزیزان: