امام على(علیه السلام): «لاتترك الاجتهاد فى اصلاح نفسك فانه لايعينك عليها الا الجد». (5)
هرگز از مجاهده و كوشش در اصلاح خويش باز نايست زيرا چيزى جز سعى و كوشش تو رادر اين كار يارى نخواهد كرد.
امام على(علیه السلام): «اياك و صحبه من الهاك و اغراك فانه يخذلك و يوبقك». (6)
بپرهيز از رفاقتبا كسى كه اغفالت مىكند و فريبت مىدهد كه سرانجام مايه خوارىو هلاكتخواهد بود.
امام على(علیه السلام): «اقمعوا هذه النفوس فانها طلقه ان تطيعوها تنزع بكمالى شر غايه». (7)
اين نفوس سركش را مقهور كنيد كه خودسر و بىقيدند. اگر خواستههاى آنهارا پيروى نماييد سرانجام شما را در بدترين پرتگاه مىافكنند.
امام على(علیه السلام): «غلبه الشهوه تبطل العصمه و تورد الهلك». (8)
غلبه و فرمانروايى شهوت، مصونيت اخلاقى را از بين مىبرد و آدمى را به وادىهلاكت مىرساند.
امام على(علیه السلام): «اولى الاشياء ان يتعلمها الاحداث الاشياء التى اذا صاروا رجالااحتاجوا اليها». (9)
بهترين چيزى كه شايسته است جوانان ياد گيرند چيزهايى است كه در بزرگسالى موردنيازشان است.
امام صادق(علیه السلام): «يا معشر الاحداث اتقوا الله و لاتسالوا الروساء، دعوهم حتىيصيروا اذنابا». (10)
ابان بن تغلب گويد از امام صادق عليه السلام شنيدم مىفرمود: اى گروهجوانان از خدا بترسيد و گرد فرمانروايان ستمكار نگرديد، آنان را ترك كنيد تااز مقام بزرگى تنزل كنند و دنبالهروى جامعه باشند.
امام جواد(علیه السلام): «اياك و مصاحبه الشرير فانه كالسيف يحسن منظره و يقبحاثره». (11)
از رفاقتبا شرور بپرهيز كه مانند شمشير، ظاهرى خوب و اثرى بد دارد.
امام جواد(علیه السلام): «راكب الشهوات لاتقال عثرته». (12)
كسى كه بر مركب شهوات خويش سوار است (و خودسرانه مىتازد) هرگز از لغزش و سقوطرهايى نخواهد داشت.
على عليهالسلام:
«من نصب نفسه للناس اماما فعليه ان يبدء بتعليم نفسه قبل تعليم غيره وليكنتاديبه بسيرته تاديبه بلسانه، و معلم نفسه و مودبها احق بالاجلال من معلم الناسو مودبهم» (13)
كسى كه خود را پيشواى مردم قرار دهد بايد قبل از آموزش ديگران به آموزش خودبپردازد و بيش از آن كه به زبان آموزش دهد با سيرت و رفتار آموزش دهد، آن كهبه آموزش و پرورش خويشتن بپردازد بيشتر سزاوار ستايش است تا آن كه به آموزش وپرورش ديگران مىپردازد.....
پینوشتها:
1) كتاب شباب قريش، ص1.
2) تاريخ يعقوبى، ج2، ص97.
3) غرر الحكم، ص132.
4) نهج البلاغه ابن ابى الحديد، ج20، كلمه102، ص267.
5) غرر الحكم، ص818.
6) همان، ص152.
7) همان، ص138.
8) همان، ص507.
9) شرح ابن ابى الحديد، ج20، كلمه817، ص333.
10) تفسير برهان، ص412.
11) بحارالانوار، ج17، ص214.
12) همان، ج17، ص214.
13) وسايل الشيعه، ج 11، ص 419)
منبع: ماهنامه پاسدار اسلام
نظرات شما عزیزان: