چه كنیم تا در دنیا راحت زندگى كنیم؟
قرآن مىفرماید: «لِكَیلا تَأسوا على ما فاتكم و لا تفرحوا بما آتاكم»(سوره حدید، آیه 23) آن گونه باشید كه اگر چیزى را از دست دادید، تأسّف نخورید و اگر چیزى به شما دادند، شاد نشوید. راستى آیا مىشود انسان اینگونه متعادل باشد كه دادنها و گرفتنها در او اثرى نگذارد؟
كارمند بانك، یك روز مسئول دریافت پول مردم مىشود و روز دیگر مسئول پرداخت پول به مردم مىشود. نه آن روزى كه پول مىگیرد خوشحال است و نه آن روزى كه مىپردازد، ناراحت. زیرا او مىداند هر دو روز، امانتدارى بیش نبوده است.
مثالى دیگر:
براى لاستیك تراكتور، حركت در زمین هموار و غیر هموار یكسان است، ولى براى لاستیك دوچرخه، تفاوت دارد.
نشستن و برخاستن یك گنجشك، روى شاخه گل اثر مىگذارد ولى روى درخت تنومند، اثر چندانى ندارد.
آرى، انسانهاى بزرگ به خاطر سعه صدرى كه دارند، مسایل جزئى در روح آنان اثر چندانى ندارد.
امام حسینعلیه السلام ظهر عاشورا در برابر دهها تیر كه به سویش رها شد و دهها داغى كه دید، نمازِ با حال و خشوعى خواند، در حالى كه كوچكترین حركت، ما را از نماز یا خشوع باز مىدارد.
چرا در اسلام، ارزش عمل به نیّت آن است و قبولى عمل به قصد قربت و اخلاص وابسته است؟
در كارهاى دنیوى نیز ارزش كارها، به نیّت آنها بستگى دارد. به این مثالها توجّه كنید:
جرّاح و چاقوكش هر دو شكم پاره مىكنند، امّا كار جراح، خدمت است و كار چاقوكش جنایت.
همین جرّاح مىتواند براى پول كار كند و مىتواند براى نجات یك انسان كار كند، هر كدام از این هدفها نیز ارزش مخصوص به خود دارد.
مثالى دیگر:
یك لیوان آب را به سه نفر عرضه مىكنیم؛ یكى نمىخورد، چون میل ندارد، دیگرى نمىخورد چون قهر كرده است، سومى نمىخورد و مىگوید: نفر چهارم از من تشنهتر است، آب را به او بدهید! این سه نفر، در ننوشیدن آب یكسانند ولى به خاطر آن كه هدفهاى آنها متفاوت است، ارزش كارشان نیز تفاوت دارد.
در اسكناسها نخى است كه نشانه اصالت اسكناس و وسیله جدایى اسكناس اصلى از قلابى است، در عبادات نیز باید ریسمانى محكم میان بنده و خدا باشد كه همان قصد قربت و اخلاص است. اگر آن نخ نباشد یا پاره شود، رابطه انسان با خدا قطع و عمل مقبول نیست.\
آیا پاداش ده برابر، براى انجام هركار نیك است؟
قرآن مىفرماید: «مَن جاءَ بالحَسنَة فلهُ عَشر أمثالها»(سوره انعام، آیه 160) هر كس كار شایستهاى بیاورد، ده برابر پاداش دارد. آنچه مهم است آوردن كار شایسته به قیامت است، نه انجام آن در دنیا.
رساندن جنس به مقصد ارزش دارد، ولى اگر جنسى را در وسط راه از بین بردیم، ارزشى ندارد. بسیارى از كارهاى به ظاهر نیك دچار آفاتى مىشود كه به مقصد نمىرسد:
یا در آغاز، كار را با ریا و خودنمایى شروع مىكنیم و هدف الهى نداریم، یا در وسط كار گرفتار غرور و عُجب و خودخواهى مىشویم و یا بعد از انجام كار، گناهى مىكنیم و آثار آن را محو مىكنیم.
گرچه در این سه مورد كار شایسته انجام گرفته، ولى سالم به مقصد نرسیده است. لذا قرآن نمىفرماید: هركس كار شایسته انجام دهد ده برابر پاداش دارد، بلكه مىفرماید: هر كس كار شایسته خود را تا قیامت بیاورد، ده پاداش دارد. «مَن جاء بالحسنة»
چرا از مرگ مىترسیم؟
راننده زمانى در جاده مىترسد كه یا بنزین ندارد یا قاچاق حمل كرده یا اضافه سوار كرده یا با سرعت غیر مجاز رفته یا جاده را گم كرده یا در مقصد جایى را آماده نكرده و یا همراهانش نا اهل باشند.
اگر انسان براى بعد از مرگ خود، زاد و توشه لازم را برداشته باشد، كار خلاف نكرده باشد، راه را بداند، در مقصد جایى را در نظر گرفته باشد و دوستانش افراد صالح باشند و حركتش طبق مقررات و مجاز باشد، نگرانى نخواهد داشت.
چرا بعضى دعاها مستجاب نمىشود؟
اگر به جاى بنزین مخصوص، گازوئیل یا آب در باك هواپیما بریزیم، پرواز صورت نمىگیرد، دعاى كسانى مستجاب مىشود كه در شكم آنان لقمه حرام نباشد.
در حدیث مىخوانیم: «مَن سرّه أن یُستجاب دعائه فَلیطیّب كسبه»( بحار، ج90، ص373.) هركس دوست دارد دعایش مستجاب شود، درآمد و لقمه خود را پاكیزه و حلال كند. بگذریم كه دعا به معناى طلب خیر است و بسیارى از خواستههاى ما خیر نیست و ما خیال مىكنیم خیر را طلب مىكنیم.
نظرات شما عزیزان: